مطالعات اسلامی ایرانی خانواده

مطالعات اسلامی ایرانی خانواده

مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال 2 زمستان 1401 شماره 4

مقالات

۱.

نقش تعدیل گر سبک های حل تعارض در رابطه تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی

کلید واژه ها: طلاق عاطفی تعارضات زناشویی سبک های حل تعارض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 419 تعداد دانلود : 562
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل گر سبک های حل تعارض در رابطه تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی صورت گرفت. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری، شامل زنان و مردان متأهل شهر مشهد در بازه زمانی اردیبهشت ماه تا تیرماه 99 بود که تعداد ۲۶۵ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (۲۰۱۰)، مقیاس تعارض زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۵) و نسخه دوم پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۳۶۱) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که تمامی مؤلفه های تعارض زناشویی با طلاق عاطفی همبستگی مثبت و معنادار و با سبک حل تعارض سازنده رابطه منفی معناداری دارند. همچنین بین سبک حل تعارض سازنده با طلاق عاطفی نیز رابطه منفی معناداری برقرار است. علاوه  بر این، بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی استفاده از سبک حل تعارض سازنده، میان تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی، نقش تعدیل کنندگی دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تعارضات زناشویی می توانند با تعدیل گری استفاده افراد از سبک حل تعارض سازنده، کاهش طلاق عاطفی را پیش بینی کنند. لذا افراد با بهره گیری از سبک های حل تعارض سازنده، علی رغم تجربه تعارضات زناشویی سردی رابطه و طلاق عاطفی را به احتمال کمتری تجربه می کنند.
۲.

اثربخشی آموزش تحول مثبت نوجوانی به والدین بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر

کلید واژه ها: تحول مثبت نوجوانی روان شناسی مثبت سرمایه های روان شناختی اضطراب نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 156 تعداد دانلود : 771
هدف : هدف پژوهش آموزش تحول مثبت به والدین و بررسی اثربخشی آن بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع اول متوسطه مدارس دخترانه منطقه یک تهران و نمونه پژوهش  30 نفر از دانش آموزان دختر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته در برنامه ی آموزشی تحول مثبت حسین آباد و همکاران(1397) شرکت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب (اسپیلبرگر، 1970) و سرمایه های روان شناختی (لوتانز، 2007) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در سرمایه های روان شناختی افزایش معنی داری پیدا کرده است (05/0>, P199/21F=) و در مؤلفه ی حالت اضطراب کاهش معنی داری پیدا کرده است(05/0>, P688/4F=) که حاکی از اثربخشی آموزش تحول مثبت به والدین بر حالت اضطراب و سرمایه های روان شناختی نوجوانان می باشد. نتیجه گیری : تأکید بر مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی در آموزش مهارت های فرزندپروری به والدین منجر به کاهش اضطراب نوجوانان و ارتقای سرمایه های روان شناختی در آن ها می شود.
۳.

پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری منبع کنترل سلامت در زنان

کلید واژه ها: تعارض زناشویی تنظیم هیجان زنان منبع کنترل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 417 تعداد دانلود : 459
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری منبع کنترل سلامت در زنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره اسلامی شهر دزفول در سال 99-98 بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر زن دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2002)، مقیاس منبع کنترل سلامت والستون و همکاران (1978) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1375) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان از تأثیر مستقیم منبع کنترل بیرونی و منبع کنترل درونی بر تعارضات زناشویی در زنان، تأثیر مستقیم تنظیم هیجان کارآمد و ناکارآمد بر تعارضات زناشویی در زنان، و تأثیر غیرمستقیم تنظیم هیجان از طریق متغیر میانجی منبع کنترل سلامت داشت. همچنین برازش مدل پژوهش مطلوب بود و مورد تأیید قرار گرفت (001/≥p). نتیجه گیری: بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که راهبردهای کارآمد تنظیم هیجان و منبع کنترل سلامت درونی کاهش دهنده تعارضات زناشویی در افراد است.
۴.

مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه پذیرش مبتنی بر تعهد با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی در مادران کودکان آموزش پذیر

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی MBCT شفقت به خود تاب آوری مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 235
  هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه پذیرش مبتنی بر تعهد[1]و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی[2] برشفقت به خود، وتاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش می باشد. روش: روش این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه اجرا شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود و از میان لیست جامعه آماری مادران دانش آموزان استثنایی آموزش پذیردو شهر ملارد و شهریار درسال(1401-1400)، 36 نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و دردوگروه آزمایشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی برپذیرش وتعهدویک گروه گواه، قرارداده شدند. ازپرسشنامه های شفقت به خود[3] نف(2003) و تاب آوری خانوادگی[4]سیکسبی(2005) به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس برای مقایسه میانگین ها بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22)استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی به شیوه مشاوره گروهی برافزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیرتأثیر دارد. تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش شفقت به خود (6/59 درصد)و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (9/27 درصد)در مقایسه با گروه کنترل بود(001/0 P<و891/106 F=) و تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تاب آوری  (5/81 درصد)و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی (9/45 درصد) درمقایسه با گروه کنترل بود(001/0 P<و891/106 F=). نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود.   1.Acceptance and Commitment Therapy 2.Cognitive therapy based on mindfulness 3.self-compassion Scale   4.family resilience Scale 
۵.

رابطه افسردگی و پرخاشگری مادران با فزون کنشی و پرخاشگری فرزندان دختر دانش آموز

کلید واژه ها: افسردگی فزون کنشی پرخاشگری دانش آموزان مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 276 تعداد دانلود : 667
هدف: خانواده به عنوان مهم ترین عنصر جامعه شناخته شده است و در بین اعضای خانواده بیشترین تأثیر را مادر بر روی کودک دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه افسردگی و پرخاشگری مادران با فزون کنشی و پرخاشگری فرزندان دختر دانش آموز مقطع ابتدایی شهر سیرجان انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری تمام دختران مدارس ابتدایی دولتی شهرستان سیرجان و مادران آنها بود. نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای از این مدارس به تعداد 150 دانش آموز به همراه مادران آنها انتخاب شد. داده ها به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1961)، پرسشنامه پرخاشگری آیزنگ و گلین ویلسون (1975)، تست فزون کنشی کودکان-مقیاس سنجش کانرز (1999)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) به دست آمد و با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین افسردگی مادران با میزان فزون کنشی دانش آموزان (471/ r=) و با پرخاشگری (408/ r=) رابطه معنادار وجود دارد (P<0/01). همچنین بین پرخاشگری مادران با میزان فزون کنشی دانش آموزان (694/ r=) و  با پرخاشگری (507/ r=) دانش آموزان ابتدایی مدارس دولتی دخترانه شهر سیرجان رابطه معناداروجود دارد (P<0/01). نتیجه گیری: شرایط خاص یک کودک با اختلال فزون کنشی با سلامت روانی مادران ارتباط معناداری دارد و شرایط روانی مادران نیز می تواند بر حالات روانی فرزندان اثرگذار باشد.
۶.

تأثیر درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده و سرسختی روان شناختی در زنان افسرده

کلید واژه ها: افسردگی درماندگی آموخته شده زنان سرسختی روان شناختی فعال سازی رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 47 تعداد دانلود : 272
هدف: زنان افسرده دارای مشکلات روان شناختی هستند که برای کاهش آن نیاز به مداخلاتی هم چون فعال سازی رفتاری می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده و سرسختی روان شناختی در زنان افسرده بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی شهر بابل بود که در سال 1399 به کلینیک های روان درمانی سطح شهر بابل مراجعه کرده بودند. 30 نفر از کسانی که در پرسشنامه افسردگی بک نمره متوسط به بالا کسب کردند، به صورت دردسترس انتخاب شدند و در 2 گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه مداخله طی 8 جلسه تحت درمان فعال سازی رفتاری بر اساس پروتکل لیهی، هالند و مک گین (2011) به صورت گروهی هفته ای یک بار و به مدت 90 دقیقه قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون(1988) و سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و مهرابی زاده (1999) در مورد آن ها اجرا شد. بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده (24/49 = F) و سرسختی روان شناختی (58/17 = F)  در زنان افسرده تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر درماندگی آموخته شده بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 52 درصد و در متغیر سرسختی روان شناختی برابر با 37 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، فعال سازی رفتاری می تواند برای کاهش مشکلات روان شناختی زنان افسرده و افزایش سرسختی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد.