فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف توان بخشی بازگرداندن تمامی کارکردهای جسمانی، روانی و اجتماعی آسیب دیده ناشی از بیماری هاست و منظور از توانبخشی شناختی یا نوروسایکولوژیک مجموعه ای از روش ها یا راهبردهای مداخله ای است که به منظور توانمندسازی درمان-جویان یا بیماران روانپزشکی و خانواده های آنها صورت می گیرد. در این مقاله پس از معرفی دقیق توانبخشی شناختی، تاریخچه و انواع نظریه های موجود در این حیطه ارائه شده و سپس به مرور مطالعاتی پرداخته شده است که اخیراً از روش های توانبخشی شناختی در نمونه های مختلف بیماران و انواع اختلالات استفاده کرده اند و موثر بودن این روش های مداخله ای را گزارش نموده اند.
اثربخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی - کلامی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر آموزش راهبرد های «برنامه ریزی عصبی - کلامی» بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعداد 56 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانش آموزان دختر هنرستانهای شهر تبریز انتخاب و پس از کنترل متغیر های جمعیت شناختی (سن، جنس، رشته تحصیلی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از اعمال کنترل های لازم، اندازه های مربوط به متغیر وابسته (انگیزش پیشرفت) به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» (HAMQ) مورد اندازه گیری قرار گرفتند. بدنبال آن گروه آزمایش به مدت 18 جلسه 80 دقیقه ای تحت مداخلات «برنامه ریزی عصبی - کلامی» با استفاده از الگو های هدف گزینی، مدیریت زمان، مهارتهای ابراز وجود، نظامهای بازنمایی و سطوح عصب شناختی طراحی گردیده بودند. پس از اتمام کاربندی متغیر آزمایشی (مستقل) در گروه آزمایشی، هر دو گروه به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. ارزیابی آزمودنیها در پیشرفت تحصیلی نیز از طریق مقایسه معدل آزمودنیها در دو نیمسال تحصیلی صورت گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی تاثیر مثبت بر انگیزش پیشرفت فراگیران داشته است. همچنین نتایج مبین آن است که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی بر پیشرفت تحصیلی فراگیران تاثیر معنی دار نداشته است.
کاوش هایی در باب فلسفه ی تربیت دینی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه رویکردها به فلسفه تربیت دینی در چهار طبقه جای می گیرد: «فلسفه تربیت دینی بالمعنی الاعم» که شامل همه ادیان، اعم از حق و باطل است؛ «فلسفه تربیت دینی بالمعنی العام» که فقط شامل ادیان حقه توحیدی است؛ «فلسفه تربیت دینی بالمعنی الخاص» که به تعالیم اسلامی محدود می شود؛ و «فلسفه تربیت دینی بالمعنی الاخص» که به سه حوزه تربیت اعتقادی، اخلاقی، و عملی اسلام اختصاص دارد و از ورود به دیگر حوزه های تعلیم و تربیت اسلامی می پرهیزد. این نوشتار، که بر مبنای رویکرد چهارم سامان یافته، فلسفه تربیت دینی از دیدگاه اسلام را به مثابه «یکی از علوم فلسفی اسلامی که با روش استدلالی- استنادی به تبیین و تحلیل مفهوم ها و گزاره های تربیت دینی از دیدگاه قرآن و سنت معصومان (ع) می پردازد» تلقی و تعریف نموده است. افزون بر این، پس از معرفی مبادی تصوری بحث، مشخصاً سه موضوع «مبانی»، «اصول»، و «اهداف» تربیت دینی از دیدگاه اسلام-که به اعتقاد ما هر سه به سامانه معرفتی «فلسفه تربیت دینی» مربوط می شوند- به بحث گذاشته شده اند. در قلمرو مبانی، از میان مبانی سه گانه و معروف مندرج در منابع فلسفه تعلیم و تربیت غرب، یعنی معرفت شناسی، وجودشناسی، و ارزش شناسی، شماری از مهم ترین اندیشه ها ی زیرساختی معرفت شناختی و وجودشناختی، از متون و نصوص اسلامی، با تأکید بر قرآن کریم، استخراج و عرضه شده اند. مبانی معرفت شناختی تربیت دینی از دیدگاه اسلام عبارت اند از: «امکان پذیری معرفت لازم برای تربیت دینی»، «برخورداری آدمی از ابزارهای سه گانه معرفتی حس، عقل و تزکیه نفس»، «مرتبت مندی معرفت لازم برای تربیت دینی»، و «مطابقت با واقع، به عنوان مناط نهایی صدق معرفت لازم برای تربیت دینی». مبانی وجودشناختی تربیت دینی از دیدگاه اسلام عبارت اند از: «مبدأمندی هستی»، «مقصدمندی هستی»، «مرتبت مندی هستی» و «وحدت حقیقی اجزای هستی». اصول تربیت دینی مبتنی بر مبانی معرفت شناختی نام برده بدین قرارند: «اغتنام در معرفت»، «تفعیل در معرفت»، «تخصص در معرفت»، «تشکیک در معرفت»، «ترکیب در معرفت»، «گزینش واقع بینانه» و «ارزیابی واقع بینانه». اصول تربیت دینی مبتنی بر مبانی وجودشناختی فوق الذکر بدین شرح اند: «مبدأشناسی»، «مقصدشناسی»، «مبدأباوری»، «مقصدباوری»، «مرتبت مندی مراحل، مبانی، اصول، اهداف، مواد، و روش های تربیت دینی»، «وحدت معرفتی»، و «توحید معرفتی». و سرانجام، اهداف تربیت دینی از دیدگاه اسلام در دو بخش هدف غایی «وصول به مقام قرب مطلق الاهی» و اهداف واسطی «یقین»، «تقوا»، «ایمان» و «اسلام» معرفی گردیدند.
مهارت های زندگی از منظر قرآن
حوزه های تخصصی:
در این مقاله موضوع مهارت های زندگی به عنوان مجموعه ای از مهارت های شخصی و اجتماعی که شکل صحیح زندگی و رفتار مؤثر و شایسته را به افراد می آموزند. از منظر قرآن به روش توصیفی و تحلیلی موردبحث قرارگرفته است. این مطالعه باهدف یافتن مهارت های زندگی درآیات قرآن و معرفی آن ها به عنوان الگویی برای زندگی بهتر انجام شده است. برای رسیدن به این هدف سؤالاتی از این قبیل مطرح شده که منظور از مهارت های زندگی چیست؟ آیا قرآن به عنوان کتاب دینی ما به مهارت های زندگی پرداخته است؟ آیات مربوط به این مهارت ها کدام هستند؟ این مهارت های معرفی شده چه نوع مهارت هایی هستند و قرآن این مهارت ها را چگونه دیده است؟ آنچه به دست آمد نشان می دهد که رویکرد قرآن بیشتر به فردیت انسان ها تأکید می کند، اینکه انسان ها به صورت فردی خلق شده و مبعوث می شوند و ضمن توجه به محیط اجتماعی درواقع این فرد است که باید رشد کند و به کمال برسد. این رویکرد تلاش می کند با دادن آگاهی، بصیرت و تأکید بر مهارت های زندگی، به خودآگاهی افراد تأکید کند و با توسعه عقلانیت و آگاهی فرد از موقعیتش در عالم هستی به او کمک کند.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی و ابعاد شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی ( ایمن ، اجتنابی ، دوسوگرا) و ابعاد شخصیت ( نوروز گرایی ، برونگرایی ، تجزیه پذیر ، همسازی ، وظیفه شناسی ) بود . دویست و سی سه دانشجوی دانشگاه تهرات (102 پسر ، 131 دختر ) با پر کردن مقدار دلبستگی بزرگساران (AAI) و مقیاس شخصیت پنج عاملی ( NEO-FFI ) در این پژوهش شرکت کردند . نتایج پژوهش حاضر به عنوان پژهشی توصیفی نشان داد که : بین سبک دلبستگی ایمن با برون گرایی و هم سازی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد ، بین سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دو سو گرا ) و نوروز گرایی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد . بین سبک های دلبستگی نا ایمن ( اجتنابی و دو سو گرا ) و برونگرایی هم بستگی منفی معنی دار وجود دارد ، بین سبک دلبستگی دو سو گرا و وظیفه شناسی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد ، بین سبک دلبستگی دوسوگرا و وظیفه شناسی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. بین سبک دلبستگی اجتنابی و همسازی همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. بر اساس این یافته ها پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدل های درونکاری ایمن و ناایمن از خود و دیگران ، که در چارچوب روابط دلبستگی نوزاد – مادر تشکیل می شوند ، شکل گیری صفات شخصیت را تحت تاثیر قرار می دهند .
نقش صفات شخصیت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن تحقیق، بررسـی نـقش صفات شـخصیـت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. در نـمونه ای متشکل از 419 آزمودنی (214 پسر و 205 دختر)، فرم خلاصه شـده پـرسشنامه پـنج عاملـی و پرسشنامه فرایند مطالعه اجرا شدند. برای متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، میانگین کل نمرات آنها از طریق دانشگاه مورد مطالعه، جمع آوری شد. با استفاده از تـحلیل مسـیر، اثـرات مستقیم، و غیرمستقیم صـفات شخصیت بـر رویـکردهای یـادگیری و پـیشرفت تـحصیلـی مورد بـررسـی قـرار گرفت. نـتـایج به دست آمده بـیـانـگر آن است که پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری، بر رویکرد یادگیری عمیق، اثر مثبت و معنادار دارند. به علاوه پذیـرش و وظیفه شناسـی اثـر منفی و معنادار و روانرنـجورخویـی و بـرونگرایـی اثـر مثبت و معنادار بر رویکرد یادگیری سطحی نشان دادند. اثـر غیرمستقیم پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری از طریـق رویکرد عمیـق بر پـیشرفت تـحصیلـی، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم پذیرش و وظیفه شناسـی از طریـق رویـکرد سـطحـی بر پیشرفت تحصیلی منفـی و معـنادار بهدست آمد. در مـجموع نـتایج پـژوهش حاضر مؤیـد آن است که در مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان توجه بـه نـقش عوامل درون فـردی صـفات شـخصیـت و رویـکردهای یادگیری نکته ای حائز اهمیت است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز فاطمه زهرا (س) اصفهان در سال 1386 بود. پژوهش از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نابینای این مرکز تشکیل می دادند که از بین آنها دختران بین سنین 20 تا 40 سال به دلیل توانایی درک بهتر جلسات برای تحقیق مد نظر قرار گرفتند و از میان آنها 26 نفر به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه 13 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته و 2 روز در هفته تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق زیر مقیاس روابط بین فردی از پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (1384)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ابراز وجود آلبرتی و آمونز بود. نتایج این پژوهش استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و ابراز وجود دختران گروه آزمایش تاثیر مثبت معنادار داشته است (001/0>P)، ولی بر روابط بین فردی آنها تاثیر معناداری نداشته است (05/0>P).
تعارض زناشویی، ارزیابی و مقابله شناختی کودک با تعارضات والدین و نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه گذشته نظریه شناختی استرس (لازاروس، 1991) به عنوان نظریه ای برای بزرگسالی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی نظریه شناختی استرس یعنی رابطه استرس- ارزیابی- مقابله شناختی و نقش این رابطه در مشکلات عاطفی - رفتاری و سلامت جسمی و روانی - اجتماعی در کودکان است. این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر روی یک نمونه 413 نفری از دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران (220 دختر و 193 پسر) انجام شد. کودکان به پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین، مادران به پرسشنامه های خصومت آشکار اولری- پورتر و سلامت کودک و مادران و معلمان به پرسشنامه تواناییها و مشکلات کودک پاسخ دادند. نتایج نشان دهنده رابطه معنادار بین تعارض زناشویی با ارزیابی منفی کودک از تعارض والدین و مقابله شناختی کودک است. همچنین رابطه معنادار بین تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی کودک از تعارض والدین با نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک بدست آمد. علاوه بر روابط مستقیم، نقش تعاملی تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی تعارض والدین در نشانه های آسیب شناختی کودک نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش در قالب الگوی چارچوب شناختی مبتنی بر بافت، نظریه شناختی استرس و رویکرد سیستمی در آسیب شناسی تحولی، تایید کننده نقش مستقل و تعاملی دو عامل خطر تعارض زناشویی و ارزیابی های شناختی منفی کودک در پیش بینی مشکلات آسیب شناختی روانی و کاهش سلامت کودکان است.
بررسی میزان شیوع علایم اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته، نمایشی و مرزی در بین دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع علائم اختلالات شخصیت طبقه دوم (شامل اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خود شیفته، نمایشی و مرزی) در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر پایه های سه گانه دوره متوسطه در نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد. حجم نمونه شامل 1400 نفر دانش آموز بود که از هفتاد و پنج مدرسه به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون –2 بود. در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص شد که میزان شیوع علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی 08/0 درصد، خودشیفته 9/1 درصد، نمایشی 4/6 درصد، و مرزی 08/0 است. این آمار مربوط به دانش آموزانی است که نمره آن ها در آزمون 85 و بالاتر است و دارای علائم جدی اختلال هستند. ولی افرادی که نمره بین 85-74 است، در صورت فراهم شدن عوامل زمینه ساز، احتمال زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند. میزان شیوع اختلال در بین این دسته از افراد عبارت است از: اختلال شخصیت ضداجتماعی 15/1 درصد، خودشیفته 3/1 درصد، نمایشی 7/14 درصد و مرزی 9/1 درصد.
رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان مدارس
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش اجتماعی مدیران با رضایت شغلی معلمان شهرستانهای شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و معلمان شهرستان های شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 89-88 تشکیل می دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 120 مدیر و 360 معلم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی ترومسو و رضایت شغلی فیلد و روث استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: (1) بین هوش اجتماعی مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (2) از بین سه مولفه هوش اجتماعی، مولفه مهارت های اجتماعی و پردازش اطلاعات اجتماعی بهترین پیش بین برای رضایت شغلی می باشند.
بررسی فرهنگ سازمانی (مدل کویین) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش در شرکت انتقال گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش از راه های بهبود بخشیدن به شرایط بقاء سازمان است. زمانی به طور موفقیت آمیز در سازمان اجرا می گردد که از قبل زمینه فرهنگی مناسب با این نظام بسترسازی شده باشد. چرا که هدایت نمودن دانش موجود در سازمان یک امر انسانی است و به طور کامل مربوط به منابع انسانی می شود و تابعی از فرهنگ کارکنان سازمانی می باشد. بنابراین سازمان ها باید برای اجرای موفقیت مدیریت دانش، فرهنگ متناسب با آن را ایجاد نموده و براساس آن عمل نمایند. لذا هدف از این تحقیق بررسی رابطه فرهنگ سازمانی (مدل کویین) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش در شرکت انتقال گاز ایران می باشد. جامعه آماری مورد تحقیق کارکنان رسمی شرکت انتقال گاز ایران می باشد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ""فرهنگ سازمانی"" برگرفته از کامرون و کویین و پرسشنامه ""مدیریت دانش"" برگرفته از شرون لاوسون استفاده شده است. نتیجه آزمون فرضیه اصلی این پژوهش حاکی از آن است که بین فرهنگ سازمانی و امکان پذیری استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم-چنین نتایج سایر فرضیات بیانگر آن است که بین همه انواع فرهنگ سازمانی (فرهنگ گروهی، فرهنگ ویژه سالاری، فرهنگ بازاری، فرهنگ سلسله مراتبی) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که در شرکت انتقال گاز ایران از میان انواع فرهنگ سازمانی، تنها فرهنگ ویژه سالاری می تواند به عنوان یک فرهنگ پیش بین و اثرگذار بر مدیریت دانش تلقی شود.
روش های ارزیابی و درمان کودکان و نوجوانان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: این پژوهش با هدف شناسایی طرح مشکلات و روش های ارزیابی و درمان کودکان و نوجوانان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی انجام شد. خطری که در زمینه تشخیص این اختلال وجود دارد این که گاهی اوقات دامنه وسیعی از رفتارهایی که به علل متعددی ایجاد می شوند، به اشتباه به عنوان اختلال کم توجهی- بیش فعالی تشخیص داده شوند.
نتیجه گیری: متخصصان مدرسه و بالینی باید در تشخیص، دقیق باشند و زمینه خانوادگی و سایر ملاک های تشخیصی را به دقت در نظر بگیرند. ارزیابی بالینی این اختلال باید جامع و چندبعدی باشد و پس از ارزیابی جامع و تشخیص دقیق، مداخله های درمانی آغاز شود. در فرآیند درمان کودکان و نوجوان دارای اختلال کم توجهی- بیش فعالی انواع مختلفی از مداخله های دارویی و روان شناختی مورد توجه قرار گرفته که شامل درمان دارویی، مداخله های رفتاری، شناختی- رفتاری، آموزش والدین، آموزش مهارت های اجتماعی، آموزش آرمیدگی و درمان های چند الگویی است. برنامه درمانی جامع، برنامه ای است که والدین، معلمان، روان شناسان مدرسه، پزشکان و متخصصان بالینی در اجرای آن با هم مشارکت و همکاری موثر داشته باشند
رابطه هوش هیجانی،خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
اهداف: یافتههای برخی پژوهشها و مطالعات انجامشده مبین نقش و اهمیت هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس در تبیین پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 6050 دانشجوی دانشگاه کاشان که در سال تحصیلی 89-1388 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند انجام شدو 400 دانشجوی دختر و پسر بهعنوان گروه نمونه بهروش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی بار- آن، خودپنداره راجرز و عزت نفس پوپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحرافمعیار)، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل با استفاده از نرمافزار SPSS 14 انجام شد.
یافته ها: میانگین پیشرفت تحصیلی در کل نمونه 7/1 ± 6/15 بود و ارتباط معنی داری بین آن و هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس مشاهده نشد. بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه هوش هیجانی (42/0= p ) و خودپنداره (81/0= p ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما عزت نفس در دانشجویان دختر (2/13 ± 5/68) نسبت به دانشجویان پسر (4/13 ± 9/64) به میزان معنی داری بیشتر بود (007/0= p ).
نتیجه گیری: هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس دانشجویان تاثیری در پیشرفت تحصیلی ایشان ندارد. همچنین، بین هوش هیجانی و خودپنداره دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. میزان عزت نفس دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است.
مقایسه اثربخشی آموزش خود تنظیمی رفتار توجهی، خود تنظیمی رفتار انگیزشی، خود تعلیمی کلامی بر عملکرد ریاضی و خود کارآمدی تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی از بحث انگیزترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که مطالعات گسترده و وسیعی در مورد آن انجام شده است. همچنین گزارش شده است این اختلال با پیامدهای منفی تحصیلی، رفتاری، اجتماعی و هیجانی نوجوانی و بزرگسالی در ارتباط است و بی توجهی، تکانش وری و بیش فعالی ویژگیهای بارز این افراد هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی خود تنظیمی رفتار توجهی، رفتار انگیزشی و خود تعلیمی کلامی بر عملکرد ریاضی و خود کارآمدی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی انجام گرفته است. روش مطالعه پژوهش نیمه تجربی است که روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. 40 نفر دانش آموز پایه سوم ابتدایی شهر تبریز دارای اختلال نقص توجه همراه که با بیش فعالی به طور تصادفی در 4 گروه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های DSM-IV-TR، مصاحبه با والدین و معلمان، و پرسشنامه علایم مرضی کودکان ویژه معلمان. برای تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان دادند: الف) آموزش راهبردهای خود تنظیمی رفتارهای انگیزشی و خود تعلیمی کلامی اثرات معنا دار مثبت بر ادراکات خود کارآمدی دانش آموزان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی دارند. ب) آموزش راهبردهای خود تنظیمی رفتارهای توجهی، اثرات معنادار مثبت بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی دارد.
" اثربخشی معنادرمانگری و گشتالت درمانگری در درمان اضطراب ، افسردگی و پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش با هدف مقایسه معنادرمانگری و گشتالت درمانگری در کاهش نشانه های پرخاشگری، افسردگی و اضطراب دانشجویان صورت گرفت. بدین منظور 90 دانشجوی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسـلامی واحد مهاباد به طور تصادفی و بـرابر در دو گروه آزمایشی و یک گـروه کنترل قرار گرفتند. گروههای آزمایشی فنون معنادرمانگـری و گشتالت درمـانگری را در 12 جلسه 1 ساعتی، هفته ای یک بار دریافت کردند. پرخاشگری، افسردگی و اضطراب دانشجویان با استفاده از فهرست تجدیدنظر شده نشانه های مرضی (فرم کوتاه؛ نجاریان و داودی، 1380) و مصاحبه تشخیصی براساس DSMIV-TR (2000)، پیش از درمان، پس از درمان و 6 ماه بعد از اتمام درمان ارزیابی شدند. هیچ تفاوت معناداری بین میانگین پیش آزمون سه گروه وجود نداشت. معنادرمانگری و گشتالت ـ درمانگری هر دو نشانه های پرخاشگری و اضطراب را کاهش دادند. کاهش نشانه ها در مرحله پیگیری نیز مشهود بود. معنادرمانگری و گشتالت ـ درمانگری در درمان اضطراب و پرخاشگری تفاوت معناداری نداشتند؛ اما معنادرمانگری در درمان افسردگی مؤثرتر از گشتالت درمانگری بود.
"
پیش بینی کیفیت زندگی معلمان زن براساس متغیرهای هوش هیجانی و هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش هیجانی و هوش معنوی به عنوان عوامل پیش بینی کننده کیفیت زندگی در معلمان زن بود. بدین منظور 280 معلم زن با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش هیجانی بار-ان (1997)، هوش معنوی ناصری (1386) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) استفاده شد. تحلیل همبستگی داده ها نشان داد که اکثریت مولفه های هوش هیجانی رابطه مثبت معناداری با زیر مقیاس های کیفیت زندگی دارند. از طرف دیگر روابط مثبت معنی داری میان بعضی مولفه های هوش معنوی و زیر مقیاس های کیفیت زندگی مشاهده شد. هم چنین تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه نشان داد که بعضی مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی به صورت معنی داری کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند.
رابطه هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با سلامت عمومی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با سلامت عمومی دانشجویان بود. به همین منظور 96 نفر از دانشجویان سال اول دانشگاه تربیت معلم (50 پسر و 46 دختر) به شیوه تصادفی انتخاب و پرسشنامه های هوش هیجانی شات، مقابله با موقعیت های استرس زا و سلامت عمومی را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که هوش هیجانی و سبک مقابله ای هیجان مدار رابطه معنا داری با سلامت عمومی دارند. همچنین نتایج تحللی رگرسیون نشان داد که از میان مولفه های هوش هیجانی، مولفه بهره برداری از هیجان به طور مثبت و از میان سبک های مقابله ای سبک مقابله هیجان مدار به طور معکوس سلامت عمومی را در دانشجویان پیش بینی می کنند. این دو متغیر در مجموع %22 واریانس سلامت عمومی را پیش بینی می کنند ولی ضریب اثر سبک مقابله هیجان مدار بیشتر از هوش هیجانی بود. این یافته ها می توانند در تکوین و رشد رویکردهای آموزشی و بالینی سودمند واقع شود. با توجه به نقش مهم مهارتهای مقابله ای و هوش هیجانی در سلامت عمومی می توان با طراحی و اجرای برنامه های آموزشی موثر به تقویت این عناصر کمک نمود.