مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نمایشی
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی آثار ادبی به گونه ها، مثل: حماسه یا تراژدی، را نگرش نوعی به ادبیات می نامند. از زمان ارسطو تا کنون، نگرش نوعی از مفاهیم عمده نظریه ادبی بوده است. بخش اعظم ادبیات جهان و نقد آن بر پایه اعمال طبقه بندی نوعی هر اثر ادبی و تعیین درجه سازگاری آن اثر با ویژگی های نوعی بوده است. گویی بدون طبقه بندی نوعی یک اثر ادبی، خواننده یا ناقد راهی به درون آ ن نمی یابد.اما در دهه های اخیر، طبقه بندی انواع با توجه به روشهای بیانی نوین و ظهور وسایل ارتباطی چون تلویزیون و فیلم و غیره که خود علاوه بر به کارگیری انواع سنتی ادبی، مبتکر دیگر انواع بیانی نوین هستند، طبقه بندی سنتی را که منشا آن ارسطویی است - مورد شک و تردید قرار داده است. این امر باعث پدیدار شدن تفاسیر و برداشت های جدیدی از هر کدام از انواع ادبی گشته و طبقه بندی تازه ای را به وجود آورده است. این تحول نه تنها دیدگاه سنتی را دچار چالش و دگرگونی کرده است، بلکه مباحث تندی را در باب مفاهیم کلیدی این روش به ویژه پدیده تداخل و ترکیب انواع گوناگون در یک اثر ایجاد کرده است. امروزه انواع ادبی دیگر مطلق و ثابت تلقی نمی شوند، بلکه تحت تاثیر تحول و تکامل تاریخی، نظام های نوعی در ادبیات، جامعه شناسی انواع، و رابطه انواع ادبی با جنسیت مورد بحث قرار می گیرند. نتیجتا، در عصر حاضر ویژگی های نوعی آثار ادبی به عنوان پدیده های تاریخی و نسبی تلقی می شوند.
ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه عشق و شخصیت می پردازد. هدف از این بررسی شناخت هر چه بیشتر عشق و مهار آن است. برای عملیاتی کردن مسئله از آزمون سبکهای عشق هنریک استفاده شده است. این آزمون براساس تحقیقات جان لی شکل گرفته است. او برای عشق، شش سبک را طراحی کرد. این سبکها عبارت اند از سبک عشق پرشور، نمایشی، دوستانه، منطقی، وابسته وسواسی(رمانتیک) و ایثارگرانه که هر یک از زاویه ای به مسئله عشق پرداخته اند. برای بررسی شخصیت نیز از دو آزمون NEO و MMPI استفاده و با طرح همبستگی اسپیرمن رابطه آنها بررسی شد. فرضیه مقاله ارتباط عشق و شخصیت و همچنین ارتباط سبکهای عشق با صفات و اختلالات خاص است. پس از تحلیل آماری، فرضیه اصلی یعنی رابطه عشق و شخصیت معنادار و ابعاد آسیب شناسانه عشق وابسته وسواسی(عشق رمانتیک) آشکار گشت.
بررسی میزان شیوع علایم اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته، نمایشی و مرزی در بین دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع علائم اختلالات شخصیت طبقه دوم (شامل اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خود شیفته، نمایشی و مرزی) در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر پایه های سه گانه دوره متوسطه در نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد. حجم نمونه شامل 1400 نفر دانش آموز بود که از هفتاد و پنج مدرسه به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون –2 بود. در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص شد که میزان شیوع علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی 08/0 درصد، خودشیفته 9/1 درصد، نمایشی 4/6 درصد، و مرزی 08/0 است. این آمار مربوط به دانش آموزانی است که نمره آن ها در آزمون 85 و بالاتر است و دارای علائم جدی اختلال هستند. ولی افرادی که نمره بین 85-74 است، در صورت فراهم شدن عوامل زمینه ساز، احتمال زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند. میزان شیوع اختلال در بین این دسته از افراد عبارت است از: اختلال شخصیت ضداجتماعی 15/1 درصد، خودشیفته 3/1 درصد، نمایشی 7/14 درصد و مرزی 9/1 درصد.
بررسی کانون توجه در اختلالات شخصیت نمایشی و وسواسی-جبری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای کانون توجه در بین دانشجویان مبتلا به اختلالات شخصیت نمایشی و وسواسی-جبری بود. به همین منظور 500 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به روش تصادفی چند مرحله ای در پژوهش شرکت داده شده و به پرسشنامه شخصیتی میلون 3 پاسخ دادند. در مرحله بعد، دانشجویانی که حداقل نمره 84 را در هر یک از مقیاس های مربوطه در این پرسشنامه کسب کرده بودند در دو گروه 50 نفری مبتلایان به اختلالات شخصیت نمایشی و وسواسی-جبری گنجانده شده و پرسشنامه کانون توجه وودی، چامبلس و گلس بر روی آن ها اجرا گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که بین دو گروه دانشجویان مبتلا به اختلالات شخصیت نمایشی و وسواسی-جبری در متغیرهای کانون توجه متمرکز بر خود (F=14.02, p< 0/01)، و کانون توجه متمرکز بر دیگران (F=109.98, p< 0/01) تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری در متغیر کانون توجه متمرکز بر خود نمره بیشتر، و در متغیر کانون توجه متمرکز بر دیگران نمره کمتری از دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی کسب کردند. بر اساس نتایج این پژوهش، دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری بیشتر با فرآیندهای متمرکز بر خود درگیر هستند و انعطاف ناپذیری و ناسازگاری بیشتری نسبت به دانشجویان مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی از خود نشان می دهند که این ویژگی می تواند پیامد های منفی برای آن ها در پی داشته باشد.
ارزیابی ظهور و بروز ویژگی های سازمان نوروتیک در سازمان ها: مطالعه ای در آموزش وپرورش با رویکرد نگاشت شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
461 - 493
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، ارزیابی ظهور و بروز ویژگی های سازمان نوروتیک در آموزش وپرورش با روش نگاشت شناختی فازی است. روش: برای شناسایی ویژگی های رفتار نوروتیک در سازمان مورد مطالعه، از روش نگاشت شناختی فازی استفاده شده است. در نخستین گام بعد از مشخص شدن مسئله پژوهش، ابتدا خبرگانی انتخاب شدند که در رابطه با سازمان آموزش وپرورش از دانش و آگاهی لازم برخوردار بودند. بعد از مشخص شدن خبرگان پژوهش، پژوهشگر به استخراج نقشه ذهنی خبرگان اقدام کرده است. به این صورت که با انجام جلسات گروهی فکری از خبرگان خواسته شد تا ویژگی های مد نظر را با توجه به بعد مشخص شده روی فلیپ چارت نوشته و مکتوب کنند. بعد از رسیدن به اشباع نظری، تسهیلگر گروه، پاسخ ها را بر اساس بعد های مشخص شده، دسته بندی کرد، سپس روابط علی بین عناصر هر بعد و روابط با عناصر سایر بعد ها بررسی و ترسیم شده است. یافته ها: نگاشت شناختی علی رفتارهای نوروتیک در سازمان آموزش وپرورش شامل 122 عنصر است. تحلیل نگاشت به کمک FCMaper نشان داده که این عناصر شامل 45 عنصر معمولی، 75 عنصر فرستنده و 2 عنصر دریافت کننده هستند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از نگاشت نشان داده است که عنصر عدم عزت نفس، با داشتن بیشترین درجه ورودی، اثرپذیری ترین عنصر نگاشت و عنصر رسانه ای کردن با داشتن بیشترین درجه خروجی، اثرگذارترین عنصر نگاشت رفتار نوروتیک در سازمان آموزش وپرورش هستند. مرکزیت، شاخص دیگری است که نشان دهنده شدت اثرگذاری عناصر در رفتار نوروتیک است، تحلیل ها نشان می دهند که عنصر عدم عزت نفس با داشتن بیشترین مجموع درجه ورودی و خروجی مرکزی ترین عنصر نگاشت شناخته شده است. همچنین نتایج حاصل از آزمون اسپیرمن و بررسی سناریوی های حدی نشان دهنده صحت نتایج به دست آمده هستند.
تحلیل تمیز اختلالات شخصیت خوشه B براساس مشکلات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات شخصیت تأثیرات گسترده ای بر زندگی فردی و اجتماعی افراد بر جای می گذارند. هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین میزان افتراق اختلالات شخصیت خوشه B براساس مشکلات بین فردی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خوشه B در مناطق پنج گانه شهر اراک در سال ۱۴۰۱ بود. تعداد ۱۲۰ نفر از افراد براساس تعداد گروه ها و متغیرهای پژوهش از بین مراجعه کنندگان به مراکز روانشناسی و ترک اعتیاد شهر اراک به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس های چندمحوری بالینی میلون نسخه ۴ (۲۰۱۵) و مشکلات بین فردی (۱۹۹۶) پاسخ دادند، همچنین افراد به وسیله مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت (۲۰۱۶) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل تمایز در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین مؤلفه های مردم آمیزی (۰/۰۰۱=P)، جرئت ورزی (۰/۰۰۱=P)، پرخاشگری (۰/۰۰۱=P)، در نظر گرفتن دیگران (۰/۰۰۱=P)، وابستگی به دیگران (۰/۰۰۸=P)، حمایت از دیگران (۰/۰۰۱=P) و مشارکت با دیگران (۰/۰۰۱=P) در گروه های مورد بررسی بود، اما بعد گشودگی بین گروه های مورد بررسی، تفاوت معناداری نشان نداد (۰/۱۴=P). در مجموع براساس مؤلفه های مورد ارزیابی، ۶۸/۳% شرکت کنندگان به درستی در گروه های خود قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در پژوهش حاضر اکثر ابعاد مشکلات بین فردی در افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی خوشه B معنادار بودند، در نتیجه می توان از این متغیر جهت افتراق اختلالات شخصیت این خوشه و همچنین طرح مداخله استفاده نمود.