به منظور اثـربـخشـی حـساسیت زدایـی حرکت چشم ـ بازپردازش (EMDR) در کاهش اضطراب زلزله و احساسهای منفی ناشی از تجربه زلزله 41 نفر از کسانیکه زلزله بم را تجربه کرده بودند انتخاب شدند و به طور تصادفی به گروه آزمایشی یا گـروه گـواه فـهرست انتظار گمارده شدند. مشارکت کنندگان در گروه آزمایشـی در چـهار جـلسه (EMDR) بـا استفاده از برنامه نرم افزاری شرکت کردند و مورد ارزیابی چندگانه قبل ـ بعد و یک ماه پس از درمان قرار گرفتند. یافته های مقایسه بین گروه آزمایشی و گروه گواه از یک سو و مقایسه اندازه گیریهای قبل و بعد از درمان از سوی دیگر نشان داد که EMDR در کاهش اضطراب زلزله و هیجانهای منفی دیگر ناشی از تجربه زلزله مؤثر است. به علاوه نتایج نشان داد که بهبود ناشی از EDMR در پیگیری یک ماه پس از درمان باقی بود. همچنین استفاده از EDMR در گروه گواه فهرست انتظار حاکی از تأثیر این فن است. این یافته ها با یافته های سایر پژوهشهای مربوط به کارآیی و اثر بخشی EDMR در درمان اضطراب، ترس مرضی، PTSD، سوگ، و دیـگر احـساسات نـاخوشایند نـاشـی از تـجارب ضربه زا همخوانی دارند و نشان میدهند که کار آزمایان بالینـی میتوانند به طور موفقیت آمیزی از نرم افزارهایی همچون نرم افزاری که در این مطالعه استفاده شده حتی به شکل گروهی برای درمان EDMR استفاده کنند.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تفاوت بین افراد دارای هیجانهای بالا و پایین در عملیات شناختی تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی افراطی بود. برای بررسی این مسأله، با استفاده از آزمون شدت عاطفه لارسن و دینر (1985)، از بین 310 دانشجو 30 نفر که دارای عاطفه بالا و 30 نفر دارای عاطفه پایین تشخیص داده شدند، انتخاب گردیدند. آزمودنیهای این دو گروه به صورت دو نفری، در مشاهدة دو بلوک اسلاید (هر بلوک شامل 40 اسلاید، 15 اسلاید دارای بار عاطفی خنثی و 25 اسلاید دارای بار عاطفی مثبت یا منفی) شرکت داده شدند. پس از ارائه هریک از گروه اسلایدهای دارای بار عاطفی مثبت یا منفی، یـک پرسشنامه 37 سؤالی (که 9 سؤال آن بهطور مستقیم به عملیات شناختی تجریدگزینشی، شخصیسازی، و تعمیمدهی افراطی مربوط بود) روی شرکت کنندگان اجرا شد. نتایج نشان دادند که به طور نسبی، افراد دارای شدت عاطفه بالا، نسبت بـه افراد دارای شدت عاطفه پایین، از عملیات تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعممدهی افراطی بیشتر و نیرومندتری استـفاده میکنند ( 0/05>P). یافته های این پژوهش نشان دادند که علاوه بر افراد افسرده، افراد عادی دارای سطوح هیجانی متفاوت (به ویژه سـطـوح هیـجانـی بـالا) نـیـز از عـملیات شـناخـتـی سـه گانه تجریدگزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی استفاده می کنند
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر واسطهای حوزة پدیداری یا ادراکی در رابطه بین خودپندارهو رفتار تغذیه بر پایة نظریه شخصیتی مراجع محور راجرز انجام شد. به اعتقاد راجرز، خودپنداره بهطور مستقیم رفتار (و دراین پژوهش رفتار تغذیه) را تعیین و سازماندهی نمیکند، بلکه این رابطه از طریق حوزه پدیداری یا ادارکی (و دراین پژوهش ادراک سلامتی) صورت میگیرد. گروه نمونه را 505 (347 پسر و 158 دختر) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی ساوه تشکیل میداد که با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودسنجی سبک زندگی بهداشتی با 50 سؤال و نمرهگذاری در قالب مقیاس لیکرت بود. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر بین خودپنداره و ادراک سلامتی برابر با 37/0، و بین ادارک سلامتی و رفتار تغدیه برابر با 90/0 و از لحاظ آماری معنادار است. این مقدار برای رابطه مستقیم بین خودپنداره و رفتار تغذیه برابر با 03/0- و از لحاظ آماری معنادار نبود. نتایج، نقش مهم و تعیینکننده حوزه ادراکی در رابطه بین خودپنداره و رفتار تغذیه را تأیید نمود.
به منظور بررسـی رابـطة سبکهای اِسـنـاد (تبیین) با رخدادهای استـرسزای زنـدگـی و سلامت عـمومـی، تعداد 120 آزمودنـی به روش نـمونهگیری تـصادفـی چندمرحلهای انتـخاب شدند. آزمودنـیها پس از تکمیل پرسشنامة سبک اسناد، مقیاس ارزیابی سازگاری مجدد اجتماعـی و پـرسشنامة سلامت عمومـی، بر اساس نمرههایی که در پـرسشنامة سبک اسـناد به دست آورده بـودنـد، در دو گروه خوشبین (49 =n) و بـدبین (42 =n) قرار گرفتند. مقایسة میانگین ها نـشان داد که بـین افـراد خوشبین و بدبین از لحاظ تعداد رخدادهای استرسزای زندگی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P)، اما از لحاظ میزان سازگاری مجدد مورد نیاز ناشی از این رخدادها (05/0>P) و نیز سلامت عمومـی (01/0>P)، تـفاوت میان آنها معنـادار بود. علاوه بر این، تـحـلیـل رگرسیـون چـند متـغـیـری هـمـزمـان نـشـان داد که رخدادهای استرسزای زندگی و سبک تبین آزمودنیها، توانایی پیشبینـی سلامت عمومـی آنها را داشتند (001/0>p)، به طوری که سبـک تبیین با %99 اطمینان، بـهترین متغیر پـیشبینـی کنندة تغییرات در سلامت عمومی افراد بود.
هـدف ایـن تحقیق، بررسـی نـقش صفات شـخصیـت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. در نـمونه ای متشکل از 419 آزمودنی (214 پسر و 205 دختر)، فرم خلاصه شـده پـرسشنامه پـنج عاملـی و پرسشنامه فرایند مطالعه اجرا شدند. برای متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، میانگین کل نمرات آنها از طریق دانشگاه مورد مطالعه، جمع آوری شد. با استفاده از تـحلیل مسـیر، اثـرات مستقیم، و غیرمستقیم صـفات شخصیت بـر رویـکردهای یـادگیری و پـیشرفت تـحصیلـی مورد بـررسـی قـرار گرفت. نـتـایج به دست آمده بـیـانـگر آن است که پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری، بر رویکرد یادگیری عمیق، اثر مثبت و معنادار دارند. به علاوه پذیـرش و وظیفه شناسـی اثـر منفی و معنادار و روانرنـجورخویـی و بـرونگرایـی اثـر مثبت و معنادار بر رویکرد یادگیری سطحی نشان دادند. اثـر غیرمستقیم پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری از طریـق رویکرد عمیـق بر پـیشرفت تـحصیلـی، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم پذیرش و وظیفه شناسـی از طریـق رویـکرد سـطحـی بر پیشرفت تحصیلی منفـی و معـنادار بهدست آمد. در مـجموع نـتایج پـژوهش حاضر مؤیـد آن است که در مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان توجه بـه نـقش عوامل درون فـردی صـفات شـخصیـت و رویـکردهای یادگیری نکته ای حائز اهمیت است.
ارتـبـاط مذهب بـا مـکان کنترل، از جـملـه مـوضوعات بحث انگیزی است که نتایج پژوهشیِ متناقضی به همراه آورده است. پژوهشهای انجام شده دربارة تفاوت دو جنس در زمینة مذهب و مکان کنترل نیز هم سو نبوده اند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط نگرش مذهبی با مکان کنترل، و تفاوتهای جنسیتی در این متغیرها در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. دادههای حاصل از 179 دانشجو (96 پسر و 85 دختر) در مقطع کارشناسی و در رشته های علوم فنی و مهندسی، علوم انسانی، و علوم پایه که به شیوه نمونه گیری خوشهای و تصادفی انتخاب شده بودند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که در دانـشجویان دخـتر، بین مذهب بـا مکان کنترل درونـی ارتـبـاط معنادار وجود دارد. میـانگین نـمره دانـشجویان دخـتر در نـگرش مذهبی و مؤلفههای آن، به طور معناداری بیشتر از دانشجویان پسر بـود، درحالیکه میانگین نـمرة دانـشجویان پـسر در مکان کنترل درونی به طور معناداری بالاتر از دانشجویان دختر بود. نتیجة این پـژوهش دربـارة ارتـباط نگرش مذهبـی بـا مکان کنترل درونـی میتواند این تصور قالبی را که نـگرش مذهبـیِ قویتر، لزوماً بـاعث به وجود آمدن مکان کنترل بیرونـی در افراد مذهبی میشود، مورد تـردید قرار دهد. تـفاوت دو جـنس در نگرشهای مذهبـی و مکان کنترل نیز برای پژوهشگران، به خصوص روانشناسانی که در زمینه مذهب و تـفاوتهای دو جـنس مـطالعه میکنند، تـلویحات مهمی در بر دارد.