فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ما با تناقضات بسیاری در حیطه روان درمانی روبه رو شده ایم. از یک سو تعداد کثیری از روان درمان گران به یک رویکرد درمانی خاص پای بند هستند واز سوی دیگر شواهدی دال بر اینکه رویکردی موفقتر از رویکردی دیگر باشد وجودندارد. مطالعات مقایسه ای نشان داده است که همه رویکردهای روان درمانی به رغم تفاوتهای اساسی در جهت گیری نظری وتکنیک ها به یک اندازه مؤثرند. به منظور توجیه این امر‘میتوان فرض کرد که عناصری اساسی یا عوامل مشترکی در رویکردهای مختلف روان درمانی وجود دارد که قویاً با نتایج مثبت درمانی ارتباط دارند ودر واقع این عناصر مشترک اند که نقشی تعیین کننده در درمان دارند نه جهت گیری نظری یا فلسفه رویکردهای روان درمانی.
کاربرد استعاره ها در مشاوره و روان درمانی: راهبردها و تدابیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله هدف بحث پیرامون توانایی بالقوه استعاره ها و کاربرد آنها در حوزه مشاوره و روان درمانی بوده است. روش بررسی در این مقاله بر اساس تحلیل کیفی و محتوایی پژوهش های انجام شده در سال های اخیر است. در این مقاله بعضی شیوه های ممکن درمانی شامل نحوه برسی استعاره های کلیدی مراجع به عنوان نشانگر تغییر مطرح شده است. نتایج بررسی ها در کل نشان می دهد که استعاره ها ممکن است نقش مهمی در تسهیل فرآیندهای تغییر در مشاوره و روان درمانی داشته باشند و نتایج همچنین نشان داده است که استعاره درمانی روش خلاقی است که با استفاده از قدرت تصویرسازی اش مراجع آسان تر به بینش و بصیرت می رسد.
بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مدیریت هیجان بر هوش هیجانی دانش آموزان مقطع راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هوش هیجانی در شکوفایی تواناییهای افراد عاملی مهم است و با مؤفقیت، کارایی، سلامتی، رضایت از زندگی و به طور کلی با قدرت تفکر و هوش رابطه مثبت دارد. بنابراین، بررسی روشهای پرورش هوش هیجانی به پرورش تمام این توانایی ها در فرد می انجامد. در همین راستا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ""مهارتهای مدیریت هیجان"" بر هوش هیجانی دانش آموزان است. محقق این مهارتها را بر اساس عوامل مختلف مؤثر بر هیجان در قالب برنامه آموزشی، تهیه کرده است. در این تحقیق، از روش نیمه تجربی استفاده شده است و از روش نمونه گیری خوشه ای برای انتخاب 103 دختر و 124 پسر گروه نمونه استفاده شده است. ابزار اندازه گیری آزمون هوش هیجانی برادبری و گریوز(1384) بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس، کروسکال والیس و من ویتنی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر هوش هیجانی را باعث شده است. همچنین در مؤلفه های هوش هیجانی میان گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه مشاهده شد. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان خصوصاً در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه، افزایش هوش هیجانی دانش آموزان را باعث شده است.
"
کاربرد انفورماتیک در پرستاری؛ آموزش، پژوهش و مراقبت
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارایه تعریفی جامع از انفورماتیک پرستاری و حوزه هایی که این حرفه را شامل می شوند برای پرستاران بسیار مهم است، زیرا براساس این تعریف، پرستاران به وظایف و اصول کاری خود پی می برند و همچنین با تعریف دقیق از انفورماتیک پرستاری، جایگاه این رشته برای دیگر کارکنان گروه بهداشتی- درمانی مشخص می شود. هدف این مطالعه معرفی انفورماتیک پرستاری و نقش آن در زمینه های مراقبتی، آموزشی و پژوهشی بود. به منظور یافتن مطالعات و منابع مرتبط با انفورماتیک پرستاری، علاوه بر مطالعه کتابخانه ای، از پایگاه های اطلاعاتی Ovid، Proquest، Science Direct و Pubmed و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) استفاده شد. جست وجوی مقالات انگلیسی از سال 1976 تا 2007 و مقالات فارسی از سال 1365 تا 1388 با استفاده از کلیدواژه های انفورماتیک، انفورماتیک پرستاری و سیستم اطلاعاتی انجام شد. در نهایت، 42 مقاله و کتاب برای مرور متون در زمینه انفورماتیک پرستاری مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیری: انفورماتیک پرستاری علمی شامل ترکیبی از فرآیند پرستاری و اطلاعات وابسته به آن، مدیریت اطلاعات پرستاری و سایر پردازش های اطلاعاتی است. انفورماتیک پرستاری در حوزه های مراقبتی، آموزشی و پژوهشی پرستاری کاربرد دارد.
بررسی رابطه سبکهای تربیتی و تربیت دینی با میزان مذهبی بودن والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین روش تربیت دینی و میزان مذهبی بودن والدین با تأکید بر سبکهای تربیتی در دختران و پسران طراحی و اجرا گردید. تعداد 374 نفر دانشجو (177 پسر و 197 دختر) به عنوان نمونه طبقهای نسبتی در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه روش تربیت دینی؛ پرسشنامه محیط خانوادگی، پرسشنامه محقق ساخته، و پرسشنامه میزان مذهبی بودن والدین را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که میانگین نمرات میزان مذهبی بودن مادر در سبک تربیتی مقتدر نسبت به سایر سبکها بالاتر است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد که تفاوت معنادار در میانگین نمرات میزان مذهبی بودن مادر بین سبکهای تربیتی مقتدرانه و مسامحهکارانه وجود دارد. در مطالعة حاضر همچنین نشان داده شد که روش تربیت دینی برای دختران و پسران دارای تفاوت معنادار میباشد، به طوری که تعداد دختران در هر دو گروه والدین در روش تربیتی مقتدرانه بالاتر از فراوانی مورد انتظار و تعداد پسران در روش تربیتی مسامحهکارانه، بالاتر از فراوانی مورد انتظار میباشد. با استفاده از آزمون مجذورکای دوطرفه در بررسی دقیقتر نشان داده شد که سبکهای تربیتی کاربردی از سوی والدین برای دختران و پسران تفاوت معنادار دارد، به طوری که فراوانی دختران در سبک تربیتی مقتدرانه بالاتر از فراوانی مورد انتظار، و البته در روش تربیتی مسامحهکارانه، فراوانی پسران بالاتر از فراوانی مورد انتظار میباشد. در بحث و نتیجهگیری به بررسی نقش سبکهای تربیتی و نحوة آموزش آموزههای دینی با توجه به جزئیات نتایج تحقیق پرداخته شده است.
رابطه بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که به بررسی رابطة بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. نمونة آماری شامل 216 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامة استرس شغلی دیویس و هوش هیجانی بار- اون استفاده شده است. یافته های آماری نشان داد که بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانشگاه رابطة منفی (3130/- r =) معناداری (01/0 ) وجود دارد و بین استرس شغلی و مؤلفه های هوش هیجانی به خصوص اعتماد به نفس، روابط بین فردی، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری، کنترل تکانه و شادکامی همبستگی منفی معناداری
(01/0 ) وجود دارد. روش تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزت نفس و شادکامی بهترین پیش بینیکننده های استرس شغلی هستند.
بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:یکی از مسائلی که در خانواده باید به آن پرداخته شود بحث طلاق عاطفی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و طلاق عاطفی بین زن و مرد بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و نمونه آماری تحقیق را زنان و مردان ساکن شهر مشهد تشکیل می دهد که از بین آن ها 200 نفر (100 زن و 100مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه ی یانگ و پرسشنامه طلاق عاطفی بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین نمره کل طرحواره ها با طلاق عاطفی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد (01/0>P). تحلیل رگرسیون نشان داد، انزوای اجتماعی، شکست در پیشرفت، محرومیت هیجانی توانایی پیش بینی کنندگی طلاق عاطفی را دارند (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که با شناسایی و اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه می توان میزان صمیمیت و رضایت زناشویی را افزایش و میزان طلاق عاطفی را کاهش داد.
بررسی تاثیر سبک رهبری تحول گرا و رهبری مراوده ای بر وجدان کاری دبیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر سبک رهبری تحول گرا و رهبری مراوده ای بر وجدان کاری دبیران متوسطه شهرستان ساری بود. روش :از بین 650 نفر دبیر 250 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر طبق جدول کرجسی و مورگان انتخاب شده اند و برای مدیران حجم جامعه با نمونه برابر بود. ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه استاندارد شده ی رهبری تحول گرا و رهبری مراوده ای وار نر بارک که توسط۴۳ نفر از مدیران مدارس پاسخ داده شد . و پرسشنامه ی استاندارد شده ی وجدان کاری ایرج سلطانی که توسط ۲١۰ نفر از دبیران مدارس پاسخ داده شد. پایایی درونی پرسشنامه وجدان کاری با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 802/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی(جدول توزیع فراوانی ،رسم نمودار ،میانگین و انحراف معیار)و آمار استنباطی(آزمون t مستقل و آزمون ANOVA)استفاده شده است .یافته ها: بررسی سئوال اول و دوم نشان داد بین سبک رهبری تحول گرا و مراوده ای زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج سئوال سوم و چهارم و پنجم نشان داد که سطح تحصیلات و سنوات خدمت بر سبک رهبری تحول گرا و رهبری مراوده ای تاثیر ندارد. بررسی سئوال ششم و هفتم و هشتم و نهم نیز نشان داد که سطح تحصیلات و سنوات خدمت بر وجدان کاری زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد. نتایج حاصل از سئوال دهم تحقیق نیز نشان داده است که وجدان کاری زنان بیشتر از وجدان کاری مردان بوده و بین وجدان کاری زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد.
رابطه سبک های دلبستگی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و کمال گرایی بود. یکصد و هفتاد دانشجوی دانشگاه تهران (97 دختر، 73 پسر) با پرکردن مقیاس دلبستگی بزرگسال و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t، ضرایب همبستگی، و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی و کمال گرایی مثبت و منفی رابطه معنادار وجود دارد. سبک دلبستگی ایمن با کمال گرایی مثبت همبستگی مثبت و با کمال گرایی منفی همبستگی منفی دارد. سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) با کمال گرایی مثبت همبستگی منفی و با کمال گرایی منفی همبستگی مثبت داشتند. تحلیل آماری داده ها نشان داد که این همبستگی ها برای سبک دلبستگی ایمن فقط نسبت به کمال گرایی مثبت و برای سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا فقط نسبت به کمال گرایی منفی توان پیش بینی دارند. سبک دلبستگی از طریق «مدل های درونکاری»، مکانیسم «تنظیم عواطف» و «جبران ناایمنی» با استفاده از مکانیسم های «سرکوبی»، «انکار» و «آرمانی سازی»، کیفیت کمال گرایی را مشخص می کند.
یادگیری زدایی؛ راهکاری برای یادگیری بیشتر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به رغم آگاهی فزاینده در مورد اهمیت و ضرورت یادگیری، چگونگی، اشکال آن و رویه هایی که یادگیری را در افراد و سازمان ها تشویق می کند، شناخت بسیار کمی درباره یادگیری زدایی وجود دارد. چیستی یادگیری زدایی، چرایی مهم آن و شرایطی که آن را ترغیب می کنند، کمتر مورد بحث قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت یادگیری زدایی و نقش آن در فرآیند انتقال و اکتساب دانش، این مقاله به بررسی یادگیری زدایی، ضرورت و انواع آن پرداخته است.
نتیجه گیری: یادگیری زدایی تغییری مستمر است که افراد و سازمان ها را برای انطباق با محیط و توسعه مهارت های جدید توانمند می کند. حرکت در منحنی یادگیری زدایی حرکتی عمدی، مستلزم ساختار سازی مجدد و پاک سازی رویه های قدیمی است. در این فرآیند، رهایی از آنچه که دیگر مفید نیست، توقف متفکرانه و خلق فضای پاک قبل از یادگیری جدید ضروری است. برای موفقیت فردی و سازمانی، لازم است که بین یادگیری و یادگیری زدایی تعادل ایجاد شود.
مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
بررسی رابطه ابعاد شخصیت و هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با هوش هیجانی است. چهارصد و چهل وسه دانشجو (237 دختر و 206 پسر) از رشتههای مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنیها خواسته شد مقیاس شخصیت NEOPI-R و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و ابعاد برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی همبستگی مثبت معنی دار و بین هوش هیجانی و نوروزگرایی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. تحلیل رگرسیون داده ها نشان داد که تنها دو بعد برون گرایی و نوروز گرایی می توانند تغییرات مربوط به هوش هیجانی را به ترتیب در جهت مثبت و منفی پیش بینی کنند. مکانیسم های "تنظیم عواطف"، "آمادگی برای تجربه های مثبت" و "آمادگی برای تجربه های منفی" همبستگی های ابعاد شخصیت و هوش هیجانی را توجیه و تبیین می کنند.
رابطه نارسایی هیجانی با اضطراب، افسردگی، درماندگی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین نارسایی هیجانی با اضطراب، افسردگی، درماندگی و بهزیستی روانشناختی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه نارسایی هیجانی و مولفه های آن شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی با بهزیستی روانشناختی، درماندگی روانشناختی، اضطراب و افسردگی بود. سیصد و شش دانشجو (136 پسر و 170 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد نسخه فارسی ""مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو- FTAS-20""، ""مقیاس سلامت روانی MHI-"" و ""مقیاس اضطراب بک BAI-"" و مقیاس افسردگی بک BDI-"" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نارسایی هیجانی و مولفه های آن با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی معنادار و با درماندگی روانشناختی، اضطراب و افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نارسایی هیجانی و زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات می توانند تغییرات مربوط به بهزیستی روانشناختی، درماندگی روانشناختی، اضطراب و افسردگی را پیش بینی کنند. زیر مقیاس تفکر عینی فقط توانست تغییرات مربوط به اضطراب را به صورت معنادار پیش بینی نماید. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که نارسایی هیجانی با شاخص های آسیب پذیری روانشناختی و بهزیستی روانشناختی همبستگی دارد. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
بررسی رابطه سبک های شناختی (شیوه های یادگیری) با عوامل شخصیتی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های شناختی (شیوه های یادگیری) با عوامل شخصیتی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز اجرا شده است. در این پژوهش 377 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی در چهار گروه تحصیلی علوم پایه، علوم انسانی، فنی ـ مهندسی، کشاورزی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده و پرسشنامه سبک شناختی کلب و پرسشنامه عوامل شخصیتی NEO-FFI را تکمیل نموده اند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سبک های شناختی با توجه به عوامل شخصیتی تفاوت وجود دارد. بین شیوه های یادگیری با توجه به جنسیت و گروههای تحصیلی تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد برونگرایی همبستگی مثبت با شیوه های یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال و همبستگی منفی با شیوه های یادگیری مشاهده تاملی و مفهوم سازی انتزاعی دارد. ابعاد دلپذیری و باوجدان بودن با شیوه یادگیری آزمایشگری فعال رابطه مثبت و با تجربه عینی و مشاهده تاملی رابطه منفی دارند. ابعاد روان رنجورخویی و انعطاف پذیری با هیچکدام از شیوه های یادگیری ارتباط معنی داری ندارند. در ضمن یافته های این تحقیق نشان می دهد در گروه فنی ـ مهندسی بین سبک های شناختی در ابعاد برونگرایی، باوجدان بودن، و دلپذیر بودن تفاوت معنی داری وجود دارد. در گروه علوم انسانی بین سبک های شناختی در هیچکدام از ابعاد شخصیت تفاوتی مشاهده نشده است. در گروه علوم پایه تنها بین سبک های شناختی در بعد روان رنجورخویی تفاوت معنی داری وجود دارد. در گروه کشاورزی بین سبک های شناختی در بعد برونگرایی تفاوت معنی دار است.
رابطه کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی با اختلال های رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی ساختارهای مهمی هستند که در هدایت و کنترل رفتار نقشی اساسی ایفا می کنند. کارکردهای اجرایی دارای مؤلفه های گوناگونی همچون خودگردانی، حافظه کاری، ادراک زمان و زبان درونی هستند. کارکردهای اجرایی در طول فرآیند رشد و با افزایش سن کودک تحول می یابند و به تدریج به کودک کمک می کنند تا تکالیف پیچیده تر و سخت تری را انجام بدهد. ارزیابی دقیق کارکردهای اجرایی به شناخت بهتر رشد کودک و اختلال های رشدی کمک شایان توجهی می کند. کارکردهای اجرایی را می توان به دو روش رسمی و غیررسمی ارزیابی کرد که در این میان بر ارزیابی در موقعیت های غیرساختارمند تأکید می شود. آسیب در کارکردهای اجرایی می تواند پیامدهای قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و هیجانی کودک داشته باشد. در این مقاله، یافته های پژوهشی در مورد آسیب در کارکردهای اجرایی در چند مورد از اختلال های رشدی شامل اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، اختلال های طیف اتیسم، آسیب مغزی ضربه ای یا اکتسابی، اختلال هماهنگی رشدی، اختلال های یادگیری، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای، مورد بررسی قرار گرفته و سپس چشم اندازهای درمان بر اساس اختلال در کارکردهای اجرایی توضیح داده شده است.
تاثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
اهداف: از جمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی دقیق تر تاثیر یادگیری مشارکتی از طریق آموختن با هم بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان، طراحی و اجرا شد.
روش ها: این مطالعه شبه تجربی در جامعه دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر کاشان در سال تحصیلی 89-1388 انجام شد. 50 دانش آموز از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در گروه آزمایش از روش یادگیری مشارکتی و در گروه کنترل از روش سنتی استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال آزمایشی و پیگیری نیز 45 روز پس از اعمال مداخلات انجام شد. برای جمع آوری داده از آزمون رشد مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS 16 استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمرات گروه آزمایش تفاوت معنی داری بین پس آزمون و پیگیری با پیش آزمون (0001/0= p ) و همچنین با گروه کنترل (0001/0= p ) نشان داد. بین دو گروه در رشد مهارتهای اجتماعی مناسب، کاهش پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، کاهش رفتارهای غیراجتماعی، کاهش میزان غرور و کاهش حسادت و گوشهگیری تفاوت معن ی دار وجود داشت ( 0001/0= p ).
نتیجه گیری: روش یادگیری مشارکتی نسبت به روشهای سنتی تدریس در رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان موثرتر است.
تاثیر مداخله درمانی به روش ABA بر درمان کودکان دچار اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روش ABA بر روی کودکان با اختلال اتیسم می باشد که در سالهای 1382 و 1383 به مدت شش ماه به مرکز اتیسم اصفهان صورت گرفته و شامل دو گروه 20 نفره (هر گروه 10 دختر و 10 پسر) با عنوان آزمایشی و کنترل با میانگین سنی 8، 6 (آزمایشی) و 4، 5 (کنترل) بوده که از میان حدود 100 کودک شناخته شده با این اختلال انتخاب گردیده اند. روش مورد استفاده در تحقیق فوق مدون شده روش ایوار لوواس است که با عنوان «مداخله درمانی به روش ABA» شناخته می شود. اساس این روش تحلیل ضعف ها و مشکلات رفتاری و ادراکی کودکان با اختلال اتیسم و سپس برنامه ریزی آموزش انفرادی برای هر کودک و آموزش نفر به نفر به آن ها توسط مربیان آموزش دیده با استفاده از شرطی سازی کنشی (اسکینری) است. برای جمع آوری داده ها از تست گارز استفاده شده که شامل سه زیر گروه رفتارهای کلیشه ای، ارتباط و تعامل است و هر کدام از این سه زیر گروه دارای 14 سوال و حداکثر 42 نمره است که شدت علایم اتیسم را نشان می دهد. ضمنا برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون T و تحلیل واریانس استفاده گردیده است. تحقیق فوق که به صورت نیمه تجربی اجرا شده، سنجش توانایی روش ABA در بهبود کودکان با اختلال اتیسم بوده و نتایج حاصله نیز نشان داد که گروه آزمایشی، همان طور که تحقیقات و گزارش پروفسور لوواس در 1983 نیز نشان داده، توانسته اند با کاهش متوسط 30 نمره در علایم حاد اتیسم و کسب رفتارهای متناسب با همسالان عادی خود، پیشرفت قابل توجهی را با سطح معناداری P<0.000 کسب نمایند.
ماهیت و طبقه بندی اختلالات خواندن (نقدی بر پیشنهادات (DSM- 5) برای این اختلال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله دانش و آگاهی های موجود در مورد اختلالات خواندن در کودکان را مرور کرده و آن را با پیشنهادات موجود در طبقه بندی آنها در "" DSM- 5"" ارتباط می دهد. عموما دو شکل مختلف از اختلالات خواندن در کودکان که ناشی از مشکلات زبانی هستند، وجود دارد. نارساخوانی (همانطور که در (DSM- 5) تعریف شده است) یا مشکل رمزگشایی که مربوط به کودکانی است که در تسلط بر ایجاد رابطه بین الگوی هجی کردن حروف و تلفظ کلمات دارای مشکل هستند. به طور مشخص این کودکان با صدای بلند و آهسته و در عین حال غلط می خوانند و مشکلات بیشتری نیز در هجی کردن را تجربه می کنند. نارساخوانی ظاهرا از ضعف در مهارت های واج شناختی (صداهای گفتاری) بوجود می آید و با تدریس آوایی نظام مند در ترکیب با آموزش آگاهی واج شناختی قابل بهبود است. شکل اصلی دیگر از مشکلات خواندن، اختلال درک خواندن است. این کودکان با صدای بلند و در عین حال درست و روان می خوانند اما مشکلاتی در فهم آنچه خوانده اند، دارند. به نظر می رسد اختلال درک خواندن ناشی از ضعف در گستره مهارت های زبان شفاهی شامل دانش واژه شناسی ضعیف، مهارت های دستوری ضعیف و مشکلاتی در ادراک زبان شفاهی باشد. در این مقاله پیشنهاد می شود که حذف آسیب درک خواندن از (DSM- 5) یک مشکل جدی است که باید پیگیری و اصلاح شود. هر دو نوع نارساخوانی و اختلال درک خواندن اساسا هم بعد هستند و ارتباط زیادی با دیگر اختلالات زبانی دارند. در این مقاله بحث می شود که شناخت ارتباط بین اختلالات خواندن و زبانی الزام مهمی برای ارزیابی و درمان است و اشاره می شود که درجه بالای هم بودی بین اختلالات خواندن و دیگر اختلالات به ظاهر مجزا (مانند اختلال نقص توجه ، بیش فعالی و اختلالات حرکتی ) چالش های مهمی برای درک این اختلالات بوجود می آورد.