فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم تیر ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
195-212
حوزه های تخصصی:
خودشیفتگی آسیب شناختی سبکی از شخصیت است که که با احساس اهمیت و شایستگی افراطی، نگرش و رفتار خودخواهانه، فقدان همدلی، نیاز به تحسین و عزت نفس شکننده مشخص می گردد. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تحول پدیده خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی پرداخته و مدل تبیینی روانپویشی را در سبب شناسی و رشد خودشیفتگی مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش سعی کرده است با روش مروری، به این سوال پژوهشی پاسخ دهد که، خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی چگونه ایجاد و تحول می یابد و علل بنیادین در سبب شناسی خودشیفتگی چیست؟ در نظریه های روانپویشی، خود شیفتگی مرحله ای از رشد طبیعی است که در مراحل بعدی رشد به عشق خارجی (دیگری) تحول می یابد و کودک می تواند به دیگران عشق بورزد. ولی در حالت خودشیفتگی بیمارگونه، کودک برای بدست آوردن محبت و عشق مطمئن به درون برمی گردد تا براحساس شکننده طرد شدن (دوست نداشته شدن) غلبه کند. خودشیفتگی در رویکرد روانپویشی، به عنوان خودخواهی ناشی از عدم تمییز خود از دیگری شناخته می شود. رویکرد روانپویشی جامعیترین توصیف و پوشش نظری را در مفهوم سازی، سبب شناسی و تحول خودشیفتگی با توجه به ابعاد و انواع خودشیفتگی ارائه می دهد. به طورکلی سبب شناسی سازه خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی، بر مفاهیم عزت نفس شکننده، خودپنداره بزرگ منش، نقص در سبک های فرزند پروری و عدم پاسخدهی مطلوب والدین به نیازهای رشدی کودک در سنین اولیه رشد، بازگشت محبت به درون و جبران احساس حقارت اساسی تاکید دارد. عزت نفس ناپایدار و شکننده عاملی مهم در بوجود آمدن خودشیفتگی است. از دیدگاه روانپویشی، فرد خودشیفته ممکن است با حالت دفاعی، پوششی از خودبینی و عزت نفس بالا ولی به صورت توخالی و شکننده را در خود رشد بدهد تا احساسات زیر بنایی را به صورت پنهان نگه دارند. همچنین خودشیفتگی می تواند با سطوح بالا یا پایین عزت نفس ارتباط داشته باشد. خود دوستداری فرد خودشیفته ناپخته و هیجانی است و باعث رشد خودانگاره بزرگ منش می گردد. چنین مفهوم سازی جامعی که مبتنی بر سبب شناسی پدیده خودشیفتگی است، در صورت بهره مندی از پشتوانه تجربی می تواند فرمولبندی مناسب درمانی را برای مداخله در کاهش مشکلات بیماران خودشیفته به دنبال داشته باشد.
بررسی تاثیر آموزش امید بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش امید بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش شامل 30دانش آموز دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش سرشماری انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 9جلسه تحت آموزش امید قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان از هر 2گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه درگیری تحصیلی زرنگ بود. داده ها به وسیله نرم افزار اس پی اس و آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش امید بر درگیری تحصیلی و مولفه های آن شامل درگیری شناختی، انگیزشی و رفتاری دانش آموزان دختر کم توان ذهنی موثر بوده است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش امید توانسته است درگیری تحصیلی و مولفه های شناختی، انگیزشی و رفتاری آن را در دانش آموزان کم توان ذهنی افزایش داده و بهبود عملکرد تحصیلی آنان را در پی داشته باشد.
بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی حاکی از شیوع اختلالات روانپزشکی در بین مبتلایان به انواع دردهای مزمن و از جمله در بین مبتلایان به کمردرد مزمن است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن است.
روش: این پژوهش مطالعه ای تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است که از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شده اند. نمونه شامل 24 بیمار، با تشخیص کمردرد مزمن بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از زیرمقیاس افسردگی پرسشنامه SCl-90-R استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. درمان شناختی- رفتاری مدیریت در طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری مدیریت درد در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مؤثر است.
مقایسه روان رنجوری و ویژگی های جمعیت شناختی شوهران همسر آزار و غیر همسر آزار شهر اصفهان از دید همسران آنان در سال 1386
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه روان رنجوری و ویژگیهای جمعیت شناختی شوهران همسر آزار و غیر همسر آزار از دید همسران آنان در-شهر اصفهان بوده است. جامعه آماری تحقیق را زنان شوهران همسر-آزار و غیر همسر آزار شهر اصفهان تشکیل دادند. بدین منظور50 نفر از-زنانی که دارای مشکل خانوادگی ( همسر آزاری) بودند و ازاوایل -اردیبهشت ماه تا اواخر تیرماه 1386 ، برای شکایت همسرآزاری به مراجع انتظامی و قضائی موجود در شهر اصفهان مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس نمونه گیری 50 نفر از زنانی که از اوایل اردیبهشت ماه تا اواخر تیرماه1386 ، برای شکایت همسر آزاری به مراجع انتظامی و قضائی موجود در شهر اصفهان مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نمونه گیری 50 نفر از زنانی که مشکل خانوادگی خانوادگی ( همسر آزاری) نداشتند، در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول پنج منطقه از مناطق یازده گانه شهر اصفهان به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و در مرحله دوم، از هر منطقه، 10 نفر از خانم های خانه دار به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت فرم کوتاه R با ضریب پایایی86/0 و یک پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی بود . این تحقیق توصیفی از نوع علمی- مقایسه ای بوده است. نتایج تحلیل کواریانس پس از کنترل متغیرهای سن ، سن ازدواج و تعداد خواهران و برادران آزمودنی ها ، نشان داد که به طور معنا داری (05/0>P) روان رنجوری شوهران همسرآزار بیشتر از شوهران غیر همسر آزار (از دید همسران آنان) بوده است. همچنین در مقایسه جمعیت شناختی دو گروه مشخص شد که؛ بیکاری بیشتر شوهران همسر آزار از غیر همسر آزار (05/0>P)، پایین بودن مدرک تحصیلی شوهران همسر آزار از غیر همسر آزار (01/0>P) ، سن پایین ازدواج شوهران همسر آزار از غیر همسر آزار (05/0>P) ،کمتر بودن ازدواج فامیلی شوهران همسر آزار از غیر همسرآزار (05/0>P) ، تعداد زیاد خواهران و برادران شوهران همسر آزار از غیر همسرآزار (01/0>P) جزء نتایج دیگر این تحقیق بوده اند.
تاثیر آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و هدف فرعی آن تعیین نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای جمعیتشناختی بر میزان استرس آزمودنیها بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام.اس اصفهان بودند، 60 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند و از بین آنان 30 نفر که بالاترین نمره استرس را داشتند به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری در 9 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند .ابزار پژوهش دو پرسشنامه نشانههای فشار روانی کوپر(1983) و پرسشنامه محققساخته عوامل تنشزای شایع در بیماران ام.اس بود که هر دو پرسشنامه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای جمعآوری دادهها در مورد هر دو گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس در پرسشنامه کوپر نشان داد که آموزش گروهی شناختیـ رفتاری موجب کاهش معنادار در میزان استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است (05/0P<) .اما نتایج تحلیل کوواریانس پرسشنامه عوامل استرسزای شایع بیماران ام. اس در کاهش شدت عوامل تنشزای دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد. همچنین نتایج نشان داد که ویژگیهای جمعیتشناختی در هر دو آزمون بر تعدیل نمرات استرس آزمودنیها تاثیر معناداری نداشته است.
بررسی میزان هوش هیجانی مدیران و ارتباط آن با خصوصیات جمعیت شناختی آنها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه اثر جنسیت، تخصص و تحصیلات هوش هیجانی مدیران است. در این تحقیق میزان هوش هیجانی مدیران دوره های مختلف تحصیلی و ارتباط آن با خصوصیات جمعیت شناختی آنها بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی است. نمونه آماری این پژوهش تعداد 140 نفر از مدیران دوره های مختلف تحصیلی آموزش و پرورش ساری هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین جامعه آماری، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه از روی حجم جامعه یا جدول کرجسی و مورگان، انتخاب شدند. از پرسشنامه جهت گردآوری داده ها استفاده شد. پرسشنامه شامل دو قسمت بود: مشخصات جمعیت شناختی مدیران و پرسشنامه هوش هیجانی. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که: 1-هوش هیجانی مدیران دوره های مختلف تحصیلی، متفاوت نیست. (5%> p، 774/0=مf) 2-هوش هیجانی مدیران با تجارب مدیریتی مختلف، متفاوت نیست. (5%> p، 305/1=مf) 3-هوش هیجانی مدیران زن و مرد متفاوت است. (5%> p، 851/2=مf). 4-هوش هیجانی مدیران متخصص با مدیران غیرمتخصص متفاوت است. (5%> p، 148/3=مf) 5-هوش هیجانی مدیران با تحصیلات مختلف متفاوت نیست. (5%> p، 185/0=مf) 6- هوش هیجانی مدیران با سنین مختلف متفاوت نیست. (5%> p، 347/0=مf). بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که هوش هیجانی از مؤلفه های ضروری مدیریت و رهبری است. آموزش، تخصص و گذراندن دوره های آموزش هوش هیجانی در رشد و استفاده مناسب از آن در محیط کار مؤثر است.
بررسی مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام در دانش آموزان دخترگوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام دانش آموزان دختر گوشه گیر و عادی بوده است.
روش: این پژوهش، علی – مقایسه ای است و با روش پرسشنامه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه یک شهر اردبیل بودند که از میان آنها، 725 نفر انتخاب شدند و به مؤلفه گوشه گیری پرسشنامه وودورث پاسخ دادند که 50 نفر از آنها گوشه گیر تشخیص داده شدند. از میان این50 نفر،20 دانش آموز گوشه گیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین 20 دانش آموز دیگر که گوشه گیر نبودند، از میان دانش آموزان همان کلاسها انتخاب و همتاسازی شدند. این همتاسازی از نظر سن،جنس و تحصیلات صورت گرفت. از هر دو گروه خواسته شد«مقیاس تحمل ابهام» و «پرسشنامه شیوه های مقابله ای» را تکمیل کنند. داده های جمع آوری شده از این پرسشنامه ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان عادی و گوشه گیر در مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله ای استفاده شده از سوی دانش آموزان عادی، بیشتر مسئله مدار، شناختی و رفتاری است. در حالی که این راهبردها در دانش آموزان گوشه گیر بیشتر هیجان مدار و اجتنابی است.
نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان گوشه گیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند، با بررسی این راهبردها می توان دانش آموزان گوشه گیر را تشخیص داد و اقدامات لازم را برای پیشگیری از گوشه گیری و کمک به درمان آنها انجام داد
معنویت گرایی، مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی: زمان ورزی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا از طریق وارسی رابطه ی میان معنویت گرایی، مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی، زمینه ای را برای معرفی سازه ی «زمان ورزی معنوی» (مجموعه ی به هم پیوسته ای از شناخت ها، رفتارها و هیجان های مرتبط بازمان در زندگی دین ورزانه) فراهم کند. 214 تن از دانشجویان دانشگاه گیلان از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی برگزیده شدند و ضمن در اختیار قرار دادن میانگین نمرات نیمسال گذشته به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی، به دو پرسشنامه ی گرایش های معنوی دانشجویان (شریفی و همکاران، 1387) و مهارت های فردی در مدیریت زمان (حافظی و همکاران، 1387) پاسخ دادند. داده ها با فرض رابطه ی علّی و نیز بر اساس رابطه ی مبتنی بر همبستگی میان متغیرها با روش های مقایسه ی میانگین گروه های مستقل و تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون همزمان مورد پردازش قرار گرفتند. نتایج نشان داد دانشجویانی که به لحاظ معنویت گرایی نمره های نیمه ی بالا را به خود اختصاص داده بودند از دانشجویان با معنویت گرایی پایین به طور معناداری (001/0p< ) در مدیریت زمان کارآمدتر بودند. همچنین توان تبیین کنندگی معنویت گرایی (5/7%) و مدیریت زمان (3/6%) در ارتباط با تغییرات پیشرفت تحصیلی تقریباً هم اندازه بود. چنانکه با فرض رابطه ی علّی، ازلحاظ اثرگذاری بر پیشرفت تحصیلی، نتایج نشان داد که ناکارآمدی در مدیریت زمان از طریق برخوردار بودن از سطوح بالاتر جهت گیری معنوی جبران می شود و برعکس (001/0 ( p< این یافته ها، اگر با نتایج پژوهش های آتی تأیید شوند، نشان می دهند که ممارست در دین ورزی و معنویت گرایی به نحوی متضمن درجاتی از کارآمدی در مدیریت زمان است و می توان این کارآمدی را از طریق سازه ی «زمان ورزی معنوی» تبیین کرد.
آزادی در تعلیم و تربیت
نقش جهت گیری هدف پیشرفت در خلاقیت دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی جهت گیری های هدف پیشرفت با خلاقیت (شامل ابتکار، بسط، سیالی و انعطاف پذیری) دانش آموزان دوره راهنمایی بود. همچنین این پژوهش به مقایسه جهت گیری های هدف و خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر پرداخته است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان اصفهان بود. مشارکت کنندگان شامل 329 نفر (169 دختر و 160 پسر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری جهت گیری های هدف از پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور و برای اندازه گیری خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان و آزمون تی ویژه گروه های مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که جهت گیری هدف تبحری رویکردی به نحو مثبت و جهت گیری هدف عملکردی اجتنابی به نحو منفی و معنا داری نمره کل خلاقیت و مؤلفه های آن را پیش بینی می کنند. یافته های حاصل از آزمون تی نشان داد دانش آموزان دختر در مقایسه با دانش آموزان پسر از میانگین نمرات بیشتری در جهت گیری عملکردی رویکردی برخوردارند. همچنین میانگین نمرات مولفه های ابتکار و بسط در دانش آموزان دختر بیش از دانش آموزان پسر بود.
بررسی رابطه باورهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و برخی از عوامل جمعیتی با پیشرفت تحصیلی گروهی از دانشجویان علوم انسانی در درس آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"گروه نمونه پژوهش حاضر شامل 140 دانشجو(63 دختر و 77 پسر)بود و از پرسشنامهام. اس.ال.کیو، براساس 5 مؤلفه خود کفایتى، ارزش درونى، اضطراب امتحان، استفاده از راهبردهاى شناختى و خود تنظیمى، به عنوان ابزار سنجش استفاده به عمل آمد و روایى و پایایى پرسشنامه احراز گردید.نتایج حاصل بیانگر آن بود که از میان 7 متغیر مستقل پژوهش، 3 متغیر مربوط به رشته تحصیلى، خود کفایتى و اضطراب امتحان بهطور معنىدار نمره آمار را پیشبینى مىنمود. در حالى که رشته تحصیلى، و خود کفایتى بهطور مثبت نمره آمار را پیشبینى مىکرد؛تاثیر اضطراب امتحان بر نمره این درس منفى بود.بهطور کلى نتایج پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلى دانشجویان در درس آمار بیش از آنکه به وسیله جنسیت و متغیرهاى شناختى (راهبردهاى شناختى و خود تنظیمى)پیشبینى شود؛به وسیله عوامل انگیزشى؛به ویژه مورد بررسى قرار گرفت و برخى از کاربردهاى آن مورد بحث قرار گرفت.
"
" تاثیر طبقه اجتماعی بر کیفیت ادراک بیماران آرتریت روماتویید از علایم بیماری و درد "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به بررسی تاثیر خاستگاه طبقاتی بیماران آرتریت روماتویید بر کیفیت ادارک و تفسیر آن ها از بیماری شان در قالب مدل خود گردانی و دیگران می پردازد. مطالعه حاضر با روش پیمایشی و به صورت مقطعی انجام شده است. داده های این پژوهش از 146 بیمار سرپایی جمع آوری شد که به صورت تصادفی از میان مبتلایان به بیماری آرتریت روماتوییدی انتخاب شدند و در فاصله زمانی دو ماه در شهر اصفهان به دو مرکز دولتی و خصوصی ارائه دهنده مراقبت های این بیماری مراجعه کرده بودند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه اصلاح شده ادراک بیماری (IPQ-R) نتایج به دست آمده تفاوت معنادار بیماران ارتریت روماتویید را با خاستگاه طبقاتی مختلف در زمینه ادراک بیماری نشان داده است. مقایسه پاسخ های بیماران به 10 بعد از متغیر ادراک بیماری نیز تفاوت معنادار بیماران سه طبقه اجتماعی را در مورد سه بعد کنترل درمان، انسجام بیماری، و کنترل شخصی نشان داده است. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه نیز نشان داده که متغیر محل اقامت (متغیر اجتماعی- دموگرافیک) در مرحله اول، وضعیت بیمه بیماران آرتریت روماتویید و تعداد دفعات مراجعه به پزشک بر اثر آرتریت روماتویید در مرحله دوم، و خاستگاه طبقاتی بیماران آرتریت روماتویید در مرحله سوم، توانسته اند به ترتیب 4.5 درصد، 17.9 درصد و 2.6 درصد از واریانس متغیر تحت مطالعه ادراک بیماری را تبیین کنند.
"
رابطه توانمندسازی و تعهد شغلی مدیران در مدارس متوسطه استان سمنان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان بود. پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی) انجام شد. نمونه تحقیق 135 نفر از مدیران مدارس متوسطه (72 زن و 63 مرد) بودند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. توانمندسازی مدیران با استفاده از پرسشنامه سنجش توانمندسازی شرت و رینهارت (1992) شامل 6 بعد (تصمیم گیری، رشد حرفه ای، مقام و منزلت، خودمختاری، تاثیرگذاری و خوداثربخشی) و تعهد شغلی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شامل 4 بعد (تعهد حرفه ای، تعهد سازمانی، پایبندی به ارزشهای کار و مشارکت شغلی) سنجیده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<)، بدین صورت که بین سه بعد توانمندسازی (رشد حرفه ای، مقام و منزلت و تصمیم گیری) با تعهد شغلی رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<). همچنین بین توانمندسازی و سه بعد تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای، وابستگی سازمانی و پایبندی به ارزشهای کار) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0P<). نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ابعاد توانمندسازی (بجز خودمختاری) پیش بینی کننده های معناداری برای تعهد شغلی هستند (05/0P<).
نگرش بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مورد تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی و جنسی آنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به واسطه مزمن بودن، عود مکرر و ایجاد ناتوانی در فعالیت فیزیکی بیمار، می تواند به درجات متفاوت بر ابعاد روانی- اجتماعی فرد تاثیر گذارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی نگرش بیماران مبتلا در مورد میزان تاثیر بیماری MS بر روی فعالیت اجتماعی و جنسی آنها تدوین شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 100 بیمار مبتلا به MS از بیماران بستری در مرکز پزشکی الزهرای (س) اصفهان در سال 86-85 مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه افسردگی Beck و دو پرسش نامه محقق ساخته، برای ارزیابی نگرش بیماران جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS16 با آزمون های t وANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمره نگرش بیماران مبتلا به MS در مورد میزان تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی آنها برابر با (23.64) و بر فعالیت جنسی آنها برابر با (14.23) به دست آمد که با توجه به میانگین نمره آزمون (24 برای سوالات فعالیت اجتماعی و 12 برای سوالات فعالیت جنسی)، پاسخ اکثر بیماران مبتلا به MS در مورد میزان تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی آنها متوسط و بر فعالیت جنسی آنها متوسط تا زیاد بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش موید اثر هیجان اضطراب بر عملکرد فرد، به ویژه عملکرد تحصیلی دانش آموزان، بود؛ پس شناسایی عوامل فردی، اجتماعی و زیستی اضطراب می تواند به اتخاذ تدابیری برای کاهش سطح آن منجر شود.
رابطه باورهای هوشی و اهداف پیشرفت با خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین باورهای هوشی، اهداف پیشرفت (رویکردی – عملکردی و تبحری) و خودکارآمدی است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. برای این منظور از بین جامعه دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور شهرستان تربت حیدریه (تعداد 4000 دانشجو)، تعداد 400 دانشجو در رشته های علوم پایه و علوم انسانی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل سه پرسش نامه باورهای هوشی دوپیرات و مارین، خرده مقیاس اهداف پیشرفت میدلتون و میگلی و پرسش نامه باورهای خودکارآمدی شوارزر و جروسالم بود. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای باورهای هوشی ذاتی، باور هوشی افزایشی، اهداف تبحری، اهداف رویکردی، عملکردی و خودکارآمدی به ترتیب برابر بود با 95/0، 97/0، 92/0، 70/0 و 93/0.
داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که اثر عِلّی مستقیم باورهای هوشی ذاتی روی اهداف پیشرفت عملکردی مثبت (12/3=t و 15/0-B=) و بر روی خودکارآمدی منفی (18/8-t= و 39/0-B=) و اثر عِلّی اهداف پیشرفت رویکردی -عملکردی روی خودکارآمدی منفی (51/0-t= و02/0-B=) است. همچنین اثر عِلّی مستقیم باورهای هوشی افزایشی روی اهداف پیشرفت تبحری (67/8 t=و40/0B=) و خودکارآمدی مثبت (84/7t= و 38/0 (B=و اثر عِلّی اهداف پیشرفت تبحری روی خودکارآمدی (68/3 t=و 18/0B=) مثبت می باشد. حدود 15/0 از واریانس خودکارآمدی توسط باور هوشی ذاتی و اهداف عملکردی و 23/0 از واریانس آن توسط باورهای هوشی افزایشی و اهداف تبحری تبیین شده است. در کل نتایج نشان داد که باورهای هوشی افزایشی اثر مثبتی روی خودکارآمدی از طریق نقش واسطه ای اهداف پیشرفت تبحری دارد.
نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود در رابطه با الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود در رابطه با الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان را مورد بررسی قرار می دهد. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 384 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه پرسشنامه تمایزیافتگی خود (دریک، 2011)، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1997) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر مبتنی بر روش بارون و کنی (1986)، نشان داد: گفت وشنود به واسطه جایگاه من (001/0P< ، 25/0=β)، می تواند سلامت روان را پیش بینی نماید و همنوایی به واسطه هم آمیختگی با دیگران (001/0P< ، 15/0=β)، برش هیجانی (001/0P< ، 19/0=β) و واکنش پذیری هیجانی (05/0P< ، 10/0=β) قادر به پیش بینی سلامت روان است. درمجموع یافته ها بیانگر آن بود که تمایزیافتگی خود، در رابطه با الگوهای ارتباطی خانواده و سلامت روان، نقش واسطه ای کامل را ایفا می کند. پس از بحث در مورد یافته ها، محدودیت پژوهش و پیشنهاد جهت هدایت پژوهش های آتی، ارائه شده است.