مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره پنجم پاییز و زمستان 1392 شماره 2 (پیاپی 65/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی جهت گیری های هدف پیشرفت با خلاقیت (شامل ابتکار، بسط، سیالی و انعطاف پذیری) دانش آموزان دوره راهنمایی بود. همچنین این پژوهش به مقایسه جهت گیری های هدف و خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر پرداخته است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان اصفهان بود. مشارکت کنندگان شامل 329 نفر (169 دختر و 160 پسر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری جهت گیری های هدف از پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور و برای اندازه گیری خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان و آزمون تی ویژه گروه های مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که جهت گیری هدف تبحری رویکردی به نحو مثبت و جهت گیری هدف عملکردی اجتنابی به نحو منفی و معنا داری نمره کل خلاقیت و مؤلفه های آن را پیش بینی می کنند. یافته های حاصل از آزمون تی نشان داد دانش آموزان دختر در مقایسه با دانش آموزان پسر از میانگین نمرات بیشتری در جهت گیری عملکردی رویکردی برخوردارند. همچنین میانگین نمرات مولفه های ابتکار و بسط در دانش آموزان دختر بیش از دانش آموزان پسر بود.
مقایسه اثربخشی آموزش های مراکز پیش دبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش در نوآموزان دختر و پسر با کنترل هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه اثر بخشی آموزش های مراکز پیش دبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش در نوآموزان دختر و پسر با کنترل هوش بود. تحقیق از نوع علّی مقایسه ای و جامعه ی آماری متشکل از نو آموزان مراکز پیش دبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش شهر تبریز بود. نمونه شامل 240 نوآموز (120 پسر و 120 دختر) از 60 مرکز بود که با روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، آزمون هوش ریون برای کودکان، آزمون های مهارت های ریاضی و علوم، مصاحبه ی سازمان یافته ارزش های دینی، پرسشنامه عزت نفس کودکان، مهارت های اجتماعی وایلند، فرم ارزیابی مهارت های حرکتی، قسمت آزمون کلامی هوش وکسلر و نقاشی آدمک گودیناف بود. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل هوش، بین میانگین نمرات نوآموزان مراکز تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش از نظر مهارت های علوم تفاوت معنا داری وجود دارد و میانگین نمرات نوآموزان مراکز بهزیستی بیشتر است. از لحاظ آشنائی با ارزش های دینی، عزت نفس و مهارت های حرکتی بر حسب نوع مراکز تفاوت معنا داری وجود دارد و میانگین نمرات مراکز تحت پوشش آموزش و پرورش بالاتر است. بین عزت نفس و مهارت کلامی دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات دختران بالاتر است. اثر تعاملی جنسیت و نوع مرکز پیش دبستانی روی مهارت های اجتماعی نوآموزان معنا دار است.
مقایسه خودپنداره ی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری و عادی انجام گرفت. روش این پژوهش، علّی مقایسه ای بود. کلیه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری مراکز ناتوانی یادگیری اداره آموزش و پرورش و نیز کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 91- 1390 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. از بین این دانش آموزان تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، تعداد 45 نفر نیز به تصادف از بین جامعه دانش آموزان عادی جهت مقایسه انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در تحقیق در محل آموزش خود به پرسش نامه های خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه به صورت انفرادی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از ابزارهای آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه مبتلا به ناتوانی های یادگیری در متغیرهای اعتماد دانش آموز، تلاش دانش آموز، نمره کلی خود پنداره تحصیلی، میزان دقت، جذابیت مدرسه، یادگیری خود تنظیمی و استفاده از راهبرد شناختی به طور معناداری پایین تر از گروه عادی است. نتایج این پژوهش مبنی بر همبودی پایین بودن خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری به نقش مهم متغیرهای مدرسه ای در عملکرد یادگیری این دانش آموزان اشاره دارد.
تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه اول تا ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. بدین منظور از طرح آزمایشی پیش آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر اصفهان بودند. به منظور انتخاب نمونه ابتدا دو دبستان (دخترانه و پسرانه) به روش تصادفی انتخاب و سپس از بین دانش آموزان این دو دبستان، تعداد 40 نفر از دانش آموزان پایه های اول تا ششم به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش عبارت از مقیاس عملکرد تحصیلی و آزمون حل مسئله برج لندن بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در پایان آزمایش بین دو گروه از نظر نمرات حل مسئله تفاوت معناداری وجود ندارد اما گروه آزمایشی از نظر نمرات زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل دارد.. همچنین نوروفیدبک بر ابعاد عملکرد تحصیلی مانند موفقیت تحصیلی، کنترل تکانه و تولید تحصیلی تاثیر معناداری دارد. این یافته ها نشان داد که آموزش نوروفیدبک یعنی خودتنظیمی تدریجی امواج بتا و سرکوب سایر امواج در نواحی تمپوراپاریتال چپ و راست (در نقاط C3 و C4) موجب تغییر مطلوب نمرات دانش آموزان در خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی و کاهش زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله می شود اما در این پژوهش تأثیری بر مجموع نمرات پایانی حاصل از حل 12 مسئله برج لندن ایجاد نشد.
بررسی نگرش دانش آموزان به تکلیف درسی و ارتباط آن با راهبردهای مدیریت تکالیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف عمده تحقیق تعیین رابطه نگرش دانش آموزان به تکالیف درسی و میزان بهره گیری از راهبر دهای مدیریت تکالیف بود. طرح تحقیق مورد استفاده توصیفی همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج در سال 1390 بود. در مجموع، چهار مدرسه بر اساس جنسیت دانش آموزان از دو ناحیه آموزش و پرورش سنندج به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که تعداد 510 دانش آموز را از هر سه پایه تحصیلی در برگرفت. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش به تکالیف درسی و راهبردهای مدیریت تکالیف استفاده شد. نتایج گویای آن بود که مقیاس های مذکور از روایی و پایایی مطلوبی برخوردارند. یافته ها نشان داد که بین متغیر نگرش به تکالیف درسی دانش آموزان با مؤلفه های راهبردهای مدیریت تکالیف همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. دانش آموزانی که نگرش مثبتی به انجام تکالیف داشتند از سطح بالاتری از راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. دانش آموزان دختر نگرش مثبت تری به تکالیف درسی داشتند و از میانگین نمرات بالاتری نسبت به پسران در بکارگیری راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. یافته های دیگر بیانگر تفاوت معنادار بین میزان استفاده دانش آموزان از راهبردهای مدیریت تکالیف و نگرش به تکلیف با توجه به پایه تحصیلی آنان بود. دانش آموزان پایه های پایین تر به راهبردهای مدیریتی (مانند: بازخورد معلم در تکالیف و تنظیم فضای انجام تکلیف) توجه بیشتری نسبت به پایه های بالاتر داشتند.
بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی در ارتباط میان اهداف پیشرفت و راهبردهای خودگردانی یادگیری: ارائه الگوی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان های مثبت و منفی در ارتباط میان اهداف پیشرفت (تبحری، عملکردی رویکردی، عملکردی اجتنابی) با راهبردهای خودگردانی یادگیری (راهبردهای شناختی و فراشناختی) در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر تهران بود. برای این منظور، 840 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از دبیرستان های واقع در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. داده ها از طریق تحلیل عامل تأییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد به استثنای اثر مستقیم جهت گیری هدفی تبحری بر راهبردهای شناختی خودگردانی یادگیری، اثر مستقیم هیچ کدام از متغیرهای برون زا بر راهبردهای شناختی و فراشناختی معنادار نبوده است. اثر غیرمستقیم (از طریق هیجان های تحصیلی مثبت و منفی) همه متغیرهای برون زا بر راهبردهای خودگردانی یادگیری معنادار بدست آمد. اثر مستقیم همه متغیرهای برون زا بر هیجان های مثبت معنادار بوده است. اثر متغیرهای برون زای جهت گیری هدفی تبحری و عملکردی اجتنابی بر هیجان های منفی معنادار بوده، اما اثر متغیر برون زای جهت گیری هدفی عملکردی رویکردی بر هیجان های منفی معنادار بدست نیامد. نتیجه اینکه، اهداف پیشرفت تبحری، عملکردی رویکردی و عملکردی اجتنابی با واسطه هیجان های تحصیلی بر خودگردانی یادگیری اثر دارند.