فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۰۱ تا ۴٬۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
انتخاب کارکنان برای دورکاری و چگونگی برقراری ارتباط با هریک از دورکاران یک نگرانی عمده برای کارفرمایان است. پژوهش حاضر بر آن بود تا با تحلیل شخصیت، رضایت از کانال های ارتباطی و میزان دورکاری، یک شاخص کاربردی برای پاسخ به این دغدغه ارائه دهد. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و خشنودی شغلی در کارکنان با تجربه دورکاری با توجه به نقش تعدیل گر رضایت از کانال های ارتباطی و میزان دورکاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان با تجربه دورکاری و عضو پیام رسان تلگرام و واتس اپ ساکن استان تهران یا اصفهان در اسفند سال ۱۳۹۹ و فروردین سال ۱۴۰۰ بود. نمونه گیری به حجم ۹۸ نفر و به شیوه در دسترس صورت پذیرفت. داده ها توسط پرسش نامه های فرم کوتاه شخصیتی پنج عاملی نئو، مقیاس خشنودی شغلی جاج و بونو و مقیاس رضایت ارتباطی اسمیت، پاتموس و پیتز گردآوری شد و از طریق رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین ابعاد شخصیتی تنها روان رنجوری با خشنودی شغلی دارای رابطه معنی دار و منفی است. بین میزان دورکاری و خشنودی شغلی رابطه معنی داری مشاهده نشد. رضایت از کانال های ارتباطی تعدیل گر رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، وظیفه شناسی و توافق پذیری با خشنودی شغلی بود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر به دست اندرکاران سازمانی توصیه می شود در هنگام گمارش کارکنان به دورکاری به ویژگی های شخصیتی آن ها و نیز نوع کانال های ارتباطی توجه نمایند.
روش های تربیت جنسیتی کودکان با تأکید بر نقش خانواده در آموزه های اسلامی
حوزه های تخصصی:
در آموزه های اسلامی با توجه به ساختار جسمی و ویژگی های روان شناختی خاص دختران و پسران، روش های تربیتی متفاوتی مورد تأکید قرار گرفته است. از تأثیرات بسیار مهم روش های متمایز تربیت جنسیتی می توان به پرورش صفات جنسیتی، به رسمیت شناختن صفات متمایز دختر و پسر، مسئولیت و موقعیت متمایز آنان در خانه و اجتماع اشاره کرد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی روش های تربیت جنسیتی با تأکید بر نقش خانواده و با روش اسنادی از نوع توصیفی تحلیلی در آموزه های اسلامی است. بر اساس نتایج پژوهش، مهم ترین روش های مورد توجه اسلام در تعامل والدین با فرزندان، با توجه به ابعاد وجودی انسان و در زمینه های بینشی، گرایشی و رفتاری قابل تبیین است. روش های ساحت بینشی عبارتند از اعطای بینش، پرسش و پاسخ، نقل داستان و ساحت گرایشی شامل روش های الگودهی و تکریم می شود. در بُعد کنشی و رفتاری نیز روش هایی همچون مسئولیت دادن و بازی کردن در جهت تربیت جنسیتی فرزندان مورد نظر قرار گرفته است.
بررسی شیوه تربیت سیادت مندانه کودک در هفت سال اول از منظر منابع اسلامی و مکاتب روان شناسی
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو ابتدا مبانی علمی تربیت کودک در هفت سال اول، با توجه به روایت «الولد سید سبع سنین...» مفهوم شناسی شده و سپس برخی از معروف ترین نظریات روان شناسی در زمینه رشد کودک به روایت مذکور عرضه شده است تا ضمن نقد و بررسی این نظریات، اصالت برنامه های تربیتی اسلام از منظر دانش تجربی آشکار شود. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. بر اساس نتایج، مهم ترین برنامه تربیتی اسلام در هفت سال آغازین زندگی کودک، برخورد محترمانه و بزرگوارانه با کودک است. گزینش مرحله سیادت بر مبنای مسائل دقیقی صورت گرفته است؛ مسائلی همچون نیازهای خاص دوران کودکی، ویژگی های منحصر به فرد کودک در این دوران و آثار مثبتی که روش های خاص تربیتی این دوران بر شخصیت کودک بر جای می گذارد. با توجه به نگرش محدود روان شناسی تجربی نسبت به ماهیت انسان، شاید تعداد انگشت شماری از نظریات موجود در حیطه روان شناسی کودک کاملاً صحیح و بی نقص باشند. با این وجود مرحله سیادت وارد شده در روایت مورد بحث با در نظر گرفتن تمام جوانب و چهارچوب های رشد کودک در عین سادگی و کوتاهی، مدلی جامع و شامل را ارائه می دهد که باید توسط والدین و نظام های آموزشی مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
آموزش و تدوین بسته شفقت درمانی بومی بر سلامت روان، سرمایه روانشناختی و سبک زندگی زنان شاغل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
117 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش آموزش و تدوین بسته شفقت درمانی بومی بر سلامت روان، سرمایه روانشناختی و سبک زندگی زنان شاغل شهر اصفهان بود. روش پژوهش به دو روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل مراجعه کننده به مراکز مشاوره با گروه سنی 25 تا 45 سال شهر اصفهان و حجم نمونه شامل 30 نفر که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگیری و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شفقت درمانی بومی برای زنان گروه آزمایش (در 8 جلسه) هر هفته دو جلسه به مدت 90 دقیقه اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1972)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتاتز (2007) و پرسشنامه سبک زندگی میلر اسمیت (1988) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در سطح ⍺=0/05 بین میانگین نمرات پس آزمون سبک زندگی، سلامت روان و سرمایه روانشناختی زنان گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. اندازه اثر نشان دهنده این است که در نمرات پس آزمون متغیر سبک زندگی 33 درصد، متغیر سلامت روان 66 درصد، و در متغیر سرمایه روانشناختی 40 درصد، تحت تاثیر آموزش بسته بومی شفقت درمانی قرار دارد . بنابراین می توان نتیجه گرفت، آموزش شفقت درمانی بومی بر سبک زندگی، سلامت روان و سرمایه روانشناختی زنان شاغل پژوهش حاضر تاثیر داشته است.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و روان شناسی مثبت گرا با رویکرد بهباشی بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
161 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و روان شناسی مثبت گرا با رویکرد بهباشی بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر به گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت، 15 نفر به گروه آزمایش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد بهباشی و 15 نفر به گروه گواه به صورت تصادفی ساده گمارده شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس آلکسی تایما تورنتو (باگبی و همکاران، 1994)، مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری (دروگاتیس، 1990) و پرسشنامه پیروی از درمان (مدانلو، 2013) استفاده شد. گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت 8 جلسه مداخله دو ساعته و همچنین گروه آزمایش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد بهباشی نیز 8 جلسه دو ساعته دریافت کردند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون بر ناگویی هیجانی، رفتار سازگارانه و پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تأثیر معنی داری داشته اند (05/0>p). بین دو روش درمانی در هر یک از متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. براساس یافته ها می توان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر کاهش ناگویی هیجانی و افزایش سطح رفتار سازگارانه و نیز پیروی از درمان اثرگذار هستند.
رابطه شبکه های اجتماعی انعطاف پذیری شناختی و حساسیت اضطرابی در پیش بینی کرونا فوبیا دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
209 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش استفاده از شبکه های اجتماعی، انعطاف پذیری شناختی و حساسیت اضطرابی در پیش بینی کرونا فوبیا دانش آموزان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. در مطالعه حاضر، 170دانش آموز به صورت روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها ازپرسشنامه های ترس از کرونا آهورسو و همکاران (2019)؛ استفاده از شبکه های اجتماعی شی و همکاران (2014)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و حساسیت اضطرابی تیلور و همکاران (2007) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد استفاده از شبکه های اجتماعی و حساسیت اضطرابی با کرونا فوبیا همبستگی مثبت و معناداری دارند (01/0>P). در مقابل، بین انعطاف پذیری شناختی با کرونا فوبیا رابطه منفی معناداری بدست آمد (01/0>P). نتایج رگرسیون نشان داد که متغیرهای پژوهش به طور معناداری توانستند 61 درصد از تغییرات کرونا فوبیا را پیش بینی کنند. نتیجه گرفته می شود که بین شبکه های اجتماعی، انعطاف پذیری شناختی و حساسیت اضطرابی با کرونا فوبیا دانش آموزان رابطه مستقیمی وجود دارد. از آنجایی که دو سال از شیوع کووید-19 گذشته است و همچنان این ویروس کشنده در حال جهش است، لازم است تدابیری در جهت کنترل استفاده از شبکه های اجتماعی و افزایش سلامت روانشناختی دانش آموزان اتخاذ گردد.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه (مطالعه موردی: آموزش و پرورش استان مازندران)
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۵۹-۱۵۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تقویت خلاقیت در کلاس درس تأثیرات مثبت و ماندگار بی شماری دارد و باعث می شود یادگیرندگان در بزرگسالی متفکر، کنجکاو، منتقد و ریسک پذیر باشند؛ لذا هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش استان مازندران به تعداد 20 نفر و در بخش کمی مدیران، معاونین و روسای گروه های ادارات آموزش و پرورش و مدیران و معاونین مدارس استان مازندران به تعداد 2653 نفر تشکیل می دادند که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران تعداد 338 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای- طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته با 61 سوال استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ آن ها نیز بالای 7/0 محاسبه شد که مورد تایید بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه دارای چهار بعد «اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی» است که هر بعد دارای سه مولفه «دانش، نگرش و مهارت» است. نتیجه گیری: تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر برنامه درسی خلاقیت محور با رویکرد پسانوین گرایانه تأیید شد و بعد روش تدریس با بار عاملی 856/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد اهداف با بار عاملی 761/0 دارای تأثیر کم تر است.
طراحی مدل مدیریت یادگیری مبتنی بر اینترنت اشیا برای بهبود توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس مشهد
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۱۹-۲۰۲
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دامنه وسیع کاربردهای اینترنت اشیاء باعث شده است تا محیط های آموزشی در تمام سطوح تحصیلی بتوانند از آن بهره مند شوند؛ از این رو، هدف از این پژوهش طراحی مدل مدیریت یادگیری مبتنی بر اینترنت اشیا برای بهبود توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس مشهد بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی و از طریق تلفیق روش های کیفی و کمی انجام شد. جهت بررسی عمیق و شناخت بیشتر موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن ها، علاوه بر مبانی نظری از مصاحبه برای درک بیشتر و و رویکرد گراندد تئوری استفاده شد. سپس از رویکرد کمی برای تأیید نتایج کیفی بهره برده شد. در بخش کیفی، به منظور شناسایی مولفه های مدل با 12 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی صاحب نظر در حوزه مورد نظر تحقیق مصاحبه شد. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که مدل شامل 75 مقوله عمده (منتج از کدگذاری باز)، 10 مقوله هسته ای (منتج از کدگذاری محوری) و دو مقوله اصلی (منتج از کدگذاری انتخابی) می باشد. در بخش کمی، پرسشنامه ای شامل 51 گویه تنظیم شد و در اختیار 384 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس مشهد قرار داده شد. نتایج این بخش نشان داد که بین مدیریت یادگیری مبتنی بر اینترنت اشیا و توانایی حل مسئله ریاضی رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میزان تاثیرگذاری مولفه های متغیر مدیریت یادگیری مبتنی بر اینترنت اشیا (به ترتیب زیرساخت های فنی وسیستمی، سنجش و ارزیابی، محتوای آموزشی، پشتیبانی (فنی، مالی و قانونی) و روش آموزشی) و مولفه های متغیر توانایی حل مسئله ریاضی (به ترتیب آزمایش فرضیه ها، فرضیه سازی، جمع آوری اطلاعات، مشخص نمودن مسئله و نتیجه گیری) می باشد.
بررسی پرخاشگری، نشخوار ذهنی، و خودکنترلی تحت تأثیر آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳-۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد تحصیلی نقش مهمی در موفقیت آینده دانش آموزان ایفا می کند. هدف از این تحقیق، بررسی پرخاشگری، نشخوار ذهنی، و خودکنترلی تحت تأثیر آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی در دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز بود. روش پژوهش: طرح تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره اول متوسطه شهر تبریز تشکیل می داد و از میان آن ها 75 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس خودکنترلی تانجی، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، مقیاس نشخوار ذهنی نولن هوکسما و مارو. بسته آموزش تنظیم هیجان در یک گروه آزمایشی و بسته آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایشی دیگر اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که روش آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با آموزش ذهن آگاهی در کاهش پرخاشگری اثربخشی بیشتری داشت. همچنین، تأثیر هر دو روش آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر نشخوار ذهنی و خودکنترلی تائید شد، ولی بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری در دو گروه مشاهده نشد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده از روش های تنظیم هیجان و ذهن آگاهی می تواند در کاهش پرخاشگری و نشخوار ذهنی و افزایش خودکنترلی دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی پایین مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم تجربی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۵-۲۵
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: موضوع انگیزش تحصیلی دانش آموزان یکی از چالش های نظام آموزشی است که نیازمند پژوهش به خصوص در دوره ابتدایی است. از طرفی برخی صاحب نظران آموزشی و تربیتی معتقدند که انتخاب روش های آموزش به دانش آموزان می تواند تا حدودی موجب افزایش انگیزش تحصیلی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی در درس علوم برانگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش پژوهش: روش تحقیق این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل و ازنظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. طرح این پژوهش به صورت سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونه مورد بررسی شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر، 25 نفر در گروه آزمایش آموزش گروهی کاوش گری، 25 نفر در گروه آزمایش مفهوم آموزی و 25 نفر در گروه کنترل به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) بود که پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ 89/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی شامل آزمون تعقیبی بن فرونی و تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی تأثیر معناداری دارند (05/0>P). به عبارتی دیگر، شیوه های آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی موجب افزایش میانگین نمرات انگیزش تحصیلی شدند. همچنین تفاوتی بین روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند در ارائه درس علوم دوره ابتدایی با توجه به ملموس بودن محتوای درس علوم تجربی، از روش آموزش گروهی کاوش گری و مفهوم آموزی استفاده کنند.
تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی بر اساس کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در آموزش عالی؛ از نظر متخصصین
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۸۳-۶۸
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی عنوانی است که در پس اکثر پرسش هایی که درباره آموزش عالی و پیشرفت حرفه ای مطرح می شوند، کمین کرده است (مون ۱۳۹۷)؛ لذا ضرورت دارد که در دوران تحصیل پرورش یافته و فضای کسب آن در سیستم آموزشی، مورد توجهی در خور قرار گیرد.تا فارغ التحصیلان علاوه بر دانش تخصصی، توانایی بازتولید و ارتقا علم را نیز بدست آورند. هدف از انجام این مطالعه، بازکاوی دیدگاه و تجربیات صاحب نظران ایرانی درباره مولفه های تاثیر گذار در بالابردن گرایش به تفکر انتقادی در دانش جویان آموزش عالی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به بررسی و تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی پرداخته است. نوع تحقیق بنیادی نظری با رویکرد کیفی است. جامعه آماری پژوهش، متخصصین رشته های مختلف، که در زمینه تفکر انتقادی فعالیت دارند. انتخاب هدفمند این صاحب نظران به روش گلوله برفی، یازده نفر انتخاب و مصاحبه انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز پاسخ درباره مولفه های موثر بر گرایش به تفکر انتقادی استفاده شد مصاحبه ها اغلب شفاهی (به غیر از یک مورد که مکتوب پاسخ دادند) ضبط، دست نویس و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی فازی انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که از شاخص های اولیه بدست آمده از پیشینه تحقیق (تنظیم هیجانی ، سطح جرات ورزی، هوش اخلاقی، خرد،) ، دو شاخص هوش اخلاقی و خرد مورد تایید صاحب نظران قرار نگرفتند و از بین متغیرهای تایید شده بیشترین اولویت را متغیر تنظیم هیجانی دارا بوده است. نتیجه گیری: چهار متغیر روحیه پرسشگری، مهارتهای ارتباطی، جرات مندی و تنظیم هیجان ، از متن مصاحبه ها استخراج و به چارچوب مفهومی اضافه گردید.
عوامل مؤثر بر فرآیند انتقال و انتخاب ارزش ها و معنای زندگی از والدین به فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازوکار اثرگذاری والدین بر شکل گیری ارزش ها در فرزندان شامل دو فرآیند است: اول، فرآیند انتقال مفاهیم از سوی والدین به فرزندان و دوم، تصمیم فرزندان در انتخاب محتوای منتقل شده. هدف این پژوهش، واکاوی عوامل مؤثر بر این سازوکار بود. پژوهش حاضر با روش پژوهش کیفی و شیوه پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و با 10 والد و 9 فرزند از خانواده های ایرانی در سنین آستانه بزرگ سالی[1] مصاحبه به عمل آمد. تحلیل داده ها نیز به روش تفسیری اسمیت انجام شد. در این پژوهش از تحلیل مصاحبه ها سه مضمون اصلی و دوازده مضمون فرعی به دست آمد. مضامین اصلی عبارت بودند از: «انگیزه های موجود در فرآیند انتقال و انتخاب»، «بروز تدریجی تعارضات» و «رابطه والد-فرزندی و بهینه ترشدن فرآیند». با توجه به یافته ها گفته می شود، انگیزه اصلی والدین برای انتقال، محافظت از فرزندان و انگیزه اصلی فرزندان برای انتخاب نیز شکل دادن هویت مستقلشان است و زمانی این فرآیند در حالتی بهینه رخ می دهد که هر دوی این انگیزه ها در بستری از رابطه ای مؤثر به طور کامل موردتوجه و احترام قرار گیرند.
تجربه زیسته پرورش خلاقیت مادران با کودک خلاق: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادران از طریق درگیرشدن در فعالیت های خلاق کودک سهم مهمی در پرورش و شکوفایی خلاقیت آنها ایفا می کنند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تبیین و کاوش تجارب مادرانِ کودکان خلاق مقطع چهارم ابتدایی شهر اصفهان درخصوص روش های پرورش خلاقیت به کار گرفته شده برای فرزندانشان بود. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری، شامل مادران دارای کودکان خلاق بود. نمونه به روش هدفمند انتخاب شد و 10 مادر تا دستیابی به اشباع بررسی شدند. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. یافته های حاصل از تجربه زیسته پرورش خلاقیت در مادران با کودک خلاق، در 3 مضمون اصلی شامل تحریک کنجکاوی (با مضامین فرعی؛ تشویق به پرسشگری، تشویق به آزمایشگری، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل)، بازی (با مضامین فرعی: بازی فکری، بازی ساختارنایافته، بازی خلاق، تحلیلی و تخیلی) و فعالیت های هنری (با مضامین فرعی: کاردستی و نقاشی) مشخص شد که تجارب مادران دارای کودکان خلاق را به تصویر می کشند. یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان دهنده آن بود که علاوه بر روش های فعلی پرورش خلاقیت، تجارب مادران کودکان خلاق نیز نقش مهم در پرورش خلاقیت کودکان دارد و پیشنهاد می شود، در پرورش خلاقیت کودکان تجارب مادران نیز استفاده شود.
اثربخشی آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها بود. این پژوهش ازنظر هدفْ کاربردی و ازنظر روشْ شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از مادران به روش نمونه گیری دردسترس از مدارس ناشنوای شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش 15نفری جایگزین شدند. آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی در 10 جلسه 90دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد؛ درحالی که گروه کنترل تا پایان مرحله پس آزمون هیچ آموزشی دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه نقاط قوت و ضعف گودمن (1997) و مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون (2003) ارزیابی شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری و برخی از مؤلفه های آن ازجمله علائم عاطفی و رفتارهای مطلوب اجتماعی در کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها تأثیر مثبت و معناداری داشت (01/0 > p )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی باعث بهبود مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها می شود و می توان از این برنامه در مدارس ویژه کودکان کم شنوا استفاده کرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه تفکرات پیش آمده (تداخل شناختی) در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تداخل شناختی یعنی افکار مزاحمی که ورزشکاران حین انجام تکلیف تجربه می کنند، در عملکردشان اثر منفی دارند. باتوجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه تداخل شناختی در ورزش انجام شد. جامعه پژوهش حاضر ورزشکاران ایرانی بودند که در یک سال اخیر (1400) تجربه شرکت در مسابقات ورزشی را داشتند که 207 ورزشکار به صورت خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ذهن آگاهی ورزشی و تداخل شناختی در ورزش را تکمیل کردند. به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی، روایی سازه با کمک تحلیل عاملی اکتشافی و روایی همگرا ازطریق محاسبه همبستگی مقیاس تداخل شناختی با مقیاس ذهن آگاهی ورزشی بررسی شد. همچنین، به منظور سنجش پایایی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. یافته ها نشان داد که سه عامل افکار فرار، افکار بی ربط به موقعیت، نگرانی های عملکرد 08/59درصد واریانس مربوطه را تبیین می کنند و همبستگی معنادار بین مقیاس های ذهن آگاهی ورزشی و تداخل شناختی بیانگر روایی همگرای سازه بود. ضرایب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه (92/0) و خرده مقیاس ها شامل افکار فرار (85/0)، افکار بی ربط به موقعیت (82/۰) و نگرانی های عملکرد (80/۰) پایایی درونی مقیاس را تأیید کردند. نتایج تحلیل عامل تأییدی (96/0=CFI و 93/0=NFI) نیز نشان دهنده برازش مناسب سازه بودند. باتوجه به یافته ها پرسشنامه تداخل شناختی در ورزش از روایی و پایایی قابل قبولی در میان ورزشکاران ایرانی برخوردار بود و مربیان، روان شناسان و پژوهشگران در حوزه ورزش می توانند از این ابزار در پژوهش های خود استفاده کنند.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
89 - 105
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان از چالش برانگیزترین بیماری های عصر حاضر است. لذا انتخاب و کاربست مداخله ای با هدف ارتقای کیفیت زندگی، سلامت روانشناختی و سازگاری بیماران سرطانی حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه به عنوان مداخله ای کوتاه مدت بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران سرطانی بررسی شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی با طرح اندازه گیری مکرر، پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی تهران در سال 1400 بود. از این جامعه آماری، با روش نمونه گیری در دسترس، نمونه پژوهشی ۶۰ نفره انتخاب شد که به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره جایگزین شدند؛ گروه مداخله به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش دریافت کردند و گروه دوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ) و پرسشنامه تبعیت درمان و در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از دو گروه جمع آوری شد. برای تحلیل نتایج نرم افزار ۲۴-SPSS و روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش راهکارهای تنظیم هیجان در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود؛ همچنین در خصوص تبعیت درمانی بین دو گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و اثر اصلی گروه(0/251= F=13/85،P<0/01،Ƞ2)، اثر اصلی زمان (0/825= F=274/22،P<0/01،Ƞ2) و اثر تعاملی گروه*زمان (0/830= F=283/21،P<0/01،Ƞ2) معنادار است. نتیجه گیری: آموزش اختصاصی سازی حافظه به بهبود راهبردهای سازگارانه و تعدیل راهکارهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و همچنین افزایش تبعیت درمانی در این بیماران می انجامد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضافه وزن و چاقی مرتباً در سراسر جهان در حال افزایش می باشد. با توجه به تأثیر چشمگیر چاقی بر بیماری های حاد و مزمن، سلامت عمومی، توسعه و بهزیستی، بررسی چاقی کودکان در اولویت بهداشت جهانی قرار دارد. هدف پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر خودکارآمدنی بدنی و خوردن هیجانی کودکان فزون وزن بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان دارای اضافه وزن پسر مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بود که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشتند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های خودکارآمدی بدنی و غذاخوردن هیجانی بین هر دو گروه توزیع شد. پس از آن برنامه آموزش سبک زندگی سالم بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پرسشنامه های ذکر شده در بالا مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد تأثیر آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن بر افزایش خودکارآمدنی بدنی و کاهش خوردن هیجانی کودکان فزون وزن معنادار بود (001/0 >P). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آموزش ذهن آگاهانه غذاخوردن برای بهبود و اصلاح عوامل محافظت کننده روانشناختی کودکان فزون وزن استفاده شود.
پیش بینی نشانه های افسردگی دانش آموزان پسر براساس تروماهای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
19 - 29
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی نشانه های افسردگی در دانش آموزان پسر براساس تروماهای دوران کودکی بود. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس شهرستان رباط کریم (استان تهران) در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داده اند. تعداد 310 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی کودک و نوجوان کواکس و پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین پاسخ دادند. داده های بوسیله آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون استاندارد تجزیه و تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای تروماهای دوران کودکی (سوء استفاده هیجانی، سوء استفاده فیزیکی، جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی) به طور معناداری افسردگی دانش آموزان را پیش بینی می کند. از میان تروماهای دوران کودکی، سوءاستفاده هیجانی و سوءاستفاده فیزیکی به طور معناداری افسردگی را در دانش آموزان را پیش بینی کردند. ولی سوءاستفاده جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی نتوانستند افسردگی را به طور معناداری پیش بینی کنند. همچنین مدل حاضر توانست 25 درصد از واریانس افسردگی در دانش آموزان را تبیین کند. در این مطالعه داده ها از نقش معنا دار تروماهای کودکی بویژه سوءاستفاده هیجانی و فیزیکی در دانش آموزان حمایت می کند. پیشنهاد می شود که در درمان افسردگی دانش آموزان تاریخچه ی تروماهای دوران کودکی نیز مورد توجه متخصصان بالینی قرار بگیرد.
تدوین و اعتباریابی مقیاس راهبردهای توسعه هندبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
53 - 80
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مقیاس راهبردهای توسعه هندبال ایران انجام شده است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران وکارکنان ستادی فدراسیون هندبال، صاحبنظران و اساتید دانشگاه، مدیران، مربیان، بازیکنان بزرگسال فعال و بازنشسته تیم ملی و کلیه داوران سطح بین المللی و لیگ برتر با جامعه آماری 200 نفر بود که در بخش کیفی، با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 14 نفر انتخاب شدند و در بخش کمی با استناد به جدول مورگان تعداد 130 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی ابزار تحقیق در هر دوبخش کیفی و کمی بررسی و مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش نشان داد که ابزار تدوین شده جهت راهبردهای توسعه هندبال ایران از پنج مفهوم با 17 مؤلفه تشکیل شده است. همچنین نتایج تحلیل عاملی تائیدی نشان داد که ابزار تدوین شده پژوهش از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است. در نهایت پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه می تواند به عنوان ابزار مناسبی برای سنجش راهبردهای توسعه هندبال در فدراسیون، هیات ها و باشگاه های هندبال مورد استفاده قرار گیرد.