فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۶٬۰۲۱ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
149 - 164
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف متمایز ساختن دانش آموزان با تعلل ورزی تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مؤلفه های احساس تعلق به مدرسه و انعطاف پذیری شناختی انجام شد. روش پژوهش علّی_ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 1401-1400 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 368 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-24 و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مؤلفه های حمایت معلم، ادراک کنترل پذیری و مشارکت علمی، دارای بالاترین توان تمایز بود (01/0p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 8/88 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند که خود حاکی از توان این مؤلفه ها در متمایز ساختن دانش آموزان در سطوح مختلف تعلل ورزی تحصیلی بود.
بررسی رابطه جو مدرسه و تعادل کار و زندگی معلمان آموزش ابتدایی با میانجی گری نقش استرس شغلی
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
146 - 158
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جو مدرسه و تعادل کار و زندگی معلمان آموزش ابتدایی با میانجی گری نقش استرس شغلی انجام شد. روش این پژوهش کمّی، بنیادی، همبستگی و به طور دقیق تر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی (دخترانه و پسرانه) شهر یزد در سال 1400-1399 به تعداد 1759 نفر بود. 317 معلم از جامعه مورد مطالعه به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری پژوهش، پرسشنامه جو مدرسه پاشیاردیس (1390)، پرسشنامه استرس کریاکو (1976) و ساتکلیف و پرسشنامه تعادل کار و زندگی وونگ وکو (2009) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Amos 24 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد جو مدرسه به صورت منفی و معنادار استرس شغلی (42/0- = β) و به صورت مثبت و معنادار تعادل کار زندگی(54/0 = β) را پیش بینی می کند. یافته ها همچنین نشان داد استرس شغلی به صورت منفی و معنادار تعادل کار- زندگی (42/0- = β) را در معلمان مقطع ابتدایی پیش بینی می کند. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که در رابطه بین جو مدرسه و تعادل کار- زندگی، متغیر استرس شغلی نقش میانجی دارد. در نهایت بررسی شاخص های برازش نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از طریق داده های تجربی مورد تایید قرار می-گیرد. بنابراین با بهبود بخشیدن به ابعاد مختلف جو مدرسه می توان استرس شغلی معلمان را کاهش داد و در نهایت تعادل بین کار و زندگی را در این قشر از جامعه افزایش داد و بدین طریق موجبات افزایش رضایت شغلی و بهبود عملکرد شغلی را فراهم کرد.
بررسی محتوای کتاب های درسی علوم تجربی در مبحث اصطکاک با کمک مدل ارزشیابی SOLO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب درسی به عنوان ماده آموزشی واحد در نظام آموزشی کشورمان حائز اهمیت است. یکی از مدل های کارآمد برای ارزیابی سطح سوالات مطرح شده در مواد آموزشی و تحلیل محتوای آن، مدل ارزشیابی SOLO است. هدف از این پژوهش بررسی محتوای کلیه کتاب های درسی علوم تجربی و فیزیک در مبحث اصطکاک با کمک مدل ارزشیابی SOLO است. روش این پژوهش توصیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا با رویکرد کمی-کیفی است. از آنجا که مبحث اصطکاک تنها در کتاب های علوم تجربی پایه اول دبستان، ششم دبستان و نهم متوسطه اول و فیزیک پایه دوازدهم مطرح شده است، جامعه آماری این پژوهش شامل این کتاب ها است و نمونه آماری پژوهش با جامعه آماری برابر است. تحلیل داده ها نشان داد که اغلب سوالات مطرح شده در مبحث اصطکاک، در کتاب های درسی علوم تجربی، در سطح رابطه ای و انتزاع تعمیم یافته ودر کتاب های درسی فیزیک، در سطح چندساختاری و رابطه ای قرارگرفته اند. بررسی محتوای این کتاب ها از نظر میزان انطباق با اصول انتخاب و سازماندهی محتوای کتاب نشان می دهد از میان سه اصل سازماندهی محتوا (توالی، تداوم و وحدت محتوا) اصل تداوم و وحدت تاحدود زیادی رعایت شده اما اصل توالی در چینش سوالات مبحث اصطکاک در متن کتاب فیزیک دوازدهم بخوبی رعایت نشده است.
مدل ساختاری از رابطۀ سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با بهزیستی تحصیلی: نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علّی بهزیستی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان براساس سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بهزیستی تحصیلی و حس انسجام و پروفایل سرمایه های تحولی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علّی رابطه بین سرمایه های درونی، سرمایه های بیرونی، حس انسجام و بهزیستی تحصیلی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به یافته ها، سرمایه های تحولی درونی، تحول بیرونی و حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. سرمایه های تحولی درونی و بیرونی بر حس انسجام تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. همچنین سرمایه های درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر غیرمستقیم مثبت داشتند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ارتقای سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و حس انسجام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان می تواند بهزیستی تحصیلی آنان را به نحو معنی دار بهبود بخشد.
تأملی بر برنامه درسی زاید در رشته آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نظرات دانش آموختگان و دانشجو معلمان در خصوص برنامه درسی زایدرشته آموزش ابتدایی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون می باشد. نمونه گیری به شیوه هدفمند بوده و 18 نفر جهت مشارکت با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که بخش هایی از محتوای برنامه درسی این رشته به دلیل تئوری بودن، تکراری بودن، قدیمی بودن، منبع نامناسب، عدم تناسب دروس اختیاری و اجباری زاید و ناکارآمد هستند که بیش ترین فراوانی دروس زاید هم مربوط به دروس عمومی و تعلیم و تربیت اسلامی است. همچنین، بخش هایی از برنامه درسی هم به دلیل تجارب یادگیری، زاید تلقی می شوند که مشارکت کنندگان به نقش استاد، دانشجو و ارزشیابی اشاره کردند. نتایج نشان داد که در بعد محتوا، ضروری است بخش هایی از برنامه درسی عمومی، حذف و به دروس تخصصی و تخصصی-تربیتی اختصاص یابد. در بخش تجارب یادگیری هم می بایست فرایند اجرای و ارزشیابی برنامه درسی مورد بازبینی قرارگیرد و زمینه ای برای افزایش انگیزه دانشجو معلمان فراهم گردد.
تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی( یکپارچه) پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی(یکپارچه) پایه سوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش، کیفی (روش تحلیل محتوای کیفی) و جامعه پژوهش، کلیه کتاب های درسی پایه سوم ابتدایی و راهنماهای تدریس معلم هر کتاب بود. رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمون محور (مفهوم محور و مهارت محور) انتخاب شد. مفاهیم و مهارت ها از کتاب های درسی و اهداف هر درس از راهنماهای تدریس معلم استخراج شد و همزمان کدگذاری صورت گرفت. کدهایی که دارای زمینه مشترک بودند در یک مقوله قرار گرفتند و مضامین (تم) تلفیقی برنامه درسی را تشکیل دادند. 192 کد اولیه بدست آمد. پس از طبقه بندی، 106 مقوله حاصل شد و در نهایت، 14 مضمون (تم) تلفیقی شکل گرفت. مضامین بدست آمده عبارتند از: جعبه ابزار پرکاربرد، نیازهای مهم، سواد مالی، آشنایی با شخصیت های علمی و ادبی، نهادها، تغییر، شباهت ها و تفاوت ها، محافظت، مهربانی، تلاش، مهارت شمارش، مهارت اندازه گیری، مهارت رسم شکل، مهارت مرتب سازی داده ها در جدول و نمودار.
تأملی بر الگوهای برنامه درسی مونته سوری، والدورف و بانک استریت در سه محور؛ عاملیت کودک، ارزشیابی و محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان در زمینه دانش پداگوژی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، به طور هم زمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفه های دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دسته بندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی می دانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکل گیری آموزش محتوا معنی دارساخته، فرصت های یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامه ریزی می کنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصت های یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل می گیردکه توانایی خلق دانش را دارند و می توانند فرصت هایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر هماهنگی ادرا کی-دیداری و کارکرد اجرایی کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر هماهنگی ادرا کی-دیداری و کارکرد اجرایی کودکان با اختلال یادگیری در سال 1398 بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس ادرا کی-دیداری بندرگشتالت و پرسشنامه کولیچ بود. ابتدا پیش آزمون در 2 گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایشی به مدت 8 هفته تحت تمرینات حرکتی ریتمیک قرار گرفت. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر 2 گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که تمرینات حرکتی ریتمیک موجب کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و افزایش هماهنگی ادرا کی-دیداری کودکان با اختلال یادگیری شده است ) 001 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که تمرینات حرکتی ریتمیک یک درمان مؤثر برای کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و هماهنگی ادرا کی-دیداری باشد.
مرور نظام مند پژوهش های مرتبط با رویکرد یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه پژوهشهای مرتبط با رویکرد یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از نظر گردآوری داده ها کیفی و با شیوه مطالعه مروری نظام مند انجام شده است. بدین منظور منابع موردنیاز از پایگاه های اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعاتی نشریات کشور، مرجع دانش سیویلیکا و پایگاه اطلاعات علمی ایران با استفاده از کلیدواژه های مناسب جستجوشد. سپس مستندات یافت شده برمبنای الگوی هفت مرحله ای سندولسکی و باروسو موردتحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد، دریک نگاه سیستمی، پژوهشهای پیشین در موضوع نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران سه مقوله درونداد (شایستگی های مرتبط با دانشجو دارای 5 مقوله فرعی تر، شایستگی های مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر)، فرایند (فرایند یاددهی-یادگیری دارای 3 مقوله فرعی تر) و برونداد (برونداد مرتبط با دانشجو دارای 3 مقوله فرعی تر، برونداد مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر) را به عنوان مقوله های اصلی این رویکرد موردبررسی قرارداده اند. براساس یافته ها نقش مدیریت و رهبری دانشگاه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام یاددهی-یادگیری وجه مغفول پژوهش های موردمطالعه شناخته شد. نتایج پژوهش حاضر می تواند الگوی عمل مدیران و مدرسان دانشگاه ها برای پیاده سازی اثربخش رویکرد ترکیبی در نظام یاددهی-یادگیری، و راهنمای پژوهشگران برای انجام تحقیقات بیشتر به منظور رفع کاستی های پژوهشی در این حوزه باشد.
شناسایی مولفه های برنامه درسی مکعبی با ترکیب روش فراترکیب و دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های برنامه درسی مکعبی با ترکیب روش فراترکیب و دلفی انجام پذیرفته است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف،کاربردی توسعه ای و از نظر نوع داده ها، کیفی بود. جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق پیاده نمودن متن مصاحبه ها،به دست آمده از طریق روش فراترکیب و دلفی تحلیل شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل صاحب نظران حوزه فرهنگ و برنامه درسی بود که برای طراحی و تدوین برنامه درسی مکعبی از آن ها استفاده شد.روش نمونه گیری در این جامعه به صورت نمونه گیری هدفمند گلوله برفی بود. از جامعه آماری، تعداد15نفر از صاحب نظران به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای (کتب و مقالات انگلیسی و فارسی ،پایان نامه ها، سایت های اینترنتی و هم چنین پرسشنامه محقق ساخته) انجام پذیرفت. روایی محتوا با استفاده از نظرات متخصصان و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری پژوهش حاضر از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد که تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر از روش فراترکیب استفاده شد همچنین از تکنیک دلفی برای دستیابی به اجماع در تصمیم گیری های گروهی استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که برنامه درسی مکعبی شامل مولفه هایی همچون میزان توجه و تاکید برنامه درسی مدل مکعبی به نیازها و اهداف آموزشی،،نحوه دسترسی به منابع یادگیری (محتوا، مواد درسی، موضوعات و مضامین)، تعیین و سازماندهی فرصت های یادگیری، شیوه های یادگیری-یاددهی و روش های آموزشی(اشکال یادگیری)، عوامل مربوط به شایستگی های انسانی (فرا درسی) و در نهایت ارزشیابی در بررسی تحقق اهداف است.بحث و نتیجه گیری: توجه به برنامه درسی مکعبی، برنامه ریزی در جهت نیازهای محتوایی، اهداف آموزشی را تسهیل و موضوعات درسی را بر اساس نیاز دانش آموزان سازماندهی می کند .
راهکارهای کاهش خطر بد رفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19: مطالعه مروری نظام دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای کاهش خطر بدرفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مرور نظام مند بود. بدین صورت که یافته های پژوهشی منتشر شده از زمان شیوع کووید-19 (سالهای 2020، 2021 و 2022) در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Springer ، Scopus ، ProQuest ، Science direct، Google Scholar با جستجوی واژه های کووید-19، بدرفتاری کودکان، نیازهای آموزشی، یادگیری مجازی و کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت براساس معیارهای ورود از 78 مقاله، تعداد 19 مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه با داده های قبل از کووید-19، میزان قابل توجهی افزایش میزان پرخاشگری روانی و تهاجم فیزیکی در بین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، بی انگیزگی شدید، پرخاشگری و ترس از قضاوت شدن مشاهده شد. علاوه بر این، کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در مقایسه با کودکان عادی از سلامت روان ضعیف تری برخوردار بودند. همپنین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه اختلالات روانی، مشکلات عاطفی، رفتاری و کیفیت زندگی ضعیف تری نسبت به کودکان با سایر ناتوانی ها داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که محافظت از کودکان آسیب پذیر و همچنین کاهش پیامدهای بلندمدت تعمیق نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی، باعث کاهش آسیب های ناشی از کووید-19 در کودکان با نیازهای آموزشی ویژه و خانواده های آنها می شود.
آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
129 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا بود. پژوهش با روش پدیدارشناسی با مشارکت 18 نفر اجرا شد. یافته ها نشان داد آسیب های اجرایی شامل محتوای ناسازگار (عدم توفیق دانش آموزان در تعیین صحت و درستی اطلاعات، عدم منجر شدن دانش آموزان به تأمل ورزی و فهم انتقادی اطلاعات، ناتوانی نسبت به نیازهای اطلاعاتی دانش آموزان، عدم توفیق دانش آموزان نسبت به ارتقاء مسئولیت پذیری انتخاب و استفاده از پیام ها، اشکال دانش آموزان در شناخت شکل های بصری ارتباط)، ضعف کنشگران مدرسه ای (ضعف سواد رسانه ای مدیر، معاونان و دبیران)، والدین ناآگاه و غیرهمراه (کم توجهی به آموزش والدین و نقش آن ها در حمایت از آموزش سواد رسانه ای، ناآگاهی والدین در مواجهه معقول با رسانه ها و درس سواد رسانه ای)، نادید گرفتن سخت افزارها (در نظر نگرفتن فضا و مکان مناسب، نبود امکانات لازم جهت تولید محتوای چندرسانه ای، عدم وجود نیروهای پشتیبان جهت تعمیر، نگه داری و به روزرسانی سخت افزارهای کلاس) هستند.
ارزیابی کیفیت تدریس الکترونیکی معلمان و سواد اطلاعاتی آنان و پیش بینی دل زدگی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر آبدانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
149 - 171
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی کیفیت تدریس الکترونیکی معلمان و سواد اطلاعاتی آنان و پیش بینی دل زدگی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر آبدانان است. روش پژوهش توصیفی و از نوع هم بستگی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر آبدانان است. تعداد معلمان 65 نفر است که همه با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شدند. همچنین، براساس جدول مورگان 278 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته ارزیابی کیفیت تدریس الکترونیکی با پایایی 0/81 استفاده شد و روایی پرسش نامه با استفاده از روایی محتوا و استفاده از نظر سرگروه های آموزشی و معلمان باتجربه و اساتید گروه برنامه درسی تأیید شد. همچنین، متخصصان تعلیم وتربیت روایی محتوایی پرسش نامه سواد اطلاعاتی را تأیید کردند که پایایی (0/83) آن تأیید شد. علاوه براین، متخصصان تعلیم وتربیت روایی محتوایی پرسش نامه دل زدگی تحصیلی را با پایایی 0/81 تأیید کردند. با استفاده از نرم افزار اِس پی اِس اِس اطلاعات تجزیه وتحلیل شدند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند بین نمره کل کیفیت تدریس الکترونیکی و میزان دل زدگی تحصیلی گروه نمونه رابطه معکوس و معنادار است (0/632-=r). بیشترین مقدار هم بستگی در بین مؤلفه های مذکور به ترتیب عبارت اند از: رضایت دانش آموز، رضایت معلم، اثربخشی یادگیری و درنهایت فرصت دستیابی به محیط یادگیری. درمقابل، بین مؤلفه کارایی هزینه و تعهد سازمانی با دل زدگی تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نشد (0/05<p). همچنین، از بین مؤلفه های پنج گانه بیشترین مقدار تبیین مربوط به مؤلفه توانایی درک موارد حقوقی کاربرد اطلاعات است. بعد از آن، به ترتیب مؤلفه های توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات و مؤلفه توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و مؤلفه توانایی دسترسی مؤثر به اطلاعات است که همگی مقادیر معناداری بودند (0/01>p).
واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
193 - 171
حوزه های تخصصی:
رهبری برنامه درسی یکی از مهم ترین عناصر برای جاری سازی یک نظام آموزشی است؛ و در این میان نقش مدیران مدارس در رهبری برنامه درسی، حیاتی است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های رهبری برنامه درسی در مدارس ایران است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحلیل محتوا جهت دار انجام پذیرفت. جامعه موردمطالعه این پژوهش ترکیبی از اعضای هیئت علمی دارای تخصص و رزومه مرتبط، مدیران ستادی باتجربه و صاحب نظران ادارات آموزش وپرورش، مدیران مدارس و معلمان خبره در سراسر کشور بودند. بر اساس شاخص اشباع نظری، 19 تن دعوت به مشارکت شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. کیفیت داده ها، از طریق چهار معیار اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تأییدپذیری و اطمینان پذیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند رهبری برنامه درسی شامل 13 مؤلفه سازمانی (A)، یادگیری (B)، علمی و فناوری (C)، مدیریتی (D)، مشارکتی (E)، ارتباطاتی (F)، مبتنی بر تجربیات (G)، توسعه شناختی (H)، ایدئولوژیک (I)، بروکراسی زدائی (J)، مالی (K)، توسعه فرصت ها (L) و توسعه کالبدی (M) بودند. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی مناسبی را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران در زمینه رهبری برنامه درسی به همراه دارد.
بررسی عملکرد دانش آموزان در حل مسائل تناسبی و تاثیر پایه تحصیلی، جنسیت و نوع مدرسه بر کارکرد آن ها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر عملکرد دانش آموزان متوسطه اول در حل مسائل استدلال تناسبی و تاثیر عوامل پایه تحصیلی، جنسیت و نوع مدرسه را بر کارکرد آن ها مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع توصیفی و پیمایشی است. در این پژوهش، 442 نفر از دانش آموزان متوسطه اول شهر قزوین پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمونی محقق ساخته شامل 5 سؤال مرتبط با استدلال تناسبی است که روایی صوری و محتوایی آزمون توسط 4 نفر از اساتید ریاضی و آموزش ریاضی تایید شد و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 0.86 به دست آمد که این مقدار وضعیت مناسبی را در مورد پایایی آن نشان می دهد. تجزیه و تحلیل داده ها، با کمک نرم افزارSpss26 و روش های آمار توصیفی و استنباطی همچون آزمون های خی دو و همبستگی اسپیرمن انجام شد. تحلیل نتایج با تعیین سطح معناداری 95 درصد حاکی از آن بود که عملکرد دانش آموزان در حل مسائل استدلال تناسبی معنادار بوده و به طور کلی در سطح پنج یعنی«استدلال تناسبی» از چارچوب نظری پژوهش ارزیابی می شوند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان پایه های هفتم، هشتم و نهم در حل مسائل استدلال تناسبی تفاوت معناداری وجود دارد و با افزایش پایه تحصیلی عملکرد حل مسئله آن ها نیز افزایش می یابد. از طرفی با بررسی تاثیر جنسیت دانش آموزان بر عملکرد حل مسئله آن ها مشخص شد تفاوت عملکرد دانش آموزان دختر و پسر در حل مسائل استدلال تناسبی معنادار نبود.
Effects of the STEM Approach on Students’ Problem Solving Skill in Science Education
حوزه های تخصصی:
This study is investigated the effectiveness of science education with STEM approach, in a combined (face-to-face and virtual) method, on problem solving skill of the students of the middle school in the topic of energy. This research is a semi-experimental and pre-test-post-test type with the control group. The statistical population is all the 7th-grade male students from middle school in Tabadakan region, Mashhad 2021-2022. From this statistical population, 70 students were selected by the convenience sampling who were in two classes. One of the classes was randomly selected as the experimental group and the other as the control group. The control group received training through the traditional approach, whereas the experimental group underwent training using the STEM method. The research tool was Hepner and Patterson's (1988) standard problem solving skill questionnaire. In order to develop lesson plan with STEM approach, the proposed standard framework (STE(A)M IN INTEGRATED LEARNING SCENARIO) was used. Data from questionnaires was analyzed using SPSS, with statistical indicators calculated and normality. Also, hypotheses investigated using Kolmogorov-Smirnov tests and covariance analysis. The significant values obtained for problem-solving skill (0.033) and its subscales, including Confidence (0.022), Approach-Avoidance style (0.046) and Personal Control (0.025), indicated that the STEM approach was helpful in improving learners' learning and strengthening their problem-solving skill. Also, this study showed that students generally have difficulty learning scientific concepts and problem solving skills, but hybrid approaches such as STEM can improve educational processes and learner performance in developing countries such as Iran. Therefore, the role of STEM approach in education becomes highlighted.
رابطه بین آموزش های الکترونیکی و مدیریت یکپارچه با نقش میانجی بهینه سازی منابع انسانی با عملکرد مدیران مدارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطه بین آموزش های الکترونیکی و مدیریت یکپارچه با نقش میانجی بهینه سازی منابع انسانی با عملکرد مدیران مدارس متوسطه شهرستان نکا می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش گردآوری اطلاعات میدانی و توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری، کلیه مدیران و معاونین مدارس شهرستان نکا به تعداد 173 نفر بودند، که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برحسب جنسیت 119نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد آموزش های الکترونیکی حسینی (1393)، مدیریت یکپارچه بالدریج (1999)، بهینه سازی منابع انسانی ظابط (1388)، عملکرد مدیران هرسی و گلداسمیت (۱۹۸۰) بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید.که مقدار آن برای آموزش های الکترونیکی 88/0، مدیریت یکپارچه 95/0، بهینه سازی منابع انسانی 94/0، عملکرد مدیران 91/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss وPls استفاده شد. نتایج نشان داد که بین فناوری اطلاعات و ارتباطات و عملکرد شغلی با نقش میانجی گری چابکی سازمانی رابطه وجود دارد.
تبیین پدیدارنگارانه ی اثرات و پیامدهای سبک رهبری منفی و تخریبی در مدیران دانشگاه فرهنگیان (براساس مدل اینارسن)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
162 - 180
حوزه های تخصصی:
تحقیقات درگذشته، به طور عمده بر جنبه ی مثبت رهبری متمرکز بودند. با این حال، تحقیقات درمورد جنبه های منفی رهبری سرعت بیش تری دارد. پژوهش حاضر، با هدف تبیین پدیدارنگارانه ی پیامدهای سبک رهبری منفی با تاکید بر دو جنبه ی برجسته ی آن، یعنی رهبری به عنوان نظارت سوءاستفاده گرایانه، و رهبری آزادگرایانه، در مدیران دانشگاه فرهنگیان براساس مدل اینارسن (2007 )، انجام گرفت. این پژوهش، یک پژوهش کیفی با طرح پدیدارنگاری تفسیری بود. برای این منظور، تعداد14 نفر از متخصصان و اساتید مدیریت و رهبری آموزشی و مدیریت رفتارسازمانی، در سطح دانشگاه فرهنگیان، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و براساس اصل اشباع نظری، به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با این افراد گردآوری شد. متن مصاحبه ها پس از مکتوب سازی با رویکرد دیکلمن و روش تحلیل مضمون در نرم افزار2018 MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برخی از داده ها نیز بر اساس مرور نتایج مطالعات پیشین در این زمینه جمع آوری گردید. یافته ها نشان دادند که هر دو نوع سبک رهبری، پیامدهای منفی قابل توجهی از جمله : روان پریشی ، ناکار آمدی، قصد جابجایی بالاتر، افزایش مرخصی، عدم رضایت شغلی، خودشیفتگی رهبر، ضعف عملکرد، بی عدالنی، اثربخشی پایین، رقتار خصمانه و... هم برای سازمان ها، هم برای پیروان و هم برای رهبران دارند. و همچنین هم رهبری به معنی نظارت نادرست، و هم رهبری به سبک آزادگرایانه، از نظر رفتارهای واقعی رهبر، بسیار متفاوت هستند. با توجه به مؤلفه های به دست آمده، به مسئولان دانشگاه پیشنهاد می شود ضمن مطالعه و آشنایی با سبک های منفی رهبری، رهبرانی برای پردیس ها و مراکز آموزشی انتخاب کنند که خصایص ناپسند این سبک رهبری را
بررسی رابطه بین جو نوآوری در سازمان با رفتارکارآفرینانه با نقش تعدیل گر یادگیری مشارکتی کارکنان ادارات آموزش وپرورش مناطق هفتگانه مشهدوتبادکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
18-28
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگر یادگیری مشارکتی در رابطه با جو نوآوری سازمانی و رفتار کارآفرینانه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان ادارات آموزش و پرورش مناطق هفتگانه مشهد و تبادکان میباشد که تعداد آنها 859 نفر میباشد که از این تعداد بر اساس جدول جرسی مورگان 256 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطالعات نیز از سه پرسشنامه جو سازمانی دورابجی و همکاران)1998 ،)و پرسشنامه رفتار کار آفرینانه زامتاکیس و موستاکیس)2007 )و پرسش نامه یادگیری مشارکتی چو و باولی )2007 )استفاده شد. روایی هر پرسشنامه با نظر اساتید مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب برای هر یک از پرسشنامه ها 82/0 ،89/0 و 88/0 گزارش شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بین جو نوآوری سازمان و رفتار کارآفرینانه رابطه معناداری وجود دارد)812/0=r )همچنین نتایج نشان داد که بین مؤلفه های جو نوآوری سازمانی با رفتار کار آفرینانه نیز رابطه معناداری وجود دارد)چالش/ مشارکت679/0 ،آزادی719/0 ،زمان ایده 245/0 ،تفریح 612/0 ، تضادها 542/0 ،حمایت از ایده 842/0 ،بحث ها 720/0 ،ریسک پذیری 652/0 .) یادگیری مشارکتی در هر سه مؤلفه خود که شامل پویایی های گروهی، انجام کار بر روی پروژه و بازخورد میباشد رابطه بین جو نوآوری سازمان و رفتار کارآفرینانه را تعدیل میکند. یادگیری مشارکتی رابطه بین جو نوآوری سازمانی و رفتار کارآفرینانه را تعدیل میکند