مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فرهنگ کیفیت در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان براساس نظریه داده بنیاد می باشد. این مطالعه به روش کیفی، با بهره گیری از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. محققان در این پژوهش با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند، 18 نفر از اساتید،کارمندان، مدیران گروه ها، دانشجویان، رئیس دانشکده و معاون دانشکده ها در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان را انتخاب و بصورت عمیق مصاحبه انجام دادند؛ همچنین در کنار مصاحبه ها برنامه راهبردی دانشگاه و نشریه الکترونیکی روابط عمومی دانشگاه، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های کیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج گویای آن است که 154 گزاره مفهومی اولیه، با 25 مقوله فرعی و13 مقوله اصلی در قالب ابعاد 6 گانه، مدل پارادایمی به دست آمد. این مدل، متشکل از شرایط علّی؛ «فرهنگ آکادمیک، مدیریت آموزش عالی و عوامل ساختاری در دانشگاه»، پدیده اصلی ؛ «کیفیت آموزش عالی»، شرایط مداخله ای؛ «عوامل مرتبط با شرایط محیطی»، شرایط زمینه ای؛ «موقعیت خاص دانشگاه، ارتباطات و تعاملات بین اعضا و میزان مشارکت بین اعضا در سازمان»، راهبردها شامل؛ «بهبود فرایند کار دانشگاه، راهبردهای توسعه دانشگاه و توانمند سازی اعضا» و پیامدها شامل؛ «رضایت ذینفعان، تعالی سازمانی و پاسخگویی به جامعه» شناسایی و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی اشتراس و کوربین ترسیم و ارائه شد.
طراحی الگوی مدیریت آموزش و یادگیری توانمندساز کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی مدیریت آموزش و یادگیری کارکنان بود. برای دستیابی به هدف پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی استفاده شد. لذا اسناد و منابع مکتوب در بازه زمانی 2012 تا 2021 به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند که از این بین درنهایت، تعداد 39 مقاله (شامل 24 مقاله پژوهشی و 15 مقاله مروری) که به شیوه هدفمند انتخاب شده و بر مبنای مدل توانمندسازی اسپریتز (1995) مورد تحلیل محتوای قیاسی قرار گرفتند و راهبردهای آموزشی مؤثر برای برآورده سازی انواع توانمندسازی استخراج و درنهایت الگوی مدیریت آموزش و یادگیری کارکنان تدوین گردید. روش کار به این صورت بود که بر اساس ارتباط بیشتر مقالات با موضوع پژوهش به صورت هدفمند؛ ابتدا مقاله ای انتخاب می شد، تحلیل محتوا می گردید و سپس مقاله ای دیگر انتخاب و مورد تحلیل قرار می گرفت. تا رسیدن به اشباع نظری (مقاله شماره 39)، انتخاب نمونه ها ادامه یافت. بمنظور بررسی اعتبار درونی الگوی روندی و تجویزی تدوین شده، در رابطه با ابعاد مختلف الگوپرسشنامه ای در مقیاس لیکرت طراحی گردید و به همراه تصاویر و توضیحات مربوط به الگوها برای 15 نفر از متخصصان حوزه آموزش و منابع انسانی ارسال شد برای اینکه مشخص شود به لحاظ آماری میانگین به دست آمده معنادار است از آزمون T تک نمونه ای استفاده شد. که نتایج نشان داد میانگین محاسبه شده به طوری معناداری از میانگین (عدد 3) بالاتر است. (T=7.33, P<0.001)) اساس یافته های بدست آمده،الگوی مدیریت آموزش و یادگیری توانمندساز کارکنان از دید متخصصان به عنوان الگوی خاص می تواند برای توانمندسازی کارکنان مورد استفاده مدیران منابع انسانی سازمان ها قرار گیرد.
بررسی تأثیر غرور سازمانی بر تعهد عاطفی با نقش میانجی سازگاری شغلی و تعدیل گری وجدان کاری در بین معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر غرور سازمانی بر تعهد عاطفی با نقش میانجی سازگاری شغلی و تعدیل گری وجدان کاری در بین معلمان ابتدایی شهر تبریز بود. این تحقیق از نوع تحقیقات کمی و از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا و جمع آوری اطلاعات توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری اجرا گردید. جامعه مورد نظر در این تحقیق را 5054 نفر از معلمان ابتدایی شهر تبریز تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران 357 نفر از معلمان ابتدایی شهر تبریز به صورت نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده های این تحقیق با استفاده از پرسشنامه های استاندارد غرور سازمانی وییانتی و سیلویا (2020)، سازگاری شغلی متاجیس و سرسیک (2021)، وجدان کاری کاستا (1992) و تعهد عاطفی مایر و آلن (1991) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش الگو یابی معادلات ساختاری و نرم افزار Pls استفاده شد، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که تأثیر غرور سازمانی بر تعهد عاطفی توسط متغیر میانجی سازگاری شغلی تبیین می شود و هم چنین وجدان کاری در تاثیر غیرمستقیم غرور سازمانی و تعهد عاطفی از طریق سازگاری شغلی در بین معلمان ابتدایی شهر تبریز نقش تعدیل-گری دارد. بر اساس تجزیه و تحلیل ارائه شده، می توان نتیجه گرفت غرور سازمانی می تواند یک محرک درونی قوی برای معلمان باشد تا تلاش زیادی در جهت کمک به موفقیت سازمان انجام دهند.
توسعه ی الگوی فرایندی پیشران ها و پیامدهای تجاری سازی آموزش عالی: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر،اصول بازار و معیارهای تجاری بر قوانین و ارزش های مؤسسات آموزشی مسلط شده اند به گونه ای که در این نگرش،مؤسسات آموزشی به عنوان بنگاه اقتصادی و فراگیر به عنوان مصرف کننده در نظر گرفته می شود. بررسی فرایند شکل گیری این نگرش، زمینه ها و پیامدهای آن می تواند در مدیریت صحیح آن مؤثر باشد.بنابراین هدف پژوهش ارائه الگوی مفهومی تجاری سازی آموزش از دیدگاه مجریان بوده است. رویکرد پژوهش کیفی بود و از روش از نظریه داده بنیاد سیستماتیک استفاده شد.جامعه آماری پژوهش 20 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزشی اصفهان بوده اند که به روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه عمیق و سؤالات باز جمع آوری شده است.سپس این مصاحبه های کیفی با نرم افزار Atlas.Ti کدگذاری انجام شد. بادسته بندی کدهای باز مقوله های اصلی شناسایی ودرمرحله پایانی با مشخص شدن ارتباط بین مقوله ها کدگذاری محوری و گزینشی انجام و مدل الگوی مفهومی ارائه شد.تحلیل داده های کیفی الگوی مفهومی فرایند تجاری سازی آموزش را در 5 بُعد شرایط علِّی (افزایش تقاضا برای آموزش،بحران اقتصادی دولت ) شرایط زمینه ای (قوانین آموزشی جهانی و داخلی، تحولات آموزشی) شرایط مداخله گر(جهانی شدن،نظم نوین جهانی، تحول فرهنگی، اقتصادی و سیاسی)، مقوله مرکزی (تقاضا برای افزایش درآمد مؤسسات آموزشی) راهبردها (کسب درآمد ازآموزش از طریق تجاری سازی آموزش، خصوصی سازی آموزش) وپیامدها(9 پیامد مثبت و 21 پیامد منفی تجاری سازی آموزش) را شامل می شود. پژوهش با بررسی مقوله مرکزی تقاضا برای افزایش درآمد مؤسسات آموزشی عوامل علی، شرایط زمینه ای فرهنگی و شرایط مداخله گررابررسی کرده وتوصیه هایی رادرجهت سیاست گذاری دولت درروند ارائه خدمات آموزشی مؤسسات پیشنهاد داده است.
بررسی نقش اخلاق حرفه ای مدیران و تکیه گاه های شغلی بر فلات محتوایی شغلی کارکنان با میانجیگری توانمندسازی روان شناختی کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل تأثیر اخلاق حرفه ای مدیران و تکیه گاه های شغلی بر فلات محتوایی شغلی کارکنان با بررسی نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی در بین کارکنان دانشگاه ارومیه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 596 نفر از کارکنان این دانشگاه ارومیه که 220 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است که جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اخلاق حرفه ای قاسم زاده (1392)، پرسشنامه تکیه گاه های شغلی شین (1990)، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و پرسشنامه فلات شغلی میلیمن (1992) استفاده شد. روایی (محتوی، همگرا واگرا) و پایایی (بارعاملی، ضریب پایایی مرکب و ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامه ها نشان دادند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردارند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار SMART-PLS و با استفاده از آزمون t و ضرایب مسیر (β) نشان داد که بین متغیرهای پژوهش روابط قوی و محکمی حاکم هست. از طرفی توانمندسازی روان شناختی می تواند نقش میانجی گری را در رابطه بین اخلاق حرفه ای و تکیه گاه های شغلی با فلات محتوایی شغلی ایفا کند و از طرف دیگر اخلاق حرفه ای و تکیه گاه های شغلی می توانند به عنوان متغیر تعدیل کننده اثر منفی که توانمندسازی روان شناختی بر فلات محتوایی شغلی دارد را ارتقاء دهد.
بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان و قصد ترک شغل با نقش میانجی انگیزه درونی (مورد مطالعه: مدیران دانشگاهی در استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیررهبری اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان و قصد ترک شغل با نقش میانجی انگیزش درونی در بین مدیران دانشگاهی استان گلستان می باشد. جمع آوری داده ها در این پژوهش به روش میدانی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد شریف و اتان (2018) بوده است. جامعه آماری در این پژوهش مدیران دانشگاهی در استان گلستان به تعداد 205 نفر بوده است و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 135 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ تأیید گردید. در ضمن، برای بررسی و تحلیل آزمون فرضیه های تحقیق از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که: 1- رهبری اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیرگذار است؛ 2- رهبری اخلاقی بر قصد ترک شغل تأثیرگذار است؛ 3- رهبری اخلاقی بر انگیزش درونی تأثیرگذار است؛ 4- انگیزش درونی بر رفتارشهروندی سازمانی تأثیرگذار است؛ 5- انگیزش درونی بر قصد ترک شغل تأثیرگذار نیست.
تحلیلی بر وضعیت موجود آموزش در مدارس روستایی و ارائه راهکارهایی با تمرکز بر تقویت پیوند مدرسه با اجتماع محلی (بازاندیشی نسبت مدرسه با اجتماع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله ابتدا به بررسی وضعیت موجود آموزش و پرورش روستایی و مسائل و مشکلات موجود در این مدارس پرداخته و سپس با تمرکز بر برقراری پیوند بین مدرسه واجتماع، چند راهکار و راه حل را که با مطالعه اسناد و منابع معتبر از تجارب موفق سایر کشورها بدست آمده، ارائه خواهد شد. روش مورد استفاده در این تحقیق، روش توصیفی تحلیلی است که در آن پس از تحلیل وضعیت موجود، مسأله شناسایی و دقیقاً ترسیم شده و از ابعادمختلف مورد واکاوی قرار می گیرد. سپس باجمع آوری مدارک و شواهدی معتبر و همچنین تجارب موفق در این زمینه، مسئله تبیین و تشریح می شود و راه حلهایی متناسب با شرایط موجود پیشنهاد می گردد. برای این منظور مقالات متعدد درباره آموزش روستایی، مدارس روستایی و برنامه ریزی درسی مدارس روستایی داخلی و خارجی مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته و تحلیل شدند تا تصویری جامع بدست آید. در پایان با تبیین پیوند بین مدرسه و اجتماع، وجایگاه و نقش مدرسه در ارتباط با توسعه روستایی و نیازهای اجتماع روستایی، به لزوم بازاندیشی در پیوند مدرسه و روستا اشاره کرده و در این راستا، رویکردهایی ازجمله زمینه مندسازی برنامه درسی و راهبرد آموزش مکان محور به منظور بهبود کیفیت آموزشهای روستایی و معنادارساختن آنها ارائه می شوند
مدل سازی رابطه بین ادراک معلمان از سبک رهبری هم افزا و عملکرد نوآورانه: نقش واسطه ای خودکارآمدی شغلی و استقلال شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، مدل سازی رابطه بین ادراک معلمان از سبک رهبری هم افزا و عملکرد نوآورانه با نقش واسطه ای خودکارآمدی شغلی و استقلال شغلی است. نوع پژوهش، توصیفی -همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان در سال تحصیلی 1402-1403 به تعداد 3327 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 337 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چهار پرسشنامه رهبری هم افزا (یوسف بروجردی و همکاران، 2021)، پرسشنامه عملکرد نوآورانه (اسکات و بروس، 1994)، پرسشنامه استقلال شغلی (زارع احمدآبادی و همکاران، 2018) و پرسشنامه خودکارآمدی شغلی (ویلک و موینیهان، 2005) بر اساس طیف لیکرت پنج درجه ای بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری هم افزا 99/0، عملکرد نوآورانه 89/0، استقلال شغلی 96/0 و خودکارآمدی شغلی 88/0 برآورد شد. به منظور تحلیل داده ها، از نرم افزارهای آماری SPSS و Smart Pls در سطح توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین هر چهار متغیر رهبری هم افزا، عملکرد نوآورانه، استقلال شغلی و خودکارآمدی شغلی، بالاتر از حد متوسط بود. ضرایب مسیر نشان داد رهبری هم افزا با (14/0=Beta، 003/0=P)، استقلال شغلی با (575/0=Beta، 001/0=P) و خودکارآمدی شغلی با (28/0=Beta، 001/0=P) روی عملکرد نوآورانه معلمان، تاثیر مثبت و معنادار دارد. بنابراین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که اگر معلمان ادراک مثبتی از وضعیت رهبری هم افزا داشته باشند، استقلال شغلی و خودکارآمدی شغلی بیشتری خواهند داشت. رهبری هم افزا با افزایش استقلال شغلی و خودکارآمدی شغلی می تواند از این طریق به افزایش و بهبود رفتار نوآورانه معلمان کمک کند.
ارائه مدل علی هوش سازمانی و مدیریت کلاس : نقش واسطه ای ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی در بین معلمان شهر فیروزآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی روابط هوش سازمانی بر مدیریت کلاس با نقش واسطه ای ذهنیت فلسفی و خودکارامدی معلمان انجام شده است. ، این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر فیروز آباد در سال تحصیلی 1400-1401 به تعداد 283 نفر بود که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول مورگان ، تعداد 150 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش سازمانی (Albrecht, 2003) ، سبک های مدیریت کلاس (Amin yazdi & Aali,2018)، ذهنیت فلسفی Iraj Soltani (1997) و مقیاس خودکارآمدی معلم Aschanen, Moran & Woolfolk (2001) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از تحلیل مسیر و نرم افزار ای موس استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش سازمانی بر خودکارآمدی ، ذهنیت فلسفی و مدیریت کلاس اثر مستقیم و معنی داری دارد، از طرف دیگر خودکارآمدی و ذهنیت فلسفی نیز بر مدیریت کلاس اثر مستقیم و معنی داری دارد ، همچنین هوش سازمانی از طریق خودکارآمدی و ذهنیت فلسفی بر مدیریت کلاس اثر غیرمستقیم و معنی داری دارد.بنابراین می توان نتیجه گرفت که ذهنیت فلسفی و خودکارآمدی معلمان از متغیر های تأثیرگذار در مدیریت کلاس هستند
تبیین پدیدارنگارانه ی اثرات و پیامدهای سبک رهبری منفی و تخریبی در مدیران دانشگاه فرهنگیان (براساس مدل اینارسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات درگذشته، به طور عمده بر جنبه ی مثبت رهبری متمرکز بودند. با این حال، تحقیقات درمورد جنبه های منفی رهبری سرعت بیش تری دارد. پژوهش حاضر، با هدف تبیین پدیدارنگارانه ی پیامدهای سبک رهبری منفی با تاکید بر دو جنبه ی برجسته ی آن، یعنی رهبری به عنوان نظارت سوءاستفاده گرایانه، و رهبری آزادگرایانه، در مدیران دانشگاه فرهنگیان براساس مدل اینارسن (2007 )، انجام گرفت. این پژوهش، یک پژوهش کیفی با طرح پدیدارنگاری تفسیری بود. برای این منظور، تعداد14 نفر از متخصصان و اساتید مدیریت و رهبری آموزشی و مدیریت رفتارسازمانی، در سطح دانشگاه فرهنگیان، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و براساس اصل اشباع نظری، به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با این افراد گردآوری شد. متن مصاحبه ها پس از مکتوب سازی با رویکرد دیکلمن و روش تحلیل مضمون در نرم افزار2018 MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برخی از داده ها نیز بر اساس مرور نتایج مطالعات پیشین در این زمینه جمع آوری گردید. یافته ها نشان دادند که هر دو نوع سبک رهبری، پیامدهای منفی قابل توجهی از جمله : روان پریشی ، ناکار آمدی، قصد جابجایی بالاتر، افزایش مرخصی، عدم رضایت شغلی، خودشیفتگی رهبر، ضعف عملکرد، بی عدالنی، اثربخشی پایین، رقتار خصمانه و... هم برای سازمان ها، هم برای پیروان و هم برای رهبران دارند. و همچنین هم رهبری به معنی نظارت نادرست، و هم رهبری به سبک آزادگرایانه، از نظر رفتارهای واقعی رهبر، بسیار متفاوت هستند. با توجه به مؤلفه های به دست آمده، به مسئولان دانشگاه پیشنهاد می شود ضمن مطالعه و آشنایی با سبک های منفی رهبری، رهبرانی برای پردیس ها و مراکز آموزشی انتخاب کنند که خصایص ناپسند این سبک رهبری را
آسیب شناسی برنامۀ آموزشی مقطع کارشناسی پیوسته مهندسی معماری از زاویه دید نیاز و اشتغال حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معیارهای قضاوت در مورد اثربخشی آموزش معماری کشور، مناسب بودن کیفیت یادگیری افراد با توجه به محیط کاری رشته دانشگاهی آن ها است. این پژوهش درصدد فهم زمینه های اشتغال و توانمندی های متأثر از حوزه های دانشی و مهارتی است که هر جایگاه شغلی به تبع نیازهای موردنظر خود، مطالبه می نماید. بدین منظور نحوه چینش و برنامه ریزی دروس رشته معماری از منظر روابط آن ها با هر مهارت، حائز ارزش جهت بازنگری کیفی و کمی در برنامه مصوب آموزشی مقطع کارشناسی پیوسته این رشته ی دانشگاهی خواهد بود. بدین منظور نوشتار حاضر از منظر هدف یک پژوهش کاربردی و توسعه ای بوده که ماهیت توصیفی-تحلیلی دارا است و تحت روش کیفی و با رویکرد استدلال منطقی درصدد فهم ارتباط پارامترهای مؤثر در زمینه های متداول اشتغال فارغ التحصیلان معماری با دروس آموزشی مصوب رشته در مقطع کارشناسی پیوسته پیش می رود و برای این منظور از قیاس زوجی پارامترهای مهارتی - تخصصی اشتغال معماری و تحلیل سلسله مراتبی، جهت سنجش فراوانی دروس و فراوانی وزنی معیارها و درنهایت تجزیه وتحلیل آماری و استقرایی خود، بهره می برد. براین اساس برنامه آموزشی مصوب ابلاغی دارای بدنه ای صلب و غیر انعطاف پذیر بوده که ضمن عدم پاسخگویی در ایجاد زمینه های مؤثر بر تقویت توان مهارتی دانشجویان جهت ورود به حوزه های متنوع اشتغال به دلیل دید محوری خود، سبب اتلاف وقت دانشجو در حین تحصیل و یادگیری سرفصل هایی گردیده که مخاطب به میزان ارائه شده، از ایشان در محیط حرفه ای استفاده نمی نماید. از سویی دیگر فارغ التحصیلان برتر این نظام آموزشی در تشابه بسیار زیاد با یکدیگر از منظر آموخته های مشابه، رقابت زیادی در زمینه های محدودی دارند.
طراحی مدل پسایندهای شایستگی مدیران بر مبنای هوش هیجانی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل پسایندهای شایستگی مدیران صنعت بیمه بر مبنای هوش هیجانی و با استفاده از رویکرد کیفی فراترکیب انجام شده است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش سنتز پژوهی با رویکرد هفت مرحله ای Sandlowski and Barroso(2007) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات و مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه پیامدهای شایستگی مدیران در بین سالهای 1390 تا 1402 می باشد. در این راستا، کلید واژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مقالات و اسناد بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیارهای پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 20 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش کد گذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) ازطریق نرم افزار MaxQDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 75کد باز شناسایی شد که در 3 مقوله اصلی و 11 مقوله فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که پیامدهای فردی، سازمانی و محیطی الگوی پسایندی شایستگی مدیران بر مبنای هوش هیجانی را تشکیل می دهد. بنابراین شناسایی پیامدهای شایستگی مدیران بیمه به علت اهمیت و حساسیت فعالیت های آنان و لزوم اتخاذ رویکردی جامع و منسجم در این زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.