فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق تبیین رابطه کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی در بین دبیران مقاطع راهنمایی و متوسطه شهرستان مشگین شهر است. جامعه آماری تحقیق به تعداد 1378 نفر می باشد. با استفاده از جدول مورگان- کرجسی حجم نمونه 302 نفری برآورد و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه کیفیت زندگی کاری با ضریب اعتبار(92/0) و فرسودگی شغلی با ضریب اعتبار (86/0) می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری معلمان با میزان فرسودگی شغلی آنان رابطه معنی داری وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی منفی (24/0-) این ارتباط، ارتباطی غیرمستقیم و معکوس است. از بین مؤلفه های کیفیت زندگی کاری مؤلفه های زمینه های پرورش و فرصت های مستمر، طراحی شغل و فضای کاری در سطح آلفای 01/0 ارتباطی غیرمستقیم و معنی دار با فرسودگی شغلی دارند. همچنین مؤلفه طراحی شغل به تنهایی 15درصد از تغییرات فرسودگی شغلی را پیش بینی کرد.
تأثیر آموزش مهارت های خوش بینی بر هوش هیجانی پسران کانون اصلاح و تربیت شهرکرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت های خوش بینی بر هوش هیجانی پسران کانون اصلاح و تربیت شهرستان کرمان بوده است. در این راستا از روش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی انتساب تصادفی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و پرسشنامة هوش هیجانی به عنوان ابزار پژوهش بر روی نمونه مورد بررسی به اجرا گذاشته شد.60 نفر از پسران کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و پس از تقسیم با روش همتا کردن به دو دستة هم طراز، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طی 10جلسه طرح آموزش خوش بینی بر اساس نظریة سلیگمن اجرا شد و یک ماه بعد از اتمام جلسات، پس آزمون برگزار شد. از آزمون آماری t گروه مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش راهبردهای خوش بینی در ارتقای هوش هیجانی گروه آزمایش به صورت معنی داری مؤثر بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود که آموزش گروهی مهارت های خوش بینی در برنامه های آموزشی مراکز کانون اصلاح و تربیت نوجوانان گنجانده شود.
بررسی اثرآموزش هوش هیجانی بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تبین تاثیر آموزش هوش هیجانی برمهارتهای ارتباطی دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع تجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود.جامعه آماری پژوهش دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد در نیمسال اول سال تحصیلی 1389- 1390 بودند. ازبین جامعه آماری تحقیق، با ملاحظه ریزش احتمالی افراد شرکت کننده در طرح تعداد 180 نفردختر و 220 نفر پسر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید. سپس با استفاده از روش تصادفی طبقه ای،حجم نمونه تحقیق به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.از همه افراد نمونه تحقیق پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه سنجش مهارتهای ارتباطی کویین دام بعمل آمد. سپس دانشجویان گروه آزمایش نمونه آماری در معرض متغیر مستقل(دوره آموزشی هوش هیجانی) قرار گرفتند. اما دانشجویان گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از پایان دوره آموزشی تمام دانشجویان گروه کنترل و آزمایش مجدداً در معرض سنجش مهارتهای ارتباطی با استفاده از پرسشنامه کویین دام قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش هیجانی موجب عملکرد بهتر دانشجویان در برقراری ارتباط با اطرافیان می گردد.
نقش واسطه گری سبک های مقابله ای در رابطه ی هوش هیجانی با رضایت از زندگی در زنان دارای مشکلات خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین نقش واسطه گری سبک های مقابله ای در رابطه هوش هیجانی با رضایت از زندگی در زنان دارای مشکلات خانوادگی بود. جامعه آماری زنان مراجعه کننده به مراکز های مشاوره در سطح شهر شیراز بودند، که از بین مراکز ده مرکز به صورت تصادفی انتخاب شدند. و تمامی زنانی که در یک فاصله زمانی 3 ماهه (آبان تا آخر دی ماه) به دلیل مشکلات خانوادگی به این مراکز مراجعه کرده بودند و حاضر به همکاری شدند،150 نفر می شدند، که به عنوان نمونه آماری در این پژوهش شرکت داده شدند. طرح این پژوهش از نوع همبستگی بود. داده ها از راه پرسشنامه رضایت از زندگی دینر،پرسشنامه هوش هیجانی شاتوپرسشنامه سبک های مقابله ای موس و بیلینگز و الاه جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان داد سبک های مقابله ای نقش واسطه گری معناداری در رابطه هوش هیجانی و رضایت از زندگی ایفا نکرد.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هوش معنوی و هوش هیجانی می تواند مکمل یکدیگر در جهت سالم سازی زندگی انسان باشد. از سویی، هوش معنوی با تقویت معنویات و اعتقادات دینی موجب ثبات صفات پسندیده می شود و از سوی دیگر، هوش هیجانی موجب بهبودی روابط اجتماعی و کنترل عواطف و احساسات می گردد. بدین ترتیب فرد می تواند به سوی کمال حرکت کند.
مواد و روش ها: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است و حجم نمونه برآورد شده برابر با 424 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1390 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از دانشکده ها و رشته های مختلف انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل دو پرسش نامه سنجش ویژگی های هوش هیجانی Petrides و Farnham و پرسش نامه هوش معنوی محقق ساخته بود که ضریب پایایی به دست آمده برای آن ها به ترتیب 84/0 و 87/0 بود. جهت تحلیل داده های حاصل از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: یافته ها طبق برآورد تحلیل رگرسیون نشان داد که بین هوش معنوی با هوش هیجانی رابطه وجود دارد و این ارتباط در ابعاد مختلف هوش معنوی و هوش هیجانی مشاهده شد و رابطه معنی داری بین آن ها وجود داشت.
نتیجه گیری: هوش معنوی بیشتر موجب هوش هیجانی بیشتر می شود و به واقع هوش معنوی تقویت کننده هوش هیجانی است.
همبستگی بین هوش هیجانی، هوش شناختی و سطوح پنجگانه آن با عملکرد شغلی مدیران سه دوره در منطقه لنجان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی همبستگی بین هوش هیجانی و هوش شناختی وسطوح پنجگانه آن با عملکرد شغلی مدیران ابتدایی در منطقه لنجان انجام شده است. در این مطالعه از روش همبستگی و به صورت مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری مورد پژوهش 306 نفر بودند. نمونه مورد پژوهش 146 نفر از مدیران مدارس سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان منطقه لنجان بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه هوش هیجانی شیرینگ، با پنج مؤلفه، (خود آگاهی، خود کنترلی، خود انگیزی، همدلی و مهارت اجتماعی)، پرسشنامه ریون و پرسشنامه عملکرد شغلی سرپرست موتوویدولون اسکاترجمع آوری شد. یافته ها نشان داد که می توان از روی نمره های هوش هیجانی و هوش شناختی 17/0 عملکرد شغلی را پیش بینی کرد. بین هوش هیجانی، هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران دوره ابتدایی همبستگی معنا دار وجود دارد( 05/0 P< ). بین هوش شناختی وعملکرد شغلی همبستگی معنا دار وجود ندارد (05/0 P< ). بین هوش شناختی وهوش هیجانی همبستگی معنا دار مثبت وجود دارد و این نتایج دال بر اهمیت هوش هیجانی در مدیریت مدارس است.
بررسی ارتباط نیازهای اساسی روانشناختی با هوش اجتماعی دختران و پسران دانشجو
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین ارتباط متغیرهای نظریه خود مختاری (نیاز خودمختاری، شایستگی و وابستگی) با هوش اجتماعی در دانشجویان می باشد. مطالعه حاضر یک بررسی پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. از میان دانشجویان دانشگاه آزاد زنجان تعداد 386 نفر با دامنه سنی 39-18 و با میانگین سنی (11/3) 96/21 با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های مقیاس رضایتمندی از نیازهای اساسی روانشناختی و مقیاس هوش اجتماعی را تکمیل نمودند و از روش همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه استفاده شد. نتایج نشان داد که افزایش رضایتمندی از نیاز خودمختاری و شایستگی به طور مثبت با هوش اجتماعی رابطه دارد در حالی که رضایتمندی از نیاز وابستگی با هوش اجتماعی رابطه منفی داشت. همچنین نتایج حاصل از بررسی فرضیه ارتباط جنسیت با هوش اجتماعی هیچ ارتباطی را بین این دو متغیر نشان نداد. رضایتمندی از نیازهای اساسی روانشناختی می تواند در تقویت هوش اجتماعی موثر باشد ولی بررسی ارتباط بین این دو متغیر هنوز در آغاز راه خود است.
رابطه بین هوش های چندگانه و ویژگی های شخصیتی با رویکردهای یادگیری راهبردی، سطحی و عمقی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه و همچنین تعیین سهم هوش های چندگانه (هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی- جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه) و ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، سازش پذیری، وظیفه شناسی، روان رنجورخویی و انعطاف پذیری یا پذیرابودن نسبت به تجارب جدید) در پیش بینی رویکردهای یادگیری راهبردی، عمقی و سطحی دانشجویان بود. بدین منظور، 413 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (283 زن و 130 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های هوش های چندگانه، پنج عامل اصلی شخصیت و رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند. آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد یا همزمان برای تحلیل داده های جمع آوری شده مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معنی دار بین هوش های زبانی یا کلامی، منطقی ریاضی، فضایی، درون فردی و طبیعت گرایانه و رویکرد یادگیری سطحی وجود دارد، ولی رابطه بین اکثر هوش ها با رویکردهای یادگیری عمقی و راهبردی مثبت و معنی دار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش میان فردی (با ارزش بتای منفی) عامل های پیش بینی کننده معنی داری برای رویکرد یادگیری راهبردی بودند. در پیش بینی رویکرد عمقی متغیرهایی نظیر هوش کلامی یا زبانی، پذیرا بودن نسبت به تجربه، هوش طبیعت گرایانه، وظیفه شناسی (با ارزش بتای مثبت) و هوش موسیقیایی و برون گرایی (با ارزش بتای منفی) از لحاظ آماری معنی دار بودند. بهترین عامل پیش بینی کننده برای رویکرد سطحی یادگیری دانشجویان هوش میان فردی بود و متغیرهای پذیرا بودن نسبت به تجربه، روان رنجورخویی، وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش موسیقیایی از لحاظ ارزش بتا در اولویت بعدی قرار داشتند. از بین این متغیرها، پذیرا بودن به تجربه، وظیفه شناسی، هوش کلامی و هوش موسیقیایی در پیش بینی رویکرد یادگیری سطحی بتای منفی داشتند.
رابطه دانش فراشناخت، نظریه های ضمنی هوش و نگرش به رفتارهای کمک طلبی با عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر تبریز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه دانش فراشناخت (راهبردهای شناختی و فراشناختی)، نظریه های ضمنی هوش و نگرش به رفتارهای کمک طلبی با عملکرد ریاضی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 91-90 بود. در این پژوهش تعداد 375 نفر با بهره گیری از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای یادگیری، نظریه ضمنی هوش، رفتارهای کمک طلبی و همچنین آزمون محقق ساخته عملکرد ریاضی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان یا استاندارد مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: نگرش به رفتارهای کمک طلبی (پذیرش کمک طلبی) به طور معنی داری با عملکرد ریاضی دانش آموزان رابطه دارد. نظریه های ضمنی هوش (هوش ذاتی و هوش افزایشی) با راهبردهای شناختی و فراشناختی رابطه مثبت و معنی دار داشت ولی رابطه باورهوشی ذاتی با پذیرش کمک طلبی منفی و معنی دار بود. بین استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی ارتباط مثبت و معنی دار به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر پذیرش کمک طلبی به طور معنی داری عملکرد ریاضی را پیش بینی می کند.
رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان در مدارس دوره های سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز می باشد. در این پژوهش هوش هیجانی براساس نظریه دانیل گلمن در چهار بعد؛ خودآگاهی، خودمدیریتی، خودآگاهی اجتماعی، و مدیریت رابطه و خودکارآمدی براساس نظریه شرر و مادوکس و سلامت روانی براساس نظریه گلدبرگ در چهار بعد؛ علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی، و افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر مدیران مدارس دوره های سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز به تعداد 611 نفر می باشد. حجم نمونه ی آماری براساس فرمول کوکران 238 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه می باشد. روایی پرسشنامه به صورت صوری و با استفاده از نظرات اساتید و کارشناسان مورد تأیید است. پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ برای سؤال های هوش هیجانی و خودکارآمدی و سلامت روانی پرسشنامه به ترتیب با اعتبار 832/0 و 764/0 و 787/0 مورد تأیید قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون r پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که بین هوش هیجانی مدیران با خودکارآمدی و سلامت روانی آنان در مدارس مقاطع سه گانه تحصیلی آموزش و پرورش نواحی پنجگانه تبریز رابطه معنی داری وجود دارد.
هوش هیجانی و ارتباط آن با اضطراب دانشجویان زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش های فراوانی پیرامون اضطراب در کلاس های زبان انگلیسی و نیز در مورد هوش هیجانی افراد در موقعیت های مختلف به انجام رسیده است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی این موضوع بود که آیا ارتباط خاصی بین مهارت های هوش هیجانی (مانند مهارت های بین فردی ، درون فردی و مدیریت استرس) و میزان اضطراب زبان آموزان ایرانی وجود دارد یا نه. افراد مورد تحقیق شامل 152 نفر از دانشجویان دختر و پسر زبان انگلیسی (ترم اول و دوم) از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که بصورت اتفاقی انتخاب شدند. به منظور تعیین سطح اضطراب در کلاس های زبان و مهارت های هوش هیجانی ،محقق دو پرسشنامه آزمون اضطراب کلاس زبان (حورویتزHorwitz ) و آزمون هوش هیجانی (بارنBar-on ) را بکار برد. براساس یافته های این پژوهش، بطور کلی بین اضطراب یادگیری زبان و مهارت های هوش هیجانی، ارتباط معنی دار وجود دارد. مطابق نتایج این تحقیق، همبستگی منفی میان اضطراب و تمامی زیر مهارت های انتخابی هوش هیجانی (به غیر از روابط بین شخصی) وجود دارد. این تحقیق نشان داد که تفاوت نمرات میانگین اضطراب بین دانشجویان دختر و پسر معنی دار نمی باشد. همچنین براساس یافته های این پژوهش، تفاوت نمرات میانگین هوش هیجانی در میان دانشجویان دختر و پسر به جز مهارت های مدیریت استرس، خود شکوفایی و تحمل استرس که در آنها تفاوت معنی دار بوده است در سایر موارد معنی دار نمی باشد.
مقایسه هوش هیجانی در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی انجام گرفت. از آنجایی که پژوهش حاضر به مقایسه هوش هیجانی در سه گروه افراد عادی، نابینا و کم بینا می پردازد از نظر گردآوری داده ها توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان نابینا، کم بینا و عادی دانشگاه های شهر تهران بودند. از این میان مجموعاً 63 نفر به تفکیک از هر گروه 21 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان بوده است. برای بررسی فرضیه های پژوهش و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه پژوهش از تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین مولفه هوش هیجانی و تمامی خرده مقیاس های آن در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. به نظر می رسد مدت زمان طولانی که افراد با معلولیت زندگی می کنند زمینه پرورش ابعاد عاطفی را می تواند ایجاد نماید، به علاوه قرار گرفتن در سنین جوانی و بالاتر و برخورداری از تحصیلات در سطوح بالا به عنوان عامل پرورش هوش هیجانی می تواند مؤثر باشد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد احتمالاً ظرفیت های هوش هیجانی در موفقیت این افراد دخیل بوده و در مقایسه با سایر معلولیت ها توانمندی بالایی جهت مقابله با مشکلات ایجاد کرده اند.
رابطه علّی هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی با میانجی گری اضطراب امتحان و سازگاری در دانش آموزان سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علّی متغیرهای هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی، با میانجیگری اضطراب امتحان و سازگاری، در دانش آموزان سال اوّل دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد بود. نمونه این تحقیق متشکل از 395 دانش آموز (197 پسر و 198 دختر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه های اطلاعات شخصی، آزمون هوشی ریون، مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فرنهام، مقیاس اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی را تکمیل کردند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از روی معدل پایان سال تحصیلی آن ها به دست آمد. تحلیل ها بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی برازنده داده ها است و مسیرهای مستقیم از هوش کلی به عملکرد تحصیلی و سازگاری مثبت و معنادار است. مسیر مستقیم از سازگاری به عملکرد تحصیلی نیز مثبت و معنادار بود. مسیر مستقیم هوش هیجانی به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار و مسیر مستقیم هوش هیجانی به سازگاری مثبت و معنادار بود. مسیرهای مستقیم هوش هیجانی و هوش کلی به اضطراب امتحان منفی و معنادار بودند. ضریب مسیر مستقیم اضطراب امتحان به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار به دست آمد. نقش میانجی گر سازگاری نیز تأیید شد. نتایج نشان داد که مجموع متغیرهای هوش کلی، هوش هیجانی، اضطراب امتحان و سازگاری توانستند 59% واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین کنند. همچنین، مشخص شد که نقش هوش کلی در مقایسه با هوش هیجانی در پیش بینی عملکرد تحصیلی برجسته تر است.
بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانشجویان دارا و فاقد توانایی حل مسأله/ انعطاف پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه هوش هیجانی دانشجویان دارا و فاقد توانایی حل مسأله / انعطاف پذیری انجام گردید. روش: روش پژوهش علی مقایسهای بود. نمونه پژوهش شامل 78 دانشجوی دختر و پسر بود که به صورت تصادفی در موقعیت آزمایشی پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل آزمون وضعیت مکان شناختی کتل و آزمون هوش هیجانی بار آن بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه انعطاف ناپذیر و فاقد توانایی حل مسأله در هوش هیجانی و مقیاسهای آن به صورت معنیداری نمرههای پائینتری نسبت به گروه انعطاف پذیر و دارای توانایی حل مسأله داشتند. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که افراد دارای انعطاف پذیری و توانایی حل مسأله نسبت به گروه دیگر از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند. بنابراین توانایی انعطاف پذیری، حل مسأله و هوش هیجانی باهم دارای ارتباط بوده و فرد را برای رویاروی با چالشها یاری می کنند.
بررسی رابطه بین هوش عاطفی و ارتباط گریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطگریزی و هوش عاطفی هر دو از جمله مفاهیم نوینی هستند که در حوزه روانشناسی و ارتباطات و نیز در مطالعات رفتار سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله در پی شناسایی رابطه متغیرهای هوش عاطفی با سطوح ارتباطگریزی کارکنان سازمان صدا و سیماست. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان سازمان صدا و سیمای شهر تهران هستند و نمونهای به حجم 378 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآدوری دادهها پرسشنامه است که جهت سنجش هوش عاطفی از پرسشنامه تخلیص شده دانیل گلمن و جهت سنجش سطوح ارتباطگریزی از پرسشنامه مک کراسکی استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات پردازش و از طریق برنامه آماری SPSS و با استفاده از آزمون گاما تحلیل شده است، مقدار sig در آزمون گاما برای هوش عاطفی برابر با 0/000 و برای سایر مؤلفههای هوش عاطفی به ترتیب خود مدیریتی برابر با 003/0، مهارت اجتماعی برابر با 000/0، خود آگاهی و مدیریت روابط نیز 000/0 بوده است. با توجه به اینکه مقدار گاما در تمام فرضیه های مورد بررسی کمتر از 0.05 درصد بوده، بنابراین تمام مؤلفههای هوش عاطفی با سطوح ارتباط گریزی رابطه معناداری دارند، و با توجه به مقدار منفی و معکوس گاما در تمام مؤلفهها نتیجه میگیریم که هوش عاطفی و مؤلفههایش بر سطوح ارتباطگریزی تأثیر معکوس دارند. به نحوی که هر چه هوش عاطفی و مؤلفههای آن در میان کارکنان صدا و سیما افزایش یابد، میزان ارتباطگریزی آنان کاهش مییابد.
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری تحول آفرین مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری تحول آفرین مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 320 نفر در سال تحصیلی 89-88 بود. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 175 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای گردآوری داده های مربوط به؛ هوش هیجانی از پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (EQ)"" گلمن"" و داده های مربوط به سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی (MLQ) مدل"" بس و اولیو"" استفاده گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب رهبری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش بیانگر رابطه معنی دار بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن (خودآگاهی، خودتنظیمی، خودانگیزشی، آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی) با رهبری تحول آفرین می باشد (01/0p<). همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیره مؤید آن است که از میان ابعاد هوش هیجانی؛ خود آگاهی، خودتنظیمی و آگاهی اجتماعی پیش بینی کننده های مناسبی در تعیین سبک رهبری تحول آفرین هستند (01/0p<).
رابطه بین هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی دربین زوج های در آستانه طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی بود. روش پژوهش به کار برده شده در این تحقیق روش همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی شهر اصفهان در سال90- 1389 تشکیل می دانند که تعداد 100نفر (50 زوج عادی و 50 زوج در آستانه طلاق ) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را دو پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه سبک های دفاعی تشکیل دادند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های در آستانه طلاق رابطه معناداری وجود دارد ( 05/0 P<) اما میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های عادی رابطه معناداری به دست نیامد. بنابراین زوج های در آستانه طلاق چون از توان عاطفی پایین تری برخوردارند بیشتر تنیدگی حس می کنند و لذا از مکانیسم های دفاعی بیشتر از زوج های عادی استفاده می نمایند در حالی که زوج های عادی به دلیل توان عاطفی بالا میزان به کارگیری مکانیسم های دفاعی کمتر از زوج های در آستانه طلاق بود. در حقیقت هوش هیجانی بالاتر به فرد این امکان را میدهد که در حیطه ناهشیار بهتر بتواند به مدیریت،شناخت،تنظیم و ارزیابی هیجان ها بپردازد.
تاثیر تعاملی روان درمانی بدنی و پس خوراند زیستی بر کنش عصب- روان شناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:این پژوهش جهت بررسی تاثیر تعاملی رواندرمانی بدنی و پسخوراند زیستی بر کنش عصب-روانشناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای ویژهی یادگیری طراحی شده است.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. کل آزمودنی ها شامل 17 نفر از مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در مشهد می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (7 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت و هوش هیجانی بار-ان ارزیابی گردیدند. گروه آزمون، تحت یک دورهی سه ماهه رواندرمانی بدنی (دو جلسهی 90 دقیقهای در هفته، در مجموع 24 جلسه) و آموزش پسخوراند زیستی (هر دو هفته یک بار، در مجموع 6 جلسه) قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی آموزش، تمام آزمودنی ها توسط ابزارهای ذکر شده، ارزیابی مجدد شدند. برای بررسی نرمال بودن یافتههای دو گروه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به نرمال بودن نمرات عزت نفس و هوش هیجانی در دو گروه، برای مقایسهی میانگین نمرات از آزمون تی مستقل با سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها:نمرات مربوط به عزت نفس (042/0=P) و هوش هیجانی (011/0=P) در گروه آزمون نسبت به شاهد به طور معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی رواندرمانی بدنی و
پسخوراند زیستی در افزایش عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری است.
بررسی رابطه هوش هیجانی و با وجدان بودن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین هوش هیجانی و با وجدان بودن بود. این پژوهش از حیث هدف، پژوهش کاربردی، از دیدگاه زمان گردآوری، از نوع پیمایشی و از نظر روش های جمع آوری داده ها و اطلاعات، از نوع میدانی است. پرسشنامه هوش هیجانی شات و پرسشنامه شخصیتی NEOPI - R بر روی 32 نفر از فرماندهان و تعداد 539 نفر از افراد تحت امر آنان که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، توزیع گردید. داده ها، توسط نرم افزار SPSS و به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و روش رگرسیون خطی تحلیل گردیدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که بین هوش هیجانی فرماندهان گروهان و با وجدان بودن آنان رابطه مثبت (317/0r =) وجود دارد که در سطح 05/0، این رابطه معنادار است.