مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر شیوه های مطالعه (مردر[1] و پرسیدن دو جانبه) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت پذیرفت آزمودنی های این پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان بناب در سال تحصیلی 90-1389بودند. که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی 3 مدرسه انتخاب شد و از هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه گواه انتخاب شدند ابتدا از آزمودنی های هر سه گروه پیش آزمونی اجرا شد و سپس آموزش روش های مهارت های مطالعه برروی گروه ها ی آزمایشی در مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا گردید و در پایان پس آزمون اجرا شد در این پژوهش مهارت های مطالعه به عنوان متغیرمستقل پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیه های پژوهشی از آزمون t همبسته و ANCOVA استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری دانش آموزان آموزش دیده به شیوه مهارت های مطالعه، با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.
اثر بخشی آموزش الگوی خوش بینی به روش قصه گویی بر افزایش پیشرفت تحصیلی در کودکان دبستانی
حوزه های تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم برای ارایه چارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارآیی و وحدت دادن به تجارب، می تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی مؤثر داشته باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش الگوی خوش بینی به روش قصه گویی بر افزایش پیشرفت تحصیلی در کودکان دبستانی شهر سنقر بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون–پس آزمون و مرحله ی پیگیری می باشد. از نمرات پیشرفت تحصیلی کودکان برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. گروه نمونه از بین داوطلبان شرکت در کارگاه قصه گویی انتخاب شد و با روش همتا کردن براساس نمره ی پیش آزمون پیشرفت تحصیلی، آزمودنی ها به دو دسته هم طراز تقسیم شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند. گروه نمونه شامل 31 نفر بوده است. طرح آزمایشی طی 12 جلسه اجرا شد. و سه ماه بعد از اتمام جلسات پس آزمون و شش ماه بعد از پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها با آمار توصیفی، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش الگوی خوش بینی به روش قصه گویی، باعث افزایش پیشرفت تحصیلی در کودکان دبستانی شده است. همچنین کاربرد پذیری این روش منجر به پایداری اثرات آن بعد ازشش ماه شده است. بنابراین می توان پیشرفت تحصیلی کودکان را با استفاده از آموزش الگوی خوش بینی به روش قصه گویی تغییر داد و با استفاده از این آموزش به کودکان می توان بسیاری از مشکلات ناشی از پیشرفت تحصیلی را که منجر به سایر مشکلات خواهد شد از بین برد یا حداقل کاهش داد.
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری تحول آفرین مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری تحول آفرین مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران گروه های آموزشی منطقه 13 دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 320 نفر در سال تحصیلی 89-88 بود. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 175 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای گردآوری داده های مربوط به؛ هوش هیجانی از پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (EQ)"" گلمن"" و داده های مربوط به سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی (MLQ) مدل"" بس و اولیو"" استفاده گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب رهبری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش بیانگر رابطه معنی دار بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن (خودآگاهی، خودتنظیمی، خودانگیزشی، آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی) با رهبری تحول آفرین می باشد (01/0p<). همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیره مؤید آن است که از میان ابعاد هوش هیجانی؛ خود آگاهی، خودتنظیمی و آگاهی اجتماعی پیش بینی کننده های مناسبی در تعیین سبک رهبری تحول آفرین هستند (01/0p<).
تأثیر تولید شفاهی بر صحت دستوری و روانی گفتار کارمدار زبان آموزان ایرانی
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم برای بسیاری از معلمان زبان انگلیسی یافتن راهی برای یاری رساندن به زبان اموزان در تولید گفتار صحیح و روان است. بنا بر نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده در حوزه آموزش زبان دوم تمرین شفاهی تأثیر بسزایی در تولید گفتار صحیح و روان دارد. به اعتقاد متخصصین، تولید جملات انگلیسی به زبان آموزان امکان می دهد تا شناخت عمیق تری نسبت به ساختار جملات این زبان پیدا کنند و این شناخت موجب تسهیل آموزش های بعدی خواهد شد. تحقیق حاضر تأثیر برنامه آموزشی تولیدمحوری را بر افزایش صحت دستوری و روانی گفتار کارمدار زبان آموزان ایرانی مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان در این تحقیق را پنجاه دانشجوی سال دوم زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تشکیل دادند که بطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تعیین شدند. پس از اینکه همگونی اولیه گروه ها با استفاده از آزمون مهارت عمومی و پیش آزمون شفاهی مورد سنجش قرار گرفت، هر دو گروه به مدت شش جلسه آموزش هایی مربوط به درس گفت و شنود و آزمایشگاه را به همراه نحوه استفاده از استراتژی های لازم برای تولید جملات صحیح دستوری و گفتار روان دریافت کردند. در پایان هر جلسه، شرکت کنندگان گروه تحقیق با توصیف مجموعه ای از تصاویر در کارهای تولید شفاهی شرکت می کردند در حالی که در گروه کنترل چنین تولیدی وجود نداشت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده های پس آزمون تفاوت های معناداری را بین دو گروه نشان داد و مشخص شد که گروه تحقیق گفتار صحیح تر و روان تری را در پس آزمون تولید کردند. یافته های تحقیق حاضر کاربردهای آموزشی برجسته ای برای زبان آموزان انگلیسی به ویژه در محیط های زبان خارجی خواهد داشت که زبان آموزان کم تر در معرض زبان قرار می گیرند.
تحلیلی بر منطق تایلر در برنامه ریزی درسی: مضامین موجه و مغفول
حوزه های تخصصی:
دیرپاترین صورت بندی نظری در قلمرو برنامه درسی ""منطق تایلر"" است که در کتاب معروف ""اصول اساسی برنامه درسی و آموزش"" منعکس شده است. این مقاله که با روش تحلیلی انجام شده، در صدد پاسخگویی به دو سؤال محوری است: 1) چه مضامینی از منطق تایلر هنوز هم موجه و قابل اعتناست؟ 2) مضامین مغفول این منطق کدامند؟ در این راستا ویژگی ها و عناصر اساسی منطق تایلر از قبیل اهداف آموزشی؛ منابع تعیین اهداف (فراگیران، جامعه و متخصصان موضوعات درسی)؛ انتخاب، سازمان دهی و ارزشیابی تجارب یادگیری؛ و نوع الگوی برنامه درسی مورد مطالعه و تفسیر قرار می گیرد. آنچه مقاله حاضر را متمایز می سازد، بهره گیری از مصاحبه های تایلر برای فهم بهتر منطق او می باشد.
رابطه دانش فراشناخت، نظریه های ضمنی هوش و نگرش به رفتارهای کمک طلبی با عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر تبریز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه دانش فراشناخت (راهبردهای شناختی و فراشناختی)، نظریه های ضمنی هوش و نگرش به رفتارهای کمک طلبی با عملکرد ریاضی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 91-90 بود. در این پژوهش تعداد 375 نفر با بهره گیری از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای یادگیری، نظریه ضمنی هوش، رفتارهای کمک طلبی و همچنین آزمون محقق ساخته عملکرد ریاضی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان یا استاندارد مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: نگرش به رفتارهای کمک طلبی (پذیرش کمک طلبی) به طور معنی داری با عملکرد ریاضی دانش آموزان رابطه دارد. نظریه های ضمنی هوش (هوش ذاتی و هوش افزایشی) با راهبردهای شناختی و فراشناختی رابطه مثبت و معنی دار داشت ولی رابطه باورهوشی ذاتی با پذیرش کمک طلبی منفی و معنی دار بود. بین استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی ارتباط مثبت و معنی دار به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر پذیرش کمک طلبی به طور معنی داری عملکرد ریاضی را پیش بینی می کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه مدارس هوشمند
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه مدارس هوشمند و با روش توصیفی، پیمایشی (زمینه یابی) و مقطعی در سال 1389 انجام شد. جامعه آماری متشکل از 900 نفر از معلمان و مدیران مدارس شهرستان ساری بوده که از این جامعه 270 نفر به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با بهره گیری از تجارب جهانی استفاده شد. به منظور تعیین روایی از قضاوت اساتید این رشته استفاده گردید و میزان پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ معادل 80/0 حاصل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t تک نمونه ایی و آزمون رتبه بندی میانگین ها (فریدمن)) انجام گردید. نتایج حاصل نشان داد که به ترتیب عوامل تکنولوژیکی- عامل آموزشی- عامل فرهنگی- عامل راهبردی- عامل اقتصادی- عامل حقوقی- عامل اجتماعی در توسعه مدارس هوشمند مؤثر است.
مقایسه عوامل آموزشی مؤثر بر کیفیت آموزشی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز از دیدگاه استادان و دانشجویان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مقایسه عوامل آموزشی مؤثر بر کیفیت آموزشی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز از دیدگاه استادان و دانشجویان انجام شد. متغیرهای نحوه عملکرد مدیریت دانشگاه، کارکنان، استادان هیئت علمی، امکانات و تجهیزات آموزشی، امکانات علمی-پژوهشی، خدمات ارائه شده، ویژگی کلاس و دانشجو و عوامل آموزشی متغیرهای تأثیرگذار بر کیفیت آموزشی می باشند.
جامعه آماری دانشجویان شامل 6335 نفر و جامعه آماری استادان 219 نفر می باشد که 361 نفر از دانشجویان به روش تصادفی خوشه ای و 139 نفر از استادان آنها به روش تصادفی نسبتی مطبق انتخاب شده است. روش تحقیق حاضر از نوع علی-مقایسه ای است و گردآوری داده های به وسیله پرسشنامه های محقق ساخته انجام شده است. در این بررسی از ضریب آلفای کرون باخ برای تعیین پایایی سؤالات استفاده شد که عمده ترین نتایج بدست آمده به شرح زیر می باشند: در مقام مقایسه از دیدگاه استادان، نقش استادان هیئت علمی و میزان خدمات ارائه شده به دانشگاه نقش عمده ای در کیفیت آموزشی دانشگاه دارد ولی از دیدگاه دانشجویان، نقش مدیریت دانشگاه و ویژگی کلاس و دانشجو در کیفیت آموزشی دانشگاه نقش دارد. هم چنین نقش کارکنان و امکانات دانشگاه و امکانات علمی-پژوهشی از دیدگاه استادان و دانشجویان در کیفیت آموزشی یکسان است.