فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
ناباروری تجربه ای سخت برای زنان است که نیاز به سازگاری هیجانی بالایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و استحکام من با سازگاری با ناباروری در زنان بود. تعداد 275 زن با ناباروری اولیه مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر (بیمارستان امام خمینی تهران) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس استحکام من (ESS)، مقیاس سازگاری با بیماری (AIS) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، استحکام من و راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سازگاری با ناباروری همبستگی مثبت معنادار دارند. سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با سازگاری با ناباروری همبستگی منفی معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین استحکام من و سازگاری با ناباروری نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که متغیرهای روانشناختی می توانند سطوح سازگاری با ناباروری را پیش بینی کنند. نتایج این پژوهش می تواند در شناسایی افراد در معرض خطر و طراحی مداخلات روانشناختی مفید باشد.
پیش بینی تفکر انتقادی بر اساس خلاقیت هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه خلاقیت هیجانی نقش مهّمی در سازگاری و روابط بین فردی آدمی بازی می کند، به دلیل تازگی مفهوم آن در ادبیات روانشناختی از زمان مطرح شدن آن تا کنون، تحقیقات خیلی کمی به منظور کشف همبسته های مرتبط با آن انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تفکر انتقادی به وسیله ی خلاقیت هیجانی و مولفه های آن در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 156 نفر از بین دختران و پسران دانشگاه شیراز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی به طور مثبت رابطه وجود داشت. همچنین تفکر انتقادی با مؤلفه های اثربخشی/ اعتبار و آمادگی خلاقیت هیجانی رابطه ی معنادار و مثبت داشت، امّا با مؤلفه ی بداعت رابطه ی معناداری را نشان نداد. خلاقیت هیجانی با مؤلفه های نوآوری، پختگی و دغدغه ی فکریِ تفکر انتقادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت هیجانی به طور معنادار و مثبت توانست تفکر انتقادی را پیش بینی کند. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی فقط مؤلفه ی اثربخشی/ اعتبار به طور معنادار تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه ی حاضر می توان ادعا کرد که خلاقیت هیجانی نقش مهمی در تفکر انتقادی دارد.
نقش حمایت اجتماعی مدارس بر سازگاری تحصیلی: اثر میانجی رضایت از مدرسه، امیدواری و خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با اثر میانجی رضایت از مدرسه، امید تحصیلی و خودکارآمدی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود و جامعة آماری مشتمل بر همة دانش آموزان دختر دورة اول متوسطة ناحیة یک مدارس دولتی است که از جامعة حاضر حجم نمونة آماری به وسیلة جدول مورگان 380 نفر محاسبه و با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامة حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت (1986)، پرسش نامة سازگاری بیکر و سیریاک (1984)، پرسش نامة رضایت مندی گیلمن هیرینر و لاگلین (2000) و پرسش نامة خودکارآمدی شرر (1982) و پرسش نامة امیدواری اسنایدر و همکاران (1991) بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (لیزرل) استفاده و برازش مدل با شاخص های برازش بررسی شد. اهم یافته ها نشانگر آن است که بین متغیرهای حمایت اجتماعی با امیدواری (38/0r=)، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی (37/0r=)، حمایت اجتماعی و رضایت از مدرسه (16/0r=) و حمایت اجتماعی و سازگاری (18/0r=) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیرهای امیدواری و سازگاری (19/0r=)، خودکارآمدی و سازگاری (23/0r=) و رضایت از مدرسه با سازگاری (27/0r=) رابطة مستقیم و معنی داری دیده شد. با بررسی مدل ساختاری حاصل از لیزرل و بر اساس معنی دار بودن ضرایب تأثیر، متغیر حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم و مثبت برابر با سیزده درصد بر سازگاری تحصیلی با میانجی گری امیدواری دارد. اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بر سازگاری تحصیلی یازده درصد و با میانجی گری رضایت از مدرسه دوازده درصد است. از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که افزایش در حمایت اجتماعی منجر به افزایش در نمرات امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه می شود. به علاوه افزایش در امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه همراه با افزایش در نمرات سازگاری است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه تأثیر حمایت اجتماعی را بر سازگاری تحصیلی میانجی گری می کنند. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در راستای نتایج حاصل شده ارائه گردیده است.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر اضطراب و امیدواری افراد وابسته به مواد در حین ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر اضطراب و امیدواری افراد وابسته به مواد در حین ترک بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد وابسته به مواد ساکن در کمپ های ترک اعتیاد شهرستان مراغه بودند. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اضطراب زونگ و امیدواری میلر استفاده شد. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزشی شرکت کردند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب اضطراب را کاهش و امیدواری را افزایش می دهد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سطح اضطراب و امیدواری در دوره ترک مواد، مراکز ترک اعتیاد می توانند با ارائه آموزش نظریه انتخاب به افزایش سطح امیدواری و کاهش اضطراب افراد پس از ترک مواد کمک کنند.
مقایسه کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار و غیرورزشکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف مقایسه کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار و غیرورزشکار شهر تهران انجام گرفت. روش: نوع تحقیق، علی- مقایسه ای و به روش میدانی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان ناشنوای دختر مقطع متوسطه شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 51 دانش آموز ناشنوای ورزشکار و 52 دانش آموز ناشنوای غیرورزشکار بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از مدارس شهر تهران انتخاب شدند. برای ابزار تحقیق از پرسش نامه ویژگی های فردی، پرسش نامه کیفیت زندگی، پرسش نامه شادکامی آکسفورد و پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت استفاده شد. یافته ها: نتایج با استفاده از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، t تک نمونه ای و t مستقل نشان داد که بین کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوای ورزشکار مقطع متوسطه شهر تهران با دختران ناشنوای غیرورزشکار مقطع متوسطه شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری:این مطالعه نشان داد که میانگین نمره های کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوایی که ورزشکار هستند، در مقایسه با دختران ناشنوای غیر ورزشکار بیشتر است و این امر بیانگر تأثیر ورزش و فعالیت های بدنی منظم در کیفیت زندگی، شادکامی و عزت نفس دختران ناشنوا است. بنابراین انجام ورزش مستمر برای این دانش آموزان توصیه می شود.
بررسی نقش واسطه ای رضایت از زندگی در رابطه بین راهبردهای مقابله با استرس و نگرش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای رضایت از زندگی برای راهبردهای مقابله با استرس و نگرش به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه آبادان بودند که400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای، رضایت اززندگی و نگرش به اعتیاد را تکمیل نمودند. یافته ها: راهبرد مقابله ای مسأله مدار توانست به صورت غیر مستقیم از طریق رضایت از زندگی، نگرش به اعتیاد را پیش بینی کند. اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار نه به صورت مستقیم و نه به صورت غیرمستقیم بر نگرش به اعتیاد تأثیری نداشت. نتیجه گیری: چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابله ای کارآمد مجهز نباشد و میزان رضایت از زندگی پایینی داشته باشد زمینه ای برای نگرش مثبت به اعتیاد در نوجوان فراهم می شود. می توان با آموزش مهارت های زندگی از جمله نحوه مقابله با استرس و افزایش رضایت زندگی در نوجوان از اعتیاد پیش گیری نمود.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی ازعوامل تأثیرگذار در رضایت از زندگی داشتن هدف و جهت گیری مثبت به زندگی می باشد، هدف این پژوهش بررسی رابطه ی جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی است. که 362 دانشجوی دانشگاه سمنان پرسشنامه ی پرسشنامه جهت گیری زندگی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه رضایت از زندگی را پاسخ دادند. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودندکه 362 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که به جز متغیر تلقی بدبینانه رابطه منفی معنادار با متغیر رضایت از زندگی دارد، بقیه متغیرها رابطه مثبت معناداری با رضایت از زندگی دارند. افزون بر آن یافته ها نشان داد که تلقی خوش بینانه، هدف پیشرفت عملکرد- اجتناب، تلقی بدبینانه و هدف پیشرفت تسلط- رویکرد به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی رضایت از زندگی دارد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت می توانند به عنوان عامل پیش بینی کننده رضایت زندگی شمرده شود.
تحلیل روابط بین امید، خودکارآمدی، انگیزش و تنشگرها با سازگاری تحصیلی در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تحلیل روابط بین خودکارآمدی، انگیزش، امید و تنشگرها با سازگاری تحصیلی در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دوره روزانه مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه بودند (900 نفر) که با استناد به جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 220 نفر از این افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها 5 پرسشنامه استاندارد شامل پرسشنامه امید (اسنایدر، 1991)؛ خودکارآمدی تحصیلی (مورگان و جینکز، 1999)؛ انگیزش تحصیلی (هارتر، 1981)؛ تنشگر تحصیلی (گادزلا و بالوگلو، 2001) و سازگاری تحصیلی (بیکر و سیریاک، 1986) بودند که روایی آن ها با استناد به دیدگاه های صاحب نظران و پایایی آن ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که خودکارآمدی، انگیزش، امید، تنشگرهای تحصیلی و سازگاری تحصیلی، روابط معناداری با یکدیگر دارند. در ادامه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هر یک از متغیرهای خودکارآمدی، انگیزش، امید و تنشگرهای تحصیلی به تنهایی تأثیر معنا داری بر سازگاری تحصیلی دارند. نهایتاً نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد که امید تحصیلی و تنشگرهای تحصیلی می توانند در افزایش ارتباط خودکارآمدی تحصیلی و سازگاری تحصیلی نقش میانجی را ایفا کنند، اما نقش میانجی آن ها در ارتباط بین انگیزش و سازگاری تحصیلی تأیید نشد.
اثربخشی روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی در بین دانشجویان محسوب می شود که جنبه های مختلف زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.
روش کار: این کارآزمایی بالینی در بازه ی زمانی مهر تا اسفند 1393 انجام شد. جامعه ی آماری را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل می دادند. 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان مراجعه کننده به کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد با شکایت افسردگی، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون تحت 8 جلسه ی هفتگی 90 دقیقه ای روان درمانی بین فردی کوتاه مدت قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک-2، کیفیت زندگی (WHOQOL)، ابرازگری هیجانی (EEQ)، مهارت های اجتماعی (SSI) و جمعیت شناختی بود. داده ها با کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند.
یافته ها: نمره ی کلی افسردگی در گروه آزمون به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود (004/0=P). هم چنین، نمرات تمام شاخص های ابرازگری هیجانی (031/0=P)، خرده مقیاس های بیانگری هیجانی، بیانگری اجتماعی، حساسیت هیجانی، کنترل هیجانی و کنترل اجتماعی پرسش نامه ی مهارت های اجتماعی(047/0=P) و حیطه های سلامت روان شناختی و روابط اجتماعی کیفیت زندگی به طور معنی داری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (023/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی بین فردی کوتاه مدت می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در کاهش نشانگان افسردگی و بهبود در مولفه های کیفیت زندگی، ابرازگری هیجانی و مهارت های اجتماعی در نظرگرفته شود.
اثربخشی تنظیم هیجانی بر سبک های مقابله ای دانش آموزان دختر ابتدایی
حوزه های تخصصی:
عملکرد در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد تجارب هیجانی زیرآستانه ای مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجارب هیجانی زیر آستانه ای در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی بود. روش: 35 نفر (20 نفر مؤنث و 15 نفر مذکر) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت انفرادی در معرض القاء تجارب هیجانی خنثی، مثبت و منفی زیر آستانه ای قرار گرفتند. پس از هر مرحله القاء هیجان، آزمودنی ها به دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با تدابیر مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که القاء تجارب هیجانی زیر آستانه ای مثبت و منفی منجر به غیر سودگرایی در قضاوت اخلاقی شخصی می شود، اما بر قضاوت اخلاقی غیرشخصی تأثیر ندارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر نقش بارز تجارب هیجانی در فرایندهای شناختی مبتنی بر قضاوت اخلاقی است.
کفایت هیجانی در دختران نوجوان بر اساس بهزیستی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی ادراک شده (فاعلی) با دربرداشتن مؤلفه های هیجانی و شناختی، یکی از مهم ترین عوامل م رتبط با سلامت روانی و جسمی قلمداد می شود. این پژوهش درصدد بررسی مقایسه ای مضمون کفایت هیجانی در دو گروه دختران نوجوان ایرانی با ادراک بیشتر و کمتر بهزیستی بود. روش: با استفاده از نمونه گیری موارد شدید و در نظر داشتن حداکثر تنوع شرایط، داده ها از طریق سه روش مصاحبه های عمیق (10 نفر)، تکمیل جملات ناتمام (37 نفر) و نوشتار روایتی (32 نفر) گرداوری شد و بر اساس تحلیل مضمونی براون و کلارک، تحلیل محتوا انجام شد. یافته ها: یافته ها پنج مضمون کلی را نشان داد که یکی از آن ها مضمون کفایت هیجانی بود. کفایت هیجانی متشکل از هفت طبقه شناخت هیجانی، مدیریت هیجان های خود، مدیریت هیجانی در روابط متقابل، توجه به هیجان های دیگران و همدلی، ابراز هیجان ها، میزان امید در باور و عملکرد و تعادل در شور و هیجان برای مضمون کفایت هیجانی بود. نتیجه گیری: این طبقه ها با توجه به مبانی فرهنگی و نظری مورد بحث قرار گرفته است
همبسته های تعارض نقش جنسیتی دانشجویان: تعارض نقش جنسیتی می تواند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تحقیقات مختلف، تعارض نقش جنسیتی به عنوان یکی از همبسته های مشکلات روان شناختی معرفی شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط تعارض نقش جنسیتی و بهزیستی روان شناختی در بین دانشجویان بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-همبستگی، 200 نفر دانشجوی مرد به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض نقش جنسیتی اونیل و همکاران (1986) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره، تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که از روی مولفه های موفقیت، قدرت، رقابت می توان مولفه های پذیرش خود (01/0>P)، خودمختاری و تسلط بر محیط (05/0>P) را پیش بینی کرد. هیجان پذیری محدود بر روابط مثبت (05/0>P) و رشد فردی (01/0>P) تاثیر معنی داری دارد و تعارض بین کار وروابط خانوادگی اثر معنی داری بر روابط مثبت (05/0>P)، تسلط بر محیط (01/0>P) و زندگی هدف مند (01/0>P) دارد. هم چنین تعارض نقش جنسیتی 42 درصد از واریانس بهزیستی روانی را درمیان دانشجویان تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، با داشتن اطلاعاتی در مورد وضعیت تعارض نقش جنسیتی می توان در مورد بهزیستی روان شناختی افراد پیش بینی هایی به عمل آورد. به طوری که افراد با تعارض کمتری در نقش جنسیتی برخوردارند بهزیستی روان شناختی بهتری دارند.
مطالعه موردی کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت(STDP ) بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم هراس اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت؛ مدل تعدیل کننده اضطراب را بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در نمونه مبتلا به هراس اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد.
روش: در این پژوهش طرح مطالعه موردی همراه با خط پایه چندگانه و پیگیری سه ماهه بکار برده شد. نمونه از بین مراجعانی که مهر سال 1391 به کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه نمودند، براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV و مقیاس ارزیابی عملکرد کلی(GAF) برای گزینش بیمار، انتخاب گردید. وی تحت 20 جلسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب قرار گرفت. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هراس اجتماعی(SPIN) و ابرازگری هیجانی(EEQ) بکار گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نگاره ای، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: در پایان درمان، نتایج حاکی از تغییر معناداری بالینی و درصد بهبودی در نمرات این مراجع بود. ضمن اینکه نتایج در پیگیری سه ماهه حفظ، افزایش نیز یافته بود.
نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب در افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در هراس اجتماعی به شکل معناداری کارایی دارد.
نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اخیر، به بررسی نقش نارساتنظیم گری هیجان در رشد و تداوم نشانه های اضطرابی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر بود. تعداد 621 نفر (392 دختر، 229 پسر) از دانشجویان دانشگاه های تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه نشانه خلقی و اضطرابی- نسخه کوتاه (MASQ-SF)؛ مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS)، مقیاس شدت عاطفی (AIM)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (SPQRS)، مقیاس کنترل توجه (ACS)، پرسشنامه آگاهی بدنی (BAQ)، پرسشنامه تجربه ها (EQ) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی رابطه مثبت معنادار دارند. هم چنین، از بین راهبردهای تنظیم هیجان تنها مولفه کنترل توجه از راهبرد توجه کردن و راهبرد اجازه دادن با برانگیختگی اضطرابی رابطه منفی داشتند. در این پژوهش، نقش واسط ه ای آگاهی بدنی از راهبرد توجه کردن و ارزیابی مجدد در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزشی ایمنی با نشانه های اضطرابی تایید نشد، درحالی که سایر راهبردهای تنظیم هیجان، نقش واسطه ای معنادار داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای توجه کردن، اجازه دادن و فاصله گرفتن در تشکیل نشانه های اضطرابی تاثیرگذار هستند. بنابراین، توجه به این راهبردهای تنظیم هیجان می تواند به شناخت بهتر نشانه های اضطرابی و درمان کارآمدتر منجر شود.
اثربخشی روان درمانی گروهی تحلیل رفتار متقابل بر عقاید وسوسه انگیز و سبک های دلبستگی و نظم جویی شناختی در معتادین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل بر کاهش عقاید وسوسه، تنظیم شناختی هیجان و تعدیل سبک های دلبستگی معتادین در حال ترک بود. روش : پژوهش مورد نظر از نوع روش های آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از: کلیه مردان معتادانی که در سال 1393 به کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف به یکی از گروه های آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های عقایدوسوسه انگیز، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل طی 10 جلسه (90دقیقه ای) انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن بود که درمانگری تحلیل رفتارمتقابل می تواند در کاهش عقاید وسوسه انگیز، خودسرزنش گری، نشخوارفکری، فاجعه نمایی، سرزنش دیگران و سبک های دلبستگی ناایمن و افزایش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، پذیرش و سبک دلبستگی ایمن مؤثر باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد وابسته به مواد بیشتر در معرض هیجانات منفی قرار دارند بنابراین، در چنین موقعیت هایی احتمالاً بدون برنامه و به صورت تکانشی عمل می کنند. بنابراین، آموزش تحلیل رفتارمتقابل می تواند میزان کنترل را در موقعیت های استرس زا بالا ببرد.
پیش بینی تصمیم گیری تحلیلی توسط هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی با واسطه گری تمایلات فراشناختی چکیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی، ساز و کار فرایند تصمیم گیری را با رویکرد شناخت داغ مورد بررسی قرار داد. در این راستا، مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004)، هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان متغیر برون زاد، تمایلات فراشناختی متغیر واسطه ای و تصمیم گیری تحلیلی متغیر درون زاد مدل در نظر گرفته شدند. روش: شرکت کنندگان پژوهش، شامل 228 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)، به عنوان شاخص سبک های شناختی؛ مقیاس شادی (لیبومیرسکی و لپر، 1999)؛ مقیاس تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و مقیاس تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورداستفاده قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها به شیوه تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که هیجان شادی، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ این پیش بینی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق واسطه گری تفکر روشنفکرانه) صورت می گیرد؛ بدین شکل که هیجان شادی پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و در ادامه تفکر روشنفکرانه، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. در مقابل بعد نیاز به شناخت (از ابعاد سبک های شناختی) به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه گری تفکر روشنفکرانه)، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. بعد دوم سبک های شناختی یعنی نیاز به ساختار پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و بدین ترتیب با واسطه گری این متغیر، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند. درنهایت یافته ها حاکی از آن بود که بعد نیاز به قطعیت پیش بینی کننده تصمیم گیری تحلیلی نیست. نتیجه گیری: درمجموع نتایج پژوهش حاضر تائیدی است بر رویکرد شناخت داغ و به طور خاص مدل پردازش دوگانه کلازینسکی، مبنی بر اینکه فرایندهای شناختی، به ویژه تصمیم گیری تحلیلی، تحت تأثیر حالات هیجانی، وضعیت انگیزشی (سبک های شناختی) و تمایلات فراشناختی می باشند.