فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش تنظیم شناختی- هیجانی در کنترل هیجانات مثبت و منفی، این پژوهش با هدف بررسی رابطه مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوه حاضر از نوع کاربردی و شیوه انجام آن همبستگی بود.240 نفر (83 پسر و 154 دختر) از کودکان و نوجوانان شهر اصفهان پرسشنامه ی نسخه تجدیدنظریافته ی غربال اضطراب مرتبط با اختلالات هیجانی کودکان و پرسشنامه ی تنظیم شناختی– هیجانی را تکمیل کردند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد.داده ها به وسیله تحلیل های همبستگی چندگانه و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته ها نشان داد که بین اکثر متغیرهای تظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که فاجعه سازی و نشخوار فکری با همدیگر 18 درصد از واریانس نمره کلی اختلالات اضطرابی کودکان و نوجوانان را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی و اختلالات اضطرابی رابطه وجود دارد و بعضی از راهبردهای نادرست می تواند در اختلالات اضطرابی دخیل باشد.
پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی وابستگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد محرک که به صورت متوالی طی یک سال گذشته به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند و تشخیص وابستگی به مواد داشتند (420 نفر) تشکیل می دادند. با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار از این جامعه 201 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه های شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و راهبردهای مقابله با استرس لازاروس-فولکمن (فرم کوتاه) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین بُعد شخصیتی روان رنجورخویی و راهبردهای مقابله با استرس دوری جویی و گریز و اجتناب همبستگی مثبت و با خویشتن داری همبستگی منفی وجود دارد. بین بُعد شخصیتی برون گرایی با دوری جویی و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت و با مسوولیت پذیری همبستگی منفی و بین بُعد شخصیتی سازگاری با راهبردهای مقابله ای خویشتن داری و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت وجود دارد. بُعد شخصیتی وظیفه شناسی هیچ یک از راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک پیش بینی نمی کرد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، توان پیش بینی راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک دارا هستند. پیشنهاد می شود در طرح درمان بیماران معتاد به ارزیابی ویژگی های شخصیتی آن ها توجه شود.
رابطه ی بین منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطهی منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده، انجام گرفت.
روشکار: این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 1390، بر روی 42 نفر از مادران کودکان درخودمانده که به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت داشتند و در مراکز اختلال درخودماندگی نور هدایت، آوا و تبسم شهرستان مشهد انجام شد. به منظور اندازهگیری منبع کنترل از مقیاس کنترل درونی-بیرونی راتر و برای اندازهگیری خودپنداره از مقیاس خودپندارهی بک و برای اندازهگیری تنش ادراک شده از مقیاس تنش ادراک شده استفاده شد.تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها:بین منبع کنترل درونی با تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<) و بین منبع کنترل بیرونی و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود ندارد (05/0P>)، همچنین میان خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده نیز رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: منبع کنترل با خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنیداری دارد.
بررسی مقایسه ای صفات شخصیتی در افراد وسواسی اجباری و بهنجار
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صفات شخصیتی در افراد وسواسی-اجباری و بهنجار صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مبتلایان به اختلال وسواسی – اجباری (اعم از مؤنث و مذکر) مراجعه کننده به مراکز درمانی موجود در شهر تبریز تشکیل می دادند. در این راستا که در قالب طرح علّی - مقایسه ای انجام شد، تعداد 30 نفر (18زن و 12مرد) از بیماران وسواسی به صورت در دسترس از مراکز و کلینیک های روانپزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (18زن و12مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات دموگرافیک همتاسازی شده بودند، با استفاده از سیاهه وسواس فکری – عملی مادزلی (MOCI) و پرسش نامه 5 عامل شخصیتی نئو مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها بر پایه نرم افزار (17)SPSS انجام شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در نمره کل صفت نوروتیسیسم و چهار خرده مقیاس این صفت یعنی اضطراب، افسردگی، کمرویی و آسیب پذیری وجود دارد و افراد مبتلا به OCD در این صفت و از شش خرده مقیاس در چهار خرده مقیاس آن نمرات بالاتری کسب کردند. اما در دو خرده مقیاس نوروتیسیسم و صفات برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، با وجدان بودن و خرده مقیاس های آنها بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنظر می رسد افراد مبتلا به OCD در قیاس با افراد بهنجار حداقل در صفت شخصیتی نوروتیسیسم عمده ترین تفاوت و بالاترین نمرات را دارا می باشند.
ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای عزت نفس در میان دانش آموزان پایه سوم دبیرستان های شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای عزت نفس در میان نوجوانان پایه سوم دبیرستان بود. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبیرستان در نواحی چهارگانه آموزش وپرورش شیراز در سال تحصیلی91-90 نمونه ای به تعداد 222 نفر (115 دختر و 107 پسر) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس های اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و مقیاس چندبعدی کمال گرایی هویت و فلت (1991)، مورد آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه هم زمان و از روش بار اُن و کنی (1986)، ارزیابی شدند. نتایج یافته ها حاکی از آن بود که کمال گرایی جامعه مدار پیش بینی کننده مثبت و معنی دار اضطراب اجتماعی می باشد. کمال گرایی جامعه مدار پیش بینی کننده منفی و کمال گرایی خودمدار پیش بینی کننده مثبت عزت نفس می باشد و عزت نفس نقش واسطه ای در ارتباط کمال گرایی جامعه مدار و اضطراب اجتماعی ایفا می کند.
مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی مختلفی در اختلالات روانی نقش دارند. هدف این مطالعه مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی بود.
روش: طرح این پژوهش از نوع علی– مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی افرادی که در بهار سال 1391 به ساختمان پزشکان رسول اکرم (ص) شهرستان شاهرود مراجعه کرده بودند در بر می گرفت که از بین آنها 219 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به سه گروه تقسیم شد: یک گروه 49 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر، یک گروه 60 نفری با تشخیص اختلال افسردگی اساسی، و گروه دیگر 110 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه ی سبک های دفاعی، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه ی اضطراب صفت- حالت را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی، و افراد عادی تفاوت معناداری دارد. میانگین نمرات ابعاد دشواری در شناسایی احساس ها و دشواری در توصیف احساس های ناگویی خلقی، اضطراب صفت، و سبک دفاعی ناپخته در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی نسبت به افراد عادی بالاتر بود. نمرات بعد تفکر برون مدار ناگویی خلقی و سبک دفاعی پخته در افراد عادی در مقایسه با گروه های بالینی میانگین بالاتری را به خود اختصاص داده بود. هیچ گونه تفاوت معناداری در میانگین نمرات سبک دفاعی روان آزرده در بین گروه ها مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نسبت به افراد مبتلا به افسردگی اساسی و افراد عادی بالاتر است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت سبک های دفاعی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی بود.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ویژگی مستعدکننده ی اختلال های اضطراب منتشر، وسواسی اجباری، وحشت زدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدل عدم تحمل بلاتکلیفی IU (Intolerance of uncertainty) در آغاز برای توضیح و تبیین نگرانی در زمینه ی اختلال اضطراب منتشر ایجاد و توسعه یافت. اگرچه پژوهش های اخیر عدم تحمل بلاتکلیفی را به عنوان عاملی فراتشخیصی تداوم بخش در میان اختلال های اضطرابی تعریف شده است. هدف این مطالعه مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر (Generalized Anxiety GAD Disorder)، اختلال وسواسی اجباری OCD (Obsessive-Compulsive Disorder)، اختلال وحشت زدگی PD (Panic Disorder) و گروه شاهد بود.
مواد و روش ها:مطالعه ی حاضر از توع مقطعی و پس رویدادی (روش علی مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیمارانی را تشکیل می داد که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریزدر سال 89-90 مراجعه کرده بودند. از بین این مراجعین 30 بیمار مبتلا به GAD، 30 بیمار OCD، 30 بیمار PDو 30 گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. برای انتخاب و جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده ازنرم افزارSPSS-17 وشاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته های مطالعه ی حاضر نشان داد که افراد با اختلال های GAD، OCD و PDدر مقایسه با گروه شاهد با توجه به 89/6 F= و سطح معنی داری 0001/0 از عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتری برخوردار بودند. اما افراد GAD، OCD، و PDتفاوت معنی داری در عدم تحمل بلاتکلیفی نداشتند. همچنین نتایج نشان دهنده ی تفاوت بین گروه های اختلال (GAD،OCD و PD) و گروه شاهد با توجه به 1/7F= و سطح معنی داری 0001/0 و 23/5 F=و سطح معنی داری 002/0، در دو عامل پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی است.
نتیجه گیری: عدم تحمل بلاتکلیفی تنها مختص به اختلال اضطراب منتشر نمی باشد و این سازه در اختلال های وسواسی اجباری و اختلال وحشت زدگی نیز دیده می شود و به نظر می رسد عامل شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی نقش محوری در سبب شناسی این اختلال ها بازی می کنند. کاربرد بالقوه ای این نتایج برای درمان اختلال های اضطرابی قابل بحث هستند
ارزیابی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانه های افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر همراه با اختلال هیجانی همایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای یک اختلال هیجانی همایند بود. سه نفر زن مبتلا به اختلال هیجانی اضطراب فراگیر همراه با یک اختلال هیجانی همایند دیگر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختار یافته براساس معیارهای تشخیصی DSM-IV برای محور یک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان، وارد فرآیند درمان شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. کارآیی پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه در طی در سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GAD-Q-V)، مقیاس های عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS)، مقیاس سازگاری شغلی و اجتماعی (WSAS) و سنجه های اختصاصی اختلال همایند بیماران مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که تاثیر در مان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت آماج های درمان (نگرانی، عاطفه منفی، نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اختلال هیجانی همایند و آسیب عملکرد) بیماران هم از نظر آماری در سطح (05/0>p) و هم از نظر بالینی معنادار است. روش درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش شدت نشانه های بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دارای یک اختلال هیجانی همایند از کارآیی لازم برخوردار است.
بررسی ادراک زمان در سهل انگاری اجتماعی و اضطراب انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ادبیات تحقیقی بسیاری در مورد ادراک زمان که در تمام رفتارهای ارگانیسم زنده در جریان است وجود دارد. در روانشناسی اجتماعی نیز تحقیقات زیادی وجود دارد که به موضوع شکل گیری رفتار با توجه به زمان می پردازد. همانند مدیریت زمان، رویکرد زمان، جهتگیری زمان و یا ارزش های مرتبط با گذشته و آینده. هدف از این تحقیق، بررسی قدرت پیش بیینی کنندگی سهل انگاری اجتماعی و اضطراب انتظار بر ادراک زمان بود. روش: در این تحقیق، 300 دانشجوی دختر به روش در دسترس انتخاب گردیدند. سهل انگاری اجتماعی با دو زیر مقیاس توجه به خود و بیتفاوتی، اضطراب انتظار با کمک پرسشنامه استاندارد و ادراک زمان با چهار روش سنجش تولید، بازتولید، مقایسهای و برآورد کلامی با کمک نرم افزار سنجیده شد. نتیجه گیری: نتایج رگراسیون چند متغیری نشان داد که بی تفاوتی به طور مثبت و توجه به خود به طور منفی ادراک زمان به روش برآورد کلامی را پیش بینی کرد. متغیرهای پیش بین اضطراب انتظار، توجه به خود و سن آزمودنی ها توانستند به طور مثبت ادراک زمان به روش تولید را پیش بینی نمایند. همچنین نتایج رگراسیون لجستیک نیز نشان داد که متغیر سن، ادراک زمان را به روش سنجش مقایس های پیش بینی می نماید.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی در نوجوانان دارای اضطراب خصلتی- حالتی بالا و پایین
حوزه های تخصصی:
شواهد نشان می دهند که افراد مضطرب به طور ترجیحی بهمحرک های تهدیدآمیز توجه کرده و محرک های مبهم دارای بار هیجانی را به طور تهدیدآمیز تفسیر می کنند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی(شاد،خشمگین و خنثی) در نوجوانان دختر با اضطراب خصلتی-حالتی بالا و پایین است. 60 نوجوان دختر 16 تا 18 ساله با اضطراب خصلتی-حالتی بالا (30=n) و اضطراب خصلتی-حالتی پایین (30=n)، با استفاده از پرسشنامه اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر انتخاب شدند. برای ارزیابی پردازش انتخابی توجه آزمایه پروب دات جفت تصویری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری هایمکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد کهتعامل بین اضطراب خصلتی-حالتی ونمرات سوگیری توجه تنها برای چهره های خشمگین معنادار استو برای دیگر چهره های هیجانی(شاد و خنثی) معنی دار نیست. این مطالعه نشان دادکه نوجوانان بااضطراب خصلتی- حالتی بالا گوش به زنگیقابل توجهی نسبت به چهره های خشمگین نشان می دهند، در حالی که نوجوانان با اضطراب خصلتی– حالتی پایین اجتناب قابل توجهی نسبت به همان چهره نشان می دهند.
اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افراد تیپ A به سبب جهان بینی خاصی که دارند به احتمال بیشتری دست خوش مشکلات شغلی می شوند. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان یک شرکت صنعتی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان یک شرکت صنعتی بود که در سال 1390 عضو این شرکت بودند، از میان کارکنان این شرکت 500 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و بر اساس پرسشنامه تیپ شخصیتی A مورد بررسی قرار گرفتند و از بین افرادی که در این پرسشنامه، نمره ی آنان بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به طور تصادفی تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس به گروه آزمایش 10 جلسه مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری آموزش داده شد. پس از اعمال مداخله آزمایشی داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه بعد از اجرای مدیریت استرس تفاوت معنی داری در الگوی رفتاری تیپ A وجود دارد. همچنین بین دو گروه از لحاظ تیپ A مرضی و تیپ A غیر مرضی پس از اعمال مدیریت استرس تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوهای رفتاری تیپ A مؤثر می باشد و از این طریق می توان مشکلات روان شناختی و شغلی مربوط به این تیپ شخصیتی در کارکنان را کاهش داد.
اثر آموزش گروهی تکنیک آموزش توجه بر اضطراب، توجه معطوف به خود و فرانگرانی های نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر تکنیک آموزش توجه بر اضطراب، توجه معطوف به خود و فراشناخت ها در نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی انجام شد. از بین 200 شرکت کننده، 34 شرکت کننده با توجه به نمره ای که در پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی، افسردگی بک و مصاحبه ی ساختار یافته بر اساس DSM-IV-TR کسب کردند، غربال شده و در نهایت 16 شرکت کننده با نمره ی بالا در مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه ی فراشناخت و پس از ارائه ی مطلبی در مقابل دو بزرگسال (غربال دوم)، انتخاب شدند. شرکت کننده ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تکنیک آموزش توجه دریافت کرد. بعد از جلسه ی چهارم، جلسه ی هشتم و 1 ماه بعد از آموزش هر دو گروه به مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه ی فراشناخت، مقیاس سندرم شناختی- توجهی و پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی پاسخ دادند. طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، گروه آزمایش کاهش معناداری در توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی مثبت و منفی، نظارت شناختی، سندرم شناختی- توجهی و اضطراب اجتماعی نشان دادند. بر اساس نتایج این مطالعه، اضطراب می تواند از طریق دستکاری توجه بدون به کارگیری تکنیک های شناختی- رفتاری به طور دیرپایی اصلاح شود؛ با این حال تصمیم گیری قطعی مطالعات بیشتری را می طلبد.
تاثیرآموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبان سالمند ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در جهان و اینکه بخشی از سالمندان ناتوان بوده و احتیاج به مراقبت دارند و ترجیح نگهداری آنها در منزل، توجه به مراقبین و کاهش فشار مراقبتی آنها ضروری به نظر می رسد. لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبت کنندگان از سالمند ناتوان پرداخته شده است. این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 10 جلسه مداخله به شیوه گروهی انجام شد. گروه مطالعه 33 زن بود که مراقبت از بستگان سالمند خود را برعهده داشتند و به صورت تصادفی در 2 گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. جهت بررسی کیفیت زندگی از آزمون کیفیت زندگی 36سوالی استفاده شد و نتایج حاصله با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش مدیریت استرس بصورت معنی داری باعث ارتقاء کیفیت زندگی به صورت کلی و در ابعاد (محدودیت های ناشی از مشکلات هیجانی، انرژی و نشاط، سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی) می شود و در زیر مقیاس های عملکرد جسمانی و محدودیت های ناشی از مشکلات جسمانی تاثیر معناداری مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهشی و با توجه به ضرورت حفظ فرهنگ اسلامی و ایرانی در خصوص نگهداری سامندان ناتوان در منزل و مراقبت از سوی خانواده، پیشنهاد می شود برنامه های پیشگیرانه با بهره گیری از روش مدیریت استرس بطور ادواری روی این مراقبین اجرا شود
رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس با هراس اجتماعی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه توصیفی-همبستگی، بررسی رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس با هراس اجتماعی دانشجویان دختر و پیش بینی هراس اجتماعی براساس اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس آن ها بود. جامعه آماری پژوهش ها، دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه اراک بود و نمونه شامل %15 از جامعه بود (597 نفر) که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها مقیاس اضطراب اجتماعی اندام هارت، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، سیاهه هراس اجتماعی کونور و پرسشنامه مشخّصه های فردی بودند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل و با استفاده از نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل شد.نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمره هراس اجتماعی، اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس آزمودنی ها به ترتیب 95/14، 22/25 و 13/33 بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام با هراس اجتماعی (44/0r=)، اضطراب اجتماعی اندام با عزت نفس (44/0- r=) و بین هراس اجتماعی با عزت نفس (43/0- r=) رابطه معنی داری وجود داشت (001/0p≤). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس، پیش بینی کننده های هراس اجتماعی دانشجویان دختر بودند و اضطراب اجتماعی اندام، پیش بینی کننده بهتری برای هراس اجتماعی بود (05/0p≤). از آنجا که اضطراب اجتماعی اندام نسبت به عزت نفس پیش بینی کننده بهتری برای هراس اجتماعی است، این سازه باید به وسیله مشاوران روان شناختی و پژوهشگران در درمان ها، مداخله ها و مطالعات بعدی در زمینه هراس اجتماعی در دانشجویان دختر مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری ـ قراردادی گروهی، با حمایت خانوادگی و بدون حمایت آن ها در کاهش استرس زناشویی بیماران کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس زناشویی از عوامل مهم بروز و تداوم بیماری کرونری قلب و پیامدهای نامطلوب این بیماری است. هدف اساسی پژوهش حاضر، اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری ـ قراردادی گروهی همراه با حمایت خانوادگی و بدون حمایت آن ها، بر استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی بود. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی، از بین بیماران کرونری قلبی شهر تهران، تعداد 59 نفر از مردان متاهل به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان مقیاس استرس زناشویی استکهلم ـ تهران، پرسشنامه حمایت خانوادگی و پرسشنامه جمعیت شناختی را طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری تکمیل کردند. فقط گروه های آزمایش طی 7 جلسه (هفته ای یک بار) تحت مداخلات درمانی و 6 ماه پس از مداخله مورد پیگیری قرار گرفتند. طبق نتایج بین اثربخشی درمان بین گروه فعال سازی رفتاری ـ قراردادی گروهی، گروه فعال سازی رفتاری ـ قراردادی گروهی همراه با حمایت خانوادگی و گروه کنترل در کاهش علائم استرس زناشویی، تفاوت آماری معناداری وجود دارد (001/0P<). متخصصان بالینی می توانند به منظور ارتقای کیفیت زندگی و بهبودی بیماران از این درمان برای کاهش استرس زناشویی بیماران کرونری قلبی استفاده کنند.
مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بد بینی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی درافراد مبتلا به اختلال وسواس و بهنجار صورت گرفت. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس در شهر اردبیل که در سال 1391 به کلینیک های تخصصی روانپزشکی مراجعه کرده بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهشی 40 بیمار وسواس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 40 نفر بهنجار مقایسه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی، پرسشنامه سبک های تفکر، پرسشنامه سبک های اسناد و پرسشنامه بازنگری شده جهت مندی زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش سبک های تفکر در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مختل تر از افراد بهنجار است. هم چنین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بدبین تر و دارای سبک اسناد کلی، درونی و پایدار هستند. نتایج بیان گر اهمیت نقش س بک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی در شکل گیری و گسترش اختلال وسواس فکری- عملی است.