فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۷۳۹ مورد.
اثر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به دارو (با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روانی همراه صرع است و بیشترین واریانس در نمرات کیفیت زندگی بیماران صرعی را تعیین می کند. کارآمدترین شیوه روان درمانی موجود در درمان افسردگی، رفتاردرمانی - شناختی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر رفتار درمانی شناختی بر افسردگی بیماران صرعی مقاوم به داروست که با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع، در شهر اصفهان اجرا شد.
روش: در این پژوهش، 20 بیمار مبتلا به تشنجات مزمن، پاسخ ضعیف به دارو و دارای افسردگی بالینی خفیف تا متوسط، به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار داده شدند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه هفتگی رفتار درمانی شناختی با تاکید بر بازسازی شناختی و اصلاح تحریفات شناختی افسرده ساز و آموزش فنون رفتاری به کار گرفته شد. ابزارهای پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه، مقیاس افسردگی همیلتون بود.
یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، کاهش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: رفتاردرمانی شناختی با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، در کاهش افسردگی همراه این بیماری، به عنوان یک درمان مکمل، کارآیی چشمگیری دارد.
نقش خودکار آمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در تنیدگی، اضطراب و افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نگرش ناکارآمد و افکار خودآیند افسرده دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: این پژوهش بهمنظور مقایسه راهبردهای مقابلهای با سبکهای شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیرافسرده ساکن در خوابگاه انجام شد.روش: 215 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ایران به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای بیلینگز و موس، سبکهای شخصیتی نئو و مقیاس افسردگی بک در آنها به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد حل مساله، ارزیابی شناختی و مهار جسمانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با غیرافسرده از نظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوت معنیداری نشان دادند.
نتیجهگیری: بین راهبردهای مقابله و ویژگیهای شخصیتی رواننژندی، برونگرایی و باز بودن به تجربهها با افسردگی رابطه وجود دارد."
مقابله با رنج
مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در 3 گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، افسردگی اساسی و گروه افراد بهنجار انجام گرفت.
روش: روش پژوهش حاضر، علی– مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و اختلال افسردگی بستری در بیمارستان های شهرستان اردبیل تشکیل داد. تعداد 30 نفر مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و تعداد 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان گروه های مورد مطالعه و تعداد 30 نفر نیز به همین روش از بین جامعه افراد بهنجار به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. در نهایت 4 نفر از گروه اسکیزوفرنی و 2 نفر از گروه افسرده از شرکت در مطالعه خودداری کردند یعنی در کل 54 نفر در این پژوهش شرکت کردند. پس از تشخیص روان پزشک، هر سه گروه با استفاده از پرسشامه های نیمرخ حسی بزرگسال و آزمون افتراق معنایی آزگود ارزیابی شدند و برای تحلیل داده ها از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که در مؤلفه های ثبت پایین و حساسیت حسی و اجتناب از احساس، بین سه گروه تفاوت وجود معنی وجود دارد ولی در مؤلفه جستجوی احساس تفاوت آماری معنی داری بین سه گروه وجود نداشت. در ارتباط با پردازش معنایی نیز، در مؤلفه های ارزیابی، توانایی و فعالیت در سطح بین سه گروه تفاوت وجود داشت ولی در مؤلفه خطر تفاوت آماری معنی داری بین سه گروه وجود نداشت.
نتیجه گیری: در مقایسه با گروه سالم افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی اطلاعات حسی را کمتر ثبت نموده و حساسیت بیشتری به آنها نشان داده و سعی می کنند از اطلاعات حسی اجتناب کنند. همچنین این افراد اطلاعات را به طور منفی ارزیابی نموده و آنها را با قدرت و فعالیت بیشتری پردازش می کنند.
اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی: گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان فراشناختی افسردگی، بر کاهش فرآیندهای شناختی غیر سودمند و تسهیل سبک های فراشناختی پردازش تمرکز دارد. این درمان، بیمار را به گسیختن نشخوارهای ذهنی، کاهش تمایلات خود نظارتی غیر سودمند و ایجاد سبک های سازگارانه تر قادر می سازد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع از درمان در بهبود بیماران دچار افسردگی اساسی مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ی پلکانی طی 8-6 جلسه روی سه بیمار با پیگیری یک و سه ماهه، اجرا گشت. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه ی اضطراب بک و پرسشنامه ی نشخوار فکری بود.
یافته ها: درمان، تغییرات معنادار و قابل توجهی در علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری هر سه بیمار مبتلا به افسردگی ایجاد کرد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، درمان فراشناختی که به جای محتوای شناخت بر کنترل فرآیندهای حاکم بر آن تمرکز می کند، می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی مؤثر باشد. به طوری که درمان موجب تغییرات معنادار در علائم هر سه بیمار شود و بهره های درمانی تا زمان دوره ی پیگیری ادامه یافتند.
آلکسی تایمیا وابعاد آن با افسردگی و اضطراب در اختلالات روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:آلکسی تایمیا به معنای ناتوانی در ابراز هیجانات است که در طیف وسیعی از اختلالات روان پزشکی و پزشکی گزارش می گردد. در این پژوهش ارتباط آلکسی تایمیا و ابعاد آن با افسردگی و اضطراب در بیماران روان پزشکی بررسی شده است.
روش کار:این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی است. در این پژوهش 81 بیمار (62 زن و 19 مرد) از بین بیماران مراجعه کننده به یکی از درمانگاه های روان پزشکی دولتی در شهر اصفهان در سال 1387 در طی 5 ماه انتخاب شده و با استفاده از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو و معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش به کمک روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند.
یافته ها:نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین آلکسی تایمیا و دو بعد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات آن با افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد(به ترتیب با 001/0=P و 014/0=P) در حالی که همبستگی بین بعد تمرکز بر تجارب بیرونی با افسردگی و اضطراب معنی
دار نبود (96/0=P). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که آلکسی تایمیا و ابعاد آن توانایی پیش بینی تغییرات مربوط به افسردگی و اضطراب را ندارند.
نتیجه گیری:یافته های این پژوهش بر وجود رابطه ی بین آلکسی تایمیا و ابعاد آن با افسردگی و اضطراب تاکید دارد. بین دو بعد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب ارتباط وجود دارد.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی برکاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همبودی اختلال های شخصیت معمولاً با افزایش خطر عود، مزمن شدن و کاهش اثربخشی درمان در بیماران افسرده همراه است. این مطالعه به بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C پرداخت.
روش: 6 آزمودنی که واجد ملاک های ورود و خروج بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع A/B با پیگیری قرار داده شدند. هر آزمودنی پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه روابط بین فردی را هر هفته در 3 جلسه خط پایه، 15 جلسه درمان و 3 جلسه پیگیری تکمیل کرد. برای تحلیل داده ها از بازبینی دیداری نمودارها، ضریب اندازه اثر کوهن برای معناداری آماری و درصد بهبودی برای معناداری بالینی استفاده شد.
یافته ها: آزمودنیها در مجموع به 55 درصد بهبودی در کاهش شدت افسردگی با اندازه اثر 92/1 و 42 درصد بهبودی در مشکلات بین فردی با اندازه اثر 06/2 رسیدند که در مرحله پیگیری هم ادامه داشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C از معناداری آماری و بالینی نسبتاً خوب برخوردار بود.
آموزش مهارتهای شوخ طبعی و کاهش افسردگی در بیماران آسیب نخاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، اثربخشی آمـوزش مهارتهای شوخ طبعی در کاهش افسردگی افراد با آسیب نخاعی بررسی شد. از دو مرکز توانبخشی شهر تهران، 24 مراجعهکننده (12 زن و 12 مرد) با آسیب نخاعی که نمره هایی بـالاتر از میانگین در پرسشنامه افسردگی بک (بک و استیر، 1987) به دست آوردند، به طـور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. طی دو ماه، گـروه آزمایشی هشت جلسه مهارتهای شوخ طبعی مبتنی بـر بـرنامه 8 مرحله ای مهارتهای شوخ طبعی مکگی (2002) را آموزش دیدند. پس از اجرای مجدد پرسشنامه افسردگی بک در دو گروه، نتایج نشان دادنـد که افسردگی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کرد. استلزامها براساس کاهش افسردگی در بیماران با آسیبهای نخاعی بحث شد.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
رابطه بین نشخوار فکری و افسردگی در نمونه ای از دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشخوارفکری به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه افسردگی شناخته شده است. از این رو، هدف این پژوهش معرفی نشخوار فکری در چارچوب نظریه سبک های پاسخ و پیامد های آن برای خلق غمگین و اختلال افسردگی بود. در این راستا، رابطه بین نشخوارفکری، افسردگی و اضطراب در نمونه ای از دانشجویان ایرانی نیز بررسی شد. شرکت کنندگان (تعداد = 119؛ 63% زن) به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه فردوسی انتخاب شدند و پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بِک و مقیاس پاسخ های نشخواری را کامل کردند. ضریب آلفای کرونباخ 88/0= به عنوان شاخصی از همسانی درونی برای مقیاس پاسخ های نشخواری، محاسبه شد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی نشان داد که نشخوار فکری، پس از کنترل اثرات سن، جنس و میزان اضطراب، به طور معنی داری30% از تغییر در واریانس افسردگی را پیش بینی کرد. با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، یافته های پیشین در مورد رابطه نشخوارفکری و افسردگی در نمونه ایرانی نیز تأیید شد. به علاوه، معلوم شد که نشخوارفکری می تواند میزان افسردگی را حتی پس از کنترل میزان اضطراب پیش بینی کنند که این یافته با توجه به نقش نشخوار فکری در اضطراب و علائم مختلط اضطراب ـ افسردگی، حایز اهمیت است. تلویحات درمانی در زمینه نشخوارفکری مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات متعددی حاکی از شیوع اختلالات روانپزشکی در بین مبتلایان به انواع دردهای مزمن و از جمله در بین مبتلایان به کمردرد مزمن است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن است.
روش: این پژوهش مطالعه ای تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است که از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شده اند. نمونه شامل 24 بیمار، با تشخیص کمردرد مزمن بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از زیرمقیاس افسردگی پرسشنامه SCl-90-R استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. درمان شناختی- رفتاری مدیریت در طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری مدیریت درد در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مؤثر است.