فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزیابی عصب روان شناختی جامع علایم موجود در فرد را در نظر می گیرد که بر پایه ی درک ساختار و عملکرد مغز است و باعث درک غنی تر از علایم و در نهایت، منجر به توصیه های درمانی موثرتر می شود. این پژوهش به منظور بررسی ویژگی های عصب روان شناختی و تئوری ذهن و رابطه ی این دو مولفه در کودکان بیش فعال همراه با نقص توجه و مقایسه ی آن ها با کودکان عادی صورت گرفت. روش کار: روش تحقیق این پژوهش، به روش علی مقایسه ای است که به این منظور 25 دانش آموز بیش فعال به روش نمونه گیری در دسترس و 25 دانش آموز عادی به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و از آزمون عصب روان شناختی کانرز و آزمون نظریه ی ذهن برای سنجش دو گروه استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل آماری با استفاده تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) و تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون نشان دادکه بین دو گروه بیش فعال و عادی از نظر مولفه های نظریه ی ذهن و 3 تا زیرمقیاس آزمون عصب روان شناختی، مشکلات توجه (001/0=P) و کارکردهای اجرایی (0001/0=P) و عملکرد تحصیلی خواندن (027/0=P) تفاوت وجود داشت یعنی کودکان بیش فعال از نظر این 3 مولفه و از نظر نظریه ی ذهن (009/0=P) پایین تر از کودکان عادی عمل کردند اما همبستگی بین ویژگی های عصب روان شناختی و نظریه ی ذهن در دو گروه بیش فعال و عادی ملاحظه نشد. نتیجه گیری: برای ارزیابی تشخیصی کودکان بیش فعال می توان از آزمون های عصب شناختی به عنوان مکمل آزمون های رفتاری استفاده کرد و هم چنین با توجه به نتایج این پژوهش، کودکان بیش فعال، نیازمند برنامه های توان بخشی در مورد عملکرد تحصیلی، مشکلات توجهی، عملکرد تحصیلی خواندن هم چنین تئوری ذهن هستند بنابراین تمهیداتی در این زمینه باید صورت گیرد.
نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این بررسی با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی (EF) در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی (ADHD) با کودکان طبیعی انجام شده است.
روش: بیست کودک مبتلا بهADHD (بر اساس ملاک های DSM-IV-TR) با 19 کودک سالم، به وسیله آزمون های برج لندن (نگاشت کامپیوتری)، عملکرد مداوم و استروپ مقایسه شدند.
یافته ها: در آزمون برج لندن، عملکرد کودکان مبتلا به ADHD ضعیف تر از کودکان طبیعی بود. از نظر آماری، این اختلاف به ویژه در سطوح 2 و 3 آزمون برج لندن معنی دار بود. در آزمون عملکرد مداوم، از لحاظ آماری، خطای ارتکاب در کودکان مبتلا به ADHD به طور معنی داری بیشتر از گروه کودکان طبیعی بود. خطای حذف در کودکان ADHD بیشتر از گروه طبیعی بود، ولی از نظر آماری معنی دار نبود. در آزمون استروپ، از نظر شاخص تمایز، یعنی اختلاف زمان نقاط و زمان رنگ ها، بین دو گروه اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نشد، ولی زمانی که برای نام بردن رنگ ها لازم بود در کودکان ADHD در هر سه کارت به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به ADHD در مقایسه با کودکان طبیعی، دارای درجاتی از اختلال است که این نقص به ویژه در مهار پاسخ ها بیشتر نمایان می شود.
از استرس پیش از تولد مادر تا اوتیسم: شدت و زمان بندی استرس ها در کانون توجه!(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات اخیر بر روی اوتیسم، به عنوان سردسته اختلالات طیف اوتیسم، بر کمرنگی مسئولیت ژنوم در ایجاد اوتیسم نسبت به تخمین های اولیه و برجسته سازی نقش عوامل محیطی همچون استرس های شدید و زمان مند پیش از تولد مادری در تکامل آن، عمدتاً به دلیل پتانیسل بالای انحراف آفرینی این استرس ها در مسیر تکامل عصبی جنین، تأکید می ورزند.
مواد و روش ها: در راستای سنجش این فرضیه در جامعه ی ایران، تعدادی از مادران کودکان اوتیسمی از نظر کمیت و کیفیت و نیز زمان بندی مواجهه با 45 رویداد استرس زا در یک بازه زمانی 15 ماهه (6 ماه پیش از تولد تا لحظه ی تولد) با مادران کودکان سالم مقایسه شدند. همچنین با تقسیم بندی این وقایع استرس زا به دو گروه وابسته به ژنوم (رویدادهای منبعث از برهمکنش های ژن-محیط همچون طلاق و اعتیاد) و مستقل از ژنوم (وقایع صرفاً محیطی همچون جنگ و زلزله)، شیوع آنها بطور مجزا در بین خانواده های بیمار و کنترل مورد مداقّه و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: بررسی های آماری نشان داد که شدت و تعداد مواجهات با رویدادهای استرس زا در بین مادران کودکان اوتیسمی بطور معنی داری بیشتر از مادران گروه کنترل است (P=0.000). اگرچه افزایش استرس های مادری در ماه های 7-4 (هفته های 32-14) بارداری با افزایش معنی دار احتمال ابتلای کودک به اوتیسم همراه بود، ولی نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش شدت استرس ها در ماه های 3-2 (هفته های 13-5) بارداری با افزایش معنی دار شدت ابتلا به اوتیسم همراه است (P<0.05).
نتیجه گیری: با این همه، اگرچه این مطالعه همسو با یافته های اخیر در عرصه های اپی ژنتیک و برهمکنش ژن-محیط، می تواند تأییدیه ای بر پتانسیل اوتیسم آفرینی استرس های شدید و زمان مند پیش از تولد مادری به شمار آید ولی لزوم مطالعه ای آینده نگر و در ابعاد وسیع تر را در جامعه ایران انکار نمی کند.
بررسی شیوع اختلالات گفتار و زبان ، بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دخترانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی شیوع اختلالات گفتار و زبان در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دخترانه در مناطق 3 و 19 آموزش و پرورش تهران در سال تحصیلی 80-1379 انجام شده است.
روش: جامعه، مورد مطالعه، دانش آموزان دو منطقه 3 و 19 بودند که از میان آنها 1010 دانش آموز به طور تصادفی از ماین کل دانش آموزان انتخاب گردیدند (به طور متوسط از هر پایه 200 نفر). سپس پرسش نامه تکمیل می گردید و بعد گفتار دانش آموز مورد ارزیابی قرار می گرفت تا در صورت وجود هر نوع اختلال در فرم مخصوص ضبط گردد، ابزار ارزیابی متن کتاب فارسی سال قبل دانش آموز و سری تصاویر به هم مربوط بود، همچنین حفره دهان تمام دانش آموزان، از لحاظ حرکت، وضع آناتومی اندام ها، و آکلوژن دندانی مورد ارزیابی قرار می گرفت.
یافته ها: با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق مشخص گردید که از میان 1010 دانش آموز، 163 نفر (16.1%) اختلال داشتند که از میان آنها 75 دانش آموز (46%) مربوط به منطقه 19 و 88 دانش آموز (54%) مربوط به منطقه 3 بودند. اختلالات مورد مطالعه در این تحقیق عبارت بودند از: اختلال در تولید، لکنت، اختلال صوت، بلع معکوس، اختلال در تشدید، اختلال در خواندن.
تأثیر موسیقی بر توجه پایدار کودکان دارای اختلال نقص توجه ـ بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر موسیقیدرمانی بر توجه انتخابی کودکان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی شهر شیراز در سال تحصیلی88-89 بود.
روش: این پژوهش که از نوع مطالعات تجربی ـ مداخلهای بود به صورت پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل انجام شد، 30 دانشآموز پسر پایههای چهارم و پنجم دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSMIV با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه مساوی تقسیم گردیدند و مداخله فعالیتهای موسیقیایی (شامل برنامه موسیقیدرمانی بر اساس نظریه ارف شولورک) در گروه آزمون به مدت 12جلسه 90 دقیقهای اجرا گردید. برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخلات، آزمون توجه پایدارCPT))که به صورت نرمافزار تهیه شده بود به منظور سنجش توجه پایدار اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها برحسب روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی وابسته صورت گرفت.
یافتهها: در توجه پایدارنیز مقایسه میانگینها در پسآزمون و پیشآزمون حاکی از آن بودکه در نمرات صحیح (002/0P<) و خطای ارائه (02/0P<) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. اما اگرچه اختلاف میزان خطای حذف (نشاندهنده بیتوجهی به محرک) در گروه آزمایش دارای میانگین بالاتری بود و میزان خطای حذف در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش داشت؛ اما تفاوت معنادار ایجاد نشد.
نتیجهگیری: با استناد به دادههای بدست آمده میتوان نتیجه گرفت، اجرای برنامه موسیقیدرمانی، بر توجه پایدار دانشآموزان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی اثر مثبت دارد.
مقایسه میزان سلامت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پـژوهش حاضـر بــا هدف مطالعـه مقایسه میزان سلامـت روان، انگیـزه پیشرفت و عملکـرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و دانش آموزان عادی پایه اول راهنمایی انجام شده است. در این پژوهش نمونه ای با حجم 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلـه ای انتخاب از بین دانش آموزان پایه اول راهنمایی در همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه انگیزه پیشرفـت تشکیل داده است. نتـایج این پژوهش نشـان داد میزان سلامـت روان دانـش آمـوزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی کمتر از دانـش آمـوزان عـادی است. همچنین انگیـزه پیشرفـت دانـش آموزان دارای اختلال نارسایـی توجه/بیش فعـالی پایین تر از دانش آموزان عادی است. افزون بــر ایـن، عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نیز پاییـن تر از دانش آمـوزان عـادی است. این تحقیق نشان می دهد که سلامـت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مقطع اول راهنمایی پایین تر از دانش آموزان عادی است. بر همین اساس، استفاده از خدمات روان شناختی به منظور کمک به انگیزه پیشرفت و سلامت روان برای این کودکان مورد تأکید است.
مقایسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران دختران عادی شهر کاشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: در این تحقیق سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی مقایسه شده است. هدف از این مطالعه پاسخ به این پرسش بود که آیا حضور کودک عقب مانده ذهنی بر سازگاری اجتماعی مادران تأثیر منفی دارد یا نه؟
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مورد- شاهدی از نوع تحلیلی است. نمونه های این تحقیق شامل 80 نفر، 40 مادر دارای فرزند دختر عقب مانده ذهنی با انتخاب تصادفی از مدارس استثنایی و 40 مادر دارای فرزند دختر عادی با انتخاب تصادفی از بین مادرانی که با گروه مورد همتاسازی شده بودند، می باشد. در این مطالعه از مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن وپی کل (1974) استفاده شد. این مقیاس یک مصاحبه نیمه سازمان یافته است که سازگاری اجتماعی رادرهفت نقش یا حوزه اصلی بررسی می کند. این نقشها شامل: سازگاری در شغل، فعالیتهای اجتماعی و فوق برنامه، روابط خویشاوندی، روابط زناشویی، نقش والدینی، روابط خانوادگی و وضعیت اقتصادی می باشد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. آنالیز واریانس و همبستگی نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با متغیرهای دموگرافیک سن کودک، سن مادر، میزان تحصیلات، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان وترتیب تولد فرزند عقب مانده ذهنی ارتباط معنی داری وجود ندارد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله به نظر می رسد در مجموع مادران دارای دختر عقب مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری اجتماعی کمتری دارند. "
گزارش یک مورد کودک مبتلا به " هیدروسفالی و اوتیسم " و نتایج کاردرمانی در آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بصورت مطالعه موردی انجام گردید . در این پژوهش ، پسربچه 4 ساله ای که با تشخیص " هیدروسفالی و اوتیسم " توسط روانپزشک به یکی از کلینیک های کاردرمانی تهران ارجاع داده شده و تحت کاردرمانی قرار گرفت ، معرفی می گردد . همراهی علائم اوتیسم با هیدروسفالی سبب اختلال رشدی شدید در حیطه های ادراکی ، شناختی ، حرکتی ، ارتباطی و خودیاری شده بود . کاردرمانی برای این بیمار با هدف تسهیل ابعاد مختلف رشدی و ایجاد رفتارهای تطابق یافته ، به مدت یکسال انجام گرفت و در نتیجه ، اختلالات و مشکلات وی در اغلب ابعاد رشدی به میزان قابل توجهی کاهش یافت بعنوان نمونه ، تماس چشمی او افزایش چشمگیری یافت ، می توانست با خانواده و اطرافیان نزدیک ، تعامل نسبتا خوبی برقرار کند ، بیش فعالی ، خود آزاری و پرخاشگری او تا حد زیادی کاهش یافت ، می توانست نقاشی های ساده بکشد ، بدود و سه چرخه سواری کند . و با تداوم اقدامات توانبخشی ، در نهایت توانست در یکی از مدارس عادی دولتی تهران تحصیل در مقطع دبستان را آغاز نماید . آخرین پیگیری ها نشان می دهد کودک پایه پنجم دبستان را نیز با موفقیت ( با معدل 17 ) پشت سر گذاشته ، برای ورود به مقطع راهنمایی تحصیلی آماده می شود . نتایج این پژوهش ، توجه کاردرمانگران را به ارزیابی دقیق و همه جانبه کودکان مبتلا به هیدروسفالی ، ترکیب مناسب مداخلات درمانی ، همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم توانبخشی و پیگیری مرتب وضعیت بیمار را حتی پس از ترخیص ، به همراه اهمیت مشارکت فعال والدین در درمان را مورد تاکید قرار می دهد .
تاثیر آموزش روش غنی سازی محیطی به والدین در بهبود ارتباط و اجتماعی شدن کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اتیسم نوعی اختلال عصبی_ تحولی دوران کودکی است. کودک با اختلال طیف اتیسم در مهارت های اجتماعی و ارتباطی با مشکلات گوناگونی مواجه است و رفتارهای تکراری و کلیشه ای بسیار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش روش غنی سازی محیطی به والدین در بهبود ارتباط و اجتماعی شدن کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.
رابطه بین پنج عامل شخصیت با شیوه فرزند پروری در مادران کودکان دچار بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با شیوه فرزندپروری مادران کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مادران 47 دانش آموز (29 پسر و 18 دختر) دچار نقص توجه و بیش فعالی و نمونه بود که در سال 1390، به درمانگاه دکتر رونق، در شهر کرج مراجعه کرده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه نئو و فرزندپروری آلاباما بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مثبت بین روان رنجوری و شیوه های فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تنبیه بدنی مادران بود. وظیفه شناسی مادران با شیوه های فرزندپروری مثبت و درگیرانه رابطه مثبت و با شیوه های فرزندپروری توأم با تنبیه بدنی و نظارت ضعیف رابطه منفی داشت. مؤلّفه خوشایندی رابطه مثبت معنا داری با شیوه فرزندپروری مبتنی بر تنبیه بدنی داشت و سایر ابعاد شخصیت رابطه معناداری با شیوه های فرزندپروری مادران نداشت. بنابراین، ویژگی های شخصیتی مادران بر شیوه های رفتاری و فرزندپروری آن ها و نیز افزایش یا کاهش شدت اختلال کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی آن ها تأثیرگذار است.
شیوع و تنوع ناتوانی های ویژه یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین میزان شیوع ناتوانی های ویژه یادگیری و انواع آن به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی شهر شیراز هدف اصلی این تحقیق بود. روش: در این پژوهش، ابتدا از پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر(فرم معلم)، جهت غربالگری
دانش آموزان مبتلا به اختلالات رفتاری استفاده گردید. به این ترتیب تعداد 401 دانش آموز (200 پسر و 201 دختر) که مبتلا به اختلالات رفتاری نبودند مورد بررسی قرار گرفتند. این تعداد دانش آموز با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. چک لیست مایکل باست و چک لیست های اختصاصی مرکز ناتوانی های یادگیری شهر شیراز در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده، همسانی درونی، پایایی باز آزمایی و روایی چک لیست ها را تأیید کردند. همچنین میزان شیوع ناتوانی های یادگیری 7/9 درصد، نارساخوانی 7/8 درصد، ناتوانی های ریاضی 7/6 درصد و ناتوانی های دیکته 2/7 درصد کل گروه نمونه به دست آمد. با استفاده از آزمون نسبتها در هیچ یک از انواع ناتوانی-ها تفاوت معنی داری بین نسبت مبتلایان دختر و پسر، همچنین نسبت مبتلایان کلاس سومی و کلاس چهارمی به دست نیامد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدارس ابتدایی جهت پیشگیری و درمان ناتوانی های یادگیری نیازمند خدمات مشاوره و راهنمایی هستند. این موضوع در برنامه ریزی، تنظیم بودجه و سیاست های آموزشی و درمانی
می توانند سودمند باشد.
اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش نشانههای کودکان 7- 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای است.
روش: نمونهها از بین والدین 330 کودک مقطع پیشدبستانی و اول ابتدایی طی دو مرحله انتخاب شد. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک نمره آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال نافرمانی مقابلهای بود. در مرحله بعد و بهمنظور انتخاب نهایی، تحت مصاحبه تشخیصی ساختیافته مبتنی بر ملاکهای DSM-IV-TR قرار گرفتند. مادرانی که وجود نشانههای اختلال در کودکان آنها توسط مصاحبه تشخیصی نیز تایید شد به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، 46 نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات گروهی آموزش فرزندپروری مثبت شرکت کردند و بر روی گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت.
یافتهها: تحلیل یافتهها مبتنی بر آزمون t برای گروههای مستقل نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش، در نشانههای بیاعتنایی مقابلهای کاهش معنیداری دارند.
نتیجهگیری: علیرغم وجود تفاوتهای فرهنگی اجتماعی میان گروه مورد بررسی نسبت به گروههای مورد بررسی در جوامع و فرهنگهای دیگر، نشانههای اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکان مادران گروه آزمایش کاهش معنیداری را نشان داد. "
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ) بر میزان توجه کودکان پیش دبستانی دارای اختلال هماهنگی رشد: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ) بر میزان توجه کودکان پیش دبستانی دارای اختلال هماهنگی رشد شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی (6-5 ساله) دارای اختلال هماهنگی رشد بود که در مراکز پیش دبستانی و آمادگی وابسته به آموزش و پرورش شهر اصفهان ثبت نام شدند. روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند بود. آزمودنی ها 3 کودک پیش دبستانی بودند که به تشخیص متخصص، علایم و نشانه های اختلال هماهنگی رشد داشتند. ابزارها شامل آزمون عصب- روان شناختی نپسی
(NEPSY neuropsychology test)، پرسش نامه Conner والدین، مقیاس هوشی Wechsler کودکان، آزمون توانایی- حرکتی پایه و مصاحبه بالینی بود. در این پژوهش، از روش مورد- منفرد با طرح MBD (طرح خط پایه چندگانه یا Multiple baseline design) استفاده شده است. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 10 جلسه مداخله انفرادی، آموزش کارکرد اجرایی بازداری پاسخ به آزمودنی ها اریه گردید.
یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در مورد هر سه آزمودنی اثربخش بود (به ترتیب با Percentage of non-overlapping data یا PND (درصد غیر همپوشی نقاط دو موقعیت آزمایشی خط پایه و مداخله) 100 درصد، 90 درصد و 70 درصد برای آزمودنی 1، 2 و 3).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با آموزش کارکرد اجرایی بازداری پاسخ در این کودکان، میزان نقص توجه کاهش و عملکرد تحصیلی در آنان بهبود می یابد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش اختلال سلوک دانش آموزان دوره راهنمایی مدرسه امام سجاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است که تاثیر آموزش مهارت های زندگی را بر کاهش اختلال سلوک دانش آموزان پسر دوره راهنمایی بررسی کند. به این منظور 20 نفر از دانش آموزان با اختلال سلوک 13 الی 14 ساله را از یک مدرسه به شیوه در دسترس و به وسیله پرسش نامه علایم مرضی کودکان CSI-4 انتخاب کرده و به صورت کاملا تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم نموده است. با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل تاثیر آموزش مهارتهای زندگی را بر کاهش اختلال سلوک این دانش آموزان مورد سنجش قرار داده است. ابتدا آزمون CSI-4 به عنوان پیش آزمون در گروه نمونه اجرا گردید، و سپس گروه آزمایش به مدت یک ماه و هر هفته دو جلسه یک ساعت و نیم طول می کشید، تحت آموزش قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره آموزش، آزمون CSI-4 از دو گروه آزمایش و کنترل به عمل آمد و در پایان نتایج تحلیل آماری به کمک طرح اندازه گیری مکرر تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد. بعد از یک ماه پی گیری مشاهده شد که نتایج پایدار مانده اند و یافته های پژوهش نشان داد که میزان اختلال سلوک دانشآموزان تحت تاثیر آموزش مهارتهای زندگی به طور معنادار کاهش یافته است.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر روابط اجتماعی دختران فراری: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دختران فراری عمدتاً در مؤلفه ی هوش هیجانی و برقراری ارتباطات اجتماعی مناسب ضعیف هستند . مداخلات متعددی برای بهبود هوش هیجانی و به تبع آن ارتباطات اجتماعی مناسب وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کارایی آموزش خودکارآمدی بر بهبود روابط اجتماعی دختران فراری شهر اصفهان است.
روش: آزمودنیهای این پژوهش دو دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان بودند که به تشخیص مسئولان مرکز دارای روابط اجتماعی مختل بودند . برای سنجش میزان ر فتارهای اجتماعی مثبت از روش شاهد - مدار استفاده شد؛ به این صورت که چک لیست رفتارهای اجتماعی مثبت در اختیار مربیان ش یفت قرار گرفت و آنها رفتارهای مورد نظر را مشاهده است فاده شده است . در این روش پژوهشی پس از A-B و ثبت می کردند. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفر ادی، آموزش خودکارآمدی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر دو آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخ ص های آما ر توصیفی و تحلیل دیداری، %100 برای هر دو آزمودنی). PND مداخله ی مورد نظر در مورد هر دو آزمودنی اثربخش بوده است
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان م یدهد که با افزایش خودکارآمدی، روابط اجتماعی مثبت افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش تعاملات مثبت اجتماعی در دختران فراری شده است.
کلیدواژگان: خودکارآمدی، روابط اجتماعی،