فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
۱۸۲۲.

تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت روانی تاب آوری خانواده مادران دارای فرزند کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۲ تعداد دانلود : ۱۰۳۳
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی شهر شوش بود. این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مراجعه کننده به مراکز توان بخ شی شهر شوش در سال 95-94 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از این مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود که از میان افراد داوطلب و در دسترس گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. مادران در گروه آزمایش برای زمانی برابر 9 جلسه تحت آموزش تاب آوری خانواده قرار گرفتند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ بود. برآمدها نشان داد که در هم سنجی با گروه گواه، آموزش تاب آوری خانواده، سلامت روانی و سه بعد از آن (اضطراب، اختلال در کارکرد بدنی و افسردگی) را کاهش داد ولی تأثیر قابل توجهی در کاهش اختلال در کارکرد اجتماعی نداشت. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغ یره نشان داد که آموزش تاب آوری خانواده بر افزایش سلامت روانی این مادران تأثیر دارد (05/0p < ) و می تواند سلامت روانی آن ها را بهبود بخشد.
۱۸۲۳.

نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب تنظیم هیجان آگاهی بدنی کنترل توجه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی اضطراب فراگیر
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان هیجان مثبت و منفی
تعداد بازدید : ۱۵۱۳ تعداد دانلود : ۱۶۳۱
پژوهش های اخیر، به بررسی نقش نارساتنظیم گری هیجان در رشد و تداوم نشانه های اضطرابی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر بود. تعداد 621 نفر (392 دختر، 229 پسر) از دانشجویان دانشگاه های تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه نشانه خلقی و اضطرابی- نسخه کوتاه (MASQ-SF)؛ مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS)، مقیاس شدت عاطفی (AIM)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (SPQRS)، مقیاس کنترل توجه (ACS)، پرسشنامه آگاهی بدنی (BAQ)، پرسشنامه تجربه ها (EQ) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی رابطه مثبت معنادار دارند. هم چنین، از بین راهبردهای تنظیم هیجان تنها مولفه کنترل توجه از راهبرد توجه کردن و راهبرد اجازه دادن با برانگیختگی اضطرابی رابطه منفی داشتند. در این پژوهش، نقش واسط ه ای آگاهی بدنی از راهبرد توجه کردن و ارزیابی مجدد در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزشی ایمنی با نشانه های اضطرابی تایید نشد، درحالی که سایر راهبردهای تنظیم هیجان، نقش واسطه ای معنادار داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای توجه کردن، اجازه دادن و فاصله گرفتن در تشکیل نشانه های اضطرابی تاثیرگذار هستند. بنابراین، توجه به این راهبردهای تنظیم هیجان می تواند به شناخت بهتر نشانه های اضطرابی و درمان کارآمدتر منجر شود.
۱۸۲۴.

بررسی رابطه اختلال کارکرد فیزیکی با شدت خستگی، علائم روانی و شاخص توده بدنی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب استرس شاخص توده بدنی خستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۱ تعداد دانلود : ۶۷۹
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک اختلال عصب شناختی مزمن است که شیوع آن در زنان بیش از مردان می باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ارتباط اختلال در کارکرد فیزیکی (به عنوان متغیر ملاک) با خستگی، علایم روانی و شاخص توده بدنی (به عنوان متغیرهای پیش بین) زنان مبتلا به این بیماری می باشد. مواد و روش ها:در یک پژوهش مقطعی 114 بیمار به شیوه پیاپی نمونه گیری شده و توسط سیاهه متغیر های جمعیت شناختی، بعد فیزیکی پرسش نامه زمینه یابی سلامت، مقیاس شدت خستگی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و شاخص توده بدنی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج حاکی از همبستگی قوی و معنی دار کارکرد فیزیکی با متغیرهای خستگی، افسردگی، اضطراب و استرس داشت (0001/0>P). در این میان شاخص توده بدنی از کمترین ضریب همبستگی در ارتباط با کارکرد فیزیکی برخوردار بود (05/0P<). یافته های حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که واریانس کل تمام متغیرهای پژوهش در گام نهایی 58/0 (2R) می باشد (0001/0P<؛20/18 F=). به علاوه واریانس افزوده انحصاری در این گام بعد از کنترل متغیرهایی نظیر سن، تحصیلات و طول مدت بیماری، 39/0 محاسبه گردید.هم چنین در گام نهایی متغیرهای خستگی (0001/0P< ؛ 25/0- =β) و اضطراب (0001/0P< ؛ 44/0- =β) به طور معنی داری توانستند اختلال در کارکرد فیزیکی زنان را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که خستگی و اضطراب می توانند در ایجاد اختلال در کارکرد فیزیکی زنان تأثیرگذار باشند. از همین رو غربالگری زنان دچار این علایم و اجرای درمان های مناسب توصیه می شود.
۱۸۲۵.

تأثیر آرامش آموزی در کاهش اضطراب و افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۸۲۸.

بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کم توان ذهنی پویا ایستا ثبات مرکزی نیمه پویا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۸۸
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد  (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
۱۸۳۰.

نقش واسطه ای بلوغ عاطفی در رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عزت نفس اضطراب اجتماعی بلوغ عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۸۵
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ی عزت نفس و اضطراب اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای بلوغ عاطفی در دانش آموزان دختر شهر یزد انجام شد. طرح پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم و هشتم دبیرستان های دوره اول یزد بود که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 261 دانش آموز دختر بود که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و مقیاس اضطراب اجتماعی برای نوجوانان استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر نقش واسطه ای بلوغ عاطفی در رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی را تأیید کرد. همین طور، عزت نفس به طور مستقیم هم قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی بود. نتایج نشان می دهد که عزت نفس بالاتر منجر به بلوغ عاطفی بالاتر و اضطراب اجتماعی پایین تر می شود.
۱۸۳۲.

بررسی نظریّه ذهن و توانایی همدلی در محکومین دادگاه های کیفری: شواهدی از آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همدلی ذهن خوانی جامعه ستیزی شخصیّت ضد اجتماعی نظریه ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۷۳
مقدمه: شواهد پژوهشی ناهمخوانی پیرامون نقصان نظریّه ذهن به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی در جامعه ستیزی وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر برّرسی توانایی نظریّه ذهن و همدلی در محکومین دادگاه های کیفری و مقایسه آن با افراد عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علّی مقایسه ای بوده است. در این پژوهش تعداد 40 نفر از محکومین دادگاه های کیفری و 40 نفر از جمعیّت عمومی به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه های این پژوهش انتخاب شدند. از آزمون عصب روان شناختی ذهن خوانی از طریق تصویر چشم بارون- کوهن (RMET) و مقیاس واکنش های بین فردی (IRI) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس چند متغیّره نیز برای مقایسه میانگین توانایی دو گروه در نظریّه ذهن و همدلی به کار برده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان می دهد که تفاوت معناداری در توانایی ذهن خوانی افراد دو گروه وجود دارد، چنان که عملکرد محکومین دادگاه های کیفری در آزمون ذهن خوانی معناداری پایین تری از همتایان عادی آن ها دارد. تفاوت معناداری بین توانایی همدلی دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجّه به نتایج مطالعه حاضر نقصان در توانایی نظریّه ذهن می تواند به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی در ارتکاب رفتارهای بزهکارانه و جرایم کیفری مورد بحث قرار گیرد.
۱۸۳۳.

پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی شکست عاطفی خودشفقتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط
تعداد بازدید : ۱۵۰۸ تعداد دانلود : ۸۸۶
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی (خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد) در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. آزمودنی های آن را 180 دانشجوی دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و همچنین نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 13 سؤالی افسردگی بک و خودشفقتی نف بودند. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش بینی افسردگی به ترتیب 1- ذهن آگاهی 2- انزوا 3- خودقضاوتی و 4- خودمهربانی هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه ی متغیرها شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد پیش بین های معنی داری برای افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در دانشگاه های شهر اهواز می باشند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی می باشد.
۱۸۳۴.

بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر فن خودگویی در کاهش میزان هراس اجتماعی و تصحیح تعابیر مربوط به خود و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی هراس اجتماعی فن خود گویی تعبیر رویدادهای مربوط به خود تعبیر رویدادهای مربوط به دیگران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۱۳
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر فن خود گویی بر کاهش میزان هراس اجتماعی و تصحیح تعابیر مربوط به خود و دیگران صورت گرفته است. گروه نمونه 8 نفر زن از 16 نفر زن ومرد مبتلا به هراس اجتماعی بودند که از میان 27 نفر مراجعه کننده شاکی از اضطراب به یک مرکز مشاوره دولتی انتخاب شدندو با استفاده از ابزار تشخیصی (SPIN) و ملاکهای تشخیصی DSM-IV تعیین شده بودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هراس اجتماعی و پرسشنامه تعبیررویدادهای های مربوط به خود و دیگران استفاده شد.تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد اگر چه درمان شناختی مبتنی بر فن خودگوئی بر کاهش میزان هراس اجتماعی مؤثر است اما در تصحیح تعبیر رویدادهای مربوط به خود و دیگران اثر معنادار نداشته است.
۱۸۳۶.

مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش آموزان عادی نظریه ذهن اختلال یادگیری مقطع ابتدایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۱۵۰۸ تعداد دانلود : ۶۴۴
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
۱۸۳۷.

مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نگرانی اجتناب شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی جهت گیری منفی به مشکل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی اضطراب فراگیر
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۱۵۰۶ تعداد دانلود : ۶۷۲
هدف پژوهش حاضر مقایسة متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی بود. مواد و روشها: از سه گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم، هر یک به تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز، در سه گروه، پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، به کار گرفته شد. داده ها به روش واریانس چند متغیره و واریانس تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت بین افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال اضطراب فراگیرو افراد عادی در چهار متغیر به سطح معناداری رسیده است(P<0/05). تحلیل واریانس نیز نشان داد، بین متغیرهای شناختی فوق در سه گروه، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). بعلاوه، آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی نشان داد که در متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و جهت گیری منفی به مشکل، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق، در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی اساسی نشان دادکه هیچ یک از متغیر های شناختی فوق به سطح معناداری نرسیده است (P>0/05). همچنین آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی نشان داد که همه متغیر ها به سطح معناداری رسیده است( P<0/05). نتیجه گیری: بر اساس موارد فوق می توان نتیجه گرفت که این ویژگی های شناختی در اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی موثر است.
۱۸۳۹.

کاهش علایم و نشانه های افسردگی با استفاده از مداخله های مثبت گرا: مطالعه ی تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی نشانه روان درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۶ تعداد دانلود : ۷۶۷
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا در کاهش افسردگی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود. روش کار: برای انجام این پژوهش در سال 1393 از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره ی پی گیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای هر کدام از ایشان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه، خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس افسردگی هامیلتون-17، مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی، آزمون جهت گیری شادکامی و پرسش نامه ی معنا در زندگی در مرحله ی خط پایه، جلسات درمان و چهار ماه بعد از پایان درمان (پی گیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام شد. یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (71%) و افسردگی هامیلتون (61%) نشان می دهند. این نتایج در پایان دوره ی پی گیری نیز حفظ شده و درمان برای هر سه مراجع، موثر بوده است. هم چنین طراز نمرات شرکت کنندگان در مولفه های روان درمانی مثبت گرا مثل احساس لذت، تقویت توان مندی ها و احساس معنا در طی جلسات درمان، روند افزایشی داشته است. نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا به عنوان یک درمان کوتاه مدت موثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۱۸۴۰.

اثربخشی مداخله ی شناختی رفتاری گروهی کوتاه مدت بر افسردگی، اضطراب و تنش بیماران کرونری قلب مزمن: یک آزمایه ی کنترل شده ی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب مداخله تنش بیماری کرونری قلب شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
تعداد بازدید : ۱۵۰۶ تعداد دانلود : ۶۱۰
مقدمه: هدف از مطالعه­ی حاضر تعیین اثربخشی مداخله­ی شناختی­رفتاری گروهی کوتاه­مدت برای بیماری کرونری قلب (CBGI-CHD) بر تنش، افسردگی واضطراب بیماران مبتلا می­باشد. روش­کار: با استفاده از طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه شاهد، بیماران کرونری قلب مزمن به طور تصادفی به یک برنامه­ی مداخله­ی 12 هفته­ای (جلسات 5/2 ساعته) شناختی­رفتاری گروهی (24 نفر) و یا به گروه شاهد (20 نفر) که تنها مراقبت معمول را دریافت می­کردند، وارد شدند. بیماران گروه آزمون به مدت 3 ماه (از اول خرداد تا پایان مرداد 89) تحت برنامه­ی CBGI-CHD در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد قرار گرفتند. نشانه­های افسردگی، اضطراب و تنش بیماران، توسط نسخه­ی­های فارسی پرسش­نامه­های افسردگی بک 2، اضطراب زونگ و خرده مقیاس تنش از مقیاس­های افسردگی، اضطراب و تنش (42-DASS) قبل از مداخله (پیش­آزمون) و بلافاصله بعد از مداخله (پس­آزمون) مورد اندازه­گیری قرار گرفت. یافته­ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد، کاهش معنی­داری در تنش در پس­آزمون داشت (05/0P<). اگر چه مداخله، منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد در پس­آزمون شد اما این کاهش، معنی­دار نبود (05/0P<). نتیجه­گیری: برنامهCHD-CBGI می­تواند منجر به کاهش تنش بیماران قلبی شود. اما در خصوص کاهش افسردگی و اضطراب، نیاز به بازبینی در محتوای مداخله و افزایش جلسات درمان افسردگی و اضطراب دارد. تحقیقات بعدی با دوره­های طولانی­مدت پی­گیری به منظور حصول اطمینان از تداوم اثربخشی پیشنهاد می­گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان