فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. علاوه بر این، نقش سن و جنس به عنوان عوامل تعدیل کننده رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی را بررسی می کند. هم چنین روا بط بین سن و جنس دانشجویان با هوش هیجانی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور، 86 دانشجوی زبان انگلیسی آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن را تکمیل کردند. نتا یج بدست آمده ازتحلیل آماری همبستگی بر روی داده ها بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد. از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند. افزون برآن، یافته های تحقیق نشان داد که جنس و سن رابطه ی میان تفکر انتقادی و هوش هیجانی را تعدیل نکرده و هیچ کدام از این دو عامل نقش معناداری درهوش هیجانی دانشجویان ایفا نمی کنند.
فرهنگ، کارتون و آموزش زبان انگلیسی: مطالعه کیفی کارتون «انگلیسی جادویی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات اکولوژیک آموزش زبان این موضوع را بیان ﻣﻲکند که برای شناختی صحیح از روند رشد کودک در ابعاد مختلف، باید به لاﻳﻪهای متفاوت آموزش زبان نفوذ کرد و به بررسی آﻥها پرداخت. یکی از این لاﻳﻪها، که ﻣﻲتواند ابعاد فرهنگی، هویتی و آموزشی کودک را ﺗﺤﺖالشعاع قرار دهد، نقش «رسانه» است. در دنیای رو به توسعه مدرن، رسانه تقریباً در تمام فعاﻟﻴﺖهای بشر رخنه کرده است و حوزه آموزش زبان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این تحقیق کیفی، به بررسی کارتون آموزش زبان انگلیسی به نام «انگلیسی جادویی»، که گلچینی از ٢٠ کارتون مختلف «والت دیزنی» است، و تأثیر آن بر فراگیر پرداخته شده است. این کارتون در ابعاد فرهنگی و آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد کارتون آموزشی «انگلیسی جادویی» ﻧﻪتنها در بعد آموزشی غنی نیست، بلکه این خطر نیز وجود دارد که مشاهده بدون کنترل این برنامه آموزشی، در کودک بینشی غربی به وجود بیاورد که ﻣﻲتواند در سنین جوانی منشأ بسیاری از اختلالات هویتی و فرهنگی شود. در پایان، پیشنهادهایی نیز اراﺋﻪ شده است
رابطة ویژگی های شخصیتی و جنسیت، و بی میلی به برقراری ارتباط در زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی میلی دانشجویان به برقراری ارتباط در یک زبان خارجی که به معنی گرایش به اجتناب از مکالمه شفاهی است، یکی از اصلی ترین معضلات معلمان زبان است؛ به طوری که اگر منشأ این بی میلی مشخص شود، معلمان زبان می توانند تصمیمات بهتری دربارة کمک به زبان آموزانی بگیرند که در برقراری ارتباط کم میل به نظر می آیند و معمولاً در تعاملات مشارکت نمی کنند. با این حال میزان این بی میلی در افراد متفاوت یکسان نیست و ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شده باشد. این پژوهش به بررسی رابطة ویژگی های شخصیتی و جنسیت دانشجویان با میزان بی میلی آن ها به برقراری ارتباط در یک زبان خارجی پرداخته است. به این منظور پرسشنامه های معتبر «پنج عامل اصلی شخصیت» و پرسشنامة «بی میلی به برقراری ارتباط» به 250 آزمودنی ارائه شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که از پنج عامل اصلی شخصیت (برون گرایی، عصبیت، وجدانی بودن، تجربه پذیری و سازگاری)، برون گرایی بهترین پیش بینی کنندة بی میلی به برقراری ارتباط بود که رابطة معکوسی با آن داشت. دومین و سومین عامل پیش بینی کننده، عصبیت و وجدانی بودن بودند که به ترتیب رابطة مستقیم و معکوسی با بی میلی به برقراری ارتباط داشتند. همچنین براساس نتایج به دست آمده از آزمون t، هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه پسر و دختر دیده نشد. در پایان، با تحلیل نتایج مطالعه براساس پژوهش های پیشین، اهمیت یافته ها برای معلمان و دست اندرکاران امر آموزش زبان مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی عوامل کاهنده انگیزه در یادگیری زبان دوم (An Investigation into Sources of Demotivation in Second Language Learning)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی منابع اصلی کاهنده انگیزه دانش آموزان ایرانی در یادگیری زبان دوم و سنجش رابطه بین کاهش انگیزه و جنسیت و مقطع تحصیلی دانش آموزان می پردازد. به منظور یافتن عوامل اصلی کاهنده انگیزه پرسشنامه ای با 32 سوال پنج گزینه ای تدوین و توسط 327 دانش آموز دختر و پسر تکمیل شد. به منظور بررسی عوامل اساسی پرسشنامه تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. بر اساس نتایج پنج دسته از عوامل کاهنده انگیزه شناسایی شدند: مطالب مواد و امکانات اموزشی، نگرش نسبت به جامعه انگلیسی زبان، معلم، تجربه شکست، نگرش نسبت به یادگیری زبان دوم. به منظور بررسی عوامل کاهنده انگیزه در رابطه با جنسیت و مقطع آموزشی دانش آموزان دو تحلیل واریانس یک طرفه انجام شدند. یافته ها تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در مورد سه عامل کاهنده انگیزه نشان دادند. تفاوت معناداری بین دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف نسبت به سه عامل کاهنده انگیزه مشاهده شد. در پایان، یک تحلیل واریانس چند متغیره به منظور بررسی تفاوتهای بین دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی یکسان در مورد عوامل کاهنده انگیزه انجام شد. تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی مختلف نسبت به همه عوامل کاهنده انگیزه جز یک مورد یافته شد.
تجزیه و تحلیل خطا در استفاده از زمان دستوری زبان فرانسه توسط فارسی زبانان با دانش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تداخل زبانی همیشه به عنوان یکی از مشکلاتی که زبان آموزان در فرآیند یادگیری زبان دوم ویا سوم همواره با آن مواجه هستند مطرح بوده است. آگاهی نسبت به این تداخلها و ارائه راهکارهای مناسب در برابر آنها به عنوان یک چالش و نیز یک هدف در آموزش زبان به شمار می آید. این مقاله با تکیه بر تحقیق میدانی انجام شده بر روی تعدادی از زبان آموزان زبان فرانسه به تجزیه و تحلیل خطاهای رایج فارسی زبانان در استفاده از زمانهای دستوری زبان فرانسه پرداخته است. تحلیل خطاهای فراگیران و مقایسه آن با پیش بینی دلیل احتمالی خطا و نیز نتایج استخراج شده از مصاحبه ها نشان می دهد که این زبان آموزان دو نوع خطا مرتکب شده اند: خطاهای درون زبانی و بین زبانی (تداخل). خطاهای درون زبانی در تمایز دو زمان دستوری مربوط به زمان آینده و در قالب تعمیم قواعد دستوری رخ داده است. بررسی خطاهای بین زبانی نشان داد که زبان مادری (فارسی) عامل قوی و منشا اصلی و زبان انگلیسی عامل ضعیف و منشا فرعی خطاها در کاربرد زمان های دستوری در زمان گذشته و زبان مادری (فارسی) تنها منشا خطا در کاربرد زمان های دستوری در زمان حال بوده است
استفاده زبان اول و بخش های زبان- محور مکالمه در محتوای یادگیری انگلیسی به عنوان زبان خارجی (L1 Use and Language-Related Episodes (LREs) in an EFL Setting)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از کار گروهی کوچک و دو نفره در یادگیری انگلیسی به خاطر اینکه زبان آموزان در انجام آن از زبان اول استفاده می کنند، به ندرت استقبال می شود. اما از نقطه نظر چارچوب فکری فرهنگی- اجتماعی زبان اول زبان آموزان نقش یک ابزار مهم روانشناختی را ایفا کرده و می تواند فرایند یادگیری را تسهیل کند. از این رو، تحقیق حاضر تاثیر استفاده از زبان اول در تعامل زبانی از نوع همکاری، به ویژه بر ساخت بخش های زبان- محور مکالمه هنگام تکمیل تکالیف گرامر- محور ویرایشی به صورت گروه های دو نفره را بررسی می کند. نتایج بدست آمده نشان می دهند زبان اول زبان آموزان می تواند بر کلام تعاملی آنها اثر بگذارد و نقش های شناختی- اجتماعی خاصی را به شرح زیر ایفا کند: ارایه فرصت توضیح برای پیشنهاد داده شده در گروه، کمک به درک عبارت ها، اشتراک نظرها به جای ارایه راه حل های یک جانبه برای مشکلات زبانی و کمک به هم گروهی در دستیابی به راه حلی برای مشکلات زبانی. نتایج نشان داد که تمامی این رویکردها در بهبود زبان دوم افراد گروه موثر واقع شدند.
باورهای معلمان زبان انگلیسی در مورد کارآمدی خود: تاثیرات جنسیت، تجربه و پیشینه تحصیلی (EFL Teachers' Efficacy Beliefs: Impacts of Gender, Experience, and Educational Background)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر مفهوم تحول حرفهای در حیطه آموزش زبان دوم خصوصا عوامل تاثیرگذار بر آن در دوره پساروش از اهمیت بسیار برخوردار شده است. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه دلینگر و همکاران به ارتباط بین مولفههای این پرسشنامه و سه عامل معلم شامل جنسیت، تجربه، و پیشینه تحصیلی میپردازد. نتیجه تحقیق در مورد 59 معلم نشان می دهد که این عوامل عمدتا تاثیری بر برداشت معلمان ار کارآمدی خود ندارند. نتایج دال بر آن است که معلمان نیازمند رویکرد تاملگرا هستند تا درک درستی از کارآمدی خود پیدا کنند.
کارآمدی معلم، تحلیل¬رفتگی شغلی، سبک تدریس، و هوش هیجانی: روابط و تفاوتهای موجود (Teacher Efficacy, Burnout, Teaching Style, and Emotional Intelligence: Possible Relationships and Differences)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سالهای اخیر، معلمین به عنوان یکی از مهمترین عوامل در تعلیم و تربیت بیش از پیش مورد توجه محققین قرار گرفتهاند. در این راستا، تلاشهای زیادی جهت یافتن روابط بین متغیرهای مختلف معلمان (از جمله کارآمدی، تحلیلرفتگی شغلی، سبک تدریس و هوش هیجانی) و ویژگیهای جمعیت شناختی آنان (نظیر جنسیت، میزان تحصیلات، و سابقه تدریس) در رشتههای وابسته به تعلیم و تربیت صورت گرفته است. با این وجود، فقدان چنین تحقیقاتی در رشته آموزش زبان انگلیسی محسوس می باشد. هدف از تحقیق حاضر، یافتن روابط میان برخی از این متغیرها در بین معلمان زبان انگلیسی ایرانی بود. بدین منظور، 264 معلم زبان انگلیسی به چهار پرسشنامه کارآمدی، تحلیلرفتگی شغلی، سبک تدریس، و هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج تحلیل دادههای جمعآوری شده حاکی از وجود همبستگی معنا دار در بین برخی از اجزا این چهار متغیر از یکسو و اختلاف معنا دار در بین بعضی از این اجزا بر اساس جنسیت، میزان تحصیلات، و سابقه تدریس افراد شرکتکننده در تحقیق بود.
مطالعه اثر بخشی همیاری مستقیم و غیرمستقیم زبان آموزان هم سطح و غیر هم سطح در حیطه تحول تدریجی بر توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین (The Effectiveness of ZPD-Wise Explicit/Implicit Expert Peers and Co-Equals' Scaffolding in ILP Development)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مبتنی بر دیدگاه اجتماعی – فرهنگی که به بررسی چگونگی توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین می پردازند به تازگی توجه پژوهشگران حیطه اکتساب و آموزش زبان دوم را به خود جلب نموده و در این میان نقش مفاهیمی چون «همیاری»و « حیطه تحول تدریجی» در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین از جمله زمینه های در خور توجه است. مطالعه حاضر به بررسی میزان اثرگذاری کمک همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی ، همیاران هم سطح ، ونیز آموزگاران بدون توجه به حیطه تحول تدریجی بر توسعه کاربرد شناسی زبان می پردازد. در این مطالعه هشتاد و پنج دانشجوی رشته زبان انگلیسی شرکت نموده اند که از این تعداد 27 نفر مرد و 58 نفر زن بودند که در قالب سه گروه گواه و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه های گواه یا به یکی از روشهای همیاری مستقیم و غیرمستقیم در حیطه تحول تدریجی توسط همیاران ارشد خود و یا توسط همیاران هم سطح خود و بدون توجه به حیطه تحول تدریجی در انجام فعالیتهای زبانی یاری می شدند. شرکت کنندگان گروه کنترل نیز کمک های معلم خویش را که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی آنان ارایه می شد دریافت می کردند. این مطالعه نشان می دهد که کمک و همیاری مستقیم و غیرمستقیم همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی زبان آموزان نسبت به دو نوع دیگر همیاری که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی از طرف همیاران هم سطح و معلم ارایه می شد در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین نقش موثرتری دارد . کمک همیاران هم سطح نیز پس از همیاری مستقیم و غیر مستقیم همیاران ارشد در رتبه سوم تاثیر گذاری بر توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین و تشکیل حیطه تحول تدریجی قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اشکال مختلف همیاری به طور نسبی در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین زبان آموزان انگلیسی موثر می باشد.
تحلیل کیفى استعارى و فرصتهای یادگیرى زبان (Qualitative Metaphor Analysis and Language Learning Opportunities)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق, تحلیل استعارى عقاید زبان آموزان در مورد شرایط کنونى و ایده آل تدریس و یادگیرى زبان انگلیسى در مدارس و مؤسسات زبان و تاثیر این شرایط در چگونگى یادگیرى آنهاست. به منظور بررسى کیفى از زبان آموزان مؤسسات و مدارس خواسته شده که نظرات خود درباره شرایط کنونى و ایده آل تدریس و یادگیرى زبان را در قالب استعاره با کامل کردن جملات ناتمام، بیان کنند. بررسى و تقسیم بندى استعاره هاى بدست آمده توسط دستورالعمل ارایه شده مارتینز (2001) نشانگر اجراى شیوه هاى تدریس و یادگیرى رفتارگرایی در مدارس بود، در حالیکه زبان آموزان آنها به شیوه هاى شناخت گرایی گرایش نشان دادند. نتایج همچنین حاکی از این عقیده زبان آموزان مؤسسات است که در حال حاضر در کلاسهاى آنها از شیوه هاى شناخت گرایی استفاده می شود در حالی که آنها به شیوه هاى نوین تدریس موقعیتى تمایل دارند. در مجموع نتیجه گیرى می شود که زبان آموزان مؤسسات از نقطه نظر استفاده از شیوه هاى تدریس و یادگیری یک گام فراتر از زبان آموزان مدارس هستند که تأیید این نکته مى تواند دلیلی بر موفقیت بیشتر آنها به شمار آید. در پایان، کاربرد این یافته ها در موقعیت انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران مورد بررسى قرار گرفته است.
تأثیر جنسیّت و تیپ شخصیّتی بر کارآیی آموزشی و تمایل به فعالیّت های آموزشی دبیران زبان انگلیسی ایران (On the Impacts of Gender and Personality Types on Iranian EFL Teachers’ Teaching Efficacy and Teaching Activities Preferences)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب های یادگیری با ویژگی های شخصیّتی افراد ارتباط دارند (براون، 2003؛ کلب،1984).کارآیی آموزش معلّم (بندورا،1997، 1977،1995 ؛ تیلی،2001) دراصطلاحات آموزشی نیز حائز اهمیّت می باشد. با این وجود، اثرات جنسیّت و شخصیّت بر کارآیی آموزش دبیران و نوع فعالیّت های آنها به طور مناسب مطالعه نشده است. این مطالعه در راستای بررسی اثرات شخصیّت و جنسیّت بر کارآیی آموزشی معلّمان و همچنین فعالیّت های آموزشی آن ها انجام شده است. بدین منظور، 280 معلّم زن در این مطالعه شرکت نموده اند. از پرسشنامه های تیپ شخصیّتی مایرز و بریگز، کارآیی آموزشی و فعالیّت های آموزشی استفاده شده است. داده های تحقیق بوسیله ی آمار توصیفی و دو آزمون تحلیل واریانس دو طرفه تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهند که ترکیب درون گرائی، حس گرائی، تفکّر و قضاوت و همچنین ترکیب برون گرائی، حس گرائی، تفکّر و قضاوت رایجترین تیپ های شخصیّتی در میان معلّمان زبان انگلیسی درایران می باشند. نتایج همچنین نشان می دهد که دبیران زن و مرد با تیپ های شخصیتی مختلف کار آیی آموزشی یکسان دارند و جنسیت و شخصیت بر فعالیت های آموزشی آنها تاثیر دارند.
ارتباط بین کمال گرایی، اضطراب و دست یافت مهارت خواندن در انگلیسی به عنوان زبان خارجی: مطالعه ای در روان شناسی یادگیری زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی ارتباط بین کمال گرایی، اضطراب خواندن و دست یافت خواندن در زبان انگلیسی می پردازد. در این راستا، 134 دانشجوی کارشناسی رشتة زبان انگلیسی پرسشنامه های مرتبط با کمال گرایی و اضطراب خواندن را تکمیل کردند. نمرات پایان ترم دانشجویان در درس خواندن و درک مفاهیم نیز به عنوان معیار دست یافت آن ها در خواندن زبان انگلیسی مورد توجه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که از میان سه بعد کمال گرایی تنها کمال گرایی جامعه مدار پیش بینی کنندة معناداری برای اضطراب خواندن و دست یافت خواندن است. همبستگی منفی معناداری نیز بین اضطراب خواندن و دست یافت خواندن به دست آمد. نتایج این مطالعه محققان را بر آن داشت تا در ارتباط بین کمال گرایی و دست یافت خواندن نقشی میانجی برای اضطراب خواندن قائل شوند. بدین ترتیب مدلی فرضی از ارتباط بین سه متغیر کمال گرایی، اضطراب خواندن و دست یافت خواندن ارائه شد که می تواند الهام بخش پژوهش های آینده باشد.
آموزش راهبردهای شناختی: بهبود مهارت خواندن و درک مطلب در زبان انگلیسی (Cognitive Strategy Training: Improving Reading Comprehension in the Language Classroom)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی موثر بودن آموزش راهبردهای شناختی در خواندن و درک مطلب دانشجویان ایرانی می پردازد. به طور کلی ٦٠ دانشجو در این تحقیق شرکت کردند. دانشجویان در یکی از گروه های آزمایشی (تعداد= ٢٠) در معرض آموزش راهبردهای شناختی قرار گرفتند و دانشجویان در گروه آزمایشی دیگر (تعداد= ٢٠) در مورد راهبردها و همچنین بیان کردن آنها مورد آموزش قرار گرفتند. دانشجویان گروه کنترل (تعداد= ٢٠) هیچگونه آموزشی را در مورد این راهبردها دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه آزمایش به مدت ١٠ ساعت مورد آموزش راهبردهای شناختی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق بیانگر این است که افزایش آگاهی دانشجویان در مورد راهبردهای شناختی نتیجه ای مثبت در بالا بردن مهارت درک مطلب آنان دارد. اگر چه تمامی دانشجویان در دو گروه آزمایشی مهارت درک مطلب خود را توسعه دادند اما آن دسته از دانشجویانی که شانس بیان کردن نظرات و دیدگاه خود را در مورد این راهبردها داشتند به میزان بیشتری در مورد راهبردها می دانستند و همچنین نظری مثبت نسبت به مهارت درک مطلب داشتند. بر خلاف گروه های آزمایش دانشجویان گروه کنترل تفاوت چندانی را در مهارت خواندن از خود نشان ندادند. نتایج همچنین حاکی از عدم وجود تفاوتی معنادار میان دانشجویان دختر و پسر است.