زبان شناسی کاربردی - Iranian Journal of Applied Linguistics
زبان شناسی کاربردی (دانشگاه خوارزمی) بهار و تابستان 1390 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مکتب های یادگیری با ویژگی های شخصیّتی افراد ارتباط دارند (براون، 2003؛ کلب،1984).کارآیی آموزش معلّم (بندورا،1997، 1977،1995 ؛ تیلی،2001) دراصطلاحات آموزشی نیز حائز اهمیّت می باشد. با این وجود، اثرات جنسیّت و شخصیّت بر کارآیی آموزش دبیران و نوع فعالیّت های آنها به طور مناسب مطالعه نشده است. این مطالعه در راستای بررسی اثرات شخصیّت و جنسیّت بر کارآیی آموزشی معلّمان و همچنین فعالیّت های آموزشی آن ها انجام شده است. بدین منظور، 280 معلّم زن در این مطالعه شرکت نموده اند. از پرسشنامه های تیپ شخصیّتی مایرز و بریگز، کارآیی آموزشی و فعالیّت های آموزشی استفاده شده است. داده های تحقیق بوسیله ی آمار توصیفی و دو آزمون تحلیل واریانس دو طرفه تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهند که ترکیب درون گرائی، حس گرائی، تفکّر و قضاوت و همچنین ترکیب برون گرائی، حس گرائی، تفکّر و قضاوت رایجترین تیپ های شخصیّتی در میان معلّمان زبان انگلیسی درایران می باشند. نتایج همچنین نشان می دهد که دبیران زن و مرد با تیپ های شخصیتی مختلف کار آیی آموزشی یکسان دارند و جنسیت و شخصیت بر فعالیت های آموزشی آنها تاثیر دارند.
بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی (Critical Thinking and Emotional Intelligence: Investigating the Relationship among EFL Learners and the Contribution of Age and Gender)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. علاوه بر این، نقش سن و جنس به عنوان عوامل تعدیل کننده رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی را بررسی می کند. هم چنین روا بط بین سن و جنس دانشجویان با هوش هیجانی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور، 86 دانشجوی زبان انگلیسی آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن را تکمیل کردند. نتا یج بدست آمده ازتحلیل آماری همبستگی بر روی داده ها بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد. از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند. افزون برآن، یافته های تحقیق نشان داد که جنس و سن رابطه ی میان تفکر انتقادی و هوش هیجانی را تعدیل نکرده و هیچ کدام از این دو عامل نقش معناداری درهوش هیجانی دانشجویان ایفا نمی کنند.
مطالعه اثر بخشی همیاری مستقیم و غیرمستقیم زبان آموزان هم سطح و غیر هم سطح در حیطه تحول تدریجی بر توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین (The Effectiveness of ZPD-Wise Explicit/Implicit Expert Peers and Co-Equals' Scaffolding in ILP Development)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مبتنی بر دیدگاه اجتماعی – فرهنگی که به بررسی چگونگی توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین می پردازند به تازگی توجه پژوهشگران حیطه اکتساب و آموزش زبان دوم را به خود جلب نموده و در این میان نقش مفاهیمی چون «همیاری»و « حیطه تحول تدریجی» در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین از جمله زمینه های در خور توجه است. مطالعه حاضر به بررسی میزان اثرگذاری کمک همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی ، همیاران هم سطح ، ونیز آموزگاران بدون توجه به حیطه تحول تدریجی بر توسعه کاربرد شناسی زبان می پردازد. در این مطالعه هشتاد و پنج دانشجوی رشته زبان انگلیسی شرکت نموده اند که از این تعداد 27 نفر مرد و 58 نفر زن بودند که در قالب سه گروه گواه و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه های گواه یا به یکی از روشهای همیاری مستقیم و غیرمستقیم در حیطه تحول تدریجی توسط همیاران ارشد خود و یا توسط همیاران هم سطح خود و بدون توجه به حیطه تحول تدریجی در انجام فعالیتهای زبانی یاری می شدند. شرکت کنندگان گروه کنترل نیز کمک های معلم خویش را که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی آنان ارایه می شد دریافت می کردند. این مطالعه نشان می دهد که کمک و همیاری مستقیم و غیرمستقیم همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی زبان آموزان نسبت به دو نوع دیگر همیاری که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی از طرف همیاران هم سطح و معلم ارایه می شد در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین نقش موثرتری دارد . کمک همیاران هم سطح نیز پس از همیاری مستقیم و غیر مستقیم همیاران ارشد در رتبه سوم تاثیر گذاری بر توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین و تشکیل حیطه تحول تدریجی قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اشکال مختلف همیاری به طور نسبی در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین زبان آموزان انگلیسی موثر می باشد.
تحلیل کیفى استعارى و فرصتهای یادگیرى زبان (Qualitative Metaphor Analysis and Language Learning Opportunities)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق, تحلیل استعارى عقاید زبان آموزان در مورد شرایط کنونى و ایده آل تدریس و یادگیرى زبان انگلیسى در مدارس و مؤسسات زبان و تاثیر این شرایط در چگونگى یادگیرى آنهاست. به منظور بررسى کیفى از زبان آموزان مؤسسات و مدارس خواسته شده که نظرات خود درباره شرایط کنونى و ایده آل تدریس و یادگیرى زبان را در قالب استعاره با کامل کردن جملات ناتمام، بیان کنند. بررسى و تقسیم بندى استعاره هاى بدست آمده توسط دستورالعمل ارایه شده مارتینز (2001) نشانگر اجراى شیوه هاى تدریس و یادگیرى رفتارگرایی در مدارس بود، در حالیکه زبان آموزان آنها به شیوه هاى شناخت گرایی گرایش نشان دادند. نتایج همچنین حاکی از این عقیده زبان آموزان مؤسسات است که در حال حاضر در کلاسهاى آنها از شیوه هاى شناخت گرایی استفاده می شود در حالی که آنها به شیوه هاى نوین تدریس موقعیتى تمایل دارند. در مجموع نتیجه گیرى می شود که زبان آموزان مؤسسات از نقطه نظر استفاده از شیوه هاى تدریس و یادگیری یک گام فراتر از زبان آموزان مدارس هستند که تأیید این نکته مى تواند دلیلی بر موفقیت بیشتر آنها به شمار آید. در پایان، کاربرد این یافته ها در موقعیت انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران مورد بررسى قرار گرفته است.
قابلیت تدریس حساسیت میان فرهنگی از دیدگاه قومیت محوری در مقابل تعادلگرایی قومی: مطالعه ای در ایران (Teachability of Intercultural Sensitivity from the Perspective of Ethnocentrism vs. Ethnorelativism: An Iranian Experience)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر ارتباط احتمالی بین سطح حساسیت میان فرهنگی و بسندگی زبانی زبان آموزان ایرانی را مورد مطالعه قرار می دهد. هدف دیگر این تحقیق بررسی امکان افزایش سطح حساسیت میان فرهنگی این زبان آموزان از طریق آموزش کلاسی است. بدین منظور سی و شش دانشجوی سال آخر مذکر ومونث پس از همگون سازی انتخاب شدند. در ابتدا از دانشجویان خواسته شد آزمون حساسیت میان فرهنگی را کامل نمایند. این دانشجویان پس ازشرکت در دوره آموزشی نیم ترمی حساسیت میان فرهنگی همان آزمون را بار دیگر کامل نمودند. اطلاعات کسب شده از طریق پیش امتحان و پسا امتحان با استفاده از آزمونهایی از قبیل کای دو و ویل کاکسن سایند رنک مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج کسب شده حاکیست که اولا ارتباط بین سطح حساسیت میان فرهنگی و بسندگی زبانی زبان آموزان مورد مطالعه به لحاظ آماری معنی دار می باشد. دوما، آموزش حساسیت میان فرهنگی امکان پذیر می باشد و موجب ارتقای قابل توجه سطح حساسیت میان فرهنگی زبان آموزان مورد مطالعه گردید. نتایج مطالعه حاضر در صورت تعمیم علاوه بر بهبود احتمالی کیفیت آموزش زبان انگلیسی می تواند مدرسان این زبان را به بذل توجه در خور به توانش میان فرهنگی بعنوان جزء لا ینفک آموزش زبان در عصر حاضر ترغیب نماید.
نگاهی نو به راهبردهای ارتباطی در میان کنش¬های کلامی معلمان زبان انگلیسی در ایران (A New Approach to Communication Strategies: The Case of Iranian EFL Teachers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از راهبردهای ارتباطی توسط معلمان زبان انگلیسی در میان کنشهای کلامی میباشد. اگرچه درباره راهبردهای ارتباطی تحقیقات فراوانی صورت پذیرفته است، اما در خصوص رابطه بین این راهبردها و فضای سیال کلاس و نیز چگونگی بکارگیری راهبردهای ارتباطی در میان کنشهای کلامی معلمان تحقیقات چندانی صورت نپذیرفته است. با توجه به این نکات، میان کنشهای کلامی سه کلاس از هر یک از پنج معلم شرکت کننده در این تحقیق ضبط و مورد بررسی قرار گرفت. بررسی دادهها با استفاده از رویکرد کیفی نشان داد که راهبردهای ارتباطی در تعاملات بین معلمان و زبان آموزان حضور فراوان توام با کاربردهای متفاوت داشته و در نتیجه این مفهوم فقط محدود به گفتار زبان آموزان نمیشود. بعلاوه، نتایج این تحقیق نشان میدهد که توجه و پرورش این مهارت، در برقراری ارتباط موثر از اهمیت فراوانی برخوردار است.
باورهای معلمان زبان انگلیسی در مورد کارآمدی خود: تاثیرات جنسیت، تجربه و پیشینه تحصیلی (EFL Teachers' Efficacy Beliefs: Impacts of Gender, Experience, and Educational Background)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر مفهوم تحول حرفهای در حیطه آموزش زبان دوم خصوصا عوامل تاثیرگذار بر آن در دوره پساروش از اهمیت بسیار برخوردار شده است. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه دلینگر و همکاران به ارتباط بین مولفههای این پرسشنامه و سه عامل معلم شامل جنسیت، تجربه، و پیشینه تحصیلی میپردازد. نتیجه تحقیق در مورد 59 معلم نشان می دهد که این عوامل عمدتا تاثیری بر برداشت معلمان ار کارآمدی خود ندارند. نتایج دال بر آن است که معلمان نیازمند رویکرد تاملگرا هستند تا درک درستی از کارآمدی خود پیدا کنند.