فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
سازمانها علیرغم سرمایهگذاریهای سرسامآور سختافزاری و نرمافزاری که برای استقرار مدیریت دانش انجام دادهاند به نتیجه مورد انتظارشان دست نیافتهاند. تحقیق حاضر تلاشی است برای پاسخگویی به این سؤال بنیادین که سازمان با تکیه بر چه رویکردی میتواند به مزیت رقابتی مبتنی بر منابع کلیدی خود دست یابد؟ و به عبارتی مسیر بلوغ سازمان در بهرهبرداری از دانش خود چیست و سازمان روی چه فرآیندهایی سرمایهگذاری کند تا پیادهسازی مدیریت دانش در جهت اهداف و نیازهایش باشد؟ روش تحقیق بکارگرفته از نظر نوع دادهها کیفی، از نظر ماهیت اکتشافی و از نوع نظریه برخاسته از دادهها است که با نمونه گیری هدفمند و انجام مصاحبهها عمیق و نیمه ساختار یافته (فردی و گروهی) صورت گرفته است، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای انجام شده است. این الگوی فرآیندی نشان میدهد که توسعه مدیریت دانش از طریق یک فرآیند یادگیری چهار حلقهای محقق میشود بهگونهای که منابع سازمانی در طی این فرآیند، ارتقاء یافته و به قابلیتها و شایستگیهای محوری سازمان تبدیل میشوند. بنابراین اگر سازمان نتواند محقق شدن این فرآیند را فراهم نماید، سرمایهگذاری انجامشده به هدر خواهد رفت. فرآیند ارائهشده، مراحل توسعه و پیادهسازی مدیریت دانش را توصیف میکند و نقش هریک از عوامل اساسی همچون فرآیندها و حلقههای یادگیری، منابع سازمانی و استفاده خلاقانه از فناوری اطلاعات را در پیادهسازی مدیریت دانش تبیین مینماید.
تبیین و سنجش عوامل زمینهای برای استقرار مدیریت دانش: مطالعة موردی در شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی ایران- منطقة تهران
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین و با ارزش ترین سرمایه های هر سازمانی، دانش است. تغییرات سریع و رشد روزافزون دانش و اطلاعات، هر سازمانی را بر آن می دارد تا برای بقاء تمام تلاش خود را در مدیریت دانش به کار گیرد. لذا سازمان ها در پی شناسایی عوامل زمینه ساز و نیز بستر سازی به منظور ایجاد مدیریت دانش برآمده اند تا به موقع از منابع دانشی خود و محیط پیرامون بهره برداری کنند. تمرکز مدیریت دانش، بر بهبود توانایی های سازمان است. موفقیت، به ایجاد محیط کاری جدیدی نیاز دارد که در آن، دانش و تجربه به سادگی تسهیم شوند، فرایندها و فناوری های اطلاعاتی نیز برای این هدف باید اعمال شوند. رفتار انسان ها در سازمان هم باید در این راستا قرار گیرد تا اطلاعات و دانش آنان ادغام شود و در زمان مناسب به دست افرادی برسد که به آن نیاز دارند تا بتوانند با بهره وری بیشتر عمل کنند. مبانی زیرساخت مدیریت دانش، شامل نظام فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و فرهنگ سازمانی است که این مبانی به استفاده کامل از دانش منجر می شوند. این تحقیق نیز با مفروض داشتن این سه عامل در پی تبیین و سنجش وضعیت هر یک از این عوامل در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران (منطقه تهران) برای استقرار مدیریت دانایی و نیز رتبه بندی آن ها به منظور توجه و تقویت عوامل ضعیف تر بوده است.
پذیرش بانکداری اینترنتی در ایران: بسط مدل پذیرش فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول چند دهة پیش، درک سودمندی و سهولت استفاده، مهمترین عوامل در پذیرش فناوریهای جدید در حوزة سیستمهای اطلاعاتی بوده است. با این حال، این دو عامل به تنهایی نمیتوانند رفتار کاربران را در محیطهای نوظهور مانند بانکداری اینترنتی توصیف کنند. از دیدگاه پذیرش فناوری در سطح پذیرش فردی، این مقاله با دخالت دادن ویژگیهای محیط بانکداری اینترنتی، «مدل پذیرش فناوری» را توسعه داده است. در این پژوهش با بررسی مهمترین مدلهای ارائهشده در حوزة پذیرش فردی فناوری، دو سازة «برداشت ذهنی از توانایی شخصی» و «اعتماد» به مدل پذیرش فناوری افزوده شدهاند. روش این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات آن، پرسشنامه بوده است. جامعة آماری این مطالعه را 310 نفر از مشتریان بانک تشکیل دادهاند.
بررسی نقش تعدیلگر متغیر سرمایه اجتماعی بر رابطه بین مدیریت استعداد و تسهیم دانش در سازمان (مورد مطالعه: حوزه های ستادی شرکت ملی نفت ایران و شرکت های تابعه مستقر در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه تسهیم دانش در سازمان بر موفقیت سیستم مدیریت استعداد با در نظر گرفتن سرمایه اجتماعی در صنعت نفت می باشد. سوال اصلی مقاله این است که چگونه می توان تسهیم دانش و مدیریت استعداد را با استفاده از این رابطه ها در سازمان پیاده سازی کرد،. نتایج نشان داده است که این امر از طریق فعالیت هائی است که سرمایه اجتماعی را افزایش می دهند، بدین منظور سه پرسشنامه برای سنجش مدیریت استعداد، تسهیم دانش و سرمایه اجتماعی در جامعه ای شامل 174 نفر از مدیران و کارشناسان منابع انسانی در حوزه های ستادی شرکت ملی نفت ایران و شرکت های تابعه مستقر در تهران با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده توزیع شد. 62 نفر از آنها بر اساس فرمول نمونه گیری به عنوان نمونه انتخاب شدند. از میان آنها 57 پرسشنامه بازگردانده شد، که 35 درصد کل جامعه را تشکیل داده است. پردازش حاصل از داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری حاکی از آن است که نقش تعدیل گری متغیر مورد مطالعه بر رابطه بین ابعاد دو متغیر تسهیم دانش و مدیریت استعداد مورد تایید است. این یافته بدان معناست که تاکید بر سرمایه اجتماعی و رعایت آن از سوی سازمان ها می تواند منجر به تاثیر هر کدام از متغیر های تسهیم دانش و مدیریت استعداد در پیاده سازی موفق دیگری در سازمان باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار در تجاریسازی دانش در دانشگاه ها (براساس مقایسهی روش های پنج دانشگاه معتبر جهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت حیاتی دانش به مثابه مزیت رقابتی اصلی در اقتصاد جهانی و ضرورت مشارکت دانشگاه، به منزلهی اصلیترین نهاد تولیدکنندهی دانش، در توسعهی اقتصاد ملی و منطقه ای و هم چنین با توجه به نیاز دانشگاه ها به کسب درآمد و تجاریسازی دانش برای بقا، تدوین الگویی مناسب برای کارآفرینی دانشگاهی و انتقال تجاری دانش ضرورت دارد. در این مقاله با بررسی روش ها و الگوهای انتقال تجاری دانش در پنج دانشگاه معتبر جهان برمبنای رتبه-بندی سال 2007 مؤسسه آموزش عالی تایمز (هاروارد، ییل، آکسفورد، کمبریج، کالج سلطنتی لندن)، به طراحی الگویی به گزین شده پرداخته و با نظرسنجی از خبرگان، عوامل استخراج شده از این الگو اولویت بندی شده اند. طبق نتایج به دست آمده از نظرسنجی به عمل آمده از خبرگان ""انتخاب سیاست های انگیزاننده برای استادان در توزیع درآمد"" دارای بالاترین اهمیت برای تشویق تجاریسازی دانش در دانشگاه ها و کارآفرینی دانشگاهی بوده و ضرورت های ""شبکه سازی""، ""حمایت های مالی""، ""ایجاد ساختارهای لازم"" و ""آزادیعمل استادان"" به ترتیب اولویت های بعدی را تشکیل داده و ""حمایت های فیزیکی"" کم ترین اهمیت را نسبت به سایر ضرورت ها دارد.
ارایه الگوی سازمان یادگیرنده در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی کرده است تا با مطالعه خصوصیات سازمان یادگیرنده بر اساس مدل پیتر سنگه، در ابعاد شایستگی های فردی، مدل های ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با ارایه یک الگوی عملی، شرایط لازم برای بکارگیری آنها را در سازمان مذکور فراهم نماید. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه ای بوده که در بین مدیران و کارمندانی از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اجرا شده که بعنوان نمونه آماری انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از فنون آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان صدا و سیما نسبتا از وضعیت اثربخش یک سازمان یادگیرنده فاصله دارد و همچنین عملکرد کارمندان در یادگیری تیمی و تغییر در مدل های ذهنی رضایت بخش تر از مدیران می باشد و در سایر ویژگی ها سطح کوشش های یادگیری دوگروه مشابه هستند. سپس بمنظور کاهش فاصله تا شرایط اثربخش و تقویت مهارتهای مورد نظر در سازمان صدا و سیما بر مبنای تحلیل نتایج پژوهش و مباحث تئوریک یک الگوی عملی و توصیه های اجرایی در این خصوص پیشنهاد شده است.
مدیریت دانش در اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) بر اساس الگوی تعالی بالدریج: 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: امروزه نظام های متفاوتی جهت سنجش عملکرد معرفی شده اند. یکی از معتبرترین آن ها در سطح جهانی الگوی بالدریج می باشد که چهارمین معیار آن سنجش، تحلیل و مدیریت دانش در مراکز بهداشتی و درمانی است. هدف این مطالعه ارزیابی مدیریت دانش در اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) بر اساس الگوی تعالی بالدریج (Baldrige Model) بود.
روش بررسی: این مطالعه از دسته مطالعات توصیفی مقطعی بود و به شیوه ی کاربردی اجرا شد. محیط پژوهش بخش اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) بود. داده ها با پاسخ گویی به پرسش نامه ی نسخه ی 2007 الگوی مورد نظر و مقایسه با امتیازهای معیارها گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی تحلیل شد.
یافته ها: در مجموع اورژانس بیمارستان مورد مطالعه از 90 امتیاز معیار سنجش، تحلیل و مدیریت دانش، 55/27 امتیاز کسب کرد.
نتیجه گیری: از لحاظ سنجش، تحلیل و مدیریت دانش، سازمان مورد مطالعه در سطح سوم تعالی قرار دارد. با توجه به آن که در الگوی اشاره شده از امتیازدهی برای بهبود مستمر عملکرد، رشد و تعالی در سازمان ها استفاده می شود، پژوهشگران پیشنهاد می کنند فرآیند بهبود و ارزیابی تا افزایش امتیازات ادامه یابد."
رابطهی بین مدیریت دانش با سبکهای رهبری مدیران گروههای آموزشی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: بین رهبری و دانش افراد باید ارتباط پویایی وجود داشته باشد. این ارتباط از راه تشویق، برانگیختن استنباطها و نگرشهای افراد برای کسب دانش صورت میگیرد. هدف این مقاله، تعیین رابطهی بین مدیریت دانش با سبکهای رهبری مدیران گروههای آموزشی از دیدگاه اعضای هیات علمیدانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که جامعهی آماری آن را کلیهی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 87-1386 تشکیل میدادند. به منظور نمونهگیری، پس از برآورد آماری و مشخص شدن حجم نمونه، تعداد 170 نفر از اعضای هیات علمی با بهرهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای مورد نیاز از دو پرسشنامهی مدیریت دانش و سبکهای رهبری چندگانه استفاده شد. جهت سنجش روایی پرسشنامهی مدیریت دانش و سبکهای رهبری از روایی محتوایی و صوری استفاده گردید و از نظر انطباق سؤالهای پرسشنامه، موضوع و اهداف پژوهش مورد تایید متخصصان قرار گرفت. برای تعیین پایایی پرسشنامهی مدیریت دانش و رهبری چندگانه از فرمول
Cronbach’s alfa استفاده شد که مقدار آنها به ترتیب 92/0 = α و 89/0 = α برآورد شد. تحلیل دادهها توسط آمار توصیفی و استنباطی با آزمونهای آماری مناسب انجام شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که بین مؤلفههای مدیریت دانش با سبک رهبری تحولی، رابطهی معنیدار وجود دارد، ولی بین مدیریت دانش با رهبری تبادلی و رهبری عدم مداخلهگر، رابطهی معنیدار وجود ندارد.
نتیجهگیری: برخورداری مدیران گروههای آموزشی علوم پزشکی اصفهان از سبک رهبری تحولی، ارتباط و مشارکت بیشتر را بین اعضا و تبادل دانش را در بین بخشهای مختلف سازمان میسر نموده است."
میزان حاکمیت فرآیندهای مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: مدیریت دانش یکی از مهمترین ابزارهای موفقیت سازمان ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. با توجه به این که دانشگاه های علوم پزشکی به عنوان پرچمداران سلامت جامعه نیز محسوب می شوند، لازمه دستیابی به جدیدترین دستاوردهای علمی و پژوهشی و استقرار مدیریت دانش در نظام سازمانی آنها اهمیتی دو چندان دارد. هدف این پژوهش تعیین میزان حاکمیت فرایندهای مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از دسته توصیفی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کارکنان شاغل در 7 معاونت ستادی دانشگاه با مدارک تحصیلی فوق دیپلم و بالاتر و اعضای هیات علمی (1266 نفر) می شد که از بین آنها حجم نمونه آماری محاسبه شده به نحو تصادفی سیستماتیک برابر 295 نفر بود. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع از روش کتابخانه ای نظیر کتب و مجلات علمی و برای جمع آوری اطلاعات لازم جهت تایید یا رد فرضیات پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با سؤالات بسته (شامل 5 سؤال جمعیت شناختی و 33 سؤال اصلی) استفاده شدکه برای بررسی روایی آن، از روش روایی صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب Cronbach Alfa (8/93 درصد) استفاده گردید. پس از تکمیل پرسشنامه توسط اعضای نمونه آماری، با استفاده از نرم افزار SPSS خروجی های اولیه استخراج و فرضیات مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: پس از آزمون فرضیه های تحقیق نظیر شناسایی، اکتساب، توسعه، اشتراک و توزیع، بهره گیری و ذخیره سازی دانش نتایج به دست آمده نشان داد که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در هر شش فرآیند مدیریت دانش، کلیه زمینه ها جهت استقرار آن کمتر از سطح متوسط وجود داشته است.
نتیجه گیری: یکی از مهمترین چالش هایی که امروزه سازمان های دولتی با آن رو به رو هستند استفاده از دانش سازمانی و کاربرد آن با ابزارهای نوین مدیریتی نظیر مدیریت دانش می باشد که توجه به استفاده صحیح از آن، سازمان ها را در شرایط رقابتی حاضر توانمند ساخته، مقدمات موفقیت آنها را پدید می آورد.
ق"
بررسی تجربی ارتباط استراتژی فناوری با استراتژی و عملکرد کسب وکار در صنایع الکترونیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی فناوری، خصوصا در صنایعی که فناوری محور به شمار می روند و فناوری نقش مهمی در رقابت پذیری آنها دارد، عموما، یکی از مهم ترین اجزای جهت گیری استراتژیک شرکت ها به شمار می رود. لذا پژوهشگران به ارتباط میان استراتژی فناوری و استراتژی کسب وکار شرکت ها و اثری که این ارتباط بر عملکرد شرکت ها می گذارد توجه نموده اند. در این تحقیق بر اساس داده های یک پیمایش و در چارچوب نظریه پیکربندی به بررسی ارتباط میان این دو استراتژی و عملکرد کسب وکار در صنایع الکترونیک ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان داده است که خصوصا در مورد استراتژی های کسب وکار تمایز و تمرکز، استراتژی فناوری نقش پشتیبان استراتژی کسب وکار و فراهم آورنده قابلیت های رقابتی لازم را بر عهده دارد و در صورتی که استراتژی فناوری از سازگاری و قوت لازم برای ایفای این نقش برخوردار نباشد، عملکرد شرکت ها ضعیف خواهد بود.
عوامل موثر بر ایجاد سازمان یادگیرنده
حوزه های تخصصی:
مفروضاتی برای پیادهسازی استراتژیهای مدیریت دانش با توجه به ساختارهای سازمان
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار این موضوع بررسی میشود که چگونه می توان با توجه به ساختار های سازمان، استراتژی های مدیریت دانش را پیاده سازی نمود. ضمن آنکه این موضوع در سازمانهایی با ساختار ارگانیک (سازمان های یادگیرنده به عنوان نمونه ای از اینگونه سازمانها) و مکانیکی (سازمان های حافظ وضع موجود به عنوان نمونه ای از اینگونه سازمانها) مورد بررسی قرار میگیرد. دراینصورت، مدیریت منابع انسانی سازمانها با توجه به نوع استراتژی و ساختار سازمان، نیازمند استفاده از روشهای متفاوتی در ارتباط با استخدام، جبران خدمات و کنترل منابع انسانی خواهند بود، که در قالب فرضیه های تجربی قابل آزمایش مطرح می شود. از اینرو، در این نوشتار سعی بر آن است که سه موضوع زیر مورد بررسی قرار گیرد :الف- جایگاه مدیریت دانش در مدیریت منابع انسانی. ب- معرفی الگویی جهت تعیین استراتژی های مدیریت دانش با توجه به ساختارهای سازمان.ج- نقش استراتژی های مدیریت دانش درتبیین کارکردهای مدیریت منابع انسانی.
بررسی رابطه آمادگی سازمان برای استقرار مدیریت دانش و عملکرد سازمانی با رویکرد مدل تعـالی سازمان(EFQM) (مورد: شرکت توزیع برق استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی رابطه آمادگی سازمان برای استقرار مدیریت دانش وعملکرد سازمانی در شرکت توزیع برق استان یزد است. جهت بررسی دقیق تر این موضوع، در این پژوهش از رویکرد مدل تعالی سازمانی، به منظور بررسی این هدف استفاده شده است. بدین ترتیب که از ابعاد توانمندساز این مدل، به منظور بررسی آمادگی سازمان جهت استقرار مدیریت دانش و از ابعاد نتایج این مدل، به منظور تهیه شاخص های عملکرد سازمانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان حوزه بهره برداری شرکت توزیع برق استان یزد در سال 1390 است که برای محاسبه تعداد نمونه از جدول استاندارد مورگان استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر بهره گیری از منابع کتابخانه ای همچون کتب، مجلات، پایان نامه ها و خبرگان این حوزه، از پرسشنامه 62 گویه ای استفاده شده است. همچنین، برای بررسی روایی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی، برای بررسی رابطه میان هر یک از ابعاد مدیریت دانش وعملکرد سازمانی از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی قابلیت هر یک از ابعاد مدیریت دانش در پیش بینی عملکرد سازمانی از روش رگرسیون به صورت گام به گام استفاده شده است که تحلیل همه این موارد به کمک نرم افزارSPSS صورت گرفته است. یافته های کلی این پژوهش حاکی از آن بود که تمامی ابعاد میزان آمادگی سازمان برای استقرار مدیریت دانش با عملکرد سازمانی ارتباط مثبت و معنی داری دارند.
دانش اطلاع رسانی چیست؟
حوزه های تخصصی:
" اکنون انستیتوی امریکائی دکومانتاسیون بر آن شده است تا نام خود را به انجمن امریکائی اطلاع رسانی بدل سازد بسیاری از ما کوشش میکنیم تا برای همکاران و دوستان خود توضیح دهیم که اطلاع رسانی چیست و کار پژوهشگران این رشته علمی چه بوده ارتباط آن با دانش کتابداری و دکومانتاسیون چگونه است.
آن دسته از ما که بدنبال دادن چنین توضیحی در این زمینه هستند میدانند که این کار وظیفه ای است دشوار؛ اینک بعنوان تمرین بر آن شدم تا با فراغ خاطر و نه تحت فشار پرس و جوی های مستقیم پاسخی برای این سوالات پیدا کنم. ولی از همین اول اجازه بدهید بگویم پاسخی معین و قطعی نیافته ام فقط امیدم آن است که این مقاله کانون بحثی را فراهم سازد که دست کم ذهن خود ما را روشن کند و به توضیح کاری که میکنیم تواناتر سازد. "
بکارگیری سیستمهای دینامیکی جهت تحلیل تأثیر مدیریت دانش بر تعالی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان زمانی در مسیر تعالی قرار می گیرد که در کنار بسترسازی مناسب و انجام فعالیتهای درست، به نتایج قابل قبول و مناسبی دست یابد. تلاش مدلهای تعالی همانند مدل EFQM این بوده است تا در ارزیابی عملکرد سازمان تعادلی بین توانمند سازها و نتایج برقرار سازند. مدیریت دانش یکی از این توانمندسازهاست که با توجه به اهمیت یافتن منابع دانشی روز به روز جایگاه مهمتری می یابد. جهت ارزیابی فعالیتهای انجام شده در راستای مدیریت دانش، به مدلهایی نیاز داریم که بتواند آن را در تمامی ابعاد مورد بررسی قرار دهد. یکی از مدلهای ارزیابی مدیریت دانش، مدلKMAT می باشد. در این پژوهش به منظور ارتباط بخشیدن مابین دانش و تعالی سازمانی، از ابزار سیستمهای دینامیکی استفاده شده تا رفتار و تأثیر مدیریت دانش بر تعالی سازمان مورد مطالعه قرار گیرد. لذا در این پژوهش با بکارگیری ابزار سیستمهای دینامیکی و بر اساس تلفیقی از مدل KMAT و مدل EFQM، مدلی پویا جهت بررسی رفتار و اثربخشی مدیریت دانش بر تعالی سازمان، ارائه گردید. همچنین پس از ارزیابی کارایی مدل، سیاستهای مختلف ارزیابی شده و بهترین سیاست انتخاب گردید.
ارزیابی شایستگی دانش محور در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به عنوان نهادهای تولیدکننده دانش، از محوریترین نهادهای اجتماعی در حوزه مدیریت دانش به شمار میآیند. در این مقاله تلاش شده است تا با ارائه مدلی کاربردی که در برگیرنده شاخص های مهم و معتبر سنجش شایستگیهای دانش محور دانشگاه ها بر اساس توانمندی های آنها در مدیریت دانش باشد، نسبت به سنجش این نهادهای تاثیرگذار در رشد علمی جامعه اقدام گردد. از این رو، بر مبنای روش تحقیق توصیفی – پیمایشی، با استفاده از اولین پرسشنامه و از طریق نمونه ای از خبرگان، تأیید مدل گرفته شد. سپس شاخص های مدل توسط آزمون معتبر تحلیل عاملی گروه بندی و ساختاردهی شدند و مدل شایستگی دانش محور در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی تأیید شود. در نهایت، جواب این مدل با استفاده از پرسشنامه دوم در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در نمونه ای از دانشجویان و اساتید آگاه سنجیده شد و با استفاده از آزمون ها و تحلیل های آماری مناسب، پاسخ مطلوبی از سنجش مدل به دست آید. در پایان، نقاط بهبود در دانشکده مذکور در قالب پنج عامل تحقیقات دانش محور و اشتراک نتایج، تعامل و یادگیری، شبکه تولید ایده، رفاه دانشجویان و تعیین سیاست های آموزشی مورد تحلیل قرار گرفتند.