فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۵۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی فرایند شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصت های نوین کسب وکار است. تشخیص این فرصت ها براساس رویکرد جست وجوی منظم یا به کمک رویکرد شهودی انجام میشود. این مقاله مربوط به رویکرد دوم و در راستای توسعهی نگرش شهودی به کارآفرینی بوده و شهود فرایندی است که طی آن، اطلاعاتی که دریافت آن به صورت ناخودآگاه است، توسط نظام روان- تنی ادراک میشود. در این پژوهش آزمایشی، نمونهی آماری شامل 45 کارآفرین سریالی از پارکهای علم و فناوری شهر تهران بوده و به مشاهدهی تصاویر منتخب از نظام بین المللی تصاویر احساسی (IAPS) در گروه زوجی (گروه آزمایش شامل 30 نفر در گروه های دو نفره) و گروه انفرادی (گروه کنترل شامل 15 نفر در گروه های تک نفره) میپرداختند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کارآفرینان گروه زوجی نسبت به گروه انفرادی، کیفیت شهود بیش تری دارند. در هر دو گروه زوجی و انفرادی منحنیهای احساسی و خنثی آشکارا واگرا بودند که این واگرایی تقریبا از پنج ثانیه قبل از محرک (مشاهدهی تصویر) شروع شده است. تفاوت واگرایی تغییرپذیری ضربان قلب در دورهی پیش- محرک برای گروه زوجی و انفرادی بدین معناست که مشارکت زوجی کارآفرینان کیفیت شهودیشان را به طور معناداری ارتقا میدهد.
شناسایی عوامل موثر بر شایستگی های برند شخصی در حوزه سرمایه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت دادن ویژگی های شخصیتی افراد و تخصصشان به برندهای تجاری موضوعی است که می تواند در ایجاد ارزش ویژه برند در فضاهای رقابتی کسب و کار نقش اساسی داشته باشد. با چنین پیش زمینه ای، هدف پژوهش حاضر شناسائی مولفه های موثر بر برند شخصی مبتنی بر شایستگی های فردی است. این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته، در 94 نفر از افراد صاحب برند کشور در سال 1392 و در قالب مدلی پیشنهادی آزمون شد. مقدار پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ، مقدار 0.85 بدست آمد که نشان دهنده پایایی بالای ابزار پژوهش می باشد. همچنین به منظور محاسبه روایی از روایی محتوا و سازه استفاده شد که نتایج بیانگر روا بودن پرسشنامه بود. روش حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار SmartPLS نشان داد که مولفه های فرهنگی (0.107=β،3.10=t)، اجتماعی (0.075=β، 5.38=t) و تخصصی (0.550=β، 5.41=t) بر برند شخصی مبتنی بر شایستگی های فردی در حوزه های دانش، مهارت و نگرش تأثیر معنادار دارد. همچنین یافته ها نشان داد که ابعاد سبک زندگی و سطح خانوادگی بر برند شخصی به طور مستقیم، تأثیر معناداری نداشته اند.
کاوشی بر تأثیر سکون سازمانی بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط با تأکید بر نقش نوآوری مدل کسب و کار و نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر، در پی سنجش این موضوع است که نوآوری باز ، چگونه می تواند بر تغییر سکون سازمانی برای خلق نوآوری در مدل کسب و کار و بهبود عملکرد شرکت مؤثر باشد. این مطالعه، مدلی نظری را برای کشف رابطة بین متغیرهای پنهان، شکل می دهد، و برای جمع آوری داده های پژوهش، ابزار پرسشنامه را به کار گرفته است. برای بررسی آزمون فرضیه های پژوهش، مدل سازی معادلات ساختاری اجرا شد. این تحقیق، از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق در آن، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعة آماری این پژوهش مدیران شرکت ها و واحدهای فناور کوچک و متوسط مستقر در پارک های علم و فناوری شهر تهران بودند که براساس جدول مورگان، 199 نفر به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد نوآوری باز ، اثر واسطه ای در رابطة سکون سازمانی و نوآوری مدل کسب و کار و همچنین، رابطة سکون سازمانی و عملکرد این شرکت ها می گذارد. نوآوری مدل کسب و کار، همچنین اثر مثبت بر عملکرد شرکت می گذارد.
انعطاف پذیری دانش و کارآفرینی دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
توسعه و تکامل هر مجموعه ی سیستم ـ فرد یا سازمان ـ ملت به این نکته وابسته است که آیا سیستم در پر کردن فاصله بین آنچه که سیستم می داند و آنچه که سیستم انجام می دهد موفق بوده است. ما این حالت را فاصله بین دانش و عمل یا فاصله علم- عمل می نامیم. اگر سیستم آنچه را که می داند انجام ندهد، در رقابت با سایر سیستم ها بازنده خواهد بود و عملکرد نسبی اش درهر زمینه ای کاهش خواهد یافت و ممکن است به سمت رکود رفته و با نابودی مواجه شود. هنگامی که یک سیستم، موفق به انجام آنچه می داند می شود، دانش سیستم در طول زمان افزایش می یابد و به سیستم، فرصت های جدید تری برای عمل، ارائه می دهد. بین دانش و عمل، بازخورد مثبتی وجود دارد. بسیاری از ملت ها در استفاده از ذخایر دانش جهانی ناتوان هستند و به ناچار به این گزینه تن می دهند که دچار رکود شوند. برای سیستم علمی و دانشگاهی مشاهده می کنیم که بسیاری از دانش ها و توانایی هایی که یادگرفته شده و بدست آمده اند، در اقتصاد وارد نمی شوند. همچنین می بینیم بنگاه هایی که دارای مهندسان و دانشمندان درجه یک هستند، گاهی اوقات دانش های چشمگیری تولید می کنند که حتی آنها را ثبت نیز می کنند. اما این دانش به گونه ای تلف می شود و راه خود را به سمت محصولات و تکنولوژی جدید پیدا نمی کند. به نظر می رسد که ""یک چیز"" در مفاهیم حشر و نشر دانش، مدیریت دانش و مفاهیم مشابه وجود ندارد. این""چیز"" عاملی است که فاصله ی بین دانش و عمل را پر می کند. ما این عامل را کارآفرینی و به شخصی که این فاصله را پر می کند کارآفرین می گوئیم. تمرکز ما بروی کارآفرینان دانشگاهی می باشد، کسانی که به هنگام کاربردی کردن این دانش در اقتصاد، فاصله ی بین دانش تولید شده در سیستم دانشی و مسائلی که با آنها مواجه می شوند را پر می کنند. ما مؤسسات دانشگاهی را که سعی بر پرکردن این فاصله بین دانش و عمل را دارند دانشگاه کارآفرین می خوانیم.
جایگاه شرکتهای کوچک و متوسط در نظامهای اقتصادی - اجتماعی
منبع:
تدبیر ۱۳۸۲ شماره ۱۳۲
حوزههای تخصصی:
مشارکت نظری در قلمرو مطالعات کارآفرینی مفاهیم و سنخ شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تقویت زبان مشترک علاقه مندان، از چیستی و چگونگی مشارکت و نقش آفرینی نظری سازنده در قلمرو مطالعات کارآفرینی، است. جهت گیری اساسی پیشنهادی این است که اولا قلمرو علمی کارآفرینی به استراتژی: مشارکت نظری جهت توسعه و بلوغ خود نیاز اساسی دارد، ثانیا اکثریت آثار کارآفرینی در مجلات معتبر کارآفرینی در مقوله آثار پژوهشی روایت گونه، اصلاح گر و یا آزمون کننده قرار دارند، از این رو این حوزه علمی برای بلوغ و تعالی خود بایستی در تعریف و پیشبرد پژوهش های از نوع: سازندگان، بسط دهندگان و آزمون کنندگان همت گمارد. در این نوشتار همچنین تلاش شده است که الگوی مشارکت نظری کولکویت و زاپاتا از حالت توصیف کننده صرف پژوهش ها به سوی قدرت شناسایی چرایی پیدایش رفتارهای خاص پژوهشی سوق داده شود.
طراحی الگوی ریاضی تخصیص اعتبارات بنگاه های کوچک و زودبازده در بخش های عمدهی اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اهمیت و نقش صنایع کوچک در کشورهای صنعتی و در حال توسعه افزایش یافته است. در ایران نیز اهمیت صنایع کوچک رو به رشد بوده و از این رو دولت ها میتوانند با ارایهی راهکارهای حمایتی از صنایع کوچک و زودبازده، افزون بر رفع بخش قابل توجهی از مشکل بیکاری به افزایش تولید ملی و صادرات و توسعهی کارآفرینی نیز کمک کنند. لازمهی تحقق این هدف آن است که کمکهای دولت به شکل درست و بهینه در کل کشور اختصاص داده شود تا بتواند اهدافی همانند عدالت اجتماعی و فقرزدایی را نیز تحقق بخشد. در این تحقیق ابتدا شاخص های تخصیص اعتبارات تعیین و سپس آرمان ها در الگوی برنامه ریزی آرمانی با استفاده از این شاخص ها که ضرایب اهمیت آن از طریق تحلیل سلسله مراتبی گروهی به دست آمد، تعیین شد. هم چنین از AHP گروهی در تعیین اهمیت هر یک از بخش های عمدهی اقتصادی استان ها (کشاورزی، صنعت و خدمت ها) استفاده و نتایج به تفکیک استان های کشور استخراج شد. در پایان الگوی آرمانی با استفاده از نرم افزار Lingo حل شده و نتایج آن بررسی شد.
ارائه الگوی بکارگیری استراتژی رقابت همکارانه در بین المللی سازی خوشه های صادرات محور با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر اعضای خوشه های صادراتی کشور را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل می دهند. بررسی پژوهش ها نشان می دهد تاکنون چارچوب منسجمی در خصوص توسعه بین المللی خوشه های صادراتی کشور ارائه نشده است، از این رو پژوهش حاضر با توجه به عدم موفقیت فراگیر خوشه های صادراتی کشور در بازارهای بین المللی با تاکید بر رویکرد اکتشافی و بهره گیری از نظرات خبرگان این حوزه و استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، الگویی برای بکارگیری استراتژی رقابتهمکارانه در بین المللی سازی خوشه های صادراتی کشور ارائه نموده است. پژوهش حاضر در حوزه بکارگیری استراتژی رقابتهمکارانه هم از نظر توسعه چارچوب و هم به لحاظ روش شناسی دارای نوآوری است. این پژوهش در سال 1397 انجام گردیده و با معرفی پانزده عامل موثر، الگوی پیشنهادی را در سه سطح مختلف توسعه داده است. مطابق با این الگو با اولویتترین عوامل تاثیرگذار در توسعه بین المللی خوشه های صادراتی کشور دو عامل شناخت عمومی خوشهها از محیط بازارهای صادراتی و انعقاد قرارداد و تفاهمنامه های تجاری بین المللی توسط آنها می باشد که در سطح سوم الگوی پیشنهادی قرار دارند، درحالیکه سه عامل سطح دوم یعنی مدیریت تعارضات اعضای خوشه، تحلیل روندهای موجود در بازارهای بین المللی و تحلیل جذابیت های بازارهای بینالمللی توسط خوشه در درجه اهمیت بعدی نسبت به دو عامل قبلی قرار دارند. ده عامل تعیین شده در سطح اول الگوی پیشنهادی از جمله تدوین استراتژی و برنامه های عملیاتی صادرات، توسعه فرهنگ همکاری و کارگروهی و ... از اولویتهای بعدی در این زمینه محسوب میشوند.
تبیین نقش حمایت های دولتی مؤثر بر رشد و بقای کارآفرینان در واحدهای تولیدی کوچک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نرخ شکست واحدهای کوچک تولیدی، همواره به عنوان یک معضل بزرگ، نظر سیاستگذاران، تصمیم گیرندگان و مدیران بخش های اقتصاد هر کشور را به خود جلب کرده است. بسیاری از محققین حوزه کارآفرینی تاکنون مطالعات متعددی در خصوص کارآفرینان انجام داده اند و عوامل بسیاری را از جمله کارکردهای سازمانی آنان و حتی ویژگی های شخصیتی را در موفقیت آنان دخیل دانسته اند. تحقیق حاضر با رویکردی متفاوت به بررسی اثرعوامل محیطی (حمایت های دولتی) برموفقیت کارآفرینان، به عنوان افراد تحول گرا در اقتصاد و صنعت، انجام شده است. برای رسیدن به این هدف ازطرح تحقیق کمّی و پرسش نامه استفاده گردیده است. پاسخگویان به سوالات تحقیق را مدیران صنایع کوچک کشورازاستان های مختلف تشکیل داده اند که از فهرست دراختیارگذاشته شده توسط شرکت شهرک های صنعتی و صنایع کوچک ایران انتخاب گردیدند. براساس طرح نمونه گیری تصادفی 600 کارآفرین انتخاب و پرسش نامه تحقیق دراختیارآن ها قرارگرفت. از مجموع پرسش نامه های برگشت داده شده، تعداد 240 نسخه قابل استفاده بوده وبرای تحلیل نهایی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد رابطه مثبت، معنی دار و خطی بین حمایت های دولت و موفقیت کارآفرینان از هر دو بعد رشد و پایداری مؤسسه وجود دارد.
شناسایی مولفه های فناوری اثرگذار بر کیفیت برای معرفی فرصت های کارآفرینی فناورانه: مطالعه موردی صنایع لبنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، با نگاهی نظام مند به توسعه کارآفرینی در چارچوب فرصت های نوآورانه فناوری در صنعت، بر آن است تا با شناسایی و اولویت بندی مولفه های فناوری اثرگذار بر کیفیت رقابتی، فرصت های کارآفرینی فناورانه سازمانی را معرفی کند. مورد مطالعه در تحقیق حاضر شرکت فرآوردههای لبنی و پروتئینی سحر (روزانه) است. معرفی فرصت های تغییر فناوری در این شرکت بر اساس چارچوب ارائه شده در مدل ارزیابی نیازهای فناوری یونیدو با نام کپ تک صورت می پذیرد. در این مقاله با مشخص نمودن درجه اهمیت هر یک از مولفه های فناوری، شکاف های فناوری، شناسایی و اولویت بندی می شوند. هر یک از این شکاف های اولویت بندی شده، به عنوان فرصت های کارآفرینانه فناورانه سازمانی معرفی می شوند. نتایج نشان می دهد تمامی مولفه های فناوری ارائه شده در مدل کپ تک بر کیفیت رقابتی در جامعه مورد نظر مؤثر بوده و دارای اولویت های متفاوت هستند.
طراحی مدل فرایندی برندسازی کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طراحی و تبیین مدل برندسازی کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی ایران می پردازد. این مطالعه با درک نقش و اهمیت برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط و با توجه به ضعف مطالعات پیشین در خصوص معرفی یک مدل برند کارآفرینانه مناسب در این بنگاه ها اجرا گردید. بدین منظور از چارچوب پژوهشی آمیخته اکتشافی در گردآوری داده ها و به منظور دست یابی به مؤلفه های برند کارآفرینانه استفاده شده است . روش پژوهش صورت گرفته در بخش کیفی، مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، روش توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید دانشگاهیِ بازاریابی کارآفرینانه و کارآفرینان و مدیران برند بنگاه های کارآفرین برتر بخش غذایی در سال 87 و 88، و در بخش کمی جامعه کارآفرینان برتر سال 87-88، معرفی شده توسط وزارت کار در صنعت غذایی می باشد. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی- نظری، دوازده خبره و کارآفرین برتر انتخاب شد و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 77 کارآفرین انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مرور متون پیشین و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است که از روایی محتوای مطلوب و ضریب قابلیت اعتماد (آلفای کرنباخ) 85% برخوردار می باشد. در نهایت یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدل برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط کارآفرین، متشکل از پنج مرحله شامل 1) تحلیل و ارزیابی برند، 2) انتخاب نام و هویت برند، 3) تثبیت جایگاه برند در بازار، 4) انتخاب استراتژی برندسازی و 5) حفظ جایگاه برند میان مشتریان و بازار می باشد و کار آفرین با پیاده سازی آن تلاش می کند تا ضمن تأمین ارزش مورد انتظارِ مشتری، تقویت و توسعه جایگاه شرکت و محصولات آن در سطح بازار، و ایجاد مزیت های رقابتی ماندگار، پایایی و ماندگاری کسب وکار خود را در محیط، به صورت هر چه بیشتر حفظ نماید.
شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه سامانه ملی خرید و فروش فناوری (فن بازار) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چندسالی که از شکل گیری فن بازار در کشور می گذرد، ساختار مذکور به دلایل مختلف به عنوان بازار فناوری فعالیت نکرده و عملکرد خود را محدود به اطلاع رسانی در حوزه های مختلف کرده است. این در حالی است که وظیفه اصلی فن بازار و کارکردی که باعث ایجاد ارزش افزوده می شود، عملکرد آن به عنوان سامانه خرید و فروش فناوری است. در این مقاله بعضی از عوامل تأثیرگذار بر این مشکل، احصا شده اند. آنچه در مقاله حاضر مدنظر است، بررسی موانع و چالش های شکل گیری و توسعه فن بازار و یافتن میزان اهمیت آنهاست که از طریق ارزیابی مجدد و روزآمد کردن مطالعات انجام شده در مورد فن بازار و و احصاء موانع در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... انجام خواهد شد. همچنین از روش های آماری رگرسیون مرحله ای و نیز تحلیل همبستگی، میزان اهمیت هرکدام از موانع مذکور مشخص خواهد شد. با مشخص شدن موانع مذکور و نیز میزان اهمیت آنها، علاوه بر برنامه ریزی بهتر و دقیق تر برای ایجاد فن بازار ملی، مراکز متولی مانند پارک های علم و فناوری که وظیفه مدیریت تحقیق و توسعه را بر عهده دارند، تلاش خود را معطوف به داشتن ساختاری متمرکز، کارآمد و در خدمت توسعه فناوری کشور خواهند کرد. بنابراین، مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا ضمن احصاء کردن موانع مذکور، به منظور برنامه ریزی برای رفع موانع، میزان اهمیت و تأثیرگذاری هرکدام را نیز مشخص نماید.
تأثیرات عوامل سازمانی بر نتایج بالقوه کارآفرینی درون سازمانی: تحقیقی در شاخه صنعت فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، روابط بین عوامل سازمانی موثر بر کارآفرینی درونسازمانی و نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی تحقیق شده است. عوامل سازمانی که کارآفرینی درونسازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد عبارتند از: حمایت مدیریت، امکان تفویض اختیار تصمیمگیری، پاداشدهی، تأمین فرصت کافی برای توسعه خلاقیت، از میان برداشتن موانع سازمانی و انگیزش کارکنان. نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی؛ رضایت شغلی و رضایت مشتری درک شده است. دادههای تحقیق، از94 کارشناس فنی در4 شرکت که در شاخه صنعت فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات فعالیت میکنند جمعآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که بین دادن امکان تفویض اختیار در تصمیمگیری به کارکنان، تأمین فرصت کافی برای بروز خلاقیت کارکنان و برانگیختن کارکنان با نتایج بالقوه کارآفرینی درونسازمانی یک رابطه مثبت وجود دارد. این نتایج، برای شرکتهایی که تلاش میکنند جهتگیری کارآفرینی داشته باشند میتواند سودمند باشد.
فرهنگ کارآفرینی
میزگرد: توسعه کارآفرینی، تنگناها و راهکارها
منبع:
تدبیر ۱۳۷۷ شماره ۹۰
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و جهت گیری کارآفرینانه : مطالعه شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد تبیین رابطه بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و گرایش کارآفرینانه بوده است. برای این منظور از 2354 نفر شاغل در 129 شرکت کوچک و متوسط که در پنج صنعت غذایی و آشامیدنی، سلولزی، شیمیایی، کانی غیرفلزی و کانی فلزی در شهر بیرجند فعال بودند، 247 نفر به تناسب طبقات پنج گانه فوق به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. به دلیل نبود مدل مناسب برای سنجش فرهنگ سازمانی کارآفرینانه سازگار با فرهنگ اسلامی – ایرانی، محقق به تدوین این مدل پرداخت و ابعاد و شاخص های مدل فرهنگ سازمانی و گرایش کارآفرینانه به تایید خبرگان رسید. سپس با روش تحقیق توصیفی – همبستگی و با استفاده از تحلیل مسیر (بخش مدل ساختاری از SEM) و آزمون رگرسیون و به کمک نرم افزارهای AMOS و SPSS چگونگی ارتباط بین اجزا و عناصر مدل فرهنگ سازمانی کارآفرینانه با گرایش کارآفرینانه نشان داده شد. تحلیل ها نشان داد که بین فرهنگ سازمانی کارآفرینانه و ابعاد آن با گرایش کارآفرینانه شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، و این معنا داری در مورد مفهوم تحول گرایی و تعالی طلبی نسبت به سایر ابعاد بیشتر است (67/0). همچنین نتایج نشان داد که معناداری این رابطه بر اساس پاسخ های مدیران بیشتر است.
شناسایی ابعاد تأثیرگذار بر سطح پیچیدگی شناختی کارآفرینان تصمیم گیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با درک اهمیت شناخت و به خصوص الگوی پیچیدگی شناختی در فرایند تصمیم گیری کارآفرینانه به شناسایی ابعاد اثرگذار بر سطح پیچیدگی شناختی کارآفرینان تصمیم گیرنده، می پردازد. رویکرد پژوهشی در این تحقیق، روش آمیخته است. روش پژوهش در بخش کیفی، راهبرد گروه های کانونی و در بخش کمّی، توصیفی- پیمایشی می باشد. نمونه آماری در گروه کانونی اول، کارآفرینان برتر ایران در سال 1388-1389، در گروه کانونی دوم، خبرگان و اساتید حوزه کارآفرینی و تصمیم گیری، و در بخش کمی، کارآفرینان برتر استان تهران در دو سال نامبرده هستند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های کانونی نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه، محقق ساخته بود. در تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. نتایج بیانگر آن است که الگوی پیچیدگی شناختی کارآفرینان تصمیم گیرنده به واسطه برهم کنش سه شاخص تصاویر شناختی، ساختارهای دانشی و نقشه های ادراکی شکل می گیرد و ابعاد تأثیرگذار بر سطح پیچیدگی شناختی آنها شامل دو بعد شخصیتی و محیطی است که شاخص های بعد شخصیتی عبارتند از: تحمل ابهام، مخاطره پذیری، خودباوری، تمایل به شناخت و هوش هیجانی و شاخص های بعد محیطی عدم قطعیت، پیچیدگی محیط، پراکندگی اطلاعات و ابهام در قلمرو مسأله هستند.
نقش دانشگاه ها و توسعه فرهنگ کارآفرینی و آموزش آن
منبع:
هنر مدیریت۱۳۸۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی: