فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از خصوصیات بوف کور صادق هدایت که قابلیت تحلیل آن را از جنبه ای غیر از گفتمان نوشتاری فراهم می آورد، استفاده نویسنده از تصاویر در لایه های مختلف داستان است. تصاویری که با ویژگی های خاص خود در خدمت گسترش داستان هستند و بر ابهام آن می افزایند. واکاوی این تصاویر برای دستیابی به معنای نهفته آن ها، تحلیلی روشمند ایجاب می کند که قابلیت درک بار معنایی ضمنی تصاویر و رمزگان آن ها را داشته باشد. نشانه شناسی دیداری روشی کارآمد در رمزگشایی تصاویر بوف کور به نظر می آید. روشی که با تکیه بر رابطه میان دال و مدلول و بهره گیری از سازوکارهایی تخصصی تر در نشانه شناسی تصاویر که تصویر را به مثابه یک گفتمان در نظر می گیرد، تصاویر موجود در اثر هدایت را دستمایه مطالعه خود قرار می دهد. تجزیه دال های تصویری در بوف کور در مرحله نخست به بیان ویژگی های نظام های دیداری موجود در اثر می پردازد و در مرحله بعدی دلالت های ضمنی و رمزگانی آن ها را از خلال مطالعه موازی گفتمان دیداری و نوشتاری مورد واکاوی قرار می دهد. در نهایت، نیز نقش انعکاسی گفتمان دیداری جهت توضیح در تبانی یا رقابت بودن آن با گفتمان نوشتاری مورد بررسی قرار می گیرد.
زبان آموزی وشناخت در کودکان کم توان ذهنی خفیف: مطالعه ای مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه توانایی های زبانی کودکانِ کم توان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کم توان ذهنی با ضعف آن ها در فعالیت های شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرح شده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آن هاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، 20 کودک عادی و 20 کودک کم توان ذهنی خفیف از دانش آموزان پایه اول و دوم دبستان های شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقوله ها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آن ها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از دو روش آماری توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون های کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج هر دو دسته تحلیل، تفاوت های چشمگیری را میان دو گروه آزمودنی ها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درون گروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقوله ها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقوله ها، در طبقه ای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمون ها صحت فرضیه مطرح شده را تأیید می کند.
بازنمایی کارکرد عناصر اقلیمی و معیشتی در ساخت طرحواره ای ضرب المثل های طالقان با رویکرد زبان شناسی اجتماعی- شناختی
منبع:
پازند سال ۱۴بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۲ و ۵۳
83 - 96
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه زبانی، زبان و فرهنگ رابطه ای دو سویه و متقابل دارند. از یک سو زبان به عنوان ابزار برقراری ارتباط میان افراد بشر از پشتوانه فرهنگی برخوردار است و از سوی دیگر وسیله ای برای انعکاس فرهنگ است و عناصر معیشتی و اقلیمی یک جامعه در آیینه زبان آن جامعه بازنمایی می شود. عناصر و مقوله های زیادی وجود دارند که می توانند فرهنگ یک قوم را در زبان آن قوم منعکس کنند. یکی از این عناصر، ضرب المثل ها هستند که بخشی از ادبیات شفاهی یا عامه محسوب می شوند و آیینه ای تمام نما از تاریخ ، فرهنگ، اندیشه، حکمت، تجربه، عقاید، منش، مناسبات، و تمدن یک ملت به شمار می آیند. ضرب المثل ها بر اساس طرحواره ها و فضاهای ذهنی انسان شکل می گیرند و مفاهیم فرهنگی، اقلیمی و معیشتی نیز در شکل گیری محتوای ضرب المثل ها تاثیرگذار است. از این رو مطالعه ضرب المثل ها از دیدگاه اجتماعی- شناختی بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر سعی بر این است تا تاثیر عناصر اقلیمی معیشتی طالقان و طرحواره های تصوری موجود در ضرب المثل های طالقان بر اساس رویکرد شناختی جانسون و لیکاف بررسی شود. به همین منظور حدود 865 ضرب المثل از کتاب در آ مدی بر فرهنگ و گویش طالقان انتخاب و پس از بررسی انواع طرحواره های آن، تاثیر عناصر اقلیمی و معیشتی طالقان در ساخت طرحواره ای این ضرب المثل ها بررسی می شود و نتیجه حاکی از این است که پر بسامدترین طرحواره به کار رفته در ساخت این ضرب المثل ها ، طرحواره حجمی است که مرتبط با عناصر اقلیمی و معیشتی نظیر مشاغل و آداب و رسوم منطقه است.
گواه نمایی در روزنامه ها و مقالات علمی فارسی: نقش ژانر در کاربرد گواه نمایی
منبع:
پازند سال ۱۴پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۴ و ۵۵
5 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نقش ژانر و ارتباط آن با مقوله گواه نمایی در مقالات علمی زبان شناسی و روزنامه ها و چگونگی کاربرد گواه نمایی در ژانرهای مختلف و ارتباط بین نوع و تعداد گواه نماهای مختلف در هر ژانر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که از مؤلفه های کیفی و رویکرد کمّی بهره می گیرد. مؤلفه های کیفی بر اساس الگوی آیخن والد (2004) و رویکرد کمّی شامل به کارگیری آمار توصیفی و تحلیلی است. ابتدا 24 مقاله علمی و 4 روزنامه به صورت تصادفی و از هر ژانر 5040 جمله (جمعاَ 10080 جمله) انتخاب و سپس نوع و تعداد گواه نماها در هر یک از دو ژانر مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که در هیچ یک از دو ژانر مورد نظر، گواه نمایی از نوع دستوری مشاهده نشده و فقط از 6 راهکار گواه نمایی با توزیع فراوانی متفاوت استفاده شده است. بدین صورت که در مقالات علمی، افعال شناختی- ادراکی و در روزنامه ها، راهکار نقل قول بالاترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. در پایان، نتایج سنجه مجذور خی نشان می دهد که به لحاظ آماری رابطه بین ژانر و وقوع تعداد و نوع گواه نماها معنادار است (سطح معناداری= 0001/0) و نشان می دهد مقوله گواه نمایی، مقوله ای حساس به بافت و ژانر است.
تحلیل توصیفی- ریشه شناختی مناصب و مقامات در یادگار زریران
منبع:
پازند سال ۱۴پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۴ و ۵۵
37 - 56
حوزه های تخصصی:
یادگار زریران، یکی از کهن ترین متون حماسی- مذهبی و در اصل به زبان پارتی و احتمالاً نثری توأم با شعر است که دلاوری های ایرانیان در برابر سپاه خیونان را روایت می کند. حضور صاحب منصبان در این جنگ، این متن را از نظر بررسی تعدادی از مقامات درباری که در جنگ حضور دارند، در کنار مقامات لشکری ارزشمندتر کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی ریشه شناختی مناصب درباری و لشکری در متن یادگار زریران و سپس ارائه توضیح مختصری از چگونگی وظایف آنها است. تحلیل مناصب ذکر شده در متون کهن، از نگاه ریشه شناسی، درک بهتر و روشن تر وظایف و سلسله مقامات را باعث می شود که در زمان خود از اهمیت خاصی برخوردار بودند. بنابراین می توان گفت وجود برخی صورت ها میان این مناصب، نوعی وابستگی به دوره ای کهن تر از عهد ساسانی را بیان می دارد و یا وجوه تمایز میان برخی مناصب به ظاهر مشابه را روشن تر می سازد.
Iranian EFL Teachers’ Sources of Self-Efficacy in the Context of New English Curriculum: A Grounded Theory Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Teacher efficacy is an essential psychological variable which is linked to student achievement, motivation, and even student self-efficacy. Moreover, teachers' self-efficacy beliefs play an essential role in the context of reform initiatives by mediating any behavioral change. The relevant literature reports conflicting findings on the sources, however. Such being the case, the present study aimed at speculating on the sources of self-efficacy among Iranian EFL teachers who participated in this study. To this aim, individual interviews were conducted with 18 English language teachers teaching in middle schools up to the point when data saturation was achieved. Moreover, the participating teachers were asked to keep journals in order to keep a record of the significant experiences that captured their attention concerning their self-efficacy beliefs during one semester. The data were analyzed using grounded theory procedures in which open, axial, and selective coding were applied to extract the themes (Corbin & Strauss, 1990). The results of the study indicated that Bandura's (1997) four sources of self-efficacy information including mastery experiences, vicarious experiences, social persuasion, and physiological/emotional states played a crucial role in forming Iranian EFL teachers' efficacy beliefs. In addition to these sources, "teacher competence" and “contextual factors” appeared as two other influential factors affecting Iranian EFL teachers’ efficacy beliefs.
Collective teacher efficacy, teacher self-efficacy, and job satisfaction among Iranian EFL Teachers: The mediating role of teaching commitment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
A significant research base has increasingly substantiated that teachers are among the most significant players affecting student achievement in second language classrooms. As a result, teacher-related variables have enjoyed much research attention over the recent decades in both mainstream education and English Language Teaching (ELT). Likewise, the present study was set to test a structural model of collective teacher efficacy, teacher self-efficacy, job satisfaction, and teaching commitment, and specifically to examine the hypothesis that teaching commitment mediates the effects of collective teacher efficacy and teacher self-efficacy on job satisfaction. Using a sample of 312 Iranian EFL teachers, structural equation modeling (SEM) was conducted to establish the structural model. The findings of a confirmatory factor analysis (CFA) confirmed the fitness of both the employed scales and the structural model. The findings and implications of the present study are finally discussed.
بررسی قالب های معنایی اندام واژه های بیرونی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
27 - 44
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چهارده قالب معنایی اندام واژه های بیرونی می پردازد. قالب معنایی، چارچوب یکپارچه دانشی است که به ارائه کلی الگوهای ذهنیِ باورها، تجربه ها، آداب و رسوم، تصورات و موارد مشابه می پردازد. در این پژوهش برآنیم به این دو پرسش پاسخ دهیم که «قالب های عمده اندام واژه ها در زبان فارسی به لحاظ نحوی چگونه نمود می یابند؟» و «چه عناصر معنایی در این قالب ها بازنمایی می شوند؟». هدف مقاله حاضر، شناسایی ساختمان معنایی و نحوی قالب های اندام واژه های بدن در زبان فارسی است. داده های پژوهش، اغلب فرهنگ نگاشتی هستند. قالب ها با الگوگیری از وب گاه فریم نت از تعریف های فرهنگ واژگان استخراج شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در میان قالب های اندام واژه ها فقط یک قالب به قالب اصلی اندام واژه ها اختصاص دارد و سیزده قالب دیگر قالب های مرتبط با اندام واژه ها هستند. اندام واژه ها به دو صورت آشکار و ضمنی حضور دارند. حضور اندام واژه ها به شیوه های گوناگون مانند ساخت واژی، نحوی و معنایی مشخص شده است. حضور آشکار در ساختمان صوری پاره گفته های زبانی مانند اسم، صفت و فعل مرکب و همچنین آرایش جمله قابل مشاهده است. حضور ضمنی در رابطه معنایی اسم ها، صفت ها و فعل ها، خواه بسیط خواه مرکب با واحدهای واژگانی گوناگون به چشم می خورد.
بازشناسی تمایز خیشومی-انسدادی در شرایط نامطلوب شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
45 - 60
حوزه های تخصصی:
برای بهبود بازشناسیِ خودکارِ تمایزهای واجی، می توان از سرنخ های درکی که شنوندگان برای بازشناسی طبیعی، آن ها را در موقعیت های نامطلوب شنیداری مانند گفتار تلفنی یا نوفه محیط به کار می برند، استفاده نمود. در این پژوهش، برای یافتن سرنخ های درکیِ مؤثر در بازشناسیِ طبیعیِ تمایز خیشومی-انسدادی در جفت رقم های «دو-نه» [do]-[noh] در شرایطِ نامطلوب گفتارِ تلفنی، از آزمون های درکی استفاده شد. بررسی سیگنال آکوستیکیِ [no] نشان می دهد که سرنخ های گذر واکه ای و زمزمه خیشومی، تحتِ تأثیر عوامل مختلفِ اختلالِ سیگنال قرار گرفته، از جنبه آکوستیکی کاهش پیدا می کنند و سبب ابهام در درک خیشومی [n] می شوند. در شرایط مطلوب شنیداری، دقت بازشناسی طبیعی [n] بر اساس تنها پارامتر زمزمه خیشومی، درحدود 40 درصد است. اما با افزودن 10 میلی ثانیه از ابتدای گذرهای واکه ای به آن، دقت بازشناسی به 96 درصد افزایش می یابد. در گفتار تلفنی، دقت بازشناسیِ طبیعی براساس زمزمه خیشومی 29 درصد و براساس هر دو پارامتر، فقط 48 درصد است. به نظر می رسد عدمِ قطعیت و ابهامِ واژگانی شنونده، به دلیل حذف یا کاهش اطلاعات آوایی در شرایط نامطلوب شنیداری از یک سو و گرایش درکی شنونده به سمت همخوان بی نشان [d] از سوی دیگر منجر به کاهش بازشناسی خیشومی [n] شده است. براساس یافته های پژوهش، پارامتر آکوستیکی زمزمه خیشومی، نقش مؤثری در بازشناسیِ طبیعیِ خیشومی در شرایط مطلوب یا نامطلوب شنیداری ندارد و فقط با افزودن اطلاعاتِ گذر های سازه ای است که بازشناسی به طور معناداری افزایش می یابد. بنابراین، برای بازشناسی خودکار این واژه ها، لازم است اطلاعات زمانی و طیفی واکه های مجاور و گذرهای آن ها به کار گرفته شود.
نقدی بر کتاب وداع با ادبیات
حوزه های تخصصی:
ویلیام مارکس در جستاری با نام وداع با ادبیات از بی اعتباری و مرگ ادبیات و پژوهش های ادبی در دوران هم روزگار سخن می گوید. او برای نشان دادن درستی داوری اش و گذار از دوران وداع با ادبیات به عصر ادبیات وداع، تاریخ ادبیات را از سدة هفدهم به این سو به سه دوره تقسیم می کند و سپس می کوشد بازتاب مرگ ادبیات و گسستن پیوندهای میان ادبیات، واقعیت و جامعه را در ادبیات بجوید. به باور او، خاستگاه بی ارزشی ادبیات را باید در پیدایش و بحث پیرامون انگاره هایی چون امر والا، گذرایی و ناگذرایی زبان و سرانجام اسارت در صورت جست. نوشتة پیش رو تلاشی است برای شناساندن و بررسی خوانش تاریخی مارکس به آنچه او «ادبیات» می خواند.
مقولۀ نفی و جایگاه آن در گویش لری کهگیلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفی یکی از مفاهیم اساسی در زبان های طبیعی است. در همۀ زبان های طبیعی صورت های منفی متناظر با جملات مثبت وجود دارد. معنای جملات منفی در این زبان ها در تضاد با معنای جملات مثبت متناظرشان است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی بازنمود ساخت واژی و نحوی مقولۀ نفی و انواع جایگاه آن در گویش لری کهگیلویه بر اساس برنام ۀ کمینه گراست. اگر چه یکی از نویسندگان، گویشور بومی گویشِ مذکور است؛ اما داده های پژوهش از گفتار پنج گویشور مردِ مسن و بی سواد نیز استخراج شد. نتایج پژوهش نشان می دهد نشانۀ منفی در گویش لری پیش از گروه زمان Tense Phrase/TP و به عنوان گروهی مستقل تولید و در جایگاه های مختلفی در جمله ظاهر می شود. در جملات خبری غیراسنادی و استفهامی، نشانۀ منفی ابتدا پیش از گروه زمان TP در هستۀ گروه منفی، Negative Phrase/NegP1 تولید می شود، سپس توسط فعل جذب می شود. در این جایگاه، ارتباط بین فعل و هستۀ گروه نفی از طریق رابطۀ مطابقه صورت می گیرد. گروه منفی 2 NegP2 دیگر جایگاهی است که این نشانگر در جملات خبری اسنادی در آن ظاهر می شود. در این جایگاه، نشانۀ منفی دستخوش هیچ گونه حرکتی نمی شود و در جایگاه اصلی خود باقی می ماند. علاوه بر این، در این جملات نشانۀ منفی می تواند به جایگاه مشخص گر گروه کانون Focus Phrase/FP نیز حرکت کند. همچنین، در جملات پرسشی بلی خیر، نشانۀ منفی می تواند در جایگاه هستۀ متمم نما Complimentizer Phrase/CP قرار گیرد. افزون بر این، نشانۀ منفی در این گویش می تواند به عنوان پیشوند پیش از فعل قرار گیرد و به عنوان قید نفی نیز پیش از گروه زمان TP واقع شود.
بررسی زمان و مطابقه در گفتار بیماران دستور پریش فارسی زبان بر اساس فرضیۀ کوتاه شدن درخت نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیف و تحلیل گفتار بیماران دستورپریش فارسی زبان در چارچوب فرضیۀ کوتاه شدن درخت نحوی ( (Friedmann & Grodzinsky, 1997 است. ب ر اساس این فرضیه، ارتباط مستقیمی میان جایگاه هر عنصر در درخت نحوی و تعداد خطاها وجود دارد و هرچه عنصر مورد نظر در گره بالاتری واقع شده باشد، در برابر تضعیف آسیب پذیرتر خواهد بود. در این پژوهش توصیفی تحلیلی، نگارندگان در صدد پاسخ به این پرسشند که آیا تأثیر این نقص زبانی بر روی تمام تکواژهای نقشی یکسان است یا اینکه نقص زبانی شامل همۀ تکواژ ها نمی شود. فرضیۀ ما این است که در تولید گفتار بیماران دستور پریش ، زمان بیشتر از مطابقه آسیب می بیند. برای انجام این پژوهش دو بیمار مورد مطالعه قرار گرفته اند که بر اساس آزمون زبان پریشی فارسی، گزارش تصویر برداری، پروندۀ پزشکی و از میان نمونه های در دسترس انتخاب شده اند. نمونه های گفتاری این بیماران به وسیلۀ نگارندۀ اول و طی سه آزمون، گفتار خود انگیخته، تکمیل جمله و آزمون تکرار در بهمن ماه 95 به دست آمد. بررسی ها نشان می دهد که میزان آسیب پذیری تکواژهای صرفی در این عارضه یکسان نیست؛ به عبارت دیگر، تصریف مطابقه کاملا ً دست نخورده باقی مانده است؛ اما تصریف زمان به شدت آسیب می بیند. یافته های این تحقیق همسو و مؤید نظریه های زبان شناختی به خصوص نظریۀ بازبینی برنامۀ کمینه گرای چامسکی ( 1992 ) و تصریف دو جزئی پولاک ( 1989 ) هستند.
تحلیل کارکرد رخدادی زبانی شطح در نظام گفتمانی غزل مولانا در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره نهم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۵(پیاپی ۴۷)
173-196
حوزه های تخصصی:
شطح عرفانی در بستر نظام رخدادی زبان تحقق می پذیرد و نظام رخدادی با گسترۀ نشانه شناسی پساگِرِماسی در پیوند است. نظام رخدادی زبان نیز به دلیل ویژگی های لحظه ای، آنی، بارقه ای و استحاله ای کارکردی تنشی عاطفی می یابد. این وضعیت، حضوری پدیداری، حسی عاطفی و تنشی را برای سوژه رقم می زند که نتیجۀ آن بی خویشی اوست. بسیاری از غزل های مولانا نیز برآیند همین لحظه های بی خویشی است؛ لحظه هایی که سوژه خویشتن داری خود را از دست می دهد و ناگزیر به افشای راز می شود. حاصل این افشاگری شطح نامیده می شود. بر اساس این، پرسش بنیادین مقالۀ پیش رو این است که شطح در نظام زبا نی غزل های مولانا بر اثر کدام فرایندها و کارکردهای گفتمانی رخ می دهد. درواقع، هدف پژوهش حاضر، تحلیل نشانه معناشناسی شطح عرفانی در نظام زبانی غزل های مولانا برای تبیین نظام رخدادی و چگونگی رُخداد معنا در آن است. این پژوهش نشان می دهد غزل های شطحی مولانا در فضایی رخدادی شکل می گیرند. این فضا نیز به واسطۀ ویژگی های استحاله ای، زیبایی شناختی، جسمانه ای و شَوِشی گفتمان پیوسته دگرگون می شود و بدین سان شاهد توالی رُخدادها و ترمیم آن ها هستیم. این امر، درنهایت سبب آغشتگی حضور سوژه و هم حسی و هم پیوندی او با حقیقت مطلق و ژرفای هستی می شود.
«نسبیت حسی» و تأثیر آن بر مهارت نوشتاری زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت نوشتاری در پرورش توانایی های زبانی، درک و فهم، برقراری ارتباط با دیگران و بیان احساسات زبان آموزان نسبت به زبان فارسی نقش مهمی دارد. در پژوهش حاضر به منظور کیفیت بخشی روش تدریس مهارت های زبانی به غیر فارسی زبانان، فرضیۀ «نسبیت حسی» در مورد آموزش زبان بررسی می شود. فرض بر این است که در صورت درگیری حواس بیشتری از زبان آموز به هنگام یادگیری، درک او از واقعیت و یادگیری زبان مقصد نیز متفاوت می شود. لذا، نگارندگان تأثیر آموزش مبتنی بر حواس پنج گانه را بر مهارت نوشتاری فارسی آموزان، بررسی کرده اند. بدین منظور 40 زبان آموز زن غیر فارسی زبان از 16 کشور با سطح زبان فارسی یکسان (سطح 7) انتخاب شدند و پس از تقسیم به 4 گروه 10 نفره در مدت زمان 5 هفته (20 جلسه تدریس) بر اساس آموزش مبتنی بر نسبیت حسی ارزیابی شدند. نتایج تحلیل 200 نوشتۀ زبان آموزان در مورد چهار موضوع فرهنگی ایران و بر اساس معیار CAF (پیچیدگی، دقت و روانی) نشان داد که الگوی نسبیت حسی بر مهارت نگارش زبان آموزان تأثیر معنادار و مثبت داشته است. بدین معنا که با درگیری محرک های حسی بیشتر، اطلاعات در حافظۀ بلندمدت زبان آموز درونی می شود. بر این اساس، با تغییر حواس زبان آموزان و افزودن حواس جدید به آنان به صورت سلسه مراتبی توان یادگیری گسترش یافته است. پس از آن با درگیری حواس بیشتر، میزان دقت، روانی و پیچیدگی نوشته ها در مرحلۀ درون آگاهی (درونی و جامع) نسبت به مرحلۀ برون آگاهی (شنیداری، دیداری و لمسی - حرکتی) بیشتر بوده است. بنابراین، از این الگو می توان در تدریس مهارت های زبانی بهره برد.
Iranian Teacher Trainees’ Attitudes towards English as a Lingua Franca(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present research was an attempt to shed more enlightening light on the current wave of English as a Lingua Franca (ELF), which is gradually sweeping the traditional ideologies in the field of ELT. To that end, this study examined the Iranian teacher trainees’ attitude towards ELF. What makes the present research markedly different from the other language attitude studies is in the context of research, namely Iran, an underrepresented country in the literature concerning ELF. To collect the data, the researchers employed mixed methods design, using questionnaires and follow-up semi-structured interviews. The results indicated that many a participant maintained contradictory and ambivalent attitudes towards ELF-related issues. Whilst they appeared to be favorably inclined to agree with the statements pertaining to ELF, they did not display uniform attitudes about ELF-related issues in an in-depth analysis of the results. In fact, the results revealed an underlying tendency towards NS norms among the participants. Results of the study may have implications for teacher trainers and ELF researchers.
آغاز فرایند ورشکستگی بانک ها (مطالعه تطبیقی در حقوق ایالات متحده امریکا و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
151 - 170
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بانک ها در اقتصاد کشورها، برخی کشورها قوانین ورشکستگی بانک ها را از ورشکستگی عام شرکت های تجاری جدا کرده اند. ایالات متحده امریکا جزء کشورهایی است که ورشکستگی بانک ها را به طور کامل از ورشکستگی شرکت های تجاری جدا کرده است و درحالی که در ورشکستگی شرکت ها دادگاه نقش اساسی دارد، ناظران بانکی در خصوص ورشکستگی بانک تصمیم می گیرند و شرکت بیمه سپرده فدرال، بر اساس نظام گزیر، که بر ورشکستگی بانک ها حاکم است، به وضعیت بانک ورشکسته رسیدگی می کند. در مقابل، در برخی کشورها، از جمله ایران، هنگامی که بانکی ورشکست می شود، مقررات عام ورشکستگی شرکت های تجاری اعمال می شود. از تفاوت های مهم این دو روش در آغاز فرایند گزیر و ورشکستگی و متقاضیان شروع آن هاست. برای شروع فرایند گزیر نیازی به صدور حکم دادگاه نیست و این فرایند فقط با نظر ناظران بانکی یا مقام دیگری که قانون تعیین کرده است آغاز می شود؛ درحالی که در نظام عادی ورشکستگی فرایند ورشکستگی را خود بانک، طلبکاران بانک، یا مقام قضایی آغاز می کند و تصمیم گیری در خصوص ورشکستگی با دادگاه است.
کاربرد اصل عدم تبرع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
171 - 193
حوزه های تخصصی:
اصل عدم تبرع یکی از امارات قانونی است که کاربرد آن در نظریات فقهی و حقوقی و به تبع در آرای قضایی مورد اختلاف است؛ طوری که در بعضی از نظریات فقهی در توصیف قرارداد و در دکترین حقوقی و آرای قضایی به مبنا و منشأ ایفا و پرداخت طبق ماده 265 قانون مدنی استناد شده است. در این پژوهش، با توجه به مستندات این اصل، ثابت شد که این اصل به هیچ وجه در حوزه حقوق قراردادها کاربرد ندارد. چون در این حوزه باید به ظهور اقتضای ذات یا اطلاق قرارداد یا توافق طرفین استناد شود. اما در حوزه خارج از قراردادها در مواردی این اصل کاربرد دارد که اولاً ذی نفع داوطلبانه به درخواست منتفع، بدون وظیفه قانونی، منفعتی رسانده باشد و ثانیاً عمل نفع رساننده ظاهر در مجانی بودن نباشد.
کاربرد هرمنوتیک در حل تعارض متن قوانین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
225 - 248
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک و کیفیت فهم متن قوانین دو بحث روز و بسیار مهم محافل علمى و حقوقی است. از آنجا که قانون اساسی ما برگرفته از فقه امامیه است، برای هرمنوتیک متن قوانین به فهم دانش اصول فقه، که از منابع مهم دریافت اصول قواعد و کیفیت فهم فقهى است ، نیاز داریم. در حقیقت، هرمنوتیک علمِ تعبیر و تفسیر و تأویل است؛ درحالی که قواعد به دلایلی چون اجمال و ابهام تاب تفاسیر گوناگونی دارند. به سبب اینکه هر مرجعی برای نظارت بر اجرای قانون به ناچار آن را تفسیر می کند، هرمنوتیک را فهم عصری دانسته اند که تفسیر را به واقعیت نزدیک می کند. در واقع، هرمنوتیک علمی است که محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در بسیاری از زمینه ها (حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، ...) توانسته اثرگذار باشد. هنگام تعارض در متن قوانین هم هرمنوتیک ابزاری قدرتمند است و می توان از آن بهره مند شد. در این پژوهش مشاهده خواهد شد که به رغم تفاوت های هرمنوتیک و اصول استنباط و نیز وابستگی هرمنوتیک به منابع حقوقی غربی و وابستگی اصول استنباط به منابع حقوق اسلامی، با توجه به اقتباس برخی مقررات نظام حقوقی ایران از نظام های حقوقی غربی، لازم است اصول و قواعد مشترک هرمنوتیک و اصول استنباط در تفسیر قوانین ایران به کار گرفته شوند.
جایگاه اصل آزادی ادله در دعاوی بازرگانی از منظر حقوق ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
463 - 481
حوزه های تخصصی:
اصل آزادی ادله در دعاوی تجاری، با لحاظ ضرورت های بنیادینی همچون سرعت و سهولت و توجه به خصایص و عرف های هر رشته از تجارت، در فرایند دادرسی، جایگاه خود را در حقوق برخی کشورها، مانند فرانسه، تثبیت کرده است. این اصل حاکی از آن است که در دعاوی تجاری هر وسیله ای اعم از شهادت، فاکتورها، صورت وضعیت های صادره، سفارش های خرید، ایمیل ها برای اثبات روابط و معاملات تجاری، بدون هیچ گونه محدودیت در توان اثباتی آن ها، قابل استناد است. اصل آزادی ادله دو رکن اصلی نظام ادله قانونی یعنی مضبوط بودن شمار ادله و محدود بودن توان اثباتی برخی ادله را کنار می گذارد و نظام اثباتی متفاوتی را در دعاوی تجاری پایه ریزی می کند. با این حال به نظر می رسد در حقوق ایران، با از بین رفتن محدودیت های اعمال شده بر ارزش اثباتی شهادت و نیز امارات در اصلاحات قانون مدنی پس از انقلاب اسلامی و استفاده از ظرفیت های نهادهایی چون امارات قضایی و علم دادرس در فرایند دادرسی مدنی، ضرورت تمسک به اصل فوق تا حد زیادی کم رنگ شده است. این دیدگاه ضرورت به کارگیری دادرسان خبره و آشنا به امور و روابط تجارتی در دستگاه قضایی را بیش از پیش نمایان می سازد.
English Major Students’ Awareness of Metacognitive Reading Strategies: Gender and Academic Level in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Metacognitive reading strategies play a significant role in reading comprehension and educational success. Being noticeably absent from many Iranian classrooms and largely unaware of by many language learners and teachers, metacognitive reading strategies have fallen into oblivion in English language teaching, research, learning, and assessment. The present study was an attempt to measure the metacognitive reading strategy (MRS) awareness among Iranian university students majoring in English Translation Studies. It also aimed at determining whether gender and learners’ different academic levels would make any difference in using various types of MRS. Furthermore, it investigated the relationship between Iranian EFL learners’ awareness of MRS and their reading comprehension performance. A sample of 45 EFL university students majoring in English Translation at Chabahar Maritime University participated in this study. They were asked to complete the Survey of Reading Strategies (SORS) questionnaire adapted from Tavakoli (2014) and to take a TOEFL Junior Standard Reading Comprehension Test. The results revealed that although the overall strategy use among these students was low (M=2.42), support reading strategies were used the most and problem-solving strategies were the least frequently used ones. Additionally, no significant difference was found between males and females as well as different academic levels in the use of MRS. No significant relationship was found between students’ overall use of metacognitive reading strategies and their reading comprehension achievement. The study concludes with a number of pedagogical implications and lists several guidelines for future research.