فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
The monopoly of Western ideologies, theories and methods through English language education as well as the marginalization of Islamic values in English language learning materials has caused heated debates and controversies among Muslim TEFL scholars. In a descriptive and interpretive analysis, this study attempts to bring light to some theoretical issues pertained to language education and Islamic education in a historical mode hoping to pave the way for further exploration of Islamic heritage in English language education theory and practice. The study also calls for designing English literacy programs in light of the Islamic education theories and methods, and urges Muslim TEFL scholars to restructure English language education in a way that meets the demands of an Islamic education. Thus, it first looks at the roots where Islamic education has guided many intellectual movements including language education. Secondly, it reviews the colonial era in which western education has created a gap between the glorious Islamic past and through its language superiority. Then, it explores the awakening movements that call for reunion and return to our ‘true selves’ in education, in general and in language education, in particular. It is hoped that the present work may pave the way for further exploration of Islamic heritage in English language education theory and practice.
The Role of Private Speech Produced by Intermediate EFL Learners in Lexical Language Related Episodes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Private speech utilization is accepted to have a critical role in the continuum of language acquisition. As a valuable device in studying learners’ talk during interaction, a language related episode (LRE) is any part of a dialogue where a student speaks about a language problem s/he comes across while completing a task. The present study investigated the role of private speech produced by Intermediate Iranian EFL learners while they were involved in completing a dictogloss. For this purpose, 12 female EFL learners were chosen and they were required to speak about a lexical item cooperatively while they were completing a dictogloss task. These interactions were recorded and their lexical language related episodes were transcribed. In order to investigate the private speech used in the interactions, data was coded for different forms and contents of private speech and their functions were identified. The results indicate that private speech is mostly used for self-regulation and gaining control over the task. The study has implications for teachers and researchers by giving insights on how L2 is used in interactions.
وضعیت سازه بودگی زنجیره های شبه خرده جمله در گونه موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرده جمله سازه ای با ساختار [NP XP] است که متمم افعال خاصی همچون «پنداشتن» و دیگر افعال هم معنی آن واقع می شود. زنجیره مذکور در برخی زبان ها همچون سوئدی، انگلیسی، عربی، فرانسوی و فارسی سازه ای تحت عنوان «بند کوچک» یا «خرده جمله» تشکیل می دهد. در توصیف این بندها، خرده جمله ها بندی فاقد فعل خودایستا، متمّم ساز و تصریف معرّفی می شوند که ساختار آنها به صورت [NP XP] است. (XP) در این بندها می تواند گروه اسمی، گروه صفتی و یا گروه حرف اضافه باشد. به لحاظ معنایی نیز خرده جمله ها دارای معنای گزاره ای هستند که معنای یک جمله کامل را در خود دارند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و به منظور بررسی سازه بودگی زنجیره [NP XP] در زبان کردی، گویش سورانی، گونه موکریانی انجام شده است. در این راستا، با استناد به شواهدی از زبان کردی که به صورت میدانی گردآوری شده اند، به بررسی داده ها می پردازیم. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد زنجیره [NP XP] به عنوان متمم افعالی همچونfærz» «kerden ʼفرض کردنʻ، «zanin» ʼدانستنʻ، «bæ hesew henan» ʼبه حساب آوردنʻ، «new nenan» ʼنامیدنʻ، و bæ» «næzær haten ʼبه نظرآمدنʻ به تمامی آزمون ها پاسخِ سازه ای می دهد. همچنین استدلال های ارائه شده نیز سازه بودن زنجیره را اثبات می کنند. در نتیجه، زنجیره [NP XP] در این گونه از زبان کردی یک سازه تشکیل می دهد؛ سازه حاصل خرده جمله است.
جلوه اساطیر در دو بیتی های فایزدشتی
منبع:
رخسار زبان سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
۵۰ – ۲۸
حوزه های تخصصی:
در شعر فایز دشتی اساطیر جلوه و شکوه خاصی دارند. او با بیانی کلی و دیدگاهی دیگر به جهان می نگرد و از اساطیر مختلف با بیان هایش گوناگون یاد می کند. وی گاهی فقط اساطیر ملی و یا مذهبی کهن را بیان می کند و گاه نیز به اسطوره سازی با کمک حوادث و شخصیت های غیر ایرانی دست می زند. وی به اساطیر مختلف اعم از اساطیر مذهبی و ملی پیش از اسلام و پس از اسلام و نیز اساطیر غیر ایرانی توجه داشته است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل محتوایی، میزان تأثیر اسطوره و بن مایه هاى آن را در اشعار فایز دشتی، شاعر بزرگ بوشهری، مورد کندوکاو و تجزیه و تحلیل قرار داده است. نخست، اشعار فایز مورد مطالعه و بررسی، سپس نمونه هایی از اساطیر ایرانی، غیر ایرانی و اساطیر مذهبی به کار رفته در این اشعار، استخراج و مورد شرح و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که گرایش های اسطوره ای فایز، متأثر از مطالعة عمیق شاهنامه و تعلیمات مکتب خانه ای او بوده و منظور نگارنده از نگارش این مقاله، نمایاندن جایگاه اساطیر و تأثیر آن در شعر فایز است. فایز توانسته است در بعضی از دوبیتی های خود، نوع حماسه را به ادبیات غنایی وارد کند و اساطیر به کار رفته در اشعار، با هدف قبلی انتخاب و به کارگیری آنها باعث به وجود آمدن سبکی نو در دوبیتی شده است.
بررسی تغییرات معنایی چند واژه از تاریخ بیهقی
منبع:
رخسار زبان سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
۸۲ – ۶۵
حوزه های تخصصی:
زبان در طول سالیان متمادی دستخوش تغییرات می شود. تغییرات معنایی در واژه ها از رایج ترینِ این تغییرات است. در مطالعات انجام شده درباره تغییرات معنایی به سه دسته مختلف از مفاهیم اشاره شده است: انواع تغییرات معنایی، دلایل تغییرات معنایی و مکانیزم یا ساز و کارهای تغییرات معنایی. وقتی از انواع تغییرات معنایی حرف می زنیم مقصودمان نتایجی است که این تغییرات به همراه دارند؛ برای مثال تغییر مدلول واژه یا حذف آن از زبان. زبان شناسان مکانیزم هایی را برای انجام تغییرات معنایی پیش بینی کرده اند؛ مجاز و استعاره دو مکانیزم اصلی هستند. به طور مشخص، ما در این نوشته تغییرات معنایی چند واژه از کتاب تاریخ بیهقی را که از متون نثر باقیمانده از قرن پنجم هجری قمری است، بررسی می کنیم. پرسش پیش رو این است که آیا با مکانیزم های معرفی شده می توان تغییرات معنایی این کلمات را توضیح داد و آیا شواهدی تاریخی برای تأیید این مدعا وجود دارد یا خیر. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که تغییرات معنایی غالب واژه های بررسی شده با فرایند مجاز تبیین می شوند و می توان از شواهد تاریخی نیز برای تبیین این ادعا سود برد.
تحلیل واژانه بر مبنای الگوی ارتباطی یاکوبسن
منبع:
رخسار زبان سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
۴۱ – ۱۸
حوزه های تخصصی:
الگوی ارتباطی یاکوبسن، (1896-1982) زبان شناس روسی و نظریه پرداز ادبی، به تحلیل عناصر ارتباطی یعنی زبان، پیام(شعر)، فرستنده(شاعر)، گیرنده (مخاطب و خواننده) می پردازد. برقراری ارتباط بین اثر ادبی و مخاطب همواره دغدغه ی شاعران و نویسندگان بی شماری بوده است. تا آن جا که در مثلث «شاعر، اثر ادبی، مخاطب» آن ها که بر اثر ادبی، توجه و تمرکز بیشتری ورزیده اند از استقبال کمتری برخوردار بوده اند و بالعکس. در این مقاله سعی شده است به تحلیل عناصر ارتباطی ژانر واژانه بر مبنای الگوی ارتباطی یاکوبسن پرداخته و به این پرسش پاسخ داده شود که در مجموع چگونه می توان ژانر واژانه را با الگوی یاکوبسن تطبیق داد و تحلیل کرد؟ به این منظور واژانه هایی از افراد مختلف انتخاب و به ارزیابی عناصر ارتباطی پرداخته شده است. طبق نتایج و ره یافت های این پژوهش در این نوع نوشتار، گاهی شاعر بر پیام توجه بیشتری دارد و گاهی بر مخاطب اثر؛ اما چیزی که مشهود است توجه به پیام (شعر) بیشتر از عناصر دیگر است چون درک معنا را برای مخاطب به تأخیر می افکند و او را برای دریافت معنا به تکاپو وا می دارد.
The Amount of Job Satisfaction among EFL Teachers in Iran A Comparison of Gender Groups, Academic Degree, and Major
منبع:
هنر زبان دوره ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) شماره ۲
61-76
حوزه های تخصصی:
A lot of studies have been done in the developed countries due to the importance of job satisfaction; however, only a limited number of studies have been conducted on English teachers' job satisfaction in Iran. Therefore, this study has been designed to recognize the amount of job satisfaction among Iranian EFL teachers regarding their gender, academic degree, and major. To do this end, both qualitative and quantitative research methods, a questionnaire, and a structured interview were utilized. To collect data, a validated questionnaire which was developed by Karavas (2010) administered to a sample of 53 males and females English teachers, teaching in different institutes, at private schools, and at universities in Genaveh Port, Bushehr Province. After gathering the questionnaires, all of the teachers were interviewed. The study findings provided the evidence that females were more satisfied than males. Moreover, the results indicated that the participants with BA/BSc significantly had higher job satisfaction than the participants with MA/MSc degree. But the comparison between the other groups did not reveal any significant difference. Furthermore, the findings clearly demonstrated that there is no significant difference between teachers' job satisfaction and their major. The results of the interview revealed that Iranian EFL teachers satisfied with their jobs because they like teaching, and the most important reason of all teachers' job dissatisfaction is their low salary.
الأداء الأکادیمی والتصور العالمی للتعلم: من مسؤولیات التکوین والتأطیر إلى ترسیخ المسؤولیة الاجتماعیة
حوزه های تخصصی:
یتأس س الن ظر ف ی خ صوص یة ه ذا الم وض وع على إبراز أه م یة "التصور العالمی للتعلم" فی تطویر أداء أکادیمی جامعی متمیز، تتحقق بمقتضاه ثوابت الربط بین أمرین اثنین: 1- مراعاة خصوصیات الفرد البیولوجیة والفسیولوجیة، والمعرفیة، والثقافیة... فی التربیة والتعلیم، وتأهیله لأن یکون بموجب هذا التکوین عنصراً منصهراً فی عمق عولمة علمیة، وفکریة، وثقافیة تترسخ فی کل مظاهر حیاتنا الیومیة المعاصرة؛ 2- دور الجامعات (وکلیات التربیة تحدیداً) فی تعزیز روح المسؤولیة الاجتماعیة لدا الطلاب، وإعدادهم للانخراط الفاعل فی مجتمعهم عل حد تعزیز الانسجام بین ما یحدد هویتهم الفکریة والحضاریة العربیة، وبین ما یشکل مظاهر انخراطهم فی النسیج العلمی والفکری الحضاری العالمی.
تحلیل تقابلی مجاز در متون مطبوعاتی فارسی و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
7 - 23
حوزه های تخصصی:
متن های مطبوعاتی در تمامی جنبه ها به ویژه در زمینه سیاسی از مجاز بهره گرفته اند. درک این آرایه ادبی، معادل یابی و ترجمه آن در زبان مقصد یکی از چالش هایی است که مترجم ها به طور معمول با آن روبه رو هستند. در اهمیت این آرایه ادبی، افراسیابی و همکاران (Afrasiabi et al, 2006) می نویسد: «مجاز از مهم ترین، گسترده ترین و پیچیده ترین مباحث بلاغی است. اهمیت مجاز از این رو است که هم در معانی به کار می رود (مجاز عقلی) و هم در بیان (مجاز مرسل)؛ به علاوه مجاز زیر ساخت استعاره است که خود از مباحث گسترده ی بلاغت است.» (Afrasiabi et al, 2006, p. 3) از سوی دیگر، پژوهش های اخیر در حوزه زبان شناسی نشان می دهد برخلاف دیدگاه سنتی، آرایه های ادبی از جمله مجاز فقط به حوزه ادبیات تعلق ندارند و در انواع زبان و گفتمان به کار می روند. بر این مبنا، مقاله حاضر پژوهشی بینارشته ای است که از طریق پیوند با حوزه های زبان شناسی، بلاغت و ترجمه شناسی به بررسی نقش مجاز در نمونه هایی از متن های مطبوعاتی فارسی و فرانسه می پردازد تا به شناخت شباهت ها و تفاوت های این آرایه در دو این زبان منجر شود.
ارائه های علمی انگلیسی و فارسی: بررسی چگونگی تفکیک مطالب مهم از کم اهمیت در پیکره های سخن و بیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
25 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهشِ پیکره محور، بررسی چگونگی جداسازی مطلب های بااهمیت از کم اهمیت در ارائه های علمی انگلیسی و فارسی است. مقاله حاضر کوشیده است تا نشانگرهای مطالب بااهمیت را از نظر نقشی که در ارائه دارند، دسته بندی نماید. به این منظور، از روش تحقیق ترکیبی بهره گرفته شده است. به منظور یافتن نشانگرهای مطلب های بااهمیت، 160 ارائه در پیکره بیس و 60 ارائه در پیکره فارسی سخن، موردبررسی قرار گرفت. سپس این نشانگرها از لحاظ نقشی که در ارائه داشتند، گروه بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد در سخنرانی های علمی، مجزا کردن مطلب های بااهمیت از کم اهمیت- بدون درنظر گرفتن گونه زبانی انگلیسی یا فارسی، با تکیه بر پنج نقش کلامیِ «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب»، «پوشش موضوع»، «وضعیت مطلب»، و «ارتباط با امتحان» انجام می گیرد. علاوه بر این، جداسازی مطلب های بااهمیت از کم اهمیت صرفاً با تکیه بر یک نقش کلامی صورت نمی گیرد. افزون بر این، نشانگرهای نمایاننده موضوع، اهمیت مطلب را فقط به صورت ضمنی نشان می دهند. همچنین، تعامل با مخاطب بیشترین فراوانی را در بین نشانگرهای اهمیت مطلب ها در ارائه های انگلیسی و فارسی به خود اختصاص داده است. به طور کلی، یافته های این مقاله نشان داد، برای مجزا کردن مطلب های بااهمیت از کم اهمیت در ارا ئه های انگلیسی و فارسی باید کلام را به سوی مخاطب سوق داد. به بیان روشن تر، ارائه دهنده ها بیشتر تمایل دارند برای تأکید بر مطلب های بااهمیت با مخاطب تعامل ایجاد کنند.
از تصویر تا تصور : بررسی تحول در استفاده از تصویر در متدهای آموزشی زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
67 - 84
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سیر روبه رشد کاربرد تصویر در روش های آموزشی مستقیم، شنیداری-دیداری و دو گونه رویکرد ارتباطی به آموزش زبان، بپردازد تا به این وسیله بر اهمیت روز افزون این ابزار در آموزش زبان تأکید کند. هر چند تصویر، در ابتدا ابزاری برای جلوگیری از گفت وگو به زبان مادری بوده است و نقش «جایگزین معنایی» و آسان کننده تفسیر معانی را داشته است، اما به تدریج نقش های پیچیده تری یافته است مانند تصویر موقعیتی جایگزین تصویر معنایی شده و پژوهشگران را در خلق روش های مرتبط با موقعیت های زبانی یاری کرده است. بنابراین با استفاده از تصویرها، اطلاعات مرتبط به موقعیت ویژه و یا مفاهیم فرهنگی انتقال می یابد. بر این مبنا، تصویرها دیگر فقط نقش مرجعی ندارند و خود بخشی از محتوای درس به شمار می آیند. در گامی فراتر، تصویرها دیگر فقط در خدمت داده های زبانی و واسطه فهم فرهنگ نیستند، بلکه محرکی برای مشارکت بیشتر زبان آموزها در گفت وگوها بوده و نقش مؤثری در فعال تر کردن او دارند. در این پژوهش، به نقش تصویر در آموزش زبان بر مبنای آخرین گونه رویکرد ارتباطی اشاره می کنیم. این رویکرد، با فاصله گرفتن از کاربرد آموزشی تصویر به بهره گیری واقعی آن در زندگی نزدیک می شود. این بهره وری که همسو با اصول رویکرد ارتباطی در کاربرد منبع های واقعی زبان در آموزش، آن هم در قالب های واقعی است، به زبان آموز امکان تصور آن چه پیش از این تجربه نکرده، را می دهد.
بررسی نحوی-معنایی پیرااضافه های زبان کردی(گویش سورانی) بر پایه نحو ذره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
107 - 138
حوزه های تخصصی:
در نظریه نحو ذره بنیاد، گره های پایانی، دارای مؤلّفه های نحوی-معنایی و کوچکتر از تکواژ و چینش ثابت شاخص-هسته-متمم هستند. این مؤلّفه ها در یک سلسله مراتب جهانی به نام توالی نقش ها چیده می شوند و از اصلِ یک ویژگیِ واژنحوی-یک مؤلّفه-یک هسته پیروی می کنند. در این نظریه، مدخل واژگانی شامل یک درختچه نحوی است که چینش مؤلّفه های آن را نشان می دهد و صورت و آوا را به هم پیوند می دهد: . در این نظریه، واژگان پسانحوی است و نحو مسئول ساخت همه عناصر زبانی از تکواژ تا جمله است و بازنمون، عملیاتی است که درخت های ساخته شده از رهگذر نحو را با درختچه های ذخیره شده در درون مدخل های واژگانی مطابقت می دهد. این نوشتار، ساخت نحوی-معنایی پیرااضافه های زبان کردی (سورانی) را بررسی می کند. زیرا بر مبنایِ اصلِ بازتاب بیکر، پیچیدگی ساختواژی نشاندهنده پیچیدگی نحوی است و بر عکس. چرا که در شماری از زبان ها رابطه بین تکواژها و هسته های نحوی/مؤلّفه های معنایی نماینده آن ها، یک رابطه یک به یک است، در حالی که در ساخت نحوی زیرین همه زبان ها، باید این رابطه وجود داشته باشد. بر این اساس، بررسی پیرا اضافه های l{...(d)a، l{...{w{، w{/b{...(d)a و w{/b{...{w{نشان داد که این پیرا اضافه ها، به ترتیب دارایِ یک (مکان)، سه (مکان، مبدأ و بست)، چهار (مکان، مبدأ، مقصد و مسیر) و یک (مکان) مؤلفه معنایی و به تبع آن همین شمار هسته نحوی در نمودار درختی هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد این پیرااضافه ها ساخت پایگانی دارند که شیوه چینش مولفه های آن ها را در نمودار درختی نشان می دهد.
نگاهی جامعه شناختی به کنش گفتار انتقاد در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
27 - 47
حوزه های تخصصی:
زبان، تجلی گاه فرهنگ و افکار افراد یک جامعه است و با بررسی زبان می توان به مطالعه رابطه متقابل زبان، تفکر و فرهنگ دست یافت و از نظام فکری و فرهنگی یک جامعه آگاه شد. بر این مبنا، این پژوهش بر آن است تا به بررسی کنش گفتار انتقاد در زبان فارسی بپردازد. مقاله حاضر، به بررسی این راهبردها در کنش گفتار انتقاد می پردازد. به این منظور، از آزمون تکمیل گفتمان استفاده شد و پاسخ های جمع آوری شده از 200 شرکت کننده، با استفاده از چهارچوب راهبردهای بیان و تعدیل انتقاد گوئن (Nguyen, 2005, 2013) مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفت. شیوه انتقاد، به موقعیت و فاصله اجتماعی و نیز جنسیت افراد شرکت کننده در تعامل بستگی دارد، اما جنسیت تأثیر بر نحوه بیان و تعدیل انتقاد در مقایسه با دو متغیر دیگر بیشتر است. بررسی ارتباط جنسیت و راهبردها نشان می دهد که این کنش گفتار در بین زن ها بیشتر از مردها تعدیل می شود. یافته های پژوهش نمایان گر است که انتقاد برخلاف دیدگاه رایج، همیشه یک کنش گفتار منفی نیست. بلکه افراد در تعامل های اجتماعی می توانند با استفاده از کنش گفتارهای دیگر مانند تعارف، تعریف، عذرخواهی و تعدیل کننده هایی مانند خوش زبانی ها و توجیه کننده ها تأثیر منفی این کنش گفتار را کاهش دهند، به گونه ای که انتقاد مفید بوده و در بین آن ها هم بستگی[1] ایجاد کند. از یافته های پژوهش می توان در بررسی های تطبیقی بینافرهنگی و مسائل آموزش زبان بهره گرفت. [1] solidarity
بررسی معنی سازی و استنباط و الگوهای مفهومی اسامی مرکب درون مرکز فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
49 - 68
حوزه های تخصصی:
با گسترش مرزهای دانش، نظام مفهومی بشر نیز تغییر می کند. این دگرگونی به دو شیوه انجام می پذیرد. نخست با مواجهه مستقیم با پدیده ها و تجربه کردن و یادگیری این مفاهیم از محیط پیرامون و دوم به وسیله ترکیب مفاهیم موجود و خلق مفاهیم جدید. اسم های مرکب بازنمایاننده کارکرد فرایند ترکیب در هر زبان است. در اسم های مرکب، هسته توسط بخش بعدی که توصیف گر است، تعدیل و تحدید می شود. در واقع توصیف گر باعثِ تمایز اسمِ هسته از اسم های هم مقوله خود می شود. در هنگام شکل گیریِ ترکیبی نو، همواره انتظار می رود که معناهای اسم های موجود در ترکیب تغییر کند و منطبق بر معنای اولیه و مستقل این اسم ها نباشد. فرایند تولید معنای مجازی و استعاری و غیر استنباطی فرایندی مداوم از مقوله سازی ذهن بشر از جهان بیرونی است و معنای مجازی با معنای واژه به واژه، پیوند نزدیکی دارد. بخش مهمی از فهم زبان روزمره، تعبیر اسم های مرکب تازه وارد به زبان به وسیله ترکیب مفهومی است. فرایندی که نقش آن در تعبیر و استنباط و معنی بخشیدن نهایی به اسم های مرکب مشهود است. سخن گویان هر زبان قادرند مفاهیم را به صورت های مختلف با هم ترکیب کنند و نتیجه آن وجود اسامی مرکب با ساخت همسان اما دارای معنی و مفهوم متفاوت است. در این مقاله، چگونگی معنی سازی و استنباط و الگوهای مفهومی اسم های مرکب درون مرکز فارسی بررسی می شود.
ستاک ساختواژی: مفهومی جدایی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
91 - 117
حوزه های تخصصی:
عنصرِ ستاکِ ساخت واژی، صورتی آوایی از یک واژه است که به عنوان واحدی انتزاعی، نقش عنصر پایه را در فرایندهای صرفی بر عهده دارد و مستقل از جنبه نحوی و معنایی واژه در این فرایندها عمل می کند. مسئله اصلی این مقاله، تحلیل مفهوم جدایی گرایِ ستاک ساخت واژی، از دیدگاهی نوین است که فرضِ وجود آن در توجیه عدم تطابقِ یک به یک بین صورت و معنای سازه های واژه های صرف شده و مشتق ضروری است. نبود رابطه ای ثابت و یک به یک بین صورت و معنای عناصر ساخت واژی موجود در واژه های غیربسیط، یکی از واقعیت های زبانی است که انگاره های صرفی تکواژبنیاد را در شماری از تحلیل های صرفی به چالش طلبیده است. چرا که انگاره های صرفی تکواژبنیاد نگاهِ تسلسلی به صرف دارند. در مقابل، رویکردهای واژه بنیاد به صرف، نگاهی جدایی گرا به رابطه بین صورتِ واژه و ابعاد نحوی و معنایی آن را اتخاذ کرده اند. از منظر فرضیه جدایی گرا که مهم ترین جنبه صرف واژه بنیاد است، بازنمونِ صرفیِ فرایند های صرفی، متمایز از جنبه نحوی و معنایی آن ها است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که صورت هایی از یک واژه، طیِّ فرایندهای صرفی، مقوله نحوی و معنای مشخصی ندارند، در واژگان ثبت نمی شوند و صورت آزاد هم نیستند، اما وجود آن ها الزامی است. این صورت آوایی، ستاک ساخت واژی (ساخت صرفیِ محض) نامیده می شود که جداسازی آن از سطح نحو و معنای واژه، در یک فرایند صرفی می تواند مسئله عدمِ تقارن ساخت واژی، مانند وجود یک ستاکِ مشترک در چند فرایند صرفی، یا چند ستاک برای یک واژه قاموسی را نشان دهد. همچنین قادر است اشتقاق بدون وند افزایی صوری را به شیوه دقیق تری از رویکرد صرفِ تکواژبنیاد، تبیین نماید.
شبکه معنایی «عَلَی» در گفتمان قرآنی برمبنای نظریه پیش نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروف جارّه از واژگان چندمعنی و بسیار انعطاف پذیر در زبان قرآن به شمار می آیند و دارای مفاهیم گسترده ای هستند. خداوند از این ویژگی به بهترین وجه برای افاد ه مقصود خود کمک گرفته است. مسلماً کاربست نظری ه پیش نمونه در تحلیل معنیِ کانونی و معانی شعاعیِ این حروف می تواند شبک ه معنایی منسجمی برای هر یک از آن ها به دست دهد. بر این اساس، نوشتار حاضر سعی دارد تا با کاربست نظری ه پیش گفته و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، معانی گوناگون حرف جر «علی» را در گفتمان قرآنی تبیین، و جهان بینی حاکم بر آن ها را استخراج کند. بررسی داده های قرآنی بر این نکته اذعان دارد که معنی کانونی حرف جرّ «علّی»، «استعلاء» است. این معنی، هسته مرکزی شبک ه معنایی منسجمی به شمار می رود که از دوازده معنی شعاعی در دو خوشه معنایی (توافقی و تقابلی) مبتنی بر معنای نخست تشکیل شده است. گفتنی است با استفاده از الگوی شناختی پیش نمونه، نیابت «علی» از حروف جاره «مِن»، «فی»، «باء» و «لام» در گفتمان قرآنی مخدوش شد.
بازنگری در تصریف زمان گذشته در زبان فارسی بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صرف توزیعی انگاره ای دستوری است که در دهه 90 میلادی به کوشش هله و مرنتز ( 1993 ، 1994 ) در بستر نظریه اصول و پارامترها بالیدن گرفته است. این نظریه که مجموعه فرض هایی در باب تعامل بخش های مختلف دستور و ازجمله صرف و نحو و واج شناسی فراهم می آورد، تصریح می کند که ساختار واژه ها نیز مانند گروه و جمله در نحو تولید می شود. بر پایه این رهیافتِ پادواژه گرا، در مقاله حاضر می کوشیم تا ویژگی های هسته های نقش نما مانند زمان و مطابقه را که جایگاه اتصال عناصر فعلی زبان فارسی هستند، بررسی کنیم و نشان دهیم که چگونه این عناصر وندهای زمان و شخص و شمار را جذب می کنند. برای این منظور، پس از معرفی اجمالی پیشینه پژوهش در باب وندهای گذشته زبان فارسی و تک واژگونگی ریشه های فعلی، به بررسی مبانی صرف توزیعی و به ویژه تمایزهای آن با کمینه گرایی واژه گرا می پردازیم. در ادامه، بر مبنای فرضیه حرکت فعل در محمول های بسیط و مرکب زبان فارسی، نشان می دهیم که فعل های واژگانی و دستوریِ درون گروه فعلی کوچک از طریق فرایند پسانحوی ادغام صرفی به هسته زمان حرکت می کنند تا از این رهگذر، وندهای زمان و مطابقه را جذب کنند. سرانجام، استدلال می کنیم که خلاف توصیف های سنتی، تنها وند گذشته در فارسی تناوب واجی و خودکار « د/ ت» است. طبق این تحلیل، عنصری به نام ستاک حال یا گذشته در زبان فارسی وجود ندارد؛ بلکه ریشه ای مانند « √ بین» دارای دو واژگونه «بین» و «دی » است که جایگاه تظاهر هر یک کاملاً تابع محیط واجی (و نه ساخت واژی) است؛ بدین صورت که واژگونه دوم در مجاورت هر وندی که با واج / d / آغاز شود، می آید (مانند: می دیدیم، دیدن، دیدار) و واژگونه نخست در هر جایگاه دیگری درج می شود (مانند: می بینیم، بینا، بینش).
مجهول در زبان فارسی از منظر صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله توصیفی تحلیلی حاضر، ساخت های موسوم به مجهول ِزبان فارسی را در چارچوب رویکرد صرف توزیعی ( Halle & Marantz , 1993 )، رویکردی غیر واژگان گرا که ساخت تمام واحدهای غیر بسیط را به تنها حوزه زایای دستور، یعنی نحو می سپارد از منظر تعامل نحو و معنا، با تمرکز بر دیدگاه امبیک ( 2004 )، بررسی می کنیم. از آنجا که مجهول های فعلی و صفتیِ زبان فارسی، جملگی غیر بسیط اند؛ لذا در رویکرد حاضر، خلاف پژوهش های پیشین در ساخت مجهول، با قواعد نحوی یکسان توصیف و تبیین می شوند و تفاوت آن ها به جایگاه های متفاوتِ ادغام هسته نمود (بالا یا پایین گروه فعلی) نسبت داده می شود. همچنین، با استناد به شواهد تعبیری و زبانی، چون برخی وجه های وصفی واحد (گداخته، بسته و آراسته)، در ترکیب « اسم مفعول + شدن»، هم تعبیر رخداد و هم تعبیر رخدادِ نتیجه ای دارند؛ بنابراین، نوع دیگری از مجهول صفتی، یعنی «نتیجه ای» را در زبان فارسی معرفی می کنیم و مشخصه های نحوی آن را در چارچوب صرف توزیعی نشان می دهیم. دلیل چنین تفاوت تعبیری، کاربرد دوگانه فعل «شدن»، به عنوان فعل کمکی در ساخت رخدادی و فعل ربطی یا عملگرِ «شدن» به تعبیر امبیک ( 2004 ) در ساخت نتیجه ای است.
جایگاه گروه اسمی سنگین در زبان فارسی: شواهدی از شم زبانی گویشوران بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های پیشین در زمینه جایگاه گروه اسمی سنگین نشان می دهد که در زبان های «فعل مفعول» همانند انگلیسی، سازه های بلند تر پس از سازه های کوتاه تر (پسایند سازی) ظاهر می شوند؛ ولی در زبان های «مفعول فعل» همانند ژاپنی و کره ای، سازه های بلند قبل از سازه های کوتاه (پیشایند سازی) قرار می گیرند. در این گستره پژوهشی، بررسی زبان فارسی می تواند جالب باشد؛ زیرا این زبان دارای توالی کلمه ای نسبتاً آزاد است و از نظر موقعیت هسته در گروه ها، هم هسته آغاز و هم هسته پایان است. پژوهش هایی که این پدیده را در فارسی بررسی کرده اند شواهدی مبنی بر پیشایند سازی گروه اسمی سنگین در این زبان یافته اند؛ ولی غالب آن ها از داده های پیکره ای و عملکردی استفاده کرده اند که بیشتر نشان دهنده استفاده زبان در دنیای واقعی است. پژوهش حاضر علاوه بر بررسی داده های عملکردی، با استفاده از آزمون قضاوت دستوری، شم زبانی فارسی زبانان را نیز تحلیل کرده است. نتایج حاصل از یک آزمون تولیدی عملکرد محور و یک آزمون قضاوت دستوری که به 37 فارسی زبان داده شد نشان می دهد با اینکه فارسی زبانان در آزمون قضاوت دستوری هم پیشایند سازی و هم پسایند سازی را قابل قبول می دانند، در آزمون تولیدی غالباً مفعول مستقیم را که دارای نشانگر «را» است بدون توجه به سنگینی آن قبل از مفعول غیرمستقیم قرار می دهند. این یافته ها از دو جنبه اهمیت دارند: 1. استفاده هم زمان از داده های تجربی و شم زبانی در پژوهش های زبانی تصویر دقیق تری از پدیده مورد بررسی فراهم می کند، و 2. در زبان فارسی میزان مشخص یا معین بودنِ مفعولِ مستقیم تناوب مفعول ها را تعیین می کند نه سنگینی یا سبکی آن ها.
واکاوی تاثیر تحلیل های نحوی در گفتمان قرآنی آیه وصیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
« وصیت » از سنن پسندیده ای است که قرآن کریم با اسلوب های مختلفی بر اهمیت و مطلوبیت آن تأکید دارد. لذا، شناخت معنا و حکم تکلیفی آن با توجه به تحلیل إعراب آیه و توجه به سطح زبانی گفتمان قرآن و نیز سطح فرازبانی و تأثیر عوامل برون زبانی، بسیار اهمیت دارد . پژوهش حاضر ضمن بهره گیری از روش تحلیل محتوا با گزینش آیه ای در محدوده آیات الاحکام، تأثیر تحلیل های متفاوت نحوی در ارائه تفسیر فقهی و نیز میزان تأثیرگذاری پیش فرض های فقهی در گزینش إعراب آیه را به منظور بیان رابطه میان معنای شرعی و دلالت نحوی، بررسی و تبیین کرده است. وجه دستوری آیه وصیت ، حاکی از یک گفتمان دستوری بسته، تابع تغییر وضعیت از بُعد انگیزه بخشی به بُعد معرفتی است که حضور عناصری چون وجود إعراب های مختلف، زمین ه حکم فقهی را در گستره وجوب و استحباب فراهم می کند. از دید قائلان وجوب وصیت ، رابطه ای از نوع دستور بر نظام گفتمانی آیه، حکم فرماست و از این رو، نظام گفتمانی حاکم بر آن از نوع هوشمند و برنامه مدار است. در بُعد استحباب نیز تعبیر «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقین» و «بالمعروف» به عنوان یک جریان حسی و عاطفی می تواند به ادراک معنا و کنش منجر شود. بنابراین، گفتمان قرآنی وصیت در بُعد استحباب، تابع نظام گفتمان احساسی و از گون ه تنشی عاطفی است.