فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به این پرسش که آیا در ساخت جملات زبان فارسی، فاعل در جایگاه نقش معنایی خود در گروه فعلی باقی می ماند یا به مشخص گرِ گروه زمان حرکت می کند، بحث های نظری و شواهد زبانیِ موجود اطلاعات کافی برای تعیین جایگاه اصلی فاعل ارائه نمی کنند. در همین راستا، به رغم اینکه زبان فارسی دارای توالی واژگانی منعطف در جملات است، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد جابه جایی عناصر جمله در این زبان از سوی فارسی زبانان به عنوان تغییر در توالی اصلی جمله تشخیص داده می شود و این تغییر در مدت زمان پردازش آنها مؤثر است. علاوه بر این، با بررسی دو دیدگاه متفاوت پیرامون جایگاه فاعل در زبان فارسی و با استفاده از شواهد روان شناختیِ زبان نشان می دهیم که در ساخت جملات لازم، متعدی و مجهولِ زبان فارسی، هم سو با دیدگاه درزی و مرزبان (1393) و انوشه (1389)، فاعل ابتدا در جایگاه مشخص گرِ گروه فعلی اشتقاق در پایه می یابد و سپس به جایگاه مشخص گرِ گروهِ زمان حرکت می کند. روشِ موردِ استفاده در این پژوهش روشِ تکلیف تصمیم گیری درباره صحت جمله می باشد.
عوامل نشانه شناختی مؤثر بر کیفیت فن بیان در زبان فارسی: تحلیلی شنونده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن بیان مهارتی چندوجهی است که با برخی عوامل زبانی و غیرزبانی مرتبط است و از زبان عادی و روزمرة گویشوران که تنها برای ایجاد ارتباط به کار می رود، پیچیده تر است. در این مقاله، نگارندگان کوشیده اند با رویکردی شنونده محور، با دخیل دانستن 21 شاخص از عوامل زبانی، پیرازبانی، فرازبانی و پادگفتمانی، کیفیت گفتار و فن بیان ده سخنگوی فارسی زبان را ازدیدگاه صد شنوندة فارسی زبان ارزیابی کنند تا روشن شود که به نظر آن ها، کدام یک از عوامل نشانه شناختی مذکور بر کیفیت فن بیان سخنوران تأثیر بیشتری دارد. انتخاب این مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر فن بیان، از اصول و نظریه های گرایس (1975)، یول و برون (1989) و ادلوند و گاستافسون (2013) در چارچوب نشانه شناسی اِکو (1979) برگرفته شده است. پس از گردآوری 21 هزار پاسخ از نظرسنجی جامعة آماری، نتایج حاصل از آمار توصیفی و استنباطی نشان می دهد که پرسش نامه از سطح پایایی 89 درصد و اعتبار درونی 872/0 برخوردار است و به نظر شنوندگان فارسی زبان، ازبین چهار عامل بررسی شده، به ترتیب عامل های نشانه شناختی پیرازبانی و فرازبانی امتیاز بیشتری از دو عامل دیگر در نظرسنجی فن بیان ده سخنور فارسی زبان داشته اند. به سخن دیگر، شنوندگان تأثیر عوامل پیرازبانی و فرازبانی را در کیفیت فن بیان فرد سخنگو مؤثرتر از عوامل زبانی و پادگفتمانی می دانند. با توجه به معرفی و تعیین میزان و درصد مشخصه های مربوطه، امکان تعیین راهکارهای بهبود و تقویت عناصر تأثیرگذار در کیفیت فن بیان برای زبان فارسی وجود دارد.
کاربست الگوی انتزاعی بینازبان در بررسی خطاهای شرکت کنندگان در بخش کتبی آزمون دِلف در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش نگارندگان در این مقاله برای این بوده است که با تحلیل خطاهای شرکت کنندگان در آزمون بین المللی دِلف در ایران، در بخش نگارش 2، تغییر و تحول بینا زبان 3زبان آموزان ایرانی را در حوزه های واژگانی، اصطلاحی و ساختار های نحوی و چگونگی آن را در چهار سطح آزمون دِلف مطابق با چارچوب مشترک اروپایی مرجع برای زبان ها 4بررسی کنند. زبان آموزان در روند آموزش تدریجی زبان فرانسه، چون هنوز تحت تأثیر زبان فارسی هستند، به طور ناخودآگاه در حوزه های گوناگون، مانند به کارگیری واژگان، قواعد و ساختارهای نحوی، مرتکب خطاهایی در نگارش می شوند. این خطاها گاه نتیجة تأثیر زبان فارسی، استفادة اشتباه از آموخته ها و یا به دلیل ناآگاهی از بعضی قواعد و کلمات روی می دهد. نتایج حاصل از این پژوهش مبین این نکته است که فراگیران ایرانی زبان فرانسه که در آزمون های بین المللی زبان فرانسه شرکت می کنند، در بخش نگارش، تحت تأثیر سیستمی ساده شده از زبان فرانسه هستند که روند پیچیدگی آن به تدریج با ارتقای سطح زبانی فراگیران افزایش می یابد. با تحلیل متن های نگارش یافته ازسوی داوطلبان آزمون دِلف روشن شد که منشأ اشتباهات نگارشی زبان آموزان علاوه بر تأثیرات زبان مادری به تصورات و پیش داوری های آنان از زبان فرانسه و روند فراگیری آن به طور کلی بستگی دارد
کلیشه های زبانی در متون کلاسیک ادب عامه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه ها سرشار از کلیشه های زبانی و اصطلاحات، زبانزدها و مثل هاست که بر لطف و شیرینی داستان می افزاید. اگر در قصه ها از عناصر ادبی مثل تشبیه و استعاره استفاده می شود، بسیار ساده و کلیشه ای است. کلیشه های زبانی ازجمله نفرین ها، دشنام ها، تعارف ها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، کنایات و امثال مواردی هستند که بازتابنده جنبه های عامه نگاری آثار و تبیین زبان هر دوره اند. این ویژگی و برجسته کردن و مطالعه آن جز فوایده مردم نگارانه، بیانگر زبان و فرهنگ و عمق و غنای آن هاست. در این مقاله کلیشه ها و مواد زبانی یادشده از 46 متن ادبیات کلاسیک عامه انتخاب، طبقه بندی، بررسی و تحلیل شده است. سؤال اصلی این مقاله آن است که کلیشه های زبانی در متون کلاسیک عامه تا چه اندازه در عامه نگاری مؤثر بوده است. پژوهش حاضر با این هدف نگاشته شده است تا نشان دهد کاربرد کلیشه های زبانی تا چه اندازه در مقبولیت میان مردم مؤثر بوده است. این مطالعه افزون بر فواید مردم نگارانه، غنای زبانی آثار را نشان می دهد.
پدیده اجبار و رویکرد نظری دستور ساخت محور نسبت به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره پدیده اجبار در زبان شناسی سابقه ای طولانی داشته و کارکرد این پدیده به شیوه های متفاوتی تفسیر شده است. نگارندگان این مقاله در پی آن اند تا دیدگاه نظریه پردازانِ گذشته را درباره ماهیت اجبار معرفی کنند و سپس این پدیده را در برخی از داده های صرفی و نحوی زبان فارسی روزمره، عمدتاً تحت رویکرد رده شناختی پیشنهادی اودرینگ و بوی (2016)، تحلیل کنند. در این رویکرد سه کارکردِ اجبار تبیین می شود: انتخاب، اغنا و ابطال. براساس تحلیل داده ها می توان این سه کارکرد را، برمبنای میزان تأثیر ساخت های پیچیده نحوی یا صرفی بر معنی یا مقوله واژه یکپارچه شده در آن ساخت ها، در یک رده قرار داد، به طوری که در آن رده اصطلاح های ساختی شدیدترین نوع اجبار به واسطه ابطال باشند. مطالعه حاضر، ضمن اثبات کارایی رویکرد مذکور در تحلیل داده های زبان فارسی، نشان می دهد پدیده اجبار می تواند شاهدی بر لزوم قائل شدن به مفهوم ساخت و به تبع آن حمایت از دستور ساخت محور باشد. این مطالعه همچنین با بهره گیری از پدیده اجبار، در کنار مفهوم ساخت، توجیهی تازه برای ساخت واژه های موجود ارائه می دهد؛ ساخت هایی بر پایه واژه های ممکن و مصادری که جعلی خوانده می شوند.
بازنمایی ایدئولوژیک مطبوعات انگلستان و ایران با نگاه تحلیل انتقادی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل انتقادی استعاره با استفاده از روش التقاطی، شامل تحلیل گفتمان انتقادی، زبان شناسی شناختی، کاربردشناختی و غیره است و سعی در روشن سازی گفتمان، بازنمایی و بازتولید ایدئولوژی و روابط پنهان قدرت دارد. یک روش گفتمانی بسیار قدرتمند استفاده از استعاره است که قدرت پوشانندگی و متقاعدسازی بسیار بالایی دارد. در این پژوهش سعی شد با استفاده از ترکیب روش شناختی لیکاف و کاربردشناختی کامرون، آن چنان که چارتریس بلک مدنظر دارد، به صورت رویکردی تلفیقی، به تحلیل انتقادی استعاره در متون سیاسی روزنامه های متقابل مردم سالاریو کیهاندر ایران و میررو تلگرافدر انگلستان بپردازد؛ در حالی که هر یک از روزنامه ها نماینده احزاب مقابل در کشورشان به شمار می آیند. هدف این پژوهش آشکار شدن تفاوت ها و شباهت های میان حوزه استعاره ها و استعاره های مفهومی گفتمان های رقیب در هر کشور و رسانه های احزاب مهم سیاسی ایران و انگلستان از منظر انتقادی است. از این رو، بخش های سیاسی این روزنامه ها با در نظر گرفتن دال های مرکزی هر حزب و نیز با تمرکز بر پنج حوزه مبدأ تنازع، ساختمان، سفر، مذهب و گیاهان تحلیل شد. نتیجه این پژوهش نشان داد که احزاب و زبان ها از وجه نوع به کارگیری حوزه مبدأ و تواتر به سبب مسائل فرا زبانی ِاجتماع، تاریخ و فرهنگ با هم تفاوت دارند و نقطه مشترک زبان ها در این است که همواره واقعیت سیاسی یکسان به دلیل شرایط ایدئولوژیک متضاد، به صورتی متفاوت بازنمود می شود. این تحلیل در روشن کردن روابط پنهان قدرت گامی مؤثر است.
تبیین تناوب همکردها در افعال مرکب فارسی براساس نظریة واژگان زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی و تبیین علل تناوب یا جانشینیِ همکردها (افعال سبک) در افعال مرکب فارسی از منظر نظریة واژگان زایشی (Pustejovsky, 1995) می پردازیم. مطالعة انواع مختلف تناوب و جانشینی همکردها در کنار عنصر پیش فعلی واحد در افعال مرکب فارسی نشان می دهد که اطلاعات رمزگذاری شده در ساختارهای مختلفِ معنایی واژگانی (شامل ساخت موضوعی، ساخت رویدادی و ساخت کیفی) عناصر پیش فعلیِ اسمی و همکردها ازجمله علل جانشینی همکردها در کنار یک عنصر پیش فعلی معیّن است. این اطلاعات انواع موضوع های رمزگذاری شده در ساختِ موضوعیِ پیش فعل هایِ محمولی و ویژگی های نمودی هریک از همکردها را، ازجمله آغازگر، گذاری، لحظه ای یا دیرشی بودن آن ها را، در بر می گیرد. روش این پژوهشْ توصیفی تحلیلی است و داده های بررسی شده شامل افعال مرکب فارسی حاصل از ترکیب عناصر پیش فعلی ِ اسمی با چهار همکردِ «کردن»، «زدن»، «کشیدن» و «دادن» است و از فرهنگ بزرگ سخن(انوری، 1381) استخراج شده است.
ارزیابی انتقادی دوره های زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی در ایران: تحلیل محتوایی اسناد زبانی و دیدگاه های متخصصان و برنامه ریزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی سیاست آموزش زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی در ایران و اینکه تا چه حد سیاست گذاری ها با اجرا مطابقت دارد، انجام شده است. بدین منظور، ابتدا سرفصل های دروس زبان تخصصی که در سطح کلان طراحی شده اند با روش تحلیل محتوایی اسناد مورد بررسی قرار گرفت و سپس از طریق مصاحبه، با دیدگاه های متخصصان این حوزه هم سو سازی شد تا میزان انطباق بین سطوح سیاست گذاری و اجرا مشخص شود. محورهایی از چارچوب سیاست آموزش زبان کاپلان و بالدوف (2005) به عنوان چارچوب نظری مطالعه انتخاب شد. بررسی تحلیل محتوایی اسناد زبان تخصصی و مصاحبه با متخصصان بیانگر آن است که در برنامه زبان تخصصی در ایران اختلافاتی بین سطوح سیاست گذاری و اجرا وجود دارد. مضاف بر آنکه این برنامه در سطح سیاست گذاری نیز ضعف ها و کاستی های جدی دارد. یافته ها بیانگر آن است که به منظور رسیدن به یک وضعیت قابل قبول در برنامه مذکور، نیاز مبرمی به بازنگری دوره های زبان تخصصی در هر دو سطح سیاست گذاری و اجرا وجود دارد.
بررسی گذرایی فعل های حرکتی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی گذرایی افعال حرکتی زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. به این منظور، داده های پژوهش بر اساس چهارچوب نظری تالمی (2000) تحلیل شده و مؤلفه های حرکت در این افعال بررسی شده اند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. پژوهش پیش رو، شامل 219 فعل حرکتی فارسی نو از پایگاه داده های زبان فارسی و سایت آنلاین روزنامه همشهریاست. از میان این فعل ها، 126 مورد ناگذر و 63 مورد گذرا بوده اند. بر مبنای هدف اصلی پژوهش، این سؤال مطرح می شود که چه تفاوتی میان پیکر و زمینه در رویدادهای گذرا و ناگذر وجود دارد. معیار تعیین گذرایی پیروی از الگوی «گروه اسمی 1، فعل گذرا، گروه اسمی 2» است. تمرکز اصلی پژوهش بر دو مؤلفة اصلی همراه حرکت، یعنی پیکر و زمینه در ساخت های گذرا و ناگذر است. در زبان فارسی، مفعول معمولاً بنا بر مختصات معنایی فعل، نقطه ارجاع یا مسیر را به تصویر می کشد و در موردهای سببی، مفعول همان پیکری است که جابه جایی را انجام می دهد. افزون بر این، در ساخت های ناگذر معلوم، فاعل همان پیکر است و فعل ناگذر تغییر مکان یا رسیدن به موقعیت جدید را نمایان می کند. در این نمونه ها اغلب، زمینه از طریق یک گروه حرف اضافه ای نشان داده می شود.
توزیع نشانه نفی جمله در گویش دشتستانی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو، توزیع نشانه نفی در سطح جمله در گویش دشتستانی در چارچوب برنامه کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) مورد بررسی قرار گرفته است. در این گویش، نشانه نفی جمله علاوه بر انضمام به فعل خودایستا و فعل کمکی زماندار، در جایگاه قبل از متمم های فعل نیز به کار می رود. بدین منظور، در این مقاله با الگوگیری از زانوتینی (1997؛ 2001)، هگمن (1995)، هگمن و زانوتینی (1991)، پاین (1985)، اوهالا (1990)، هاله و مارانتز (1993) و لاکا (1991)، ماهیت نشانه نفی جمله در این گویش بررسی شده، شیوه توزیع جایگاه(های) آن در سلسله مراتب نحوی جمله تبیین می گردد. یافته های پژوهش حاکی است که این نشانه در جایگاه منضم به فعل اصلی و فعل کمکی زماندار، یک «پیشوند منفی» و در جایگاه قبل از متمم های فعل، یک «جزء قیدی منفی» محسوب می شود. نشانه نفی به عنوان پیشوند منفی پس از تولید در جایگاه هسته گروه نفی، با فعل مطابقه می یابد. در این مطابقه، مشخصه های تعبیرناپذیر نشانه نفی، بازبینی و ارزش گذاری می شود و این نشانه بعد از سطح نحو توسط قواعد واژ واجی بر روی فعل تظاهر می یابد. در جملاتی که نشانه نفی قبل از متمم های فعل قرار دارد، نشانه نفی به عنوان جزء قیدی در جایگاه هسته یک گروه نفی متفاوت تولید می شود.
The Role of Lexical Inferencing and Morphological Instruction On EFL Learners' Reading Comprehension Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study, on the one hand, investigated whether or not strategies like Lexical Inferencing (LI) and Morphological Instruction (MI) can significantly affect English as a Foreign Language (EFL)learners’ reading comprehension, and on the other hand, it examined their effects on the learners’ vocabulary retention over time. For this purpose, 60 homogeneous EFLlearners were randomly assigned to two experimental and one control group each one consisting of 20 participants. After the pre-test, participants of the first experimental group received lexical inferencing strategy training for six 45-minute sessions. The second experimental group was also provided with morphological instruction for six 45-minute sessions and as for the control group, the participants followed their regular reading comprehension course without any specific strategy training. After the treatment, two post- tests with a short time interval were administered to the three groups and the obtained data were fed to different statistical tests to spot the probable differences among the three groups' first post- test performance as a measure of their learning differences and the second post-test performance as a measure of the learners’ vocabulary retention differences over time. Results of the paired t-tests for comparison of the within group differences showed that lexical inferencing instruction had statistically significant effect on EFL learners' reading comprehension development. On the other hand, it was found that morphological instruction had no statistically significant effect on EFL learners' reading comprehension development. The ANOVA analyses revealed that there was no statistically significant difference between the effects of lexical inferencing and morphological instruction on EFL learners' reading comprehension development. Furthermore, no significant difference was found between the effects of lexical inferencing and morphological instruction on EFL learners' reading comprehension development over time.
Reading Comprehension Needs of Iranian Medical Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aimed toassess the target and present reading comprehension needs and abilities of Iranian medical students with different levels of Englishlanguage proficiency. A total of 283 medical students and 23 ESP instructors were chosen through cluster sampling. The data collection instruments included the Persian version of Atai and Nazari’s (2011) needs analysis questionnaire and a 40-item language proficiency test. The obtained results indicatedthat ‘general vocabulary’and ‘medical terminology’were considered ‘important’ in facilitating the comprehension of medical texts. In addition, the findings revealed that medical students need to improve all reading sub-skills. Furthermore, the respondents’ perceptions were significantly different with regard to students’ target needs and present abilities in reading comprehension. Finally, there was no statistically significant difference in students’ target and present needs and abilities across different levels of language proficiency. The findings have potentialimplications for the improvement of medical EAP courses.
The Effect of Bottom-up/Top- down Techniques on Lower vs. Upper -Intermediate EFL Learners’ Listening Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Listening is regarded as an interactive process involving decoding of information. This study was launched to find out the impact of bottom-up (BU) and top-down (TD)techniques on Iranian lower and upper intermediate learners’ listening comprehension.We selected a total of 120 participants in six intactclasses, three lower intermediate and three upper intermediate. The proficiency level of the groups was further verified and groups at each proficiency levelwere randomly assigned as aBUgroup who were engaged in BUactivities during the pre-listening stage of each lesson throughout the eight-session treatment, aTDgroup who performed TD activities, and a control group (CG)for whom no pre-listening attention focusing activities were used. The One-way and Two-way analysis of variance of the listening post-test scores indicated that the lower-intermediate BU group and the upper-intermediate TD group did significantly better compared to the other groups.The findings suggest thatBU processing activities were more effective atlower intermediatelevelwhile TD processing activities played a more facilitative role for upper intermediateparticipants.The findings support the interaction between proficiency level and information processing techniques and imply a number of pedagogical implications.
An Investigation of Iranian EFL University Learners’ Creative Thinking and Critical Thinking Skills in a Pedagogical Blog: A Mixed-Methods Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study explored the effect of a pedagogical blog on Iranian EFL learners’ creative and critical thinking skills using a mixed-methods approach. In the pedagogical blog, the researchers asked learners divergent and evaluative questions based on Lindley’s model (1993). The quantitative data were collected by administering Creativity Test Questionnaire (ATC) and the Persian version of the California Critical Thinking Skills Test and were analyzed using SPSS Version 16.0 software. The qualitative data consisted of the posts written by the participants of the study in the class blog and were analyzed using thematic analysis. The findings revealed that the pedagogical blog significantly improved the participants’ creative and critical thinking skills, which were represented in their posts by the main themes of fluency, elaboration, and flexibility as components of divergent thinking and inference, evaluation, induction, and reconstruction as features of open and active critical thinking skills. Further findings and implications are discussed in the paper.
Evaluation of the Undergraduate TEFL Program at Farhangian University: Merits and Demerits(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study was an attempt to evaluate the undergraduate TEFL program at Farhangian University. The university specializes in educating prospective teachers and the program is important since it is expected to equip the student teachers with the knowledge and skills necessary for qualified teachers. Hence, in this study, measures were taken to investigate the merits and demerits of the implemented TEFL program and explore the domains in which the program needs to be improved. The study assessed the program from the perspectives of 220 student teachers, 32 teacher educators, and 12 heads of departments and experts including the university deans, deputies, and research and teaching staff, through using three instruments, i.e. questionnaires, interviews, and observations in a mixed methods design .The findings indicated that the TEFL program did not address some educational and administrative needs as the participants believed that they were not enriched with the necessary skills, the practice of the learned theories, problem solving, critical thinking, flexibility, and innovation. Furthermore, this study demonstrated several theory- practice gaps in the curriculum.
بومی سازی در ادبیات امریکایی ترجمه شده: راهبردی برای مقاومت در برابر الگوسازیِ فرهنگیِ خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی سازی، چنان که ونوتی می گوید، شیوه غالب ترجمه در فرهنگ های قدرتمندی همچون فرهنگ انگلیسی-امریکایی است. این راهبرد ترجمه ای در فرهنگ های پرنفوذ دلایل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد و در نتیجه اعمال آن آثار فرهنگی کشورهای کوچک تر در قالب فرهنگیِ بومی ریخته می شود و متن ها به شکلی تغییر می یابند که «شفاف» و «آشنا» به نظر برسند. این مقاله در پی آن است که به معرفی دلایل دیگری برای پدیده بومی سازی بپردازد. هدف یافتن انگیزه های بومی سازی در زمان تصدی دولتی «اصولگرا» در ایران دوران معاصر است. برای این منظور، دستکاری های اعمال شده از طرف دولت در ترجمه های منتشرشده در این دوران را ابزار کار خود قرار می دهد تا تصویر روشن تری از نوعی بومی سازی دولتی و دلایل و انگیزه هایش به دست آورد. ازاین رو، متن اصلی و متن ترجمه شده چهار رمان امریکایی که تحت نظارت این دولت به زبان فارسی ترجمه شده بودند با هم مقایسه شد و موارد تغییر در ترجمه ها بررسی شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جهان به تصویرکشیده شده در این رمان ها در اثر نظارت دولت و تحمیل برخی دستکاری ها به شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران نزدیک تر شده و نوعی بومی سازی در آنها صورت گرفته است. ازاین رو، اولاً بومی سازی پدیده ای منحصر به فرهنگ های پرنفوذتر، همچون فرهنگ انگلیسی-امریکایی، نیست و فرهنگ ایرانی نیز برای حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی خود و جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه از آن بهره می گیرد. ثانیاً بومی سازی ممکن است تحت تاثیر نهادهای قدرت و در اثر اعمال برخی سیاست ها به راهبردی غالب در ترجمه تبدیل شود. بومی سازی در ادبیات امریکایی ترجمه شده: راهبردی برای مقاومت در برابر الگوسازیِ فرهنگیِ خارجی
کارآیی دستور نقش و ارجاع و دستور نقش گرای نظام مند در طبقه بندی افعال زبان فارسی: نوع عمل درمقایسه با فرآیند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازنظر رویکرد های نقش گرا، بشر زبان را به منزله ابزاری برای ایجاد ارتباط به کار می برد تا بتواند به بازنمایی آنچه در جهان رخ می دهد، بپردازد. با توجه به اینکه در زبان شیوه های مختلفی برای بازنمایی این وضعیت ها و رخدادها، یا به عبارتی این وضعیت های امر وجود دارد، یکی از بخش های اصلی، حداقل در انگارة دستورهای نقش گرا، طبقه بندی شیوه های مختلف بازنمایی وضعیت های امر است. هدف پژوهش حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های دستور نقش و ارجاع و دستور نقش گرای نظام مند و سنجش کارآیی آنها به عنوان دو نظریه نقش گرا، در طبقه بندی وضعیت های امر در زبان فارسی است. داده های این تحقیق با جست وجو در تارنمای گوگل بوک و با محدود نمودن تصادفی انتخاب به هفت رمان فارسی معاصر، به دست آمده است. ابتدا سازوکار بازنمایی وضعیت های امر در دو رویکرد بیان می شود و پس از آن داده های زبان فارسی در چارچوب آنها مورد سنجش قرار می گیرد. نتایج این بررسی بیانگر آن است که هرچند طبقه بندی دستور نقش و ارجاع مبنای زمانی و طبقه بندی دستور نقش گرای نظام مند مبنای معنایی دارد، اما این دو طبقه بندی قابل انطباق بر یکدیگر هستند. هر دو دستور بین بازنمایی رخدادها و وضعیت ها تمایز می گذارند. این پژوهش نشان می دهد که دستور نقش گرای نظام مند توجه کمتری به رفتار زبانی فعل دارد و انگلیسی بنیاد بودن و قرارگرفتن چند نوع عمل مختلف در حوزه یک فرایند واحد، از ضعف های دستور نقش گرای نظام مند است. در دستور نقش و ارجاع با درنظرگرفتن تأثیر رفتار زبانی فعل، دارابودن نگاهی رده شناختی و کشیدن مرزهای دقیق تر بین انواع فعل، این نارسائی ها کمتر به چشم می خورد.
تعامل عوامل نوایی در برجسته سازی هجاها در واژه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، اثر سه عامل تکیة واژگانی، تکیة زیروبمی و جایگاه نوایی هجا را بر برجسته سازی هجاها در واژه های چندهجایی فارسی بررسی کردیم. نتایج اندازه گیریِ فرکانس پایه نشان داد که هجای پایانی واژه به عنوان هجای تکیه بر، محل دریافت تکیة زیروبمی است و هجاهای دیگر تغییرات زیروبمی مؤثر برای برجسته سازی هجاها ندارند. نتایج مربوط به شدت انرژی نشان داد که شدت انرژی مانند فرکانس پایه هم بسته آکوستیکی تکیة زیروبمی است و تکیه یا جایگاه هجا تأثیری بر الگوی تغییرات شدت انرژی هجاها ندارد. نتایج در دیرش نشان داد که دیرش هجاهای بدون تکیه آغازی نسبت به هجاهای تکیه بر پایانی بیشتر است. همچنین، دیرش هجاهای تکیه بر پایانی نسبت به هجاهای بدون تکیه میانی بیشتر است. به علاوه اختلاف دیرش این هجاها با یکدیگر، برخلاف دو پارامتر فرکانس پایه و شدت انرژی، در بافت آهنگی و غیرآهنگی نیز مشاهده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که دیرش در زبان فارسی، برخلاف فرکانس پایه و شدت انرژی، هم زمان هم بسته آکوستیکی دو عامل نوایی تکیه واژگانی و جایگاه هجاست که با تعامل با یکدیگر میزان برجستگی هجاها را در واژه های چندهجایی فارسی مشخص می کنند.
The Effects of Visual-Kinesthetic Activities on ESP Students’ Vocabulary Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study investigated the impact of visual-kinesthetic tasks on ESP university students’ vocabulary learning. Two intact classes of university students were selected as control (23 students) and experimental (36 students) group. A proficiency test, a pretest and a posttest were administered and the students were exposed to a set of treatments. Also a questionnaire administered to students, recognized each student’s learning style. The posttest mean score of experimental group was significantly different from control group’s posttest proved significant effect of visual and kinesthetic activities on ESP students’ vocabulary learning. Also this significant effect was repeated regarding student’ related learning style.
Effects of Different Culturally-Based Materials on EFL Learners’ Reading Anxiety, Reading Self-Efficacy, and Reading Proficiency in Project-Based Classes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۶, No. ۱, June ۲۰۱۷
115 - 83
حوزه های تخصصی:
This article sets out to examine the effect of utilizing different culturally-based materials on EFL university students' foreign language reading anxiety, reading comprehension self-efficacy, and reading proficiency within project-based classes. The research was carried out with two classes of intermediate freshmen majoring in English Language Teaching. The comparison group had to present their projects based on the reading passages of the book "Active" (L2 culturally-oriented texts) and the experimental group had to deliver their projects based on their L1 and L2 culturally-based reading texts designed by the researcher. Reading comprehension self-efficacy scale, foreign language reading anxiety scale, and the reading section of the Michigan Test (1998) were administered to students as pre-tests and post-tests at the beginning and at the end of one academic year consisting of two project-based reading courses. ANCOVA was utilized for analyzing the data. The results indicated that although in both groups significant improvements were observed regarding the three aforementioned variables, it was the experimental group that showed significantly less degrees of anxiety, compared to the comparison group. However, no differences regarding reading self-efficacy and reading proficiency were observed between the two groups. The findings of this study suggest that EFL teachers, material developers and syllabus designers can take advantage of cultural familiar texts when generating their own learning materials.