مقالات
حوزه های تخصصی:
دستور کلام نظریه ای است که پردازش کلام را به دو حوزه مستقل ولی مرتبط به هم واگذار می کند: نخست حوزه دستور جمله که عهده دار ابعاد صورت و معنی جمله و چینش اجزای آن است، دوم حوزه دستور معترضه که مسئولیت سازمان دهی کلام در سطحی فراتر از جمله را به عهده دارد و بیشتر به ارتباط بین مطالب زبانی با موقعیت فرازبانی کلام می پردازد. عضوگیری یک فرایند شناختی است که به واسطه آن یک تکه از متن مانند یک بند، گروه، واژه یا واحدی دیگر، مثلاً یک قطعه متنی که صورت هیچ سازه نحوی دیگری را ندارد، از حوزه دستور جمله وارد حوزه دستور معترضه می شود تا به رمزگذاری مؤلفه هایی از موقعیت کلام بپردازد که واحدهای حوزه دستور جمله برای آنها ناکافی و یا نامناسب می نمایند، مؤلفه هایی چون سازمان دهی متن، تعامل سخنگو با مخاطب و نیز بیان نظرات سخنگو. نوشته حاضر پس از ضبط داده های گفتاری روزمره فارسی در یک دورهپنج ماهه که مشتمل بر ۵ هزار جمله زبان فارسی می شد، ضمن بررسی بعضی از جنبه های ناروشن پدیده عضوگیری، عناصر حاصل از عضوگیری را تحت عنوان گزیده ها مشتمل بر انواع آنی، ساخت مند و قالبی توصیف و تحلیل کرده است. علاوه بر آن، این تحقیق نشان می دهد پایه گیریِ عناصر مذکور به چهار گونه در گفته (پاره گفت) میزبانِ خود و یا بافت شکل می گیرد. در ضمن چنین استدلال شد که با معرفی انگیزه هایی چون پردازش ذهنی و رقیب شامل اقتصاد و تصویرگونگی، در کنار دیگر عوامل شکل گیری فرایند عضوگیری، می توان تصویر روشن تری از این سازوکار ارائه کرد. درواقع، پژوهش حاضر انگیزه های رخداد فرایند عضوگیری و ساخت های حاصل از آن را تا حد قابل توجهی نمایان می سازد.
کشش همخوان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، در چارچوب واج شناسی مورایی، به توصیف رابطه میان دو ویژگیِ نواییِ کششِ واحدهای زبانی و وزن هجا در زبان فارسی پرداخته است. برای این منظور، فرایند کششِ جبرانیِ همخوان پس از کوتاه شدن درزمانی واکه مدنظر قرار گرفته است. داده های مورد بررسی، صورت هایی را شامل شده اند که در آنها، بنا به نظر صادقی (۱۳۹۲)، همخوان آغازین ستاک های فعلی پس از پیشوندهای امریِ مختوم به واکه کوتاه، امکان مشدد شدن داشته اند. نتیجه تحلیل داده ها در نظریه مورایی، شاهد دیگری در تأیید این نکته است که در زبان فارسیِ امروز، کشش واکه ها و همخوان ها ارزش واجی ندارد و تمایز معنایی به وجود نمی آورد، اما ارزش کمّی دارد و تمایز وزنی ایجاد می کند. در نظریه مورایی، تمایز وزنی میان هجاهای سبک، سنگین و فوقِ سنگین، بر اساس تعداد موراهای اختصاص یافته به واحدهای زنجیری بازنمایی می شود و فرایندهای واجی حساس به وزن هجا، مانند کشش جبرانیِ واکه ها و همخوان ها، با هدف حفظ تعداد موراها و ثبات وزنی هجا، به وقوع می پیوندند.
شواهد روان شناختی برای تعیین جایگاه فاعل در زبان فارسی برپایه نحو کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به این پرسش که آیا در ساخت جملات زبان فارسی، فاعل در جایگاه نقش معنایی خود در گروه فعلی باقی می ماند یا به مشخص گرِ گروه زمان حرکت می کند، بحث های نظری و شواهد زبانیِ موجود اطلاعات کافی برای تعیین جایگاه اصلی فاعل ارائه نمی کنند. در همین راستا، به رغم اینکه زبان فارسی دارای توالی واژگانی منعطف در جملات است، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد جابه جایی عناصر جمله در این زبان از سوی فارسی زبانان به عنوان تغییر در توالی اصلی جمله تشخیص داده می شود و این تغییر در مدت زمان پردازش آنها مؤثر است. علاوه بر این، با بررسی دو دیدگاه متفاوت پیرامون جایگاه فاعل در زبان فارسی و با استفاده از شواهد روان شناختیِ زبان نشان می دهیم که در ساخت جملات لازم، متعدی و مجهولِ زبان فارسی، هم سو با دیدگاه درزی و مرزبان (1393) و انوشه (1389)، فاعل ابتدا در جایگاه مشخص گرِ گروه فعلی اشتقاق در پایه می یابد و سپس به جایگاه مشخص گرِ گروهِ زمان حرکت می کند. روشِ موردِ استفاده در این پژوهش روشِ تکلیف تصمیم گیری درباره صحت جمله می باشد.
الگوی انطباق های ریشه شناختی واژگان و استعاره های مفهومی در حوزة عواطف با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که مفاهیم عاطفی ای که در نگاشت های استعاری مشابهت نشان می دهند، در حوزة واژگان، در تحولات ریشه شناختی نیز مشابهت نشان خواهند داد. برای ارزیابی این مسئله، پایگاه داده های زبان فارسی معاصر با کلیدواژه های برابری از حوزه های مفهومی ترس و خشم جستجو شد. 899 عبارت استعاری مربوط به مفهوم سازی استعاری خشم و 600 عبارت استعاری مربوط به مفهوم سازی استعاری ترس به دست آمد. با استخراج و مقایسة نام نگاشت های این دو حوزة عاطفی 17 نام نگاشت مشترک به دست آمد. سپس داده های تحولات ریشه شناختی، در بیش از بیست و پنج زبان، در این دو حوزة عاطفی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که پیوندهای ریشه شناختیِ روشنی بین واژه های این دو حوزة عاطفی وجود دارد. براساس آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که استعاره های مفهومی و فرایندهای ریشه شناختی میان برخی حوزه های عاطفی، تابع الگوهای انطباقی هستند. البته، چنین الگوی انطباقی ای فقط منحصر به دو حوزة ترس و خشم نیست، بلکه پیش بینی می شود که بتوان چنین الگوهایی را میان دیگر حوزه های عاطفی نیز یافت.
بررسی تطبیقی معادل های انگلیسی در فارسی: بررسی موردی واژه های مصوب فرهنگستان سوم از دیدگاه معیارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فرآیندهای اصلی مؤثر در بالابردن جایگاه یک زبان، معیارسازی است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان یک نهاد برنامه ریزی زبانی، می تواند معیارسازی مفاهیم جدید علمی، فنی و تخصصی در حوزه های مختلف را در دستور کار خود داشته باشد تا متخصصان رشته های علمی بتوانند از زبان بومی خود برای تبادل نظر و دانش فنی بهره کافی ببرند. این پژوهش، ازنظر هدف از نوع پژوهش های نظری، چارچوب این تحقیق براساس اینفوترم و روش تحقیق این پژوهش به صورت اکتشافی و به شیوه تحلیل محتوا است که در دو بخش انجام پذیرفته است. در بخش اول پژوهش، واژه های مصوب سیزده دفتر (1395-1376) از دیدگاه معیارسازی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج برگرفته از این مرحله نشان می دهد که از تعداد کل واژه های مصوب (32800)، 1- حدود 18 درصد یه یکدیگر ارجاع داده شده اند؛ 2- حدود 4 درصد چندمعنایی بوده اند؛ 3- حدود 2 درصد به بیش از یک مدخل واژگانی اشاره داشته اند. در بخش دوم پژوهش، روند کار فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ارتباط با معیارسازی فرهنگ های تخصصی رشته های علمی مورد بررسی قرار گرفته است که داده های این بخش بیش از 100 واژه از فرهنگ های تخصصی (انگلیسی- فارسی) در 25 رشته علمی است. از بررسی های انجام گرفته چنین نتیجه گیری می شود که نابسامانی، وجود تکثر اصطلاحی و مفهومی در فرهنگ های تخصصی محرز است و معیارسازی این فرهنگ های تخصصی می تواند در اولویت کاری فرهنگستان سوم قرار گیرد.
بازتعریف مفاهیم بند پایه و بند پیرو براساس رویکرد نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بندهای متممی، چه از نوع فاعلی و چه از نوع مفعولی، در سابقه مطالعه این دو مفهوم، همواره به عنوان بند پیرو در نظر گرفته می شوند و افعالی که چنین بندهایی می پذیرند با عنوان فعل اصلی معرفی می شوند. در این پژوهش با رویکردی معنامدار و مشخصاً براساس مفاهیم مطرح در فرانقش تجربی در دستور نقش گرای نظام مند، به بازتعریف مفاهیم بند پایه و پیرو می پردازیم. با این نگاه و براساس چیستی پیام، مشخص می شود که بندهای معروف به بند پیرو، درواقع محتوای اصلی پیام هستند و بندهای معروف به بند پایه تنها ویژگی های دستوری فعل جمله را منتقل می کنند. ویژگی دستوری مطرح در بندهای معروف به بند پایه درواقع همان مفهوم وجه است که می تواند به شکل قیدی، حرف اضافه ای، با استفاده از فعل های وجهی و همچنین در قالب یک بند ظاهر شود. به این ترتیب، بندهای به اصطلاح پیرو به لحاظ معنای گزاره ای، اصلی خواهند بود و وابستگی آنها به بندهای به اصطلاح پایه تنها به لحاظ ویژگی های دستوری خواهد بود. در مقابل بندهای به اصطلاح پایه، به لحاظ محتوای معنایی جمله به بند دیگر در جمله وابسته اند. در معرفی وضعیت بندهای پایه و پیرو و بررسی فرضیه این پژوهش پس از معرفی انواع وجه و ارائه نظرات مختلف در خصوص آن، از آزمون پرسش بله/ خیر برای تعیین بند اصلی در جملات مرکب استفاده شده است.
تحلیل ویژگی های زبانی افراد کلاهبردار مطالعه موردی استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به ویژگی های گفتاری متهمان کلاهبرداری از منظر زبان شناسی حقوقی می پردازد. کلاهبرداری جرمی است که زبان نقش محوری در شکل گیری آن ایفا می کند. نگارندگان با تحلیل زبان شناختی گفتارِ دو پرونده کلاهبرداری موجود در دادگستری استان سمنان، سعی دارند گفتار این متهمان را از مراحل نخست بازجویی تا بازپرسی و دادگاه، از منظر زبان شناسی حقوقی، توصیف و تبیین کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که داشتن دانش پس زمینه ای و رعایت اصل ادب از ویژگی های اصلی و ثابت گفتار این گروه از مجرمان است. همچنین بررسی داده های پژوهش بیانگر آن است که این افراد از میان اصول عملکرد دوستانه، امید واهی دادن، رفتار متناسب با گفتار، اصل توجیه، تهدید غیر مستقیم، شیوه های مختلف اقناع ، توجه به بافت مذهبی، اصول برجسته سازی و حاشیه رانی و شگردهایی از این دست، مناسب با بافت و موقعیت کلاهبرداری، استفاده می کنند.
معرفی کتاب ها
دستور شناختی زبان انگلیسی. گونتر رادن و رنه دیروِن، مؤسسه انتشاراتی جان بنجامینز، 2007، 374 صفحه
حوزه های تخصصی:
کتاب دستور شناختی زبان انگلیسی، دومین کتاب از مجموعه کتاب های زبان شناسی شناختی در عمل ، کتابی درسی برای دانشجویان دورة کارشناسی و دانش آموختگان زبان انگلیسی و زبان شناسی است که با هدف کمک به درک بهتر بخش های مختلف دستور مانند اسامی قابل شمارش، اسامی عام، کمیت نماها، جنبه فعل، زمان دستوری و حروف اضافه از دیدگاه زبان شناسی شناختی تألیف شده است. تألیف یک کتاب درسی درباره حوزه های چالش برانگیز و بعضاً سلیقه ای در حیطه دستور زبان کار ساده ای نیست و مؤلفان کتاب، رادن و دیرون (2007) با قالب ریزی لایه های اصلی نظریة زبان شناسی شناختی- مانند دستور شناختی لانگاکر، نظریة استعارة مفهومی، فضای ذهنی – به خوبی به آن تحقق بخشیده اند. کتابی که آنان تألیف کرده اند، دیدگاه متعادلی را بین این نظریه از یک سو و حوزه های انتخابی دستور زبان از سوی دیگر، ارائه می کند.