فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر پژوهش های درخورنگرش و ارزشمندی درباره اساطیر ایران، و به ویژه شخصیّت جمشید انجام شده است. این شخصیّت چنان ابعاد گسترده ای دارد که هر کس از دیدگاهی به یک یا چند ویژگی او نگریسته است. یکی از معمّاهای مربوط به جم، دو ابزاری است که اهوره مزدا به او داد تا جهان مادّی را گسترش دهد و ببالاند. در این مقاله سعی بر این است که با ارائه دلایل مستدل، چیستی این دو ابزار نشان داده شود، و از آن طریق برخی دیگر از ابعاد ناشناخته این شخصیّت شگفت کشف و نموده شود. در پایان با ذکر مطالبی که درباره ذوالقرنین در قرآن آمده است، تشابهات جم و ذوالقرنین ذکر می شود، و بر اساس آن این نظریه مطرح می شود که جم و ذوالقرنین در اصل یک شخصیت واحد هستند. با بیان این مطلب که ذوالقرنین همان جم هندوایرانی است، می توان به این قائل شد که جم در اصل یک شخصیت تاریخی بوده است.
An Online System’s Effect on Iranians’ EFL Academic Writing Performance across Different Proficiency Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to discover whether an online writing system has any effect on Iranians’ EFL academic writing performance. The study also sought to find out whether the proficiency level of learners influenced the effect of the system on academic writing. To meet this end, an online writing system was developed and 68 undergraduate students of the General English language course studying at Sharif University of Technology were requested to participate in this study. First, their English language proficiency was measured by a language proficiency test that included 80 questions of one of the latest versions of the official TOEFL iBT test, which was provided by the Educational Testing Service (ETS). Then, over an eight-week period, the participants were assigned to write eight versions of academic writing that followed a genre-based teaching approach through computer-based instructions. The writing scores were statistically analyzed and the results revealed that providing students with computer-assisted instruction (CAI) led to significant improvements in their academic writing performance. Moreover, according to the findings of this study, the learners’ level of proficiency did influence the effect of the system.
اصل توالی رسایی در زبان گیلکی شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان گیلکی یکی از زبان های ایرانی نو از شاخه زبان های شمال غربی است که در استان گیلان رواج دارد. در این پژوهش اصل توالی رسایی در زبان گیلکی شرق گیلان و چگونگی تبعیت واژگان زبان گیلکی از این اصل در هجای سنگین (CVCC) توصیف شده است. بر اساس این اصل، رسایی باید از مقدار کمینه شروع شود، در هسته هجا به اوج برسد و سپس تا پایانه کاهش یابد. در میان آواها، واکه ها رساترین و همخوان های انسدادی کم رساترین آواها به شمار می روند. در پژوهش حاضر ابتدا 980 واژه با ساختار هجایی CVCC از میان 23660 واژه شناسایی شدند. سپس توالی خوشه های دو همخوانی در جایگاه پایانی در واژه های تک هجایی و چند هجایی بدون در نظر گرفتن تقطیع هجایی، بر مبنای واکه مرکز در جدول های جداگانه طبقه بندی شدند و در نهایت اصل توالی رسایی در هر خوشه همخوانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که اولاً ساخت هجای زبان گیلکی CV(C)(C)است. هجای کمینهCV و استفاده از یک یا دو همخوان در پایانه هجا اختیاری است. همچنین بررسی رسایی همخوان ها در خوشه پایانی هجا نشان می دهد که اصل توالی رسایی در برخی از داده ها تائید و در برخی دیگر نقض شده است؛ به گونه ای که در بیش تر هجاهایی که خوشه دو همخوانی پایانه به همخوان های روان [l,r]، همخوان های خیشومی [n,m]و همخوان های سایشی [s,z,f] ختم می شود، اصل توالی رسایی نقض می گردد.
بازتعریف اصطلاحات گویش شناختی شولایی در چهارچوب نظریه مجموعه های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام یکی از ویژگی های ذاتی زبان های طبیعی است. بسیاری از مفاهیم و متغیرهای زبان شناختی نیز مبین ارزش دقیقی نیستند و مبهم و غیرقطعی هستند. وانگهی، به کارگیری اصطلاحات نادقیقی چون لهجه ، گویش و گونه زبانی تصور محیطی قطعی از تقسیم بندی مناطق جغرافیایی به دست می دهد. این اصطلاحات با ابهامی از نوع فازی همراه هستند، در حالی که تجربه زیسته ما را به سمت پیوستاری بدون مرزهای مشخص سوق می دهد. لذا در این نوشتار، برای رفع این ابهام داده های زبانی به عنوان شاهد تجربی در قالب مجموعه های فازی صورت بندی و آن گاه رابطه بین زبان گونه ها در الگوهای استدلال های تقریبی مقوله بندی شد. صورت بندی فازی در این پژوهش نشان داد که چگونه یک زبان گونه می تواند بر پایه عضویّت درجه بندی شود تا درجاتی -و نه کاملاً- عضو زیرمجموعه زبان گونه های یک و یا چند زبان باشد. به عبارت دیگر، ارزش هر گزاره یا درجه عضویّت یک زبان گونه همانا عددی گویا بین 0 و 1 است؛ در نتیجه این کمّی سازی، رابطه بین زبان گونه های مختلف دقیق تر و بدون سوگیری بازنمایی می شود و دیگر نیازی به توسل به معیارهای غیرزبان شناختی و نسبی چون وجهه اجتماعی، درک متقابل، و تقسیمات سیاسی و نیز پذیرش مرزبندی مطلق و جزمیت متضمن در اصطلاحات گویش شناسی سنّتی آن ها نیست.
هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی: بررسی میزان اعتبار انگاره های بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی در چارچوب انگاره های انطباق مشخصه ها، سازگاری محلی، گسترش، گستره و سازگاری از طریق تناظر در نظریه بهینگی بررسی می شود. به این منظور، داده هایی متناسب با اهداف پژوهش از منابع کتابخانه ای جمع آوری و توسط 30 گویشور بومی ترکی همدانی تولید شد. بررسی داده ها نشان داد که الگوی هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی از سه نوع هماهنگی کامل، تیره و شفاف است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که انگاره گسترش کفایت توصیفی و توضیحی بیشتری در تحلیل انواع هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی نسبت به انگاره های نظری دیگر دارد. زیرا اولاً این انگاره برخلاف انگاره های نظری دیگر می تواند توصیف کارآمدی از انواع هماهنگی واکه ای در ترکی همدانی به دست دهد. دوماً انگاره گسترش انگاره ای ساده با کفایت توضیحی بسیار بالایی است که با به کارگیری محدویتSpread [αF] می تواند وحدت عملکردی انواع مختلف فرایند همگونی (مانند هماهنگی واکه ای، همگونی در محل تولید، همگونی در مشخصه واکداری-بیواکی و غیره) به خوبی در نظام آوایی زبان ها و در راستای هماهنگی سازوکارهای تولیدی توضیح دهد.
بررسی واج شناختی مشتقات پرسش واژه «کو؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش واژه «کو؟» برای سوم شخص مفرد و جمع به کار می رود. این پرسش واژه در گونه گفتاری معیار با افزودن جزء «ش» به صورت «کوش؟» و با افزودن دوباره آن به صورت «کوشش؟» به کار می رود که به ترتیب کاربردهای محدودتری دارند. برای سایر شخص ها، افزون بر جزء «ش» فعل های پی بستی )صورت های تصریفی و وابسته فعل «بودن»( نیز به این پرسش واژه می چسبند و صورت های کوشَم؟، کوشی؟، کوشیم؟، کوشین؟ و کوشَن؟ را ایجاد می کنند. هدف این پژوهشِ تحلیلی شناسایی چیستیِ جزء «ش» و تحلیل فرایندهای واجی ایجادکننده تلفظ مشتقات این پرسش واژه در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) است؛ بدین صورت که محدودیت هایی که تعامل شان با یکدیگر موجب رخداد این فرایندهای واجی شده است معرفی و رتبه بندی می شوند. پس از ارائه رتبه بندی اولیه مربوط به تلفظ «کوش؟،» رتبه بندی های مربوط به تلفظ مشتقات دیگر این پرسش واژه به تدریج تکمیل می شوند تا در نهایت، با دست یابی به یک رتبه بندی نهایی بتوان همهتلفظ های آن ها را در فارسی گفتاری معیارتبیین کرد. پیش از ورود به تحلیل های بهینگی ترتیب رخداد این فرایندها و تعامل شان با یکدیگر تحلیل می شوند. پژوهش پیشِ رو به این نتیجه رسیده که جزء «ش» ضمیر فاعلی پیوسته است؛ بدین صورت که گویشوران «کوش» را به عنوان مبنا و پایه برای همه شخص ها در نظر گرفته و فعل های پی بستی را به جای «کو» به آن چسبانده اند.
TOEFL iBT integrated speaking tests: a comparison of test-takers' performance in terms of complexity, accuracy, and fluency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study compares three integrated tasks of the TOEFL iBT speaking subtest in terms of complexity, accuracy, and fluency. To this end, a group of TOEFL iBT Iranian candidates took a simulated TOEFL iBT some days prior to their real exam. The collected oral responses were first transcribed and then quantified using software such as ‘Syllable Counter’ and ‘Coh-Metrix3’ for fluency and complexity, respectively. For accuracy, however, the responses were tallied manually. The results revealed the responses to the three speaking tasks were significantly different in terms of fluency. The difference in the accuracy index also turned significant, though the pairwise comparisons showed some inconsistencies. As for the selected complexity measures, lexical diversity, the mean number of modifiers per NP, and latent semantic analysis all showed significant differences between tasks 2 and 3 on the one hand and task 4 on the other. Left-embeddedness, however, revealed no significant difference among the three tasks. The results may support the influential role of prompting texts in such integrated speaking tasks
تأثیر نویز همهمه بر بازشناسی واکه های زبان فارسی در دو دهه چهارم و پنجم زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات کلامی روزمره تقریباً هیچ گاه در سکوت رخ نمی دهند. نویز همهمه به منزله عاملی مداخله گر می تواند به ایجاد اختلالات در درک گفتار منجر شود. واکه ها هسته هجا ها و کلمات هستند و خطاهای واکه ای می توانند به ایجاد اختلال در فرایند درک گفتار منجر شوند. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی تأثیرات سن، نسبت سیگنال به نویز، جنسیت و سطح تحصیلات بر بازشناسی واکه های زبان فارسی در دو دهه چهارم و پنجم زندگی پرداخت. پژوهش مشاهده ای مقطعی حاضر بر روی 60 فرد بزرگ سال دارای شنوایی هنجار در محدوده سنی 30 تا 49 سال (با میانگین و انحراف معیار 23/6 ± 88/38 سال) از بین نمونه های در دسترس انجام شد. پس از انجام ارزیابی های شنوایی و گفتاری، بازشناسی واکه های زبان فارسی در حضور نویز همهمه و در نسبت های سیگنال به نویز صفر، 5- و10- بررسی شد. مقایسه امتیاز بازشناسی شش واکه زبان فارسی در هر سه نسبت سیگنال به نویز تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0= p ) . همچنین، مقایسه امتیاز بازشناسی واکه ها در سه نسبت سیگنال به نویز در دو محدوده سنی 30 تا 39 سال و 40 تا 49 سال معنی دار بود (001/0= p ) ؛ اما تفاوت معناداری با جنسیت (991/0= p ) و سطح تحصیلات (282/0= p ) افراد یافت نشد. همچنین، در سه نسبت سیگنال به نویز صفر، 5- و 10- امتیاز بازشناسی واکه های پیشین بهتر از واکه های پسین بود. پژوهش حاضر نشان داد که با افزایش سن و کاهش نسبت سیگنال به نویز میانگین امتیاز بازشناسی واکه ها در حضور نویز همهمه به طور قابل توجهی کاهش می یابد.
کارآیی و رتبه راهبردهای بازخورد اصلاحی فرازبانی در عملکرد گرامری نوشتاری: زبان آموزان فارس در مقابل ترکمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۲, ِDecember ۲۰۲۰
245 - 284
حوزههای تخصصی:
همچنان عدم قطعیت های زیادی در خصوص نقش محتمل عوامل میانجی فراوان نظیر زمینه زبانی و قومیت در فرایند بازخود اصلاحی وجود دارد. در پاسخ به این موضوع، مطالعه حاضر بر روی 79 زبان آموز فارس و 79 زبان آموز دوزبانه ترکمن با سن 13 تا 18 سال در دو موسسه آموزش زبان استان گلستان صورت گرفت. شرکت کنندگان به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دو پیش آزمون، اشتباهات گرامری زبان آموزان را نشان داد که براساس آن سه راهبرد بازخورد اصلاحی فرازبانی شفاهی، کتبی و تلفیقی تنظیم گردید و بر روی 5 اشتباه گرامری پرتکرار زبان آموزان اعمال شد. گروه کنترل تیماری دریافت نکرد. آزمون کروسکال والیس نشان دهنده تفاوت معنی دار گروه ها پیش و پس از تیمار بود که براساس آن، پس-آزمون مقایسه زوجی کانوور انجام شد. نتایج نشان داد که در فارس ها و ترکمن ها تیمارها به شکل معنی داری بر روی کاهش اشتباهات گرامری اثر گذاشته است. راهبردهای اصلاحی فرازبانی شفاهی و تلفیقی برای فارس ها و هر سه راهبرد برای ترکمن ها بر روی کاهش اشتباهات اثر معنی دار داشتند. رتبه راهبردها به کمک روش نزدیکی به راه حل ایده آل (تاپسیس) با وزن برابر اشتباهات بررسی شد که برای فارس ها، روش شفاهی و برای ترکمن ها روش کتبی را به عنوان بهترین نشان داد. روش تاپسیس با تغییر وزن ها به میزان 50 درصد به میزان 10000 بار تکرار شد که نشان دهنده ثبات رتبه بندی به دست آمده بود. نتایج این پژوهش می تواند برای فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، آموزگاران زبان به فراگیران دوزبانه، طراحان سرفصل دروس و مواد آموزشی کمک نماید و هم زمان درهای جدیدی به سوی پژوهش های مرتبط بگشاید.
تحلیل مؤلفه ها و سازوکارهای نشانه - معنایی دخیل در شکل گیری مفهوم «تردید» در گفتمان ادبی (مطالعه موردی رمان انگار گفته بودی لیلی اثر سپیده شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو می کوشد تا با اتکا بر رویکرد نشانه معناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی و سازوکارهای نشانه معناشناختی «تردید» در گفتمان ادبی رمان ِ انگار گفته بودی لیلی اثر سپیده شاملو بپردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. درواقع، نگارنده سعی دارد تا با تکیه بر گفتمان ادبی شاملو و فرم روایی منحصربه فرد آن به شیوه تحلیل نشانه معناشناختی نشان دهد چگونه « تردید » در بطن گفتمان رمان شکل گرفته و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی جستار پیش رو پاسخ گویی به پرسش های زیر است :1. مؤلفه ها و سازوکارهای نشانه معنایی و گفتمانی دخیل در شکل گیری «تردید» در بطن روایت ادبی کدام اند و چه ویژگی هایی دارند؟ 2. مؤلفه های روایی و نشانه معنایی «تردید» در کلیت نظام گفتمانی اثر مورد مطالعه چه کارکردهایی دارند؟ نتایج نشان دادند که تردید ِروایی برونداد مؤلفه های تنشی و بوِشی گفتمان است که به نوبه خود کنش روایی را از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر به حاشیه رانده و با سبک های حضور نشانه معناشناختی پیوندی تنگاتنگ دارد. با لحاظ مؤلفه های نشانه معنایی تردید و نوع حضور سوژه در این اثر، تردید به شکل گیری گفتمانی می انجامد که دارای کارکردی سلبی [1] و مبتنی بر سقوط است. [1] .Negative status
The Effect of Direct Versus Indirect Focused Written Corrective Feedback on Developing EFL Learners’ Written and Oral Skills(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been an increasing attention to written corrective feedback (WCF) and its potential effectiveness in recent years. This paper examines the roles of direct versus indirect WCF in fostering learners’ written and oral accuracy across language proficiency. A quasi-experimental design was adopted to conduct the study. Seventy-six pre-intermediate and upper-intermediate EFL learners were randomly assigned into six groups (four experimental and two control groups). In the experimental group, a series of pictures were used as prompts for writing tasks in the treatment sessions, and pre-, immediate, and delayed posttests were used to measure written and oral accuracy. According to the results, WCF, regardless of the type, was facilitative in developing learners’ both written and oral accuracy, which was a manifestation of implicit knowledge. The results also revealed that the proficiency level played a key role in determining which type of CF was more beneficial. While the pre-intermediate learners benefited more from direct CF, the upper-intermediate group improved more as a result of indirect CF treatment. This study calls for more informed decisions by L2 teachers in the correction of written errors considering that it improved L2 learners’ oral accuracy
بررسی شناختی استعاره های آنتروپومورفیک در گفتمان قرآنی بر مبنای نظریه آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد بالای ابزار زبانی استعاره آنتروپومورفیک در قرآن نه تنها زمینه انحراف اندیشگانی از توحید و حقایق توحیدی را فراهم نمی کند، بلکه در پرتو نظریه آمیزه مفهومی، حقایق عالم ربوبی، مجهولات عالم غیب و حقایق عقلی و معنوی را در مقیاس بشری روشن می سازد. بدین تصور مهم ترین اهداف این نوشتار استخراج گونه هایی از آنتروپومورفیسم قرآنی، تبیین سازوکارهای شکل گیری آن ها، تحلیل مفهوم سازی های خاص در ورای هریک از این استعاره ها و انگیزه های معنایی کاربست آن هاست. دستاورد حاصل نشان داد که کاربست استعارات آنتروپومورفیک افزون بر کاهش امور پیچیده عقلی و انتزاعی/غیرعینی به مقیاس بشری و تقویت روابط حیاتی و انتراعی زدایی، بیش از هر متن دیگری بیانگر حرکت از کثرت به وحدت و بُعد معنوی طبیعت و ماوراء آن به دور از افراط در بزرگ نمایی، کوچک نمایی و یا زیاده روی در مدح یا مذمت و... است. همچنین، کشف کانون توجه در این استعارات که غالباً یکی از صفات انسانی، در آن ها برجسته می شود، ضرورت کاربست الگوی آمیزه را تأیید می کند.
فرایند های نحوی دخیل در اشتقاق ساخت های پرسشی چندپرسش واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی فرایندهای نحوی دخیل در اشتقاقِ ساخت هایِ چندپرسش واژه ای زبان فارسی است. لذا، در این پژوهش به بررسی ع ملکرد پرسش واژه ها در ساخت های چندپرسش واژه ای با توجه به فرایندهای نحوی و اینکه کدام عملیات نحوی، متوالی یا گسسته بودن آن ها را توجیه می کند، پرداخته می شود . روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اصول بنیادین حاکم بر رویکرد کمینه گرایی چامسکی ( 1995 ) چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد. داده های پژوهش از طریق روش کتابخانه ای (کتاب ها، رسانه ها، روزنامه ها، شبکه های اجتماعی و موتور جست وجوی گوگل) و روش میدانی (صحبت های افراد مختلف) گرد آوری شده اند. بررسی داده ها (نتایج پژوهش) نشان می دهد در ساخت های چندپرسش واژه ای متوالی (هر دو نوع) با حذف پسرو مواجه هستیم که سازه مشترک در بند اول به واسطه یکسانی حذف می شود. در این ساخت ها، پرسش واژه اول در جای اصلی باقی می ماند و پرسش واژه دوم پس از حذفِ سازه مشترک به جایگاه کانون حرکت می کند. قلب نحوی تنها با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی در این نوع ساخت ها امکان پذیر است. در ساخت های چندپرسش واژه ای گسسته، حذف سازه مشترک در بند دوم اتفاق می افتد و با حذف پیشرو مواجه هستیم که هر دو پرسش واژه در جای اصلی قرار می گیرند. در این نوع ساخت ها نیز قلب نحوی فقط با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی امکان پذیر است. جابه جایی و تفوق پرسش واژه ها در ساخت های پرسشی چندگانه با هر ترتیبی از پرسش واژه ها مجاز نیست.
بررسی صوت شناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکه آغازین در واژگان زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
197 - 234
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در حوزه آواشناسی آکوستیک، می کوشد ماهیت صوت شناختی انسدادی چاکنایی را پیش از واکه آغازین در زبان فارسی، مشخص سازد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا این آوا در آن جایگاه نقش همخوان دارد یا ویژگی واکه آغازین در زبان فارسی است. دادگان پژوهش شامل سه دسته است: گروه ناواژه یک که در آن، واکه پس از یک واج بجز انسدادی چاکنایی قرار دارد، گروه ناواژه دو که وجود انسدادی چاکنایی پیش از واکه در آن ها محرز است و گروه سوم، شاملِ 30 واژه زبان فارسی که با واکه آغاز می شوند. این سه گروه ناواژه و واژه توسط 16 نفر اعضای نمونه در استودیو خوانده و ضبط شده اند. سپس در نرم افزار پرات، بر اساس ویژگی های آکوستیکیِ دیرش، شیب طیفی، سازه اول و شدت، واکه های هر گروه، مورد سنجش واقع شده اند، مقادیر عددیِ به دست آمده بر اساس شاخص های میانگین، واریانس و آزمون تعقیبی شفه، بررسی آماری شده اند. درنهایت، بر اساس تحلیل ها، معیارهای وجودِ همخوان انسدادی چاکنایی در گروه واژه تأیید نشده اند. پس، انسدادِ کاملی که ویژگی های صوت شناختی یک همخوان را داشته باشد، پیش از واکه های آغازین در واژگان زبان فارسی وجود ندارد. بنابراین، آن انسداد ناقص می تواند همان ویژگی صوتی باشد که در ابتدای فرایند تولید واکه آغازین به آن اضافه می شود و آن واکه را چاکنایی شده می سازد.
نقش دلالت زمانی در تبیین کاربردهای حال التزامی در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش در جست وجوی تبیینی یکدست برای تمامی کاربردهای حال التزامی در زبان فارسی معاصر، ابتدا با اتکا به پیکره ای با حدود ۳۰۰۰ جمله حال التزامی، استخراج و دسته بندی شده است. در جملات ساده و در بندهای موصولی، عامل التزامی ساز عموماً معنایی است. عامل التزامی ساز در بندهای متممی و بندهای قیدی، به ترتیب فعل جمله اصلی و حرف ربط است. در ادامه با استفاده از رویکرد کامری و تمایز سه شقی زمان گفتار، زمان رویداد و زمان مرجع نشان دادیم که حال التزامی دارای زمان نسبی (مقابل زمان مطلق) است. همچنین با اتخاذ رویکرد درزی و کواک در تبیین کاربردهای التزامی در بندهای متممی، به بررسی کاربردهای این وجه در جملات ساده و بندهای موصولی و قیدی جملات مرکب پرداخته ایم. نتیجه اینکه زمان مرجع در جملات ساده و بندهای موصولی برابر با زمان گفتار است؛ طوری که این افعال لزوماً به حال یا آینده اشاره دارند. در بندهای متممی فعل بند اصلی، زمان مرجع فعل التزامی است. زمان مرجع در بندهای قیدی بسته به نوع حرف ربط، ممکن است برابر با زمان گفتار یا زمان فعل اصلی باشد. چه زمان مرجع، برابر با زمان گفتار باشد و چه برابر با زمان فعل اصلی باشد، در هر صورت فعل التزامی دارای «زمان نسبی غیرگذشته» است.
Motion Lexicon: A Corpus-Based Comparison of English Textbooks and University Entrance Exams in Turkey
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۳, September ۲۰۲۰
31 - 44
حوزههای تخصصی:
This study analyzed the overlap of motion lexicon, namely manner and path verbs’ frequency profiles, in English high school textbooks (9th-12th grade) and English university entrance exams (2010-2019) in Turkey through AntwordProfile r, a corpus linguistic tool. The manner verbs were sampled from Levin’s study (1993) while the path verbs were gathered from Talmy’s book (2001). The frequency of motion verbs in official teaching materials was compared with their frequency in exam materials using SPSS. The results indicate that the mismatch of motion verbs between the textbook and exam corpora is statistically significant in terms of manner verb frequency levels (p < .000). While path verbs scored, on average, higher in descriptive statistics in the textbook corpus, there was no statistical significance observed. The findings suggest that whenever the students take English exam, they may be more likely to be under a higher cognitive load and may be forced to develop the negative backwash effect since what is taught is not tested. This, consequently, raises concerns regarding the content validity of exams and other issues related to the reliability and validity of the national English exams. The findings of this study have implications for material developers and test takers.
Structural Equation Modeling of EFL Learners' Willingness to Communicate and Their Cognitive and Personality Traits(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۱ , ۲۰۲۰
103 - 136
حوزههای تخصصی:
This study aimed at investigating the relationship between Willingness to Communicate and EFL learners’ Communication Apprehension, Self-perceived Communicative Competence, Self-regulation, Need for Closure, Tolerance of Ambiguity as well as Aggression. The participants of this study were 300 (197 female and 103 male) Iranian EFL learners of English language institutes in Isfahan. To fulfill the purpose of the study, participants were asked to answer seven questionnaires on Willingness to Communicate (WTC), Communication Apprehension (CA), Self-perceived Communicative Competence (SPCC), Self-regulation (SR), Need for Closure (NFC), Tolerance of Ambiguity (TA) and Aggression (Agg). The results of Structural Equation Modeling confirmed previous studies on the relationship between EFL learners’ WTC and SPCC as well as CA asserting that WTC was positively correlated with SPCC and negatively with CA. It was also found that WTC positively correlated with TA. However, the findings revealed no relationship between WTC and SR, NFC and Agg. This study had implications for EFL learners and teachers regarding the factors influencing WTC in language classrooms.
Intercultural Learning in Moroccan Higher Education: A Comparison between Teachers’ Perceptions and Students’ Expectations
حوزههای تخصصی:
In light of the new millennium, there has been a growing need for learners who can live and act as intercultural speakers/intermediaries in such a globalized world. This need, therefore, has brought a new learning pedagogy called “Intercultural Learning”, aims to provide an ever-lasting learning process to prepare intercultural speakers for cross-cultural encounters. However, the way intercultural learning is perceived by the teachers would differ from the way it is perceived by the students, which may affect the learning outcomes. In this respect, the present study aims to compare teachers’ perceptions with students’ expectations regarding intercultural learning in Moroccan higher education. To this end, with a total sample of 51 participants (teachers “N=25” & students “N=26”), two Likert scale questionnaires were used. Based on descriptive and inferential statistics, the findings indicated that most of the teachers held positive perceptions by showing a high degree of agreement with different aspects of intercultural learning namely, the cultural aspects of language teaching, the cultural topics covered, the techniques and the assessment methods used in intercultural learning. Regardless of students’ disagreement with some aspects of intercultural learning, the results revealed that they showed positive and high expectations about most of the aspects. Furthermore, on the basis of independent samples t-test, the results indicated that the means of the two groups are not significantly different, and so there is no significant difference between teachers’ perceptions and learners’ expectations regarding intercultural learning. The study provides insightful implications for teachers and learners regarding intercultural learning.
Exploring Novice Raters’ Textual Considerations in Independent and Negotiated Ratings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Educators often employ various training techniques to reduce raters’ subjectivity. Negotiation is a technique which can assist novice raters to co-construct a shared understanding of the writing assessment when rating collaboratively. There is little research, however, on rating behaviors of novice raters while employing negotiation techniques and the effect of negotiation on their understanding of writing and rubric features. This study uses a qualitative method to keep track of 11 novice raters’ scoring behaviors and examine their textual foci during three phases of scoring through an analytic rubric: pre-negotiation, negotiation, and post-negotiation. To ensure triangulation, multiple sources of data including raters’ verbal protocols of independent scoring during the initial and final phases, audio-recorded interactions in the negotiation phase, and semi-structured interviews were gathered and analyzed. Results indicated that in their initial independent rating, raters mostly scored based on their understanding of the writing skill and the writing features that were important to them, but negotiation sessions aided them to refine their judgments and attend to a wider array of textual features more consistently and in line with the rubric, thereby expanding their understanding of the rubric categories. Post-negotiation ratings were also more similar to negotiation than prenegotiation ratings, meaning that the raters attended to more features of the rubric for scoring. The findings may have implications for rater training. In the absence of expert raters to train novice raters, negotiation can be considered a useful technique to improve raters’ understanding of the rubric features.
کاهش همخوانی در زبان فارسی: مطالعه موردی همخوان های انفجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو کاهش همخوان های انفجاری در گفتار پیوسته فارسی در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی بررسی شده است. داده ها طوری طراحی شدند که همخوان های انفجاری در یکی از سه جایگاه آغازی، میانی (بین دو واکه) و پایانی کلمه قرار بگیرند؛ همچنین، همخوان ها ازنظر بافت آوایی (بافت واکدار و بی واک) و موضع تکیه (تکیه بر و بی تکیه) با یکدگیر تفاوت داشتند. مقادیر دیرش همخوان های انفجاری و همچنین فراوانی وقوع تظاهر آوایی آن ها به صورت گونه های انفجاری، سایشی و ناسوده محاسبه شد. نتایج نشان داد که انفجاری های بی واک نسبت به کاهش، مقاومت نشان می دهند و در هیچ بافتی از میزان قوت همخوانی آن ها کاسته نمی شود؛ ولی انفجاری های واکدار بسته به دو عامل جایگاه و بافت آوایی به درجات مختلف کاهش می یابند. بیشترین میزان کاهش مربوط به جایگاه بین واکه ای است که در آن هم از دیرش انفجاری ها (واکدار) کاسته می شود و میزان گرفتگی آن ها از گونه انفجاری به ناسوده تغییر می کند. کاهش انفجاری های واکدار در جایگاه های آغازی و پایانی کلمه در مجاورت آواهای واکدار تنها به صورت کوتاه شدگی همخوان یا کاهش دیرش است. نتایج به دست آمده با دیدگاه آوایی به کاهش همخوانی مطابقت بیشتری دارد و سازوکارهای تولیدی ناظر بر فرایند کاهش همخوان را به صورت کاهش درجهت افزایش رسایی، کاهش درجهت کم کوشی تولیدی و کاهش درجهت کوتاه شدگی (کم شدن دیرش) تأیید می کند. این یافته ها با محدودیت های ادراکی ناظر بر فرایند کاهش نیز مطابقت دارد که براساس آن کاهش در درون یک سازه نوایی مانند کلمه نسبت به مرز آغازی و پایانی آن سازه رایج تر است؛ کاهش در مجاورت واکه ها رایج تر از همخوان هاست و احتمال کاهش یک همخوان انفجاری به ناسوده بیشتر از سایشی است.