ژیلا کاردان حلوایی

ژیلا کاردان حلوایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تعیین اصول یادگیری مبتنی بر عصب - تربیت با استفاده از مطالعه اکتشافی و تبیین دلالت های آموزشی آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: عصب-تربیت اصول یادگیری نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۴۶۰
مقدمه: هدف از این مطالعه کمک به رشد استانداردها در رشته عصب-تربیت از نقطه نظر اساتید برجسته در حوزه علوم اعصاب، روانشناسی و علوم تربیتی و اسناد و مدارک موجود در این زمینه است. روش کار: در این پژوهش از روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای استفاده شده است. روش های گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه، اسناد و متون و پرسشنامه می باشد. شرکت کنندگان در مرحله اول پژوهش تعداد 13 نفر از افراد صاحب نظر در زمینه علوم اعصاب، روانشناسی و علوم تربیتی بودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد. همچنین آخرین یافته های متخصصان در حوزه عصب-تربیت نیز به عنوان اطلاعات مکمل در قسمت بعدی پژوهش استفاده گردید. برای تحلیل مصاحبه های افراد صاحبنظر از روش Strauss and Corbin استفاده شد. یافته ها: نتیجه کدگذاری سه مرحله ای داده های گردآوری شده، استخراج سه مقوله اصلی، یازده مقوله فرعی و سی و یک ویژگی یا مفهوم بود. نهایتاً شاخص سی وی آر لاشه چهارده اصل اساسی یادگیری را تأیید نمود. نتیجه گیری: در مجموع یافته های تحلیل نشان می دهند که مطالعه و درک ساختار و عملکرد مغز در تفکر و عمل برنامه درسی گام بسیار مهمی در بهبود فرایند آموزش و یادگیری دانش آموزان است. علوم اعصاب اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد سیستم یادگیری مغز فراهم می کند که به ما اجازه می دهد تا تصمیمات آگاهانه تری در مورد برنامه های درسی بگیریم.
۲.

مقایسه دانش آموزان با خوشه های مختلف عاطفه تحصیلی از لحاظ فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل خوشه ای فرسودگی تحصیلی خودکارآمدی انگیزش پیشرفت استرس تحصیلی جهت گیری هدف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۲۴۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت خوشه های دانش آموزان در مؤلفه های جهت گیری هدف، استرس تحصیلی، خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوم متوسطه شهر تبریز به اجرا درآمده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-93 بودند. از این جامعه نمونه ای به تعداد 375 نفر بر مبنای برآورد از جدول کرجسی و مورگان به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس، پرسش نامه استرس تحصیلی، پرسش نامه هدف پیشرفت کریستوفر واز و پرسش نامه فرسودگی تحصیلی کوهن برسو و همکاران ابزارهای پژوهش بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای و MANOVA استفاده گردید. نتیجه این تحلیل منجر به کشف دو خوشه از دانش آموزان شد: اولین خوشه به دست آمده شامل دانش آموزانی با نمرات پایین در تسلط طلبی، خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت و نمرات بالا در عملکرد گرایشی، اجتناب از تکلیف و استرس تحصیلی می باشند که این خوشه، خوشه عواطف منفی نامیده شد. خوشه دوم دارای نمرات پایین در عملکرد گرایشی، عملکردگریزی، اجتناب از تکلیف و استرس تحصیلی بود درحالی که نمرات بالایی در تسلط طلبی، خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت داشتند. این خوشه، خوشه عواطف مثبت نامیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی تحصیلی دانش آموزان خوشه با عواطف منفی به معناداری بیشتر از دانش آموزان خوشه عواطف مثبت است. توصیه می شود با شناسایی فرسودگی تحصیلی و عوامل تأثیرگذار بر آن در دوره ها و سنین پایین تر اقدامات کنترلی متناسبی انجام گیرد.
۳.

تأثیر نقشه مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه نقشه مفهومی سازنده گرایی یادگیری معنادار تجارب دبیران و استادان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۹ تعداد دانلود : ۴۷۳
در پژوهش حاضر تأثیر نقشه مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه در درس فیزیک بررسی شده است. این پژوهش مشتمل بر دو بخش شبه آزمایشی و مطالعه موردی است. در بخش شبه آزمایشی، میزان اثربخشی ارائه و ساخت نقشه مفهومی بر پیشرفت تحصیلی فراگیران درس فیزیک مقطع متوسطه تعیین شده و در بخش دوم، با توجه به تأثیر معنی دار نقشه مفهومی در بررسی علت ها، مطالعه موردی با هدف بررسی تجارب استادان و دبیران در زمینه اثربخشی این روش تدریس در فرایند یاددهی-یادگیری انجام شده است. در بخش طرح شبه آزمایشی که از پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده، شش کلاس درسی پایه دوم متوسطه در سه گروه کنترل، ارائه و ساخت (ترکیبی) و ارائه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. تفاوت این سه گروه در روش آموزشی آنها بوده است. در گروه های کنترل، آموزش به شیوه مرسوم، در گروه های ارائه و ساخت (ترکیبی)، در قالب نقشه مفهومی که دانش آموزان نیز خود نقشه های مفهومی مطالب تدریس شده را تهیه کردند و در گروه های ارائه، آموزش تنها در قالب نقشه مفهومی انجام شد. تأثیر این کاربندی بر پیشرفت تحصیلی فراگیران از طریق آزمون پیشرفت تحصیلی اندازه گیری شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد نمره های دانش آموزان گروه های آزمایشی ترکیبی و معلم ساخته در پس آزمون بالاتر از گروه کنترل است (001/0p≤). بنابراین، آموزش به کمک نقشه مفهومی به افزایش نمره های پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر شده است. نتیجه دیگر این پژوهش، این بود که هیچ کدام از گروه های دختران و پسران برتری مشخصی نسبت به هم نداشتند. همچنین، برای دستیابی به هدف دوم پژوهش، به توصیف تجربیات نه نفر از دبیران و استادان در خصوص اثربخشی ارائه نقشه مفهومی در فرایند یاددهی-یادگیری پرداخته شد. نمونه گیری از دبیران و استادان به روش نمونه گیری هدفمند و اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته گرد آوری شده است. یافته های حاصل از تجربیات استادان و دبیران در خصوص اثربخشی کاربرد نقشه مفهومی نیز در سه مضمون اصلی با عنوان «کل نگری»، «یادگیری خودنظم دهنده» و «رشد تفکر» و چندین مضمون فرعی خلاصه شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان