آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

زمینه و هدف: پرورش تفکر انتقادی تحلیلی دانش آموزان از اهداف پژوهشی مهم تلقی می شود، بنابراین جستجوی روش های نوین پرورش تفکر انتقادی تحلیلی و آزمودن آنها به امید یافتن روش های کارآمدتر، از مدت ها پیش مورد توجه پژوهشگران و روان شناسان تربیتی بوده است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش به شیوه افسانه زدایی علمی بر تحول تفکر انتقادی دانش آموزان با توجه به نقش اهداف پیشرفت اجتماعی بود. روش: روش این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 65 دانش آموز دختر پایه هشتم متوسطه دوره اول شهر تهران در سال تحصیلی 96–1395 بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسش نامه جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی آلن (2003) و آزمون تفکر انتقادی کُرنل (1985) به عنوان پیش آزمون توسط گروه ها تکمیل شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه برنامه «تفکر و سبک زندگی» را با شیوه افسانه زدایی علمی دریافت کردند. همچنین جداسازی دانش آموزان حائز جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی بالا و پایین از طریق پرسش نامه اهداف اجتماعی انجام شد. در پایان از گروه ها پس آزمون به عمل آمد و نتایج با کوواریانس عاملی تک متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره (با تعدیل گری اهداف اجتماعی) نشان داد آموزش مبتنی بر افسانه زدایی علمی به طور معناداری بر بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان مؤثر است (0/001 > P و 36/01 = F). نتیجه گیری: مزایای شیوه افسانه زدایی علمی در کنار شناسایی اهداف پیشرفت اجتماعی، این شیوه را به عنوان روش آموزشی مناسبی برای بهبود مهارت های تفکر انتقادی مطرح و تأیید می کند. دانش آموزانی که اهداف اجتماعی بالاتری دارند با مشارکت بیشتر در فعالیت های کلاسی، از رشد بیشتر تفکر انتقادی برخوردار خواهند شد و این افزایش در بهبود مهارت های تفکر انتقادی را می توان در پرتو شیوه افسانه زدایی علمی، محقق ساخت.

تبلیغات