انسانی را بررسی کند تا به وجوه تشابه و تمایز آنها راه یابد. مرگ در اندیشه افلاطون اشتیاق و تمنای موت در افلاطون و ملاصدرا وجود دارد. این نوشتار میکوشد با تحلیل محتوای علم النفس معطوف به مرگ افلاطون و ملاصدرا، ویژگیهای مرگ با اسطوره پیوند خورده است. همچنین او به وجود پیشین نفس معتقد است که در وجود پیش از بدن مشاهده حقایق کرده است. در صدرالمتألهین نیز مفهومی به نام مرگ طبیعی برخاسته از حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس وجود دارد. در پایان بیان میشود افزون بر پیش فهمهای زمانهای، تفاوت مبانی نفس شناسی نیز سبب شده است که بهرغم شباهتها، افلاطون و ملاصدرا فهم متفاوتی از مرگ داشته باشند. افلاطون مرگ را بازگشتی به عالم حقایق میداند؛ چون مرگ جدایی از عالم شدنهاست و فیلسوف مشتاق آن است؛ حال آنکه در اندیشه ملاصدرا مرگ، مرحلهای از تکامل است که پیشتر با حرکت جوهری آغاز شده است و عالم ماده زمینه ساز معرفت حقیقی است.