شیخ شهاب الدین سهروردی پایه گذار مکتب «اشراقی»، پیونددهنده فلسفه یونان، عرفان اسلامی با وحی قرآنی در آثار رمزی خود بوده است. داستان های رمزی او به گفته بعضی اندیشمندان از جمله هانری کُربن، حاصلِ تجربیات شهودی خودِ اوست که به رشته تحریر درآمده است. نظریه نشانه -معناشناختی گفتمانی، رویکردی جدید از علم نشانه شناسی است که رابطه میان دال و مدلول را به جریانی سیّال و چند بُعدی تبدیل کرده، و زمینه تولید معناهای جدید را در یک متن فراهم می کند. سهروردی از جمله گفته پردازان عرصه متون رمزی عرفانی است که اگرچه قرن ها پیش از نظریه پردازان نشانه-معناشناختی از جمله گِرمَس می زیسته است؛ ولی نوشتارهای او قابلیّت واکاوی با این نظریه های جدید را دارد. از این رو یک متن رمزی وی یعنی «عقل سرخ» را به عنوان نمونه با «رساله الطیر» ابن سینا که همانندی هایی با هم دارند، برای این پژوهش برگزیده شد تا از یک سو نظام های گفتمانی و از سوی دیگر نوع روایت را در آنها مورد نقدوبررسی قراردهیم. هر دو روایت بیان کوششی، جهت دستیابی به اُبژه ارزشی است که برخلاف روایت های کلاسیک، در دورن کنشگر وجود دارد نه در بیرون از وجود او. در هر دو داستان نشانه هایی از روایت تعاملی و روایت هم آمیخته یا هم تنیده به چشم می خورد و در عقل سرخ افزون بر اینها، روایت تطابقی هم وجود دارد. همچنین انواع نظام های گفتمانی کنشی، تنشی، شوِشی و بُوِشی را می توان در این دو اثر سهروردی جستجوکرد. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی متن و مبتنی بر نظریه نشانه-معناشناختی در حوزه زبان شناسی مدرن با تأکید بر الگوی گِرمَس به سامان رسیده است.