استقلال و خودآموزی مفاهیمی هستند که در روش های نوین آموزش زبان های خارجی ارزش و معنایی دوباره یافته اند. هدف از انجام این تحقیق بررسی این مسأله است که چگونه می توان در کلاس آموزش زبان فرانسه به زبان آموزان جهتِ داشتن استقلال در یادگیری و مهارت خودآموزی کمک کرد؟ برای ارائه راهکار در این زمینه ابتدا نیاز به پاسخ به این پرسش داریم که اساساً چه تفاوتی میان زبان آموزان خودآموز و غیرخودآموز وجود دارد؟ فرضیه ما این است که فراگیرانِ خودآموز بطور طبیعی از «دانش-مهارت بودن»، «دانش-مهارت یادگیری» و تجربه زیسته ی بالاتری نسبت به دیگران برخوردارند. بمنظور مقایسه توانایی های فراگیران خودآموز و غیرخودآموز در بکارگیری استراتژی های شناختی و فراشناختی، فراخوانی منتشر کردیم و از 35 نفر از فراگیرانی که زبان فرانسه را کاملاً و یا نسبتاً بصورت خودآموز فراگرفته بودند خواستیم تا به دو پرسشنامه در خصوص بکارگیری راهبردهای شناختی و فراشناختی پاسخ دهند. این دو پرسشنامه برگرفته از پولیتزر، مک گروارتی و ویلینگ می باشد. همزمان از 35 نفر از افرادیکه در هیچ دوره ای از یادگیری زبان فرانسه بصورت خودآموز عمل نکرده بودند نیز خواسته شد تا به دو پرسشنامه فوق پاسخ دهند.. نتایج این پژوهش که بصورت آمار توصیفی ارائه گردید نشان می دهد که فراگیران خودآموز در بکارگیری هر دو گونه راهبردی از توانایی های بالاتری برخوردارند. در نتیجه باید گفت که استقلال و کلیه راهبردهای شناختی و فراشناختی اگر چه ممکن است بصورت طبیعی در تمامی افراد وجود داشته باشد اما ظهور آنها از حالت بالقوه به بالفعل در بیشتر موارد امری خود به خودی نیست و نیاز به حمایت آموزشی دارد.