مقدمه: افکار، تکانه ها و یا تصاویر مزاحم هسته اصلی اختلال وسواسی اجباری هستند. از سوی دیگر باورهای وسواسی عامل مهمی در تبدیل افکار مزاحم به افکار وسواسی می باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری تبیین باورهای وسواسی دانش آموزان دبیرستانی براساس نشانه های استرس، اضطراب و افسردگی، باورهای فراشناختی و عزت نفس با نقش میانجیگرانه آشفتگی استنتاج انجام شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۳۰۰ نفر بود که با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه های باورهای وسواسی (OBQ۴۴)، استرس، اضطراب و افسردگی (DASS۲۱)، باورهای فراشناختی (MCQ-۳۰)، آشفتگی استنتاج (ICQ-EV) عزت نفس (RSES) انجام شد. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۰ و AMOS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری (RMSEA=۰/۰۸۴, x۲/df=۳/۱۲) از برازش مدل اندازه گیری حمایت کردند. همچنین شاخص های برازندگی مدل ساختاری (RMSEA=۰/۰۶۴, x۲/df=۲/۲۴) نشانگر برازش مدل ساختاری با داده های گردآوری شده بودند. نتیجه گیری: باورهای فراشناختی، نشانه های استرس، افسردگی، اضطراب و عزت نفس از عوامل موثر بر باورهای وسواسی بودند، که آشفتگی استنتاج در روابط آنها با باورهای وسواسی نقشی میانجی ایفا می نمود. ازاین رو در اصلاح باورهای وسواسی حذف و یا تعدیل عوامل سببی پیشنهاد می شود.