خودشیفتگی خصیصه ای پیچیده و منعکس کننده خودمحوری استثنائی و خودخواهی اجتماعی است و با پیامدهای اجتماعی منفی همراه می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی خودشیفتگی با توجه به نقش پیش بین ترومای کودکی و تحریف شناختی صورت گرفت. طرح پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه های شهر ارومیه در نیمسال اول سالتحصیلی1400- 1399بود که 285 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به منظور گردآوری اطلاعات ابزارهای سنجش شخصیت خود شیفته آمز و کودک آزاری نوربخش و تحریفات شناختی عبدالله زاده و سالار را تکمیل کردند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که خودشیفتگی با ترومای کودکی و تحریف شناختی رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج کاربست تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد به طور معناداری خودشیفتگی توسط ترومای کودکی و تحریف شناختی تبیین می گردد و تحریف شناختی بیشترین قدرت پیش بینی را برای خودشیفتگی دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که ترومای کودکی و تحریف شناختی می تواند نقش مهمی در علت شناسی خودشیفتگی ایفا نماید.