حوضه آبریز زاینده رود به عنوان تنها رودخانه دائمی و پرآب فلات مرکزی در خطه جمعیتی پرتراکم و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در این حوضه به دلیل مدیریت و نظارت تاریخی دقیق، مسائل اجتماعی تقسیم آب به ندرت مشهود بود. بااین وجود از اواسط دهه 80 شمسی، این رودخانه به طور مداوم جریان طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به رودخانه ای فصلی شده است. لذا اعتراضات زیادی نیز در استان های بهره بردار از این حوضه روی داده است. هدف از مقاله حاضر بررسی چرایی بحران آب در زاینده رود در دو دهه اخیر است. از آنجاکه شناخت مسائل مدیریت آب فراتر از فهم موضوع از منظر فنی بوده و در زمره علوم بین رشته ای قرار دارد، لذا شناخت مسائل و مشکلات در شیوه مدیریت منابع آب در حوضه زاینده رود نیز در ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب این مقاله نیز با تمرکز بر رویکرد شناخت شکاف حکمرانی آب حوضه زاینه رود در بخش های مختلف پرداخته است. روش به کار برده شده برای این هدف، علاوه بر تحلیل اسناد و قوانین، مبتنی بر تحلیل مضمون قیاسی مصاحبه های تخصیصی با 30 کارشناس و خبره آب در بخش ها و استان های مختلف (اصفهان و چهارمحال و بختیاری) است. نتایج به دست آمده نشان داد که حکمرانی آب در حوضه زاینده رود برآمده از شکاف های مختلفی از جمله شکاف اجرایی، شکاف هدفگذاری، شکاف سیاستی، شکاف اطلاعاتی، شکاف ظرفیتی، شکاف سرمایه گذاری و شکاف مسئولیت پذیری است.