این پژوهش به دنبال بررسی نقش تاریخ نگاری در حفظ تمامیت ارضی ایران است. فرضیه نویسنده این است که اولاً، تاریخ نگاری در تمام دوره های تاریخ ایران، مهم ترین ابزار برای بازتولید و زنده نگاه داشتن هویت سرزمینی ایران بوده است. ثانیاً، تاریخ نگاری با تقویت ملی گرایی منجر به افزایش اهمیت تمامیت ارضی ایران در نزد کارگزاران و افکار عمومی شده است. با شروع حکومت قاجار، دورانی از درگیری با دو قدرت بزرگ جهان آغاز شد که در سراسر قرن نوزدهم ادامه یافت که در نتیجه آن، بخش های بزرگی ازسرزمین های ایران از آن جدا شدند. در تمامی این تحولات و درگیری ها، دیوانیان ایران در کنار به کار گرفتن فنون دیپلماسی نوین، استنادشان اغلب بر شواهد تاریخی استوار بود و بر این اساس، از تاریخ نگاری برای احقاق حقوق سرزمینی ایران می کوشیدند. این موجب شد پس از جنگ جهانی اول که تمامیت ارضی ایران به مخاطره افتاد، نخبگان ایرانی با استفاده از تجربیات قبلی، تاریخ را در ابعاد بیشتری مورد استفاده قرار دهند و از آن به عنوان ابزاری برای حفظ تمامیت ارضی ایران استفاده کنند.