آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

با آغاز قرن بیست ویکم مشخص شد که تهدیدهای جدید، مانند مشکلات زیست محیطی، فقر، سلاح های کشتارجمعی، امنیت غذا و... به طور عمیق، دارای بعدی علمی اند؛ در نتیجه زمینه برای ایجاد مفهوم جدید دیپلماسی علمی فراهم شد. دیپلماسی علم و فناوری، راهی است که در آن دانش از انحصار ملل و نهادها خارج می شود و از راه تشریک مساعی در سطح جهانی گسترش می یابد. امروزه دیپلماسی علمی تأثیر مهمی در موضوعات مربوط به سیاست خارجی دارد. اتحادیه اروپا به عنوان یکی از قطب های مهم علم و فناوری در جهان تلاش بسیاری داشته تا از این ابزار برای دستیابی به قدرت نرم استفاده کند. دراین بین، این پرسش ها مطرح می شود که چگونه می توان از علم و فناوری به عنوان ابزاری دیپلماتیک استفاده کرد؟ چرا قدرت علمی و فناوری، بخشی از قدرت نرم کشورها به شمار می آید؟ اتحادیه اروپا در مسیر نیل به مقصود از چه راهکارهایی بهره برده است؟ در پاسخ به این پرسش ها می توان این فرضیه را مطرح کرد که دیپلماسی علمی ازراه تعمیق همکاری ها حتی در صورت بسته بودن کانال های رسمی، امکان ارتباط میان کشورها را فراهم می آورد و ازآنجا که دولت ها با توسل به آن قادر به پیگیری منافع ملی خود از راه جاذبه خواهند بود، بخشی از قدرت نرم به شمار می آید و اتحادیه اروپا با تأکید بر عنصر نوآوری، می تواند از آن برای کسب وجهه و قدرت آفرینی استفاده کند. برای آزمون فرضیه پژوهش از نظریه قدرت نرم جوزف نای و برای عملیاتی کردن فرضیه، از نظریه «فن لانگنهوف» استفاده خواهد شد.

تبلیغات