زمینه: ذهن آگاهی مفهومی جدید است که در سال های اخیر در درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی مورد توجه روانپزشکان و روانشناسان قرار گرفته است. استفاده از تکنیک های ذهن آگاهی مستلزم بهره گیری از اطلاعات دیگری در خصوص چگونگی عملکرد مؤلفه های ذهن آگاهی در هر یک از اختلالات روانشناختی است. هدف این پژوهش مقایسه ی مؤلفه های ذهن آگاهی در سه گروه بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، اضطراب منتشر و افراد بهنجار بوده است. مواد و روش ها : جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و اضطراب منتشر بود که به مرکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند. از میان این افراد، تعداد 30 نفر با تشخیص اختلال افسردگی اساسی و 30 نفر با تشخیص اختلال اضطراب منتشر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یک گروه 30 نفری از افراد بهنجار که فاقد اختلالات افسردگی اساسی و اضطراب منتشر بودند نیز از بین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی انتخاب شد. افراد هر سه گروه (افسرده، مضطرب و بهنجار) بر حسب متغیرهای سن، جنسیت، فقدان بیماری های جسمی و عدم ابتلا به سایر بیماری های روانی همتاسازی شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر ، پرسشنامه پنج مؤلفه ذهن آگاهی و پرسشنامه ارزیابی مزاج ممفیس،پیزا، پاریس و سن دیگو بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره MANOVA) ) و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه در مؤلفه های ذهن آگاهی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، در مؤلفه های مشاهده، توصیف و عمل توأم با آگاهی میان افراد مضطرب و بهنجار و همچنین افراد افسرده و بهنجار تفاوت معناداری وجود داشت. در مؤلفه ی عدم قضاوت ذهن آگاهی، میان افراد افسرده و مضطرب و افراد بهنجار و مضطرب تفاوت ها معنادار بود. همچنین در مؤلفه ی عدم واکنش تفاوت میان گروه های مضطرب- افسرده، مضطرب- بهنجار و افسرده- بهنجار معنادار بود. همچنین افراد افسرده در مزاج های عاطفی نمرات بیشتری نسبت به افراد اضطرابی و بهنجار کسب نمودند وتفاوت این نمرات در مقیاس ادوارخویی و تحریک پذیری نسبت به افراد بهنجار معنادار بود. نتیجه گیری: در تبیین نتایج این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که بیماران مضطرب و افسرده نسبت به افراد بهنجار در مؤلفه های ذهن آگاهی عملکرد ضعیف تری دارند و نمرات مزاجهای عاطفی انها به مراتب بالاتر از افراد بهنجار بوده است .بنابراین درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی می توانند با تأکید بر این مؤلفه ها موجب تسهیل روند درمان و همچنین بهبود علایم این گونه بیماران شود.