این پژوهش نظریه «زبان رؤیایی قرآن» را بررسی و نقد کرده است. پیش از هر چیز عناصر اصلی و مبانی نظریه مذکور و نیز ادلّه آن را به روشنی و اختصار تبیین نموده، آن گاه به بررسی، نقد و بیان تهافت ها و اشکالات آن همّت گماشته است. دیدگاه مذکور با اتخاذ مبناهایی چون تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصر نزول- و به عبارت دیگر زبان قوم- و طرح ادلّه ای مانند منقولات و مأثورات تاریخی، ساختار و متن قرآن و وجود تناقض در آیات، کوشیده است زبان قرآن را «زبان رؤیا» و فهم آن را نیازمند تعبیر و خواب گزاری معرّفی نماید. از واکاوی آن مبانی و بررسی این ادلّه به دست می آید که اندیشه «زبان رؤیا» رؤیایی بیش نیست و قرآن هرگز زبان خواب را بر نمی تابد. تحقیق حاضر بر شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع مکتوب سامان یافته است.