جغرافیا به عنوان علم تحلیل فضایی پدیده ها مبتنی بر سه هدف اصلی است: مطالعه ساختارهای فضایی، بررسی نظم مکانی _ فضایی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و تحقیق روابط و عملکردهای فضایی از طریق سطح بندی سلسله مراتبی سکونت گاه های شهری و روستایی. در نهایت نمود کاربردی جغرافیا یا «برنامه ریزی فضایی» به اصلاح ساختارهای فضایی، انتظام مکانی _ فضایی فعالیت ها و نظم بخشی روابط و عملکردهای فضایی می پردازد. در این نظم فضایی بین ساختار و کارکرد پیوستگی تعاملی وجود دارد. علم به وسیله انقلاب الکترونیکی، ساختاری شبکه ای و پیچیده پیدا کرده که به «علم موج سومی» موسوم است و مطالعات تخصصی گسترش یافته است. مطالعه «تخصصی» سبب می شود که شناخت و درک عمیقی از موضوع مورد بررسی حاصل آید، اما این عمق همواره «نقطه ای» باقی مانده و آن کاربردها نیز می توانند آسیب زا باشند، زیرا در ترکیب با سایر ابعاد زندگی انسانی تنظیم نشده است. چنین علمی نمی تواند نیازهای زندگی انسان را تأمین و در حل مسائل مفید باشد. هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل دانش جغرافیا به عنوان نظمی میان رشته ای است. تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه نشان می دهد، تحقیقات جغرافیایی خصلت بین رشته ای دارد در غیر این صورت نمی تواند مسائل پیچیده جهان کنونی را تبیین کند. جغرافیا می تواند هم از دستاوردهای علوم دیگر از جمله آمار، ریاضی، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و روان شناسی بهره ببرد، هم خدمات متقابلی به آنها ارائه و خود به شکوفایی برسد.