پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فنون تجدید قوا بر استرس های ناشی از عدم ادراک توازن میان تلاش های انجام شده و پاداش های به دست آمده، با توجه به نقش تعدیلی حمایت سازمانی ادراک شده، اجرا شد. پژوهش حاضر با روش رابطه ای (ازنوع توصیفی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 536 نفر از کارکنان صنایع نفت و گاز، ذوب آهن، فولاد، پتروشیمی و پلی اکریل در اصفهان بودند، که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بازیافت نیرو ساخته شده توسط سوننتاج و کرول (2006)، مقیاس عدم توازن تلاش- پاداش سیگریست و همکاران (2004)، پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر و همکاران (1986) و تمایل به ترک خدمت عریضی و همکاران (1381) بود. برای تحلیل های آماری از نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل عدم توازن تلاش-پاداش با فنون تجدید قوا رابطه دارد و حمایت سازمانی ادراک شده نقش تعدیل گر در این رابطه دارد. به علاوه در مقایسه مدل یک بعدی با ادغام تلاش و حمایت سازمانی در یک بعد با جداسازی آن ها به عنوان بعد مستقل (مدل دو بعدی)، مدل اخیر دارای مزیت بیش تری است. حمایت سازمانی ادراک شده مستقل از عدم توازن تلاش پاداش است. مدیران باید توجه خاصی به تجارب تجدید قوای کارکنان خود کرده و تلاش کنند احساس حمایت سازمانی را در زیردستان خود پدید آورند. عدم توازن تلاش پاداش می تواند توسط دو عامل مهم یعنی حمایت سازمانی ادراک شده و تجدید قوا کاهش یابد و بنابراین نقش جبرانی آن ها می تواند بسیار مهم باشد و باید در خط مشی سازمانی مدیریت منابع انسانی سازمان لحاظ شود.