هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های فردی، متغیرهای روان شناختی شغل و متغیرهای مرتبط با برنامه ریزی و طرح ریزی بازنشستگی مشاغل میانی در همان کار قبلی در بازنشستگان است و تأثیری که هر کدام از این پیشایندها بر تصمیم گیری آن ها دارد. این پژوهش از نوع طولی بود که در آن 404 نفر از بازنشستگان کارکنان کارخانه های صنعتی شهر اصفهان، که پس از بازنشستگی به کارراهه قبلی خود ادامه دادند، با بازنشستگان کامل مقایسه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک (سن و تحصیلات) و سؤال های خودگزارش دهی از سلامت، وضعیت مالی، فشار شغلی، خشنودی شغلی و تفکّر درباره بازنشستگی بود که در همه این سنجش ها ازپرسشنامه وانگ و همکاران (2008) استفاده شد. به جز تفکّر درباره بازنشستگی که از مقیاس کوزولوسکی و همکاران (2001) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از تحلیل لجستیک چند طبقه ای، نسبت شانس (OR)، آزمون مجذور خی برای برازش مدل و برآورد اندازه اثر R2 استفاده شد. یافته ها نشان داد کارکنان در شرف بازنشستگی که جوان تر باشند میزان تحصیلات بالاتری داشته باشند، سالم تر باشند و وضعیت مالی آن ها بهتر باشد هر چند که در ابتدای امر شگفت آور به نظر می رسد می توانند مشاغل میانی در سازمان را به دست آورند. که دلیل آن سطح تحصیلی بالاتر آن هاست. همچنین افرادی که فشار شغلی کم تری را تجربه کرده و از شغل خود پیش از بازنشستگی خشنود باشند و افرادی که کم تر به بازنشستگی فکر کرده باشند به احتمال بیش تر به مشاغل میانی در کارراهه و تخصص قبلی خود روی می آورند. بازنشستگی دوره ای مهم در زندگی هر فرد است که اگر به درستی برنامه ریزی نشود فشار روانی و اقتصادی به همراه دارد.