"هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلال اضطراب جدایی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده،کاهش تعارضات در روابط والدین و ارتقاء عملکرد خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی می باشد.
روش پژوهش، شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام گرفت.40 خانواده حداقل دارای یک فرزند ،دارای اختلال اضطراب جدایی که به طور تصادفی در چهار گروه مساوی شامل دوگروه آزمایشی (خانواده های کم سواد و خانواده های باسواد) و دو گروه کنترل (خانواده های کم سواد و خانواده های باسواد) جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های دو گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSMIV-TR (2000) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (موسوی و دیگران، 2006) بود. در طول مدت مطالعه، گروه کنترل ،هیچ گونه درمانی دریافت نکرد.
نتایج حاصل از تحلیل عاملی و تکرار سنجش با استفاده از روش تعقیبی توکی نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلال اضطراب جدایی و اضطراب کلی کودکان در سطح )001/0< p) معنا دار است و این در حالی است که علی رغم پیش بینی در میزان اثربخشی برنامه مداخله ای در میان خانواده های با سواد و کم سواد تفاوتی مشاهده نشد.
"