با پایان عصر انقلابهای کلاسیک و آغاز قرن جدید، شاهد برپایی و پیروزی انقلابهایی هستیم که به رنگی یا مخملی شهرت یافتهاند. مقاله حاضر، ضمن بازنمایی ویژگیهای عام و مشترک انقلاب رنگی در جوامع دستخوش این دگرگونی، از طریق مطالعه موردی یوگسلاوی، به تحلیل شرایط امکان و امتناع آن در جامعه ایرانی میپردازد. برای این منظور، نویسنده، ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی و شیوههای عمل آن در محیط اجتماعی را تحلیل میکند و در عین حال، ساختار اجتماعی ایران و شیوههای کنش جمعی در جامعه ایرانی را مورد بررسی قرار میدهد. مطابق تخمین نویسنده، ممکن است به دلیل وجود برخی شرایط امکان در جامعه و نظام سیاسی، شاهد برپایی برخی جنبشهای اجتماعی باشیم که هدف آنها تغییر جمهوری اسلامی از طریق نوعی انقلاب رنگی است، اما در مقابل، وجود برخی شرایط امتناع در سطح نظام سیاسی و همچنین جامعه ایرانی، پیروزی این انقلاب را ناممکن و تحقق اهداف آن را ممتنع میکند.