در محافل سیاسی و عمومی و حتی در اغلب موارد در محافل علمی، مفاهیم دکترین، سیاست و استراتژی را گاه چنان متداخل و با معانی مشابه به کار میگیرند که تشخیص مرزهای نظری و مفهومی آنها مشکل میشود. در این مقاله، ضمن بررسی ارتباط مفاهیم دکترین، سیاست و استراتژی با مفهوم امنیت، به بررسی زمینههای تداخل و ابهام میان این مفاهیم پرداخته میشود و تلاش برای تعیین مرزهای نظری و مفهومی میان آنها در دستور کار قرار میگیرد. بدین منظور، ابتدا به تلاشهای صورتگرفته برای ابهامزدایی از مفهوم امنیت به عنوان بستر نظری بحث اشاره میشود، سپس مرزهای نظری میان دکترین، سیاست و استراتژی بر اساس دیدگاههای مختلف بررسی شده و در پایان نیز مرزهای مفهومی آنها مورد بازبینی قرار می گیرد.