هدف این مقاله، بازشناسی جایگاه قومیت و قوم گرایی به عنوان متغیری امنیتی در مطالعه امنیت ملی جوامع چند قومی می باشد. در این راستا، بررسی رویکرد نظریه پردازان نوسازی و نیز رویکرد مارکسیستی در دوره جنگ سرد نشان داد که آنها نگرش واقع بینانه ای به اهمیت سیاسی و امنیتی ناسیونالیسم قومی و ملاحظات مرتط به تنوع قومی نداشته اند. با تشدید مناقشات قومی در دهه آخر جنگ سرد و به ویژه پس از فروپاشی بلوک شرق و تاثیرات گسترده امنیتی (داخلی و منطقه ای) این مناقشات، شان و اهمیت ناسیونالیسم قومی در مطالعات امنیت ملی نیز اعتبار گسترده ای یافت