مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
تنظیم هیجان
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
69 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وحشتزدگی یکی از اختلالات اضطرابی با مشخصه حملات غیرمنتظره عودکننده است که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و با نشانه های جسمانی و شناختی مختلفی از جمله، مشکلات در پردازش هیجانی و پردازش اطلاعات همراه است. مطالعه حاضر به منظور بررسی مقایسه ای راهبردهای تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال وحشتزدگی اجرا گردید. روش: به منظور اجرای ﭘﮋوﻫﺶ علی–مقایسه ای ﺣﺎﺿﺮ، تعداد 30 نفر از افرد دارای اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز روا ن درمانی شهر گرگان، و همچنین 30 نفر از همتایان عادی آنها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و همگی پرسشنامه های نشانه های اختلال پانیک لیبوویتز، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی در مقایسه با همتایان عادی نمرات کمتری در راهبرد باز ارزیابی شناختی (p<0.05)، و نمرات بالاتری در راهبرد سرکوبی هیجانی (p<0.05) و نیز در همه حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه (p<0.05) کسب نمودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر، آموزش شیوه های تنظیم هیجانی به عموم مردم و همچنین مداخلات معطوف به درمان طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند نقش موثری در پیشگیری از اختلالات اضطرابی، بویژه اختلالا وحشت زدگی داشته باشد.
تحلیل روابط تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 105
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط تکانشگری، تاب آوری و تنظیم هیجان با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه اولیه 508 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که پرسشنامه های خودآسیب زنی، فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری، مقیاس تنظیم هیجانی، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. براساس نتایج پرسشنامه خودآسیب زنی 295 نفر با حداقل 1 بار سابقه خودآسیب زنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش همبستگی کانونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش با مولفه های سلامت روان شامل اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی همبستگی کانونی معنادار داشتند و ضریب همبستگی برابر با 80/0 بود. این همبستگی با تکانشگری و تنظیم هیجان مثبت و با تاب آوری منفی بود (001/0> P). همچنین 64 درصد از تغییرات مولفه های سلامت روان قابل پیش بینی است. بیش ترین وزن کانونی نیز متعلق به تاب آوری(63/0) و افسردگی(62/0-) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش متغیرهای تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری بر روی مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی تاثیر می گذارند و از این طریق می توانند موجب بروز رفتارهای خودآسیب زنی شوند. متغیر تاب آوری بیش ترین نقش را در این رابطه ایفا می کند که براین اساس با آموزش تاب آوری به دانشجویان در هنگام ورود به این دوره می توان از رفتارهای خودآسیب زنی و سایر مشکلات سلامت روان پیشگیری کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ناحیه 3 تبریز بود. نمونه به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شد و سپس برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، ابتدا پیش آزمون اجرا شد و سپس آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه روی گروه آزمایش اجرا و بعد از آن پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. به فاصله دو ماه بعد یعنی در مرحله پیگیری نیز هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. از پرسش نامه های پرخاشگری و تعامل با هم سالان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در گروه آزمایش میانگین نمرات پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی دار داشته است. ازطرف دیگر این تغییرات در پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن از پس آزمون تا مرحله پیگیری تغییر معنی داری نداشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشاوران می توانند برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه، قلدری و قربانی شدن در این گروه از افراد از این مداخله بهره بگیرند.
نقش میانجی گر عوامل فراتشخیصی تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد آسیب های برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
187 - 223
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلالات عصبی-تحولی حائز اهمیت است که همواره با سایر اختلالات روان پزشکی همبودی بالایی دارد. یکی از راه های بررسی این همبودی، شناسایی مکانیسم های زیربنایی دخیل در آن می باشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی گر تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد اختلالات برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در محدوده سنی 8 تا 18 سال از مدارس استثنایی و مراکز اوتیسم و انجمن های اوتیسم در شهرهای تهران، تبریز و میانه بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 117 نفر کودک و نوجوان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش حاضر به صورت آنلاین از والدین جمع آوری شدند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که علائم اوتیسم به صورت مستقیم و معناداری ایجاد آسیب های طیف برون نمود را در کودکان مبتلا به طیف اوتیسم تبیین می کند. همچنین تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان عوامل میانجی گر، شدت آسیب های طیف برون نمود را در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم تبیین می نمایند. با توجه به این یافته های می توان نتیجه گیری کرد که متغیرهای تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان عوامل فراتشخیصیِ آسیب زا احتمالاً نقش واسطه ای مهمی در تشدید علائم آسیب های برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ایفا می کنند.
تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس تاب آوری و تنظیم هیجان در زنان: نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 92
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازدواج یکی از مهم ترین عوامل بهداشت روانی در اجتماع است. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس تاب آوری و تنظیم هیجان در زنان و نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر کاربردی، توصیفی و همبستگی (از نوع معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحکیم بنیاد خانواده با رویکرد سبک زندگی اسلامی شهر تهران در سال 1400 تشکیل داد. حجم نمونه نهایی با محاسبه بیش برآورد به دلیل پیش بینی ریزش آزمودنی 401 نفر بود که با توجه به گستردگی جامعه مورد مطالعه از روش غیرتصادفی و دردسترس استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1989)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1990)، تنظیم هیجان گارنفسکی (2001) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. سپس داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل مسیر توسط نرم افزار AMOS-18 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تاب آوری به صورت غیرمستقیم و از طریق طرح واره های محدودیت های مختل 0/04، دیگرجهت مندی 0/03 و گوش به زنگی و بازداری 0/03 به صورت غیرمستقیم توانست رضایت زناشویی را پیش بینی کند. همچنین تنظیم هیجان سازش یافته 0/35 و سازش نیافته 0/37- هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم و از طریق طرح واره های محدودیت های مختل 0/34-، دیگرجهت مندی 0/53 و گوش به زنگی و بازداری 0/65 توانستند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند (001/0>p). نتیجه گیری: بنابراین متغیرهای تاب آوری، تنظیم هیجان و طرح واره های ناسازگار اولیه می توانند نقش مهمی در رضایت زناشویی داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های پیشگیری از طلاق باید مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی و تنظیم هیجان در پرستاران دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
315 - 323
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی رویکرد زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی، تنظیم هیجان در پرستاران دارای تعارضات زناشویی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آزمایشی است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران مشغول به خدمت در بیمارستان دولتی امام سجاد شهرستان رامسر در سال 1399 بود. از این بین تعداد 30 زوج (90 نفر) به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی (زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت) و یک گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند (15 زوج در هر گروه). سپس 10 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت (لیو و مک کی، 2017) در گروه های آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۷۹)، پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت بر دلزدگی زناشویی (001/0>P، 53/13=F) و تنظیم هیجان (001/0>P، 86/49=F) در پرستاران دارای تعارضات زناشویی اثربخش است. نتیجه گیری: باتوجه به اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر طرحواره و اکت در پرستاران دارای تعارضات زناشویی، پیشنهاد می شود درمانگران از این رویکرد درمانی و آموزشی استفاده نمایند.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
79 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ طرح پژوهش و شیوه انجام، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از این رو، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 6 تا 11 ساله بود که به مراکز روان درمانی و مشاوره منطقه 3 تهران در سال 1401 به خاطر دارا بودن نشانگان وسواس جبری ارجاع داده شده بودند. از میان آن ها و به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی الکساندر و همکاران (2012) اجرا شد. برای گردآوری داده ها، ابزار پژوهش از پرسشنامه های تنظریم هیجان گراس و جان (2003) و مقیاس وسواس جبری گودمن (1989) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر نشانگان اختلال وسواس جبری (22/12 = F و 001/0 = P) و تنظیم هیجان (78/11 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (نشانگان اختلال وسواس جبری و تنظیم هیجان) شده و این بدان معناست که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی اعضای گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی حاکی از پایداری اثربخشی درمان بر متغیرهای پژوهش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری مؤثر بوده است. لذا می توان از این برنامه در درمان کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری استفاده کرد.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
337 - 354
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد و حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (2016)، 330 نفر برآورد گردید که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش اطلاعات 319 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس شخصیت مرزی لیچسنرینگ (1999)، پرسش نامه بدتنظیمی هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برن استین و همکاران (2003) و پرسشنامه ذهنی سازی دیمتریجویس و همکاران (2018) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساختاری ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد تجربه ترومای کودکی بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (79/0=β؛ 001/0>P). همچنین بد تنظیمی هیجان بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (76/0=β؛ 001/0>P). تجربه ترومای کودکی (81/0=β؛ 001/0>P) و بد تنطیمی هیجانی (73/0=β؛ 001/0>P) از طریق میانجی گری ذهن سازی اثر غیرمستقیم بر نشانگان شخصیت مرزی دارند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی از برازش مناسب برخوردار است
تحلیل کیفی نظر متخصصان ایرانی درباره نقش باورهای معنوی و اعتقادی مؤثر در تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
66-79
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: دین و باورهای دینی در بیشتر جوامع نقش مهمی در زندگی انسان ها ایفا می کند؛ در جامعه ایرانی با توجه به شرایط فرهنگی این نقش بارزتر است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی نظر متخصصان ایرانی درباره نقش باورهای معنوی و اعتقادی مؤثر در تنظیم هیجان انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای نهفته است. جامعه آماری متخصصان و صاحب نظران تنظیم هیجان در ایران بودند که با روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع با 11 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: با اتمام مصاحبه ها، پس از حذف و همسان سازی کدهای مشابه و تکراری، نتایج تحلیل داده ها به سه طبقه اصلی و شش زیر طبقه منجر شد. طبقات شامل نگرش های مذهبی و معنوی، آموزه های معنوی/ مذهبی تنظیم کننده هیجان و تمایز باور ها از خرافات بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که باورهای معنوی و اعتقادی نقش پررنگی در تنظیم هیجان افراد دارند؛ بنابراین به مشاوران و درمانگران سلامت روان پیشنهاد می شود که در ارتباط با مراجعان و در جلسات درمانی به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
مدل علّی استفاده آسیب زا از اینترنت بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با واسطه گری راهبردهای تنظیم هیجان و مقابله اجتنابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۳۴
103 - 79
حوزه های تخصصی:
گسترش استفاده از اینترنت ابعاد مختلف زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده به نحوی که استفاده بی رویه از اینترنت با آسیب های متعدد فردی و اجتماعی همراه گردیده است. در این رابطه، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان و مقابله اجتنابی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و استفاده آسیب زا از اینترنت انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای علوم و تحقیقات، مرکزی و کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استفاده آسیب زا از اینترنت، تنظیم شناختی هیجان، نیازهای بنیادی روانی و پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا بود. داده ها با روش تحلیل مسیر و با کمک نرم افزار Spss و Amos تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد نیازهای بنیادین روان شناختی بر استفاده آسیب زا از اینترنت دارای اثر مستقیم نیستند اما اثرات غیرمستقیم نیازهای روان شناختی از طریق تنظیم شناختی هیجان و مقابله اجتنابی بر استفاده آسیب زا از اینترنت معنادار بود (0.05>P)؛ بنابراین، درمانگران و مشاوران بایستی در مداخلات مختلف به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت، به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان و مقابله اجتنابی نیز توجه داشته باشند.
تحلیل محتوای کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای دانش آموزان با نیازهای ویژه بر اساس مؤلفه های تنظیم هیجان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
81 - 95
حوزه های تخصصی:
تنظیم هیجان به مثابه فرآیندی تعریف شده است که افراد می توانند به وسیله آن ماهیت، سیر و بیان هیجان ها را شناسایی، ارزیابی و تحت تأثیر قرار دهند. افراد دارای ناتوانی ذهنی مشکلاتی را در تنظیم هیجان تجربه می کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای آموزش کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای بر اساس مؤلفه های تنظیم هیجان بود. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های تفکر و سبک زندگی پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره اول متوسطه حرفه ای (۳ جلد کتاب) در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ بود. ابزار پژوهش شامل چک لیست تهیه شده بر اساس مدل فرآیندی تنظیم هیجان گراس بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه مربوط به اصلاح موقعیت با ۳۴ مورد بیشترین فراوانی و گسترش توجه با ۷ مورد کمترین فراوانی را دارد. بیشترین ضریب اهمیت در بین مؤلفه های تنظیم هیجان، مربوط به اصلاح موقعیت با مقدار (۳۶/۰) و کمترین ضریب اهمیت به گسترش توجه با مقدار (۰۶/۰) بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که به طور کلی به تنظیم هیجان در کتاب های تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه حرفه ای کمتر توجه شده است.
پیش بینی نشانه های اضطراب والدین دارای کودک اوتیسم بر اساس معنویت، باورهای فراشناختی و تنظیم هیجان
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
163 - 172
حوزه های تخصصی:
با توجه به تاثیرات منفی روانشناختی کودکان اوتیسم در والدین، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانه های اضطراب والدین دارای کودک اوتیسم بر اساس معنویت، باورهای فراشناختی و تنظیم هیجان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی و از طرح های همبستگی بود. از بین جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین (مادر و پدر) دارای کودک مبتلابه اوتیسم در شهر شیراز مراجعه کننده به مراکز بهزیستی و دارای پرونده در آموزش وپرور، نمونه ای به تعداد ۲۹۰ نفر با روش نمونه گیری دردسترس و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، نمودارها و.) و استنباطی (همبستگی و رگرسیون همزمان) برای بررسی ارتباطات بین متغیرهای پژوهش توسط نرم افزار آماری spss-22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین معنویت، باورهای فراشناختی و تنظیم هیجان توانایی معناداری برای پیش بینی اضطراب والدین را داشتند. نتایج همبستگی نیز حاکی از رابطه معنادار بین متغیر اضطراب با متغیرهای وابسته بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود از متغیرهای معنویت، باورهای فراشناختی و تنظیم هیجان در طراحی برنامه های آموزشی و درمانی والدین دارای فرزند اوتیسم استفاده شود.
رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان: نقش میانجی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارزیابی و واکاوی مشکلات دوره نوجوانی دارای اهمیت بسیار است. یکی از رفتارهایی که سبب نگرانی های عمومی درباره سلامت نوجوانان شده است، رفتارهای آسیب به خود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه شامل 200 دانش آموز دختر دوره متوسطه دوم شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های آسیب به خود (سانسون و همکاران، 1998)، زمینه یابی ارزشی (شوارتز، 1992) و تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بودند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS23 و Amos26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ارزش های متمرکز بر فرد و ارزش های متمرکز بر جمع با ارزیابی مجدد رابطه مثبت و معنادار و با فرونشانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین ارزش های متمرکز بر جمع با رفتارهای آسیب به خود رابطه منفی و معنادار، و بین ارزیابی مجدد و فرونشانی با رفتارهای آسیب به خود به ترتیب رابطه منفی و مثبت معناداری وجود دارد (001/0 >P). بین ارزش های متمرکز بر فرد با رفتارهای آسیب به خود نیز رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم ریخت های ارزشی انگیزشی بر رفتارهای آسیب به خود از طریق تنظیم هیجان معنادار است (001/0 >P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین ریخت های ارزشی انگیزشی و رفتارهای آسیب به خود تصریح دارد. تقویت و درونی سازی ریخت های ارزشی انگیزشی کارآمد و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجانی ممکن است در پیشگیری یا درمان نشانه های خودآسیب رسانی در نوجوانان مؤثر باشد.
تعیین اثربخشی آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی و معرفی روش های کارآمد و مؤثر برای ارتقا ظرفیت هوشی انسان در مراحل تحولی حساس یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در میان پژوهشگران بوده است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر 12 تا 16 سال بودند که در مدارس دوره یکم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1401 مشغول به تحصیل بودند و از این میان 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش ده جلسه یک ساعته آموزش ذهنیت رشد دریافت کردند؛ در حالی که برای گروه گواه هیچ مداخله ای در نظر گرفته نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان (ایشنباخ و رسکولا، 1997)، چک لیست تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان (شیلذز و سیچی، 1997) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نسخه 26 برنامه SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد افراد گروه آزمایش که برنامه آموزش ذهنیت رشد را دریافت کرده بودند، نمرات تنظیم هیجان بیشتری در پس آزمون نسبت به گروه گواه دریافت کردند (0001p<). همچنین این برتری تا مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05p<). نتیجه گیری: این روش مداخله که متکی بر اصل انعطاف پذیری ذهنی است، می تواند به منظور بهبود توانایی های ذهنی کاربرد داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که از این روش درمانی در بهبود توانایی های ذهنی استفاده شود.
مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان در دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین با بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین و بدون تجربه طلاق والدین بود. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز در سال 1401 بود که از بین آنها 120 نفر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شد. انتخاب نمونه به این ترتیب بود که ابتدا 60 نفر از دانشجویان دختری که تجربه طلاق والدین را داشتند انتخاب شدند. سپس از سایر دانشجویان دختر که تجربه طلاق والدین را نداشتند، 60 نفر به صورت همتاسازی از لحاظ سن، تحصیلات و وضعیت تاهل و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نیازهای اساسی روانشناختی (BNSG-S) دسی و ریان (2000)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسش نامه ذهن خوانی (RMET) بارون و کوهن (2001) استفاده شد. تحلیل واریانس چندراهه و آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نیازهای روانشناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط، میانگین نظریه ذهن و میانگین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان در بین دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 کمتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. اما راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 بیشتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. با توجه به بافته ها نتیجه می شود که بین دانشجویان دختر دارای تجریه و بدون تجربه طلاق والدین از نظر این سه متغیر تفاوت وجود دارد.
اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۲۰۰-۱۹۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض و دشواری تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از میان زوجین داوطلب واجد شرایط 30 زوج انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی متمرکز بر شفقت گیلبرت به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه راهبرد های حل تعارض استراوس و همکاران (1996) (CTS2)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) (DERS) و تعارضات زناشویی ثنایی (1379) (MCQ) بود. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر راهبرد های حل تعارض (001/0=p) و دشواری تنطیم هیجان (001/0=p) زوجین دارای تعارض زناشویی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (001/0=p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی متمرکز بر شفقت روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای راهبرد های حل تعارض و کاهش دشواری تنظیم هیجان زوجین دارای تعارض زناشویی بوده است.
اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۱۶-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه آماری شامل40 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پردازش شناختی (CPI) کروز (1999) و پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ-K) گارنفسکی و همکاران (2012) و پرسشنامه توجه (JADDI) جردن (1992) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه تقویت حافظه کاری را طی 16 جلسه 50 دقیقه ای در هشت هفته (هفته ای دو جلسه) دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به این یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله تقویت حافظه کاری درمان موثری برای بهبود توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در کودکان بوده است.
مدل یابی نشانگان سندرم پیش از قاعدگی بر اساس استرس ادراک شده: با نقش میانجی تنظیم هیجان و کیفیت خواب در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۲۱۴-۲۰۳
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی نشانگان سندرم پیش از قاعدگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی تنظیم هیجان و کیفیت خواب در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی رشت در سال 1401 بودند. در این مطالعه 250 نفر به روش در دسترس در یک نظرسنجی آنلاین شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983)، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003)، شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI، بایس و همکاران، 1989) و ابزار علائم غربال گری قبل از قاعدگی (PSST، استینر و همکاران، 2003) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. اثرمستقیم استرس ادراک شده بر ارزیابی مجدد، سرکوبی، کیفیت خواب و سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود. همچنین اثرمستقیم کیفیت خواب بر سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود. نتایج نشان داد که فقط نقش میانجی کیفیت خواب در رابطه بین استرس و سندرم پیش از قاعدگی معنادار بود (05/0>P)؛ در واقع کیفیت خواب در رابطه بین استرس و سندرم پیش از قاعدگی نقش میانجی داشت. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که استرس هم به صورت مستقیم و هم به سبب تاثیری که بر کیفیت خواب دارد، نقش موثری بر افزایش سندرم پیش از قاعدگی داشت.
روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرم افزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرم افزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطه ای دارند.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 می باشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی می باشد. مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تاب آوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.