مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
تنظیم هیجان
زمینه و هدف: در سال های اخیر اضافه وزن و چاقی در میان بسیاری از جوامع و کشورها شیوع پیدا کرده است. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و شفقت به خود در دختران چاق انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای چاقی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره مهر شهر تهران در سال 1399 بود. تعداد 4٠ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2006) بود. گروه آزمایش 10 جلسه یک ساعته آموزش ذهن آگاهی را 2 بار در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله ای ا دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کواریانس با SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش نمره شفقت ورزی نسبت به خود آزمودنی های گروه آزمایش تأثیر مثبت و معناداری داشته است (05/0>P). بین میانگین نمرات تنظیم هیجان افراد دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: در مجموع یافته های تحقیق نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود شفقت به خود و تنظیم هیجان دختران مبتلا به چاقی مؤثر است. محقق پیشنهاد می کند برای رسیدن به نتایج قابل اعتمادتر مرحله پیگیری به مدت 3 ماه اجرا گردد.
تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت ورزی به خود و تنظیم هیجان دختران چاق
زمینه و هدف: در سال های اخیر اضافه وزن و چاقی در میان بسیاری از جوامع و کشورها شیوع پیدا کرده است . بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و شفقت به خود در دختران چاق انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای چاقی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره مهر شهر تهران در سال 1399 بود. تعداد 4٠ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2006) بود. گروه آزمایش 10 جلسه یک ساعته آموزش ذهن آگاهی را 2 بار در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله ای ا دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کواریانس با SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش نمره شفقت ورزی نسبت به خود آزمودنی های گروه آزمایش تأثیر مثبت و معناداری داشته است (05/0> P ). بین میانگین نمرات تنظیم هیجان افراد دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (05/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع یافته های تحقیق نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود شفقت به خود و تنظیم هیجان دختران مبتلا به چاقی مؤثر است. محقق پیشنهاد می کند برای رسیدن به نتایج قابل اعتمادتر مرحله پیگیری به مدت 3 ماه اجرا گردد.
مدل ساختاری نقش ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی
زمینه و هدف: تجارب استرس آور در طول زندگی می تواند موجب بروز مشکلات جسمانی در سنین مختلف شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است و به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بین ماه های اردیبهشت تا خرداد ماه سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل تعداد 384 نفر از زنان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا، 1980)، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه امید به زندگی ( هزاروسی، 1385) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) به دست آمد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، ماتریس همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. همچنین کلیه محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 و SPSS .22 انجام گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب استاندارد و غیراستاندارد مسیر مستقیم مدل فرضی از ویژگی های شخصیت به کنش های شناختی (48/0= β ؛ 01/0 )، ویژگی های شخصیت به امید به زندگی (58/0= β ؛ 01/0 )، ویژگی های شخصیت به تنظیم هیجان (46/0= β ؛ 01/0 )، کنش های شناختی به تنظیم هیجان (47/0= β ؛ 01/0 )، امید به زندگی به تنظیم هیجان (26/0= β ؛ 01/0 ) معنی دار شده است. بررسی شاخص های برازش مدل حاکی از آن است که مدل مورد نظر برازش مطلوبی با داده ها دارد. که امید به زندگی و کنش های شناختی اثر غیرمستقیم بر تنظیم هیجان داشته است، بنابراین وجود رابطه غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش با 95 درصد اطمینان تأیید می شود (05/0> P ) . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان برازش دارد .
بررسی رابطه بین صمیمیت جنسی، تنظیم هیجان و سبک های دلبستگی در افراد متأهل
زمینه و هدف: ازدواج یک رابطه صمیمانه همراه با اختیار و در حال دگرگونی است، از این رو صمیمیت در ازدواج با نوع رابطه ای که میان مادر و فرزند تجربه می شود متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین صمیمیت جنسی، تنظیم هیجان و ابعاد دلبستگی در افراد متأهل می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش نیز مقطعی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن استان تهران می باشد که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تجربه روابط نزدیک (برنن، کلارک و شیور، 1998)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2002) و پرسشنامه بررسی نیازهای صمیمیت باگاروزی (2001) به دست آمد. داده ها با روش میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره و نرم افزار آماری SPSS 21 و AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ابعاد دلبستگی اضطرابی و شدت نیاز جنسی (01/0> P ، 167/0= r ) و مشارکت جنسی (01/0> P ، 157/0= r ) در افراد متأهل رابطه معناداری وجود دارد . رابطه بین ابعاد دلبستگی اجتنابی با صمیمیت جنسی در مؤلفه ارضای نیاز جنسی معنادار بود (01/0> P ، 155/0= r ). همبستگی بین سبک اضطرابی و راهبردهای تنظیم هیجانی منفی معنی دار بود ( 132/0= r ). اما بین بعد دلبستگی اجتنابی و تنظیم هیجانی مثبت همبستگی معنادار وجود داشت ( 237/0-= r ). صمیمیت جنسی و تنظیم هیجانی مثبت نیز با هم ارتباط داشتند ( 174/0= r ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو بعد دلبستگی با صمیمیت جنسی همبستگی دارند اما همبستگی معنی داری بین تنظیم هیجانی و سبک های دلبستگی وجود ندارد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی روانشناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو
زمینه و هدف: از متغیرهای مهم که در افراد بعد از عمل جراحی اسلیو باید مورد توجه قرار دارد. می توان به بهزیستی روانشناختی اشاره کرد . بهزیستی روانشناختی، وجود اسنادهای روانشناسی شناختی و هیجانی مطلوب تعریف می شود . هدف پژوهش حاضر عبارت بود از تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو بود. روش پژوهش : مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه انجام گرفت. تعداد 50 نفر از بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو مراجعه کننده بیمارستان پارسیان شهر تهران در بازه زمانی شهریور 1399 تا اردیبهشت1400 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 40 نفر از کسانی که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند (با اخذ رضایت کتبی) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به شیوه زیر صورت پذیرفت و به طور تصادفی به گروه برنامه توانمندسازی روان شناختی و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه تنظیم هیجان گارنسفکی را در سه مرحله تکمیل و اندازه گیری قرار گرفت. جلسات درمان های مذکور برنامه توانمندسازی روان شناختی (8جلسه 5/2 ساعته) به صورت گروهی انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار -2 1 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو موثر بود و پایداری این اثربخشی تا مرحله پیگیری ادامه داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو موثر بود و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو استفاده کرد.
Investigating the Relationships of Iraqi EFL Teachers’ Emotion Regulation, Resilience and Psychological Well-being(مقاله علمی وزارت علوم)
In recent years, the target of research shifted from students to teachers and different dimensions of teachers’ characteristics such as teacher education, personality and identity were widely researched. Among teacher’s psychological factors, in EFL context, teachers’ emotion regulation, resilience and their psychological well-being became the center of attention in recent years. The main purpose of this investigation was to explore the relationship between Iraqi EFL teachers’ emotion regulation, resilience and their psychological well-being. To this end, 450 Iraqi EFL teachers were selected as the participants and 421 filled the relevant questionnaires which were distributed through sharing the link of google form containing the questionnaires. The results of data analyses revealed that there was a positive and significant relationship between teachers’ emotion regulation and their well-being. Moreover, multiple regression analysis proved that teachers’ resilience and emotion regulation were significant predictors of their psychological well-being and teacher resilience had a higher predictability power. The findings will be helpful for teacher trainers and decision makers to improve the quality of novice and student teachers regarding their emotion regulation, resilience and psychological well-being.
ارایه چارچوب مفهومی مدیریت هیجانات در فرایندهای منابع انسانی سازمان با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
فرایندهای منابع انسانی در سازمان ذاتاً هیجانی می باشند و می توانند منشأ بروز هیجانات کارکردی و غیرکارکردی مختلفی بوده به گونه ای که اهداف و اثربخشی هریک از فرایندهای منابع انسانی را تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله با مرور سیستماتیک ادبیات به روش فراترکیب، به تبیین یک چارچوب مفهومی جهت مدیریت هیجانات در هریک از فرایندهای منابع انسانی پرداخته شده است. در چارچوب مفهومی ارایه شده، با انتخاب و تحلیل 66 مقاله منتخب، 349 کد اولیه شناسایی و در قالب 7 مقوله اصلی شامل حالت، موقعیت(علت)، پیامد، کارکرد، راهکار و زمینه و آثار مدیریت هیجانات در فرایندهای منابع انسانی سازمان، تبیین گردید. با تحلیل مضمون کدهای اولیه، مجموعاً 55 مضمون اصلی شناسایی شد، که 28 مضمون مربوط به راهکارهای مدیریت هیجانات در قالب چهار فرایند جذب و استخدام، آموزش و توانمندسازی، مدیریت عملکرد و جبران خدمات ارایه گردید. همچنین 8 مضمون به عنوان علت، 3 مضمون به عنوان پیامد، 3 مضمون به عنوان کارکرد و 9 مضمون به عنوان متغیرهای زمینه ای مؤثر بر اثربخشی راهکارها، شناسایی و در مجموع مهمترین آثار مدیریت هیجانات در فرایندهای منابع انسانی، بهبود نگرش، بهبود احساس و بهبود رفتار کارکنان و همچنین ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان تبیین گردید.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی ورزشکاران جودو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
59 - 80
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثرات واقعیت درمانی بر روی تنظیم هیجان و خودکنترلی ورزشکاران جودو بود. پژوهش از نوع شبه آزمایشی و پیش آزمون– پس آزمون می باشد. به این منظور، 50 جودوکار با دامنه سنی 25-18 سال به به روش تمام شمار و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (25نفر) و گروه گواه (25 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده، پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و کنترل هیجان تانجی و همکاران (2004) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری های مکرر (MANOVA) نشا ن داد که گروه آزمایش در رابطه با تنظیم هیجان و خود کنترلی نسبت به گروه گواه به طور معناداری عملکرد بهتری داشت. یافته های تحقیق موثر بودن آموزش واقعیت درمانی را تصدیق کرد. با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد آموزش مفاهیم واقعیت درمانی می تواند موجب بهبود تنظیم هیجان و خودکنترلی برای دستیابی به موفقیت های ورزشی شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم پایه یازدهم و دوازدهم مدارس دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1398 تشکیل دادند. در یک طرح نیمه آزمایشی از این جامعه، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای دو دبیرستان انتخاب شدند؛ 45 نفر واجد شرایط ورود به پژوهش (انجام اقدامات اولیه پیش از جراحی) بودند که از این جامعه، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه همتاسازی شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه روابط چند بعدی خود- بدن (MBSRQ) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) می باشد. برای گروه های آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی در نظر گرفته شد. در نهایت پس از گذشت یکماه از پایان درمان پیگیری انجام گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو درمان شناختی- رفتاری هیجان مدار و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود تصویر بدن و نظم جویی شناختی هیجان دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی اثربخش بو ده است (05/0p<) . اما بین اثربخشی این دو شیوه درمان بر متغیرهای مذکورتفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). براساس یافته ها می توان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر بهبود تصویر بدن و تنظیم شناختی هیجان اثرگذار است.
نقش واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی بود. ششصد و دوازده نفر (282 مرد، 330 زن) از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال(AAI) ، "مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS) و فرم کوتاه مقیاس خودتنظیم گری (SRI-S) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی رابطه ی منفی معنی دار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی تأثیر واسطه ای دارد. سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن از طریق خودتنظیم گری در دو جهت متضاد تغییرات مربوط به ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تأثیر واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی جزیی است.
پیش بینی ایده پردازی خودکشی و خشونت بین فردی در کودکان کار بر اساس آسیب کودکی، دشواری های تنظیم هیجان و صفات سنگ دلی- فقدان همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ایده پردازی خودکشی و خشونت بین فردی در کودکان کار بر اساس آسیب کودکی، دشواری های تنظیم هیجان و صفات سنگ دلی- فقدان همدلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 150 نفر از کودکان کار 12 تا 17 سال شهر تهران در تابستان و پاییز سال 1395 بود که به روش نمونه برداری آسان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل شناخت های خودکشی، پرسش نامه حالت- صفت بیان خشم، پرسش نامه آسیب کودکی، پرسش نامه دشواری های تنظیم هیجان و پرسش نامه صفات سنگ دلی- فقدان همدلی بود. تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با رویکرد سلسله مراتبی نشان داد فقدان عاطفه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و غفلت ایده پردازی خودکشی را پیش بینی می کنند. همچنین تحلیل داده ها نشان داد سنگدلی، دشواری در رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی و عدم وضوح هیجانی و آزار عاطفی خشونت بین فردی را پیش بینی می کنند. از این رو، پیشنهاد می شود بر محیط هایی که این کودکان در آن رشد می یابند به ویژه محیط های خانوادگی آن ها و بر تعاملات بین والدین و کودکان که احتمالاً حاکی از غفلت و توهین و بی توجهی به کودک است، تمرکز شود.
تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم هیجان در دانش آموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مدارس استعدادهای درخشان دوره اول متوسطه شهر اهواز مشتمل بر 538 نفر در سال تحصیلی 96-1395 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. در نهایت بر اساس لیست دانش آموزان دوره اول متوسطه 30 دانش آموز که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه گواه تقسیم شدند. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری (2 ماهه) با گروه گواه بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری تحصیلی، پرسشنامه بهزیستی مدرسه و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. اعضای گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری، بهزیستی مدرسه، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان استعدادهای درخشان دوره های اول متوسطه شهر اهواز مؤثر بوده است. همچنین در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین گروه آزمایشی و گروه گواه، در میزان سازگاری، بهزیستی مدرسه، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنی داری وجود دارد. بر این اساس آموزش مهارت های تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش سازگاری، بهزیستی مدرسه و تنظیم شناختی هیجانی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان بکار رود.
بررسی رابطه علی تنظیم هیجان و سبک های تصمیم گیری با توجه به نقش میانجی خودتاملی و بینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر تنظیم شناختی هیجان بر سبک های تصمیم گیری با در نظر گرفتن نقش میانجی گرانه خودتاملی و بینش انجام گرفت. این مطالعه از نوع پژوهش های همبستگی با استفاده از مدل یابی علی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت پالایش گاز پارسیان تشکیل دادند که از میان آن ها 178 نفر به عنوان نمونه از میان واحدهای مختلف پالایشگاه از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002)، خودتاملی و بینش گرنت و همکاران (2002) و سبک های تصمیم گیری اسکت وبراس (1995) بود. تحلیل داده ها از طریق الگوی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-21 انجام گرفت. تحلیل مدل یابی معدلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی برازنده داده ها می باشد. نشان همچنین نتایج نشان دادند که راهبردهای کارآمد تنظیم هیجان هم به صورت مستقیم و هم از طریق خودتاملی و بینش بر سبک تصمیم گیری کارآمد اثر می گذارند. از این رو سازمان ها با به کارگیری راهکارهای مناسب به منظور تنطیم و مدیریت هیجانات کارکنان خود، نه تنها می توانند خطاهای مربوط به تصمیم-گیری را کاهش دهند بلکه از این طریق می توانند موجب کاهش حوادث و سوانح در محیط کار شوند.
مفهوم پردازی تنظیم هیجان در جمعیت زنان ایرانی: تحلیل کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه کیفی نظریه داده بنیاد و بر اساس مدل کوربین و استراوس اجرا شد. شرکت کننده ها در دو سطح زنان ایرانی و جمعی از متخصصان حوزه هیجان حضور داشتند. ۳۱ مصاحبه عمیق با زنان شرکت کننده و ۹ مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان برگزار شد. تحلیل داده ها به ۵ مقوله اصلی «سازمانگر اجتماعی»، «سازمانگر شخصی»، «پردازشگری کنش پذیر»، «پردازشگری کنش گر» و «بازمانه عاطفی» منجر شد. بر اساس پارادایم تحلیلی این پژوهش سازمانگر اجتماعی و سازمانگر شخصی شرایط زمینه ای فرآیند تنظیم هیجان زنان ایرانی را تشکیل می دهند. راهکارهای پردازشگری کنش پذیر شامل: وانهادگی، فرافکنی، گریز، واکنش زودانگیخته و پرخاشگری فعل پذیر هستند. راهکارهای پردازشگری کنش گر شامل: بازپردازشگری، دگرپرستی، حمایت جویی، چالش گری و چاره گری هستند. همچنین بررسی مقوله بازمانه عاطفی نشان داد راهکارهای تنظیم هیجان گوناگون می توانند با پیامدهای مثبت و منفی همراه باشند. نتایج پژوهش افزون بر این که مفهومپردازی کلاسیک تنظیم هیجان را شامل میگردد، مقولههای جامعتری را در این گستره مورد نظر قرار داده است که برگرفته از دادههای وابسته به فرهنگ میباشند.
مقایسه اثربخشی تحلیل رفتارمتقابل و آموزش تنظیم هیجان بر باورهای غیر منطقی و سبک های تصمیم گیری دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر تحلیل رفتارمتقابل و آموزش تنظیم هیجان و تبیین تفاوت این دو روش آموزشی در اصلاح باورهای غیرمنطقی و سبک های تصمیم گیری دختران نوجوان انجام شد. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. نمونه پژوهش حاضر شامل 34 دانش آموز دختر پایه دوم تا سوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94-95 دبیرستان های شهر فردیس بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1969) است. برای آموزش مبتنی بر تحلیل رفتارمتقابل از بسته آموزش جونز و استوارت (1987) و برای آموزش تنظیم هیجان از مدل گراس (2015) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد هر دو رویکرد تحلیل رفتارمتقابل و آموزش تنظیم هیجان بر باورهای غیرمنطقی و سبک های تصمیم گیری نوجوانان مؤثر است (01/0≥P)؛ اما تفاوت معناداری در میزان اثربخشی بین تحلیل رفتار متقابل و آموزش تنظیم هیجان مشاهده نشد. نتیجه گیری: آموزش تحلیل رفتارمتقابل و تنظیم هیجان می توانند بر کاهش باورهای غیر منطقی موثر بوده و سبک تصمیم گیری منطقی را افزایش داده و باعث کاهش سبک تصمیم گیری وابسته و اجتنابی شوند.
اثربخشی آموزش خود تنظیمی با تعامل شاخص توده بدنی بر کنترل وزن، کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به دشواری در تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق استفاده از مداخلات روان شناختی جهت تنظیم هیجان و بهبود کارکردهای اجرایی نوجوانان چاق از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر کنترل وزن، کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن شهر اصفهان بود که در سال 1398 به مراکز بهداشت این شهرستان مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مراکز سلامت شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004)، آزمون ویسکانسین و استروپ جهت سنجش کارکردهای اجرایی بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل های پژوهش نشان داد که آموزش خودتنظیمی بر سطح توده بدنی، تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی شرکت کنندگان مؤثر بود، با این حال سطح توده بدنی آزمودنی ها به عنوان متغیر مستقل دوم در نتایج پژوهش دخیل نبود. آموزش مبتنی بر تنظیم رفتار بر شاخص توده بدنی، تنظیم هیجان و کارکردهای اجرایی بدون توجه به سطح چاقی و اضافه وزن شرکت کنندگان مؤثر بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش خودتنظیمی می تواند از طریق بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان منجر به بهبود خودکنترلی و مدیریت خوردن در نوجوانان شده و در نتیجه موجب کاهش سطح توده بدنی آن ها می شود.
پیش بینی طرحواره ناسازگار خود انضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بود که نمونه ای متشکل از 368 نفر از آن ها به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ و همکاران، انگیزه پیشرفت هرمنس، معنای زندگی استیگر و همکاران، و دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر جمع آوری شد و با روش رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها رابطه منفی و معنی داری بین انگیزه پیشرفت و دو زیر مقیاس وجود معنا و جستجو برای یافتن معنا در زندگی با طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی را نشان دادند (p <0.05). همچنین زیرمقیاس های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی، رابطه مثبت و معنی داری با طرحواره خودانضباطی ناکافی دارند (p <0.05). یافته ها به طور کلی بیانگر آن است که وجود انگیزه ضعیف پیشرفت، نبود معنای شایسته در زندگی و دشواری داشتن در تنظیم هیجانات می تواند باعث تداوم طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی در افراد گردد.
تاثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل زیادی در بروز اختلال های روانی دانش آموزان نقش دارند که ازجمله می توان به فقدان مهارت های تنظیم هیجانی اشاره کرد. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آن ها 36 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (18) و کنترل (18) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (DASS-21) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. مداخله آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود به مدت 9 جلسه نود دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه برای گروه آزمون اجرا شد اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود بر افسردگی (001/0P<؛89/12=F)، اضطراب (000/0P<؛ 84/17=F) و استرس (002/0P<؛ 30/12=F) دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه تأثیر معنادار داشته است؛ بدین معنی که این آموزش باعث کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانش آموزان شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت که آموزش تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود با بهره گیری از مهارت هایی همچون آگاهی هیجانی، مشاهده گری، تمرینات ذهن آگاهی و پرورش نگرش های مشفقانه نسبت به خود می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود پریشانی روان شناختی دانش آموزان در سطح مدارس به کار رود.
رابطلأ بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان: نقش میانجی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
۱۱۸-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی، انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 300 دانش آموز انتخاب شد. داده های پژوهش از طریق مقیاس BRIEF2، مقیاس ارزشیابی سازش پذیری و پیوستگی خانواده، ویراست چهارم، فرم کوتاه مقیاس تحول مثبت نوجوانان، پرسشنامه بلوغ عاطفی و مقیاس تنظیم هیجان گردآوری و با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار های SPSS25 و Smart PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفروض با یافته های پژوهش بود. رابطه مستقیم بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده (001/0p=؛ 33/1=T 57/0 =β)، تنظیم هیجان (001/0p=؛ 05/20=T 654/0 =β)، بلوغ عاطفی (001/0p=؛ 58/11=T ؛653/0 =β) و تنظیم هیجان با تحول مثبت نوجوانی (001/0p=؛ 18/38=T ؛538/0 =β) در نوجوانان دختر مثبت و معنادار بود. از سوی دیگر، رابطه مستقیم بین تنظیم هیجان با انسجام خانواده (11/0p=؛ 58/1=T ؛933/0 =β) و تنظیم هیجان با بلوغ عاطفی (328/0p=؛ 979/0=T ؛052/0 =β) در نوجوانان دختر مورد تائید قرار نگرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی و انسجام خانواده در نوجوانان دختر نقش میانجی کامل و در رابطه بین کارکردهای اجرایی و تحول مثبت نوجوانی و همچنین در رابطه بین کارکردهای اجرایی و بلوغ عاطفی نیز نقش میانجی جزئی ایفا کرده است. در مجموع، توجه به یافته های به دست آمده می تواند در طراحی و کاربست مداخله های شناختی و روان شناختی کارآمد جهت کاهش مشکلات وتعدیل بحران های پیش رو نوجوانان مورد استفاده پژوهشگران و درمان گران این حوزه قرار گیرد.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم است که فرزندانشان در سال تحصیلی 1401-1402 در مدارس ابتدایی استثنایی آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 150 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای سیستم های مغزی-رفتاری، تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجان؛ و بین سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که سیستم های مغزی-رفتاری، پیش بینی کننده ی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم هستند.