مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشند که برای درمان به کلینیک های مشاوره و روان شناسی سطح شهر همدان در سال 1401 مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) از این افراد بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم می شوند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت پروتکل آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه پریشانی روانشناختی لوبیاند (1995) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در بخش استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اثربخش است، بدین معنا که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس منجر به بهبود خلق منفی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می گردد.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی براساس نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی تنظیم هیجان دانش آموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهن آگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند، سطح پیچیده تر و بالاتری از آسیب روانی را نسبت به مبتلایان بدون همایندی تجربه می کنند. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند بود. روش : روش تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹، تعداد ۳۲ نفر از بانوان از طریق مصاحبه بالینی به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی هیجانی (۱۶ نفر) و گروه کنترل (۱۶ نفر) گمارده شدند. ابزارها شامل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (۱۹۹۴) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (۲۰۰۴) بود. طرحواره درمانی هیجانی در ۱۰ جلسه هفتگی ۹۰ دقیقه ای اعمال شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که طرحواره درمانی هیجانی اثربخشی درون گروهی و بین گروهی نیرومندی را بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان داشت (۰/۰۱>P). اثربخشی این مداخله تا مرحله پیگیری ماندگار بود. میزان اندازه اثر برای عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان به ترتیب ۰/۳۲۴ و ۰/۴۳۰ بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان یکپارچه عوامل فراتشخیصی اختلال افسردگی و اضطراب همایند را بهبود بخشد. با اثبات کارایی این مداخله در مطالعات متعدد، می توان از آن به عنوان خط اول درمان افسردگی و اضطراب همایند استفاده کرد.
نقش نشخوار فکری و مهارت های مدیریت هیجان غم در پیش بینی رفتار خوردن هیجانی کودکان 9 تا 12 ساله مبتلا به چاقی و اضافه وزن
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتار خوردن هیجانی، یکی از رفتار های مرضی خوردن محسوب می شود و مؤلفه های مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای خصوصاً در کودکان و نوجوانان برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش، بررسی نقش نشخوار فکری و مهارت های مدیریت هیجان غم در پیش بینی رفتار خوردن هیجانی در کودکان ۹ تا ۱۲ ساله دارای اضافه وزن و چاق بود. روش : طرح تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کودکان چاق و دارای اضافه وزن ۹ تا ۱۲ ساله شهر همدان در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۶۸ نفر از این کودکان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سبک های پاسخ (لوپز، ۲۰۰۶)، مهارت های مدیریت غم (شیپمن و پنزا-کلایو، ۲۰۰۱) و فرم کوتاه مقیاس خوردن هیجانی (تنفوسکی، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSS نسخه۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر نشخوار فکری و مهارت های مدیریت تنظیم هیجان با رفتار خوردن هیجانی کودکان رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). همچنین براساس نتایج رگرسیون به ترتیب ۴۵/۴ و ۵۳ درصد از واریانس متغیر رفتار خوردن هیجانی به کمک ابعاد متغیرهای پیش بین نشخوار فکری و مهارت های مدیریت تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که بین رفتار خوردن هیجانی با نشخوار فکری و راهبرد های ناکارآمد مدیریت هیجان غم در کودکان چاق و دارای اضافه وزن رابطه معنادار وجود دارد. برای پیشگیری و درمان چاقی و اضافه وزن کودکان توجه به مسائل روانشناختی آنان مهم و ضروری است. پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در حوزه علل روانشناختی مشکلات مرتبط با چاقی و اضافه وزن صورت گیرد.
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک هایِ دلبستگی و شدت علائم وسواسی اجباری رابطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف اختلال وسواسی اجباری رابطه ای یکی از نمایه های اختلال وسواسی اجباری است که بر مشکلات رابطه ای تمرکز دارد. شناسایی مکانیسم های زیربنایی درگیر در شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای می تواند دانش ما را در ارتباط با عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده این اختلال به شکل معناداری وسعت بخشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک های دلبستگی و شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی است. 531 شرکت کننده (۴۵۵ زن و 76 مرد) از جمعیت عمومی ایران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های پژوهش شامل مقیاس تجربه روابط نزدیک (ECR-R)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) (AAQ-II) و پرسش نامه وسواسی اجباری رابطه ای (ROCI) را به صورت آنلاین تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان، اجتناب تجربه ای و علائم وسواسی اجباری رابطه ای ارتباط معنا دار (P<0/01) دارد. علاوه بر این، 2 متغیر دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک های دلبستگی و علائم وسواسی اجباری رابطه ای نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری سبک های دلبستگی می توانند علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای را هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجی گری متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای پیش بینی کنند. درمان علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای باید دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای را به ویژه در افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن مورد توجه قرار دهد. پیشنهاد می شود مطالعات آینده این نتایج را در نمونه های بالینی بررسی کنند.
اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی(PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی (PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوجین ناسازگار صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1400 بودند که جهت شرکت در این پژوهش، رضایت آگاهانه داشتند. تعداد نمونه نهایی در پژوهش حاضر 18 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی(در دسترس و هدفمند) انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار spss-23 و با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره صورت گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی پارادوکسی بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوج های دارای تعارضات زناشویی تاثیر معنادار و مطلوبی دارد (001/0>p) و باعث کاهش تعارضات زناشویی و بهبود تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارضات زناشویی می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانگران از این شیوه درمانی می توانند برای درمان زوجینی که دارای تعارض هستند استفاده کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر تنظیم شناختی - رفتاری هیجان بر تنظیم هیجان و نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نافرمانی مقابله ای از رایج ترین دلایل ارجاع در روان پزشکی کودک و نوجوان است. یک اشکال شدید در تنظیم هیجان در این اختلال وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تنظیم شناختی - رفتاری هیجان بر نشانه های اختلال و تنظیم هیجان در نوجوانان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: طرح پژوهش ، تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه بود. از بین دختران مراجعه کننده به مراکز روانشناسی شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1399، سه دختر نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته و نمره برش در پرسشنامه اختلال نافرمانی مقابله ای گزارش والد، و با لحاظ ملاک های ورود و خروج، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مصاحبه تشخیصی انجام شد و پرسشنامه های اختلال نافرمانی مقابله ای و تنظیم هیجان به عنوان ابزارهای ارزشیابی در مراحل پیش آزمون، درمان و پیگیری به کار گرفته شد. درمان مبتنی بر تنظیم شناختی - رفتاری هیجان به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای فردی روی این سه نفر اجرا شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اکسل 16 استفاده شد. یافته ها: رسم نمودار، فرمول درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و درصد غیرهم پوشی داده ها نشان داد تأثیر درمان مبتنی بر تنظیم شناختی - رفتاری هیجان بر شدت علائم اختلال و مؤلفه فرونشانی در افراد با اختلال نافرمانی مقابله ای معنی دار است اما درمان بر مؤلفه بازارزیابی تأثیر معنی دار نداشته است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تنظیم شناختی - رفتاری هیجان می تواند باعث کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای و کاهش فرونشانی شود. بر این اساس می توان از این درمان برای بهبود اختلال نافرمانی مقابله ای و نظم جویی بهتر هیجان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
89 - 105
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان از چالش برانگیزترین بیماری های عصر حاضر است. لذا انتخاب و کاربست مداخله ای با هدف ارتقای کیفیت زندگی، سلامت روانشناختی و سازگاری بیماران سرطانی حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه به عنوان مداخله ای کوتاه مدت بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران سرطانی بررسی شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی با طرح اندازه گیری مکرر، پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی تهران در سال 1400 بود. از این جامعه آماری، با روش نمونه گیری در دسترس، نمونه پژوهشی ۶۰ نفره انتخاب شد که به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره جایگزین شدند؛ گروه مداخله به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش دریافت کردند و گروه دوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ) و پرسشنامه تبعیت درمان و در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از دو گروه جمع آوری شد. برای تحلیل نتایج نرم افزار ۲۴-SPSS و روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش راهکارهای تنظیم هیجان در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود؛ همچنین در خصوص تبعیت درمانی بین دو گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و اثر اصلی گروه(0/251= F=13/85،P<0/01،Ƞ2)، اثر اصلی زمان (0/825= F=274/22،P<0/01،Ƞ2) و اثر تعاملی گروه*زمان (0/830= F=283/21،P<0/01،Ƞ2) معنادار است. نتیجه گیری: آموزش اختصاصی سازی حافظه به بهبود راهبردهای سازگارانه و تعدیل راهکارهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و همچنین افزایش تبعیت درمانی در این بیماران می انجامد.
روابط ساختاری عاطفه منفی، نگرش های ناکارآمد و افکار اتوماتیک منفی با نشانه های افسردگی: نقش میانجی بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی متغیرهای مرتبط با آسیب پذیری مزاجی (ازقبیل عاطفه مندی منفی) و شناختی (مثل نگرش های ناکارآمد)، عواملی مهم در ابتلای افراد به اختلال های افسردگی شناخته شده اند. اخیراً بر نقش بد تنظیمی هیجان نیز در ایجاد، تداوم یا تشدید اختلال های هیجانی، ازجمله افسردگی تأکید شده است؛ اما جایگاه این سازه در کنار سایر متغیرها و نوع ارتباط آنها با هم، هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجان در رابطه بین عاطفه منفی، نگرش های ناکارآمد و افکار اتوماتیک منفی با نشانه های افسردگی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی همبستگی بود و داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. جامعه آماری پژوهش، افراد عادی داوطلب از شهرهای مرکزی اصفهان و تهران بودند که از میان آنها تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، نگرش های ناکارآمد (DAS)، افکار اتوماتیک منفی (ATQ-N)، تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و افسردگی بک (BDI-II) بود. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و همه ضرایب مسیر آن نیز معنادار بود. همچنین، نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان در رابطه بین عاطفه منفی و نگرش های ناکارآمد با افکار اتوماتیک منفی و درنهایت نشانه های افسردگی تأیید شد. باتوجه به نتایج پژوهش، می توان گفت که بدتنظیمی هیجان یکی از مکانیسم های اثر عاطفه منفی و نگرش های ناکارآمد بر شدت افکار اتوماتیک منفی و نشانه های افسردگی است.
مدل علی استفاده آسیب زا از اینترنت: نقش دلبستگی ناایمن با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
7 - 27
حوزه های تخصصی:
اینترنت اثرات گسترده ای بر ابعاد مختلف زندگی انسان دارد و استفاده بی رویه از اینترنت با آسیب های متعدد فردی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی در رابطه بین دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت می پردازد. مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، مرکز و کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 397 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد استفاده آسیب زا از اینترنت، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال بود. تحلیل داده ها از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که پریشانی روانشناختی (50/0)، راهبردهای ناسازگارانه (23/0)، راهبردهای سازگارانه (21/0-)، دلبستگی اجتنابی (11/0)، و دلبستگی دوسوگرا (10/0) دارای بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی با استفاده آسیب زا از اینترنت هستند (05/0 >P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی دارای نقش میانجی در رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت بودند. بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود سبک دلبستگی ناایمن، راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی اقدام نمود.
تدوین بسته ی آموزشی تقویت کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
193 - 216
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر بازداری پاسخ و تنظیم هیجان کودکان پیش دبستانی انجام شد.روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. در طراحی و تدوین بسته ی آموزشی پس از مطالعه و بررسی پیشینه نظری و عملی، هشت محتوای آموزشی اصلی در قالب بازی، فعالیت های گفتگو محور و کاربرگ های آموزشی به منظور تقویت کارکردهای اجرایی بازداری پاسخ و تنظیم هیجان مناسب سن پیش دبستان به همراه کتابچه راهنمای مربی تهیه شد. روایی محتوایی بسته آموزشی، توسط هشت نفر از متخصصان این حوزه بررسی شد و اصلاحات لازم انجام گردید. سپس فرم نهایی آن تهیه و آماده اجرا برای جلسات آموزشی شد. به منظور بررسی روایی محتوایی از روش کمی لاوشه استفاده شد. سپس اثربخشی بسته آموزشی بر بازداری پاسخ و تنظیم هیجان کودکان پیش دبستانی بررسی شد که به این منظور 40 کودک پیش دبستان 5-6 ساله با روش نمونه گیری در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب و 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به طور تصادفی قرار گرفتند. پس از اجرای پیش آزمون با سیاهه درجه بندی رفتاری مهارت های اجرای ی بریف-نسخه پیش دبستانی- فرم والدین، گروه آزمایش به مدت 12 جلسه یک ساعته به صورت آنلاین مورد آموزش قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکووا) با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج یافته ها نشان داد، بسته آموزشی تدوین شده برای کارکردهای اجرایی از روایی محتوایی لازم برخوردار است و توانسته در بهبود کارکردهای اجرایی بازداری پاسخ و تنظیم هیجان کودکان پیش دبستان مؤثر واقع شود.
تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
71 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و بررسی ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار انجام شد. در یک پژوهش تحلیلی- مقطعی از بین جمعیت بزرگ سال شهر کرمانشاه 380 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه سبک تصمیم گیری مبتنی بر پشیمانی استفاده شد. داده ها بر مبنای روشهای مختلف از جمله تحلیل نیمرخ نهفته و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نیمرخ نهفته نشان داد که مدلی با سه نیمرخ بهترین برازش را با داده ها دارد. از این سه نیمرخ استخراج شده، نیمرخ اول به کسانی تعلق داشت که از لحاظ تنظیم هیجان در وضعیت مطلوب بودند. نیمرخ دوم به کسانی تعلق داشت که دچار مشکلات خفیف در تنظیم هیجان بودند و نیمرخ سوم به کسانی تعلق داشت که از مشکلات شدید در تنظیم هیجان رنج می بردند. تعلق به نیمرخ اول در مقایسه با نیمرخ دوم و سوم با نمرات کمتر در پشیمانی مورد انتظار و در نظر گرفتن پیامدهای فوری همراه بود. داشتن میزان متفاوتی از مشکلات تنظیم هیجان با میزان متفاوتی از در نظر گفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار همراه است و از نیمرخ های استخراج شده می توان برای پیش بینی الگوهای تصمیم گیری و ارائه مداخلات متناسب با هر گروه از افراد استفاده کرد.
بررسی مؤلفه های مفهومی تنظیم هیجان شادی و غم بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های تنظیم هیجان شادی و غم بر اساس منابع اسلامی صورت پذیرفت. در این پژوهش به منظور تحلیل مؤلفه های مفهومی تنظیم هیجان شادی و غم از جملات توصیفی- تبیینی متون اسلامی (قرآن و حدیث) از روش های تحلیل محتوا استفاده شد و نیز به منظور تبیین ساختار مفهومی تنظیم هیجان شادی و غم از روش معناشناسی زبانی مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور، به وسیله واژگان و مفاهیم جمع آوری شده در حوزه معنایی شادی و غم، جملات توصیفی- تبیینی مرتبط با موضوع در متون اسلامی جستجو و انتخاب گردید. برای تعیین مؤلفه های مفهومی نیز عملیات مقوله بندی و مفهوم سازی بر مضمون های اصلی متون انتخاب شده انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل متعددی می تواند به افزایش یا کاهش دو هیجان شادی و غم منجر شده و موجب تنظیم آن گردند که بر اساس تقسیم بندی شادی و غم به سازنده و مثبت و نیز مرضی و منفی، این عوامل به چهار دسته مؤلفه ی مفهومیِ «افزاینده شادی سازنده» با هفت زیر مؤلفه، «افزاینده غم سازنده» با سه زیر مؤلفه، «کاهنده شادی مرضی» با سه زیر مؤلفه و «کاهنده غم مرضی» با دوازده زیرمؤلفه تقسیم شدند.
بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین اجتماعی سازی هیجانی با توجه به نقش میانجی گری نظم بخشی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
45 - 60
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ویژگی ها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین سبک های اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظم بخشی هیجان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان ( CCNES )، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) و آزمون مختصر توانمندی های منش (BST) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانمندی منش تبیین کننده CCNE حمایتی (18/0= β، 16/0= p ) نبود، اما به طور منفی تبیین کننده CCNE غیر حمایتی (57/0-= β، 001/0= p ) بود. توانمندی های منش والدین تبیین کننده مثبت تنظیم هیجان (55/0= β، 001/0= p ) بود. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان تبیین کننده CCNE حمایتی (09/0-= β، 59/0= p ) و CCNE غیر حمایتی (07/0-= β،73/0= p ) نیست. اثرات غیرمستقیم توانمندی منش والدین به CCNE حمایتی و غیر حمایتی با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی غیر معنی دار است. نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس نتایج می توان گفت که توانمندی های منش شخصیت که تشکیل دهنده فضیلت های انسان هستند، می توانند منجر به افزایش تنظیم هیجانی و همچنین منجر به کاهش برخوردهای غیر حمایتی CCNE در والدین گردند.
اثربخشی درمان های تنظیم هیجان و چشم انداز زمان بر افسردگی و نشخوار فکری مشترک دانش آموزان نوجوان در دوره کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
81 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان های تنظیم هیجان و چشم انداز زمان بر افسردگی و نشخوار فکری مشترک دانش آموزان نوجوانان در دوره شیوع کوید-۱۹ بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را کل نوجوانان پسر پایه هفتم تا دوازدهم شهرستان گیلانغرب تشکیل دادند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونه آماری شامل 51 نوجوان دارای علائم افسردگی بود که در سه گروه درمان تنظیم هیجان (17 نوجوان)، درمان چشم انداز زمان (17 نوجوان) و گروه کنترل (17 نوجوان) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس افسردگی بک و مقیاس نشخوار فکری مشترک استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که درمان های تنظیم هیجان و چشم انداز زمان بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری مشترک اثربخش بوده اند. علاوه براین، اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر افسردگی بیشتر از درمان چشم انداز زمان بوده است (01/0p<). می توان نتیجه گرفت که درمان های تنظیم هیجان و چشم انداز زمان (به ویژه تنظیم هیجان) در افسردگی و نشخوار فکری مشترک نوجوانان تأثیر چشمگیری می تواند داشته باشد.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری منبع کنترل سلامت در زنان
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
32 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری منبع کنترل سلامت در زنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره اسلامی شهر دزفول در سال 99-98 بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر زن دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2002)، مقیاس منبع کنترل سلامت والستون و همکاران (1978) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1375) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان از تأثیر مستقیم منبع کنترل بیرونی و منبع کنترل درونی بر تعارضات زناشویی در زنان، تأثیر مستقیم تنظیم هیجان کارآمد و ناکارآمد بر تعارضات زناشویی در زنان، و تأثیر غیرمستقیم تنظیم هیجان از طریق متغیر میانجی منبع کنترل سلامت داشت. همچنین برازش مدل پژوهش مطلوب بود و مورد تأیید قرار گرفت (001/≥p). نتیجه گیری: بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که راهبردهای کارآمد تنظیم هیجان و منبع کنترل سلامت درونی کاهش دهنده تعارضات زناشویی در افراد است.
سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با غذا خوردن هیجانی کودک: نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
273 - 289
حوزه های تخصصی:
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محیطی و ارتباطی تاثیر میپذیرد. از جمله این عوامل می توان به مؤلفه های روانشناختی مادر و تنظیم هیجانات کودک اشاره نمود. بنابراین هدف اصلی این پژوهش مدلسازی غذاخوردن کودکان هیجانی براساس متغیرهای سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک بود. در این پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر ارومیه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه های غذاخوردن ذهن آگاهی، سبک دلبستگی و باورها را تکمیل نمودند. همچنین کودکان نیز پرسشنامه های تنظیم هیجان و غذاخوردن هیجانی را تکمیل نمودند. نتایج در بخش تحلیلی داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر و تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذاخوردن هیجانی کودک هستند. شاخص برازندگی تطبیقی (016/0=RMSEA) و متوسط باقیمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. این مدل مشخص می کند سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذا خوردن هیجانی کودک است. با توجه به نتایج بدست آمده مؤلفههای مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هیجانی کودک تأثیر گذار است و در زمینه علل یابی و درمان غذاخوردن کودکان باید به این مؤلفه ها نیز توجه نمود.
رابطه شفقت خود با تنظیم هیجان به واسطه اجتناب از تجربه و عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
412 - 427
حوزه های تخصصی:
براساس رویکرد فراتشخیصی متغیرهای گوناگونی معرفی و یافته شده اند که ارتباط و اثر آنها بریکدیگر هنوز مورد سئوال است. چهار متغیر مهم و مؤثر فراتشخیصیِ معرفی شده در پژوهش ها عبارتند از تنظیم هیجان، اجتناب از تجربه، عدم-تحمل بلاتکلیفی و شفقت خود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اجتناب از تجربه و عدم تحمل بلاتکلیفی در ارتباط بین شفقت خود و مشکلات تنظیم هیجان در دانشجویان بود. این پژوهش در قالب مدل یابی از انواع روش های همبستگی بود. به این منظور 405 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در نیمسال دوم 98-97 به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان مقیاس شفقت خود (فرم کوتاه)، پرسشنامه پذیرش و عمل(II)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان را تکمیل کردند. تحلیل داه ها به وسیله مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. مدل تحلیل مسیر نشان داد که شفقت خود هم به صورت مستقیم و هم با واسطه عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب از تجربه قادر به پیش بینی تنظیم هیجان بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت شفقت خود، این توانمندی را در افراد ایجاد می کند که با توسل به متغیرهای رویارویی با تجربه و افزایش تحمل بلاتکلیفی به مدیریت هیجان های خود بپردازند. براین اساس توجه به تغییرات این دو متغیر در مداخلات مبتنی بر شفقت خود برای تنظیم ومدیریت هیجانات حائز اهمیت است.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکانی که والدینشان از یکدیگر جدا می شوند با تنیدگی مواجه می شوند که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت روان شناختی بر جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر تنظیم هیجان و بهبود خودپنداشت کودکان دارای والدین طلاق گرفته انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان دارای والدین طلاق گرفته شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 30 کودک به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله ذهن آگاهی بر اساس مدل بوردیک (2017) را دریافت کرد، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار برای دریافت مداخله بعد از پایان مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و پرسشنامه خودپنداشت (پیرز و هریس، 1969) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر مؤلفه های تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد شناختی (0/01>P، 361/29=F) و منع بیانی (0/01>P، 652/31=F) و مؤلفه های خودپنداشت کودکان (رفتار (0/01>P، 813/17=F)، وضعیت عقلانی و تحصیلی (0/01>P، 762/16=F)، ظاهر جسمانی و ویژگی ها (0/01>P، 421/8=F)، اضطراب (0/01>P، 429/19=F)، محبوبیت (0/01>P، 927/21=F)، شادی و رضایت (0/01>P، 691/18=F) تأثیر مثبت دارد و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: هنگامی که کودکان دارای والدین طلاق گرفته احساس می کنند کاری از دستشان برنمی آید، ذهن آگاهی با افزایش انعطاف پذیری روانی، انتخاب های دیگری را فرا روی آنها قرار می دهد و همین موضوع در تنظیم هیجانات آنها مؤثر است. همچنین ذهن آگاهی با برقراری ارتباط دوباره مابین منابع درونی و بیرونی، به بهبودی خودپنداشت منجر می شود، منابعی که حتی ممکن است فرد باور به آنها نداشته باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با اضطراب شدید از موقعیت های اجتماعی مشخص می شود که احتمال دارد فرد مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش : طرح پژوهش حاضر مطالعه تک آزمودنی A-B بود. جامعه آماری شامل همه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود، که ۱۲ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس طرحواره درمانی بافتاری طی ۱۶ جلسه ۱ ساعته و به صورت هفته ای یک بار برای ۱۲ آزمودنی اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم هیجان (۲۰۰۳) و مقیاس آنالوگ بصری (۱۹۲۱) استفاده شد. آزمودنی ها در مرحله خط پایه، جلسات ۴، ۸، ۱۲ و ۱۶ و پیگیری ۳ ماهه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبود، شاخص تغییر پایا و اندازه اثر ناهمپوش استفاده شد. یافته ها: درصد بهبود (>۲۵%)، شاخص تغییر پایا (>۱/۹۶) و درصد داده های غیرهمپوش (>۷۵) نشان دهنده تأثیر معنادار درمان در افزایش ارزیابی مجدد همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۱۲)، کاهش فرونشانی ابراز همه آزمودنی ها و کاهش نشانه های جسمانی دردناک همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۷) بود. درصد بهبود پیگیری نشان داد مداخله در افزایش ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانی ابراز و نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها طرحواره درمانی بافتاری با اصلاح ذهنیت ها و روش های موج سوم، در بهبود تنظیم هیجان و کاهش نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بود؛ لذا می توان طرحواره درمانی بافتاری را به عنوان مداخله ای مناسب برای اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد نمود.