مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقص تنظیم هیجانات در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم تأثیر زیادی بر تعاملات آن ها دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه توانبخشی مبتنی بر ویبرواکوستیک و واقعیت مجازی و بررسی اثربخشی آن بر نیمرخ هیجانی کودکان مبتلا به اوتیسم بود. روش: روش پژوهش، از نوع تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل همه کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در کلینیک توانبخشی ذهن آرا شهر تهران، در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ بود که ۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا برنامه تلفیقی طی ۱۰ جلسه ۳۰ دقیقه ای، بر روی ۲ آزمودنی که به صورت تصادفی از میان نمونه انتخاب شده بودند، اجرا و پس از مشخص شدن اعتبار برنامه، ۳ آزمودنی دیگر وارد پژوهش شدند. در این پژوهش از پرسشنامه نیمرخ حسی ۲ (۲۰۱۴) استفاده شد. در مرحله خط پایه، پایان هر جلسه مداخله و پیگیری ۱ ماهه پرسشنامه ها تکمیل شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی، درصد داده های همپوش و غیر همپوش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به اندازه اثر بدست آمده، مداخله به ترتیب با ۹۰%، ۸۰%، ۸۰%، ۱۰۰% و ۹۰% اطمینان بر روی تعدیل نیمرخ هیجانی آزمودنی های شماره ۱ تا ۵ مؤثر بوده است. همچنین براساس نتایج بدست آمده، درصد بهبودی ناشی از ارائه مداخلات در آزمودنی های ۱ تا ۵ به ترتیب ۲۰/۰۸%، ۲۸/۷۵%، ۲۸/۲۴%، ۲۷/۲۴% و ۲۱/۰۲% بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه توانبخشی تلفیقی بر بهبود نیمرخ هیجانی کودکان اتیستیک مؤثر بود؛ لذا این رویکرد را می توان به عنوان مداخله ای مناسب برای این افراد معرفی نمود.
بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نقص در روابط بین فردی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اوتیسم از مهم ترین مشکلات در این افراد است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ای و از نوع روانسنجی بود. جامعه شامل تمام بیماران مبتلا به اوتیسم شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود، که تعداد ۲۲۲ کودک و نوجوان مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های اجتماعی (۲۰۱۵)، ارتباط اجتماعی (۲۰۰۳) و مهارت اجتماعی (۱۹۸۳) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدی، روایی همگرا، پایایی و نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۱۹ استفاده شد. یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی نشان دهنده تائید تک عاملی بودن پرسشنامه که در مجموع ۰/۵۴ آن را تبیین می کرد. پایایی به روش میزان آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۰/۹۷، اعتبار همگرای فرم والدین این مقیاس با مهارت اجتماعی ۰/۶۳ و ارتباط اجتماعی ۰/۴۹ بدست آمد، که نشان دهنده روایی ملاک و همزمان این پرسشنامه بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده کفایت ویژگی های روانسنجی پرسشنامه تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی از نظر تشخیص ویژگی های هیجانی و اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم بود. پژوهش های آینده می توانند از این ابزار برای اهداف تشخیصی و درمانی در بیماران مبتلا به اوتیسم استفاده نمایند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش در قالب یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه مراجعان زن مبتلا به میگرن مراجعه کننده به متخصصان مغز و اعصاب شهر خرم آباد در سال 1401 بود. حجم نمونه 32 بیمار زن مبتلا به میگرن بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16نفر) جایگزین شدند . جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، علائم روان تنی میگرن نجاریان و سبک های مقابله با استرس بیلینگز و موس استفاده شد. مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت یک جلسه درهفته و طی 8 هفته متوالی در گروه آزمایش انجام شد. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس(آنکووا) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطحP<0/01 ،F=14/406 بر تنظیم شناختی هیجان ، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس مراجعان زن مبتلا به میگرن حداقل در یکی از متغیرها اثرمعناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان دادند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطح P<0/01 ،F=7/60بر تنظیم شناختی هیجان و در سطح P<0/01 ، F=46/53 بر شدت علائم روان تنی میگرن و در سطح P<0/03 ، F=5/18 بر سبک های مقابله با استرس در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. نتیجه گیری مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تنظیم شناختی هیجان، کاهش شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن اثربخش است. بر این اساس در فرایند اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اجتناب از فرار از تجارب ناخوشایند ناشی از میگرن می توان گفت در این روش، افراد یاد می گیرند چگونه از روش های شناختی و تعمق های ذهن آگاهانه برای متوقف کردن فرایندهای خودکاری که اغلب باعث کاستی در تنظیم هیجان مثبت، شدت گرفتن علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس سازگارانه می شود، استفاده کنند.
اثربخشی مداخله بازی درمانی مبتنی بر قصه بر بازداری پاسخ و تنظیم هیجان در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله بازی درمانی مبتنی بر قصه بر بازداری پاسخ و تنظیم هیجان در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 9-12 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماریبود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای جلسات بازی درمانی مبتنی بر قصه انجام شد. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان (سوانسون و همکاران، 1980، CBRS)، آزمون استروپ ماه و خورشید (آرشی بالد و کرنز، 1990، SMST) و سیاهه تنظیم هیجان (شیلد و سیچتی، 1998، ERC) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده های بدست آمده، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در بازداری پاسخ و تنظیم هیجان وجود داشت(01/0P<). با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، می توان نتیجه گرفت بازی درمانی مبتنی بر قصه منجر به بهبود بازداری پاسخ و تنظیم هیجان در در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود.
مدل ساختاری دشواری در تنظیم هیجان و نشانه های اختلال سلوک (CD) با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری دشواری در تنظیم هیجان و نشانه های اختلال سلوک با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی در نوجوانان پسر بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنها تعداد 234 نفر از دانش آموزانی که بالاترین نمرات را در پرسشنامه علائم مرضی کودکان کسب و دارای بیشترین نشانه های اختلال سلوک بودند، بر اساس روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، 2004) و مقیاس بهره همدلی (EQ، بارون و کوهن، 2003) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و دشواری در تنظیم هیجان و همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین دشواری در تنظیم هیجان با میانجی گری همدلی عاطفی و شناختی بر اختلال سلوک دانش آموزان اثر غیر مستقیم و معناداری داشت (01/0>P). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که رشد خودتنظیمی هیجان می تواند دستیابی به همدلی را در فرد میسر ساخته و به عنوان یک عامل مؤثر در جهت کاهش نشانه های اختلال سلوک و افزایش رفتار جامعه پسند در نوجوانان عمل کند.
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۶۲-۱۵۱
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان بود. پژوهش حاضر بنیادی و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال 1400 بود که 451 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به آزمون روابط ابژه- نسخه کوتاه (TOR-SF؛ باربریس و همکاران، 2020)، سیاهه سازمان شخصیت (IPO؛ ایگارشی و همکاران، 2009)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF؛ کافمن و همکاران، 2016) و سیاهه خود آسیب رسانی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم روابط ابژه (05/0>P)، دشواری در تنظیم هیجان (01/0>P) و سازمان شخصیت (01/0>P) بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود. اثر غیرمستقیم روابط ابژه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجانی و سازمان شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود (01/0>P). دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت می توانند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات روابط ابژه بر خودزنی غیرخودکشی بگذارند. استفاده یا ایجاد مداخله های آموزشی و درمانی مناسب در این زمینه می تواند به کاهش خودزنی غیرخودکشی کمک کند.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر ذهن آگاهی و ولع مصرف سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۲
5 - 21
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه جوانان آسیب پذیرترین قشر در مقابل اختلال های مصرف مواد شناخته می شوند، بنابراین شناسایی موقعیت هایی که در فرایند پیشگیری و درمان آنها نقش دارد، ضرورت پیدا می کند. یکی از موقعیت هایی که اکثر جوانان قشر مذکر جامعه در آن قرار می گیرند خدمت سربازی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در ذهن آگاهی و ولع مصرف سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی انجام شده است. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پپگیری انجام شده است. جامعه آماری را کلیه سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی تشکیل می دهد که در درمانگاه یک واحد نظامی تحت درمان نگهدارنده متادون قرار داشتند. نمونه مورد مطالعه نیز شامل40 نفر از سربازانی بودند که از بین افراد در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از تفکیک گروه ها، افراد مورد مطالعه به پرسشنامه های پنج عاملی ذهن آگاهی و عقاید ولع مصرف در طول سه دوره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند؛ همچنین گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: نتایج حاصل از تحلیل بیانگر آن است که آموزش تنظیم هیجان در افزایش ذهن آگاهی(p
تعیین اثر درمان فراشناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر الگوهای ارتباطی زوجین از طریق میانجیگری استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجانی در کارکنان نظامی مبتلا به انسداد عروق کرونر
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
91 - 101
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تعیین اثر درمان فراشناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر الگوهای ارتباطی زوجین از طریق میانجیگری استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجانی درکارکنان نظامی مبتلا به انسداد عروق کرونر بود.روش : تحقیق حاضر در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری عبارت بود از کارکنان نظامی مبتلا به گرفتگی عروق کرونر که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره ( مانکوا) و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درمان فراشناختی و شناخت درمانی و ذهن آگاهی منجر به کاهش استرس و افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم هیجانی در کارکنان نظامی مبتلا به انسداد عروق کرونر شد.بحث: مطالعه حاضر می تواند در دستیابی به یک راه حل موثر برای کاهش استرس، افزایش حمایت اجتماعی، بهبود الگوی تنظیم احساسات و ارتباطات زن و شوهر و به بهبود وضعیت روحی و روانی مفید باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نشخوار فکری، کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و باورهای ارتباطی زنان ناراضی از همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
31 - 43
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زمینه و هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری، کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و باورهای ارتباطی زنان ناراضی از همسر در مراکز مشاوره نیروی انتظامی بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش، دوگروهی دو مرحله ای (پیش آزمون و پس آزمون) بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی شهر اصفهان در سال 1398 بود که از این تعداد دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه شامل پرسشنامه باورهای ارتباطی آدیلسون و اپشتاین (1982)، پرسشنامه نشخوار فکری هوکسما و مارو (۱۹۹۱)، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی واروشربون ( ۱۹۹۲) و پرسشنامه تنظیم هیجان شوت و همکاران (1998) استفاده شد. گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت هشت جلسه تحت درمان قرار گرفته و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت ننمود. داده ها ازطریق تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری، کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و باورهای ارتباطی زنان ناراضی از همسر تأثیر معنی داری دارد (05 /0 p <). بحث: پژوهش حاضر نشان داد می توان از روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی جهت ارتقای کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و باورهای ارتباطی و کاهش نشخوار فکری زنان ناراضی از همسر استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های شناختی (اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان) در زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: روابط فرازناشویی از جمله عواملی است که سلامت خانواده را با چالش مواجه کرده و مهم ترین عامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم روابط زناشویی است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های شناختی (اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان) در زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و تجربی میدانی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود که از بین آن ها، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه تنظیم هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهوون (2001) به دست آمد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براساس بسته مک کی و همکاران (2012) و پروتکل درمان مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار (جانسون، 2004) در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شدند. گروه گواه، درمانی دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه بر شاخص های شناختی اجتناب تجربه ای (08/54=F) و تنظیم هیجان (53/31=F) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد. اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان به ترتیب در گروه درمان پذیرش و تعهد در پایان پس آزمون پایین تر و بالاتر از گروه زوج درمانی هیجان مدار و گروه گواه بوده است (01/0>p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت از نظر تاثیرگذاری، درمان پذیرش و تعهد بیش ترین تاثیر را بر بهبود متغیرهای اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان داشتند.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی متون و مطالعات روان شناختی نشان می دهد که تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود که در سال 1401 به کلینیک مشاوره خصوصی در منطقه 5 تهران مراجعه کردند و به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش مداخله گروهی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط دربانی و پارساکیا (1401) صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک مقابله ای لازاروس (1988) و پرسشنامه تظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) بود؛ همچنین جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر سه مرحله ای استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها بین نمرات راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها حاکی از آن است که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان اعضای گروه آزمایش تأثیر معنادار داشت و اثربخشی این مداخلات در مرحله پیگیری نیز طبق آزمون تعقیبی بنفرونی پایدار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برای بهبود راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه می توان از رویکرد مبتنی بر توانمندی استفاده کرد. از این رو پیشنهاد می گردد در مراکز کلینیک های روانشناسی و مشاوره کودک و نوجوان از این روش استفاده گردد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه بیماری های قلبی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در اکثر کشورهای جهان به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD انجام شد. روش پژوهش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (9 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه کیفیت زندگی اسلامی نژاد محمدنامقی و همکاران (1394) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان (94/28=F، 05/0>P) و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D (66/4=F، 05/0>P) در بیماران قلبی دارای ICD مؤثر است. این نتایج در پیگیری سه ماهه ماندگار بودند. نتیجه گیری: با توجه به بار اقتصادی، اجتماعی و روانی که بیماری قلبی بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند، نتایج این تحقیق می تواند برای بیماران قلبی، متخصصان سلامت و سلامت روان امیدوارکننده باشد.
اثربخشی تنظیم هیجان بر تقویت پایگاه هویت نوجوانی و روابط خانوادگی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی دوره تغییرات عمیقی است که کودک را از بزرگسال جدا می کند و تغییرات قابل ملاحظه ای در مفهوم خود صورت می گیرد. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر تقویت پایگاه هویت نوجوانی و افزایش روابط خانوادگی بر روی نوجوانان دختر شهر اصفهان بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران 15 تا 18 سال، مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه دوم بودند که با روش نمونه گیری در دسترس حدود 40 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه هویت بنیون و آدامز (1986) و روابط خانوادگی(ریچی و فیتز پاتریک،1990) بود که در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزشی تنظیم هیجان بارلو (پروتکل آموزشی درمانی آلن، مک هاگ و بارلو، 2009). در 12 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین میانگین نمرات ابعاد رفتارهای هویت (هویت به تعویق افتاده، هویت آشفته، هویت زود شکل گرفته و هویت پیشرفته) و روابط خانوادگی (جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر تنظیم هیجان تاثیر معنادار و مثبت در افزایش نمره پایگاه هویت و روابط خانوادگی داشته و این تاثیر تا مرحله ی پیگیری نیز پایدار ماند.
تبیین مدل ساختاری پیش بینی اضطراب جنسی براساس طرحواره های خودجنسی با بررسی نقش میانجی تنظیم هیجانی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب ارتباط جنسی که به میزان ترس از بحث درباره روابط جنسی فرد با دیگری اشاره دارد، مسئله ای است که به اندازه دیگر جزئیات مطالعه نشده است؛ لذا تبیین مدل ساختاری پیش بینی اضطراب جنسی بر اساس طرحواره های خودجنسی با بررسی نقش میانجی تنظیم هیجانی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی-کاربردی و از نظر گرد آوری داده ها و ماهیت عنوان یک پژوهش کمی از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش مردان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان شهید دکتر لواسانی شهر تهران در سال 1402 بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت غیرتصادفی و در دسترس بود که 300 مرد انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب ارتباط جنسی دیویس (2006)، مقیاس طرحواره جنسی اندرسن و سیرانوسکی (1994) و تنظیم هیجانی گرتز و همکاران (2006) استفاده شد؛ جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس . اموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که قوی ترین تأثیر مستقیم بر اضطراب رابطه جنسی مربوط به تنظیم هیجانی با ضریب تأثیر 50/0- و بعد از آن طرحواره خود جنسی با ضریب تأثیر 47/0 بود. نتیجه آزمون اثرات مستقیم نشان داد این اثرات در سطح اطمینان حداقل 95 درصد معنی دار است (05/0>p). نتیجه گیری: تایید نقش واسطه گری متغیرها، نشان میدهد که در آسیب - شناسی و درمان کژکاری جنسی مردان، توجه به ابعاد روان شناختی به ویژه جنبه های شناختی و هیجانی به اندازه توجه به ابعاد فیزیولوژیکی آن اهمیت دارد می توان نتیجه گرفت که ارزیابی نقش واسطه ای متغیرهای هیجانی و شناختی در مدل کنترل دوگانه نیاز به توجه بیشتری دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر تنظیم هیجان و شادکامی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج به منزله مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده است. دلایل اصلی ازدواج عشق و محبت داشتن به شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر شادکامی و تنظیم هیجان زوجین بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 2 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (17/6 = F و 002/0 = P) و شادکامی (81/5 = F و 003/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و شادکامی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر تنظیم هیجان و شادکامی زوجین مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی پس از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می شود. زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) و پرسشنامه خودکنترلی Tangney et al. (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (56/7 = F و 002/0 = P) و خودکنترلی (91/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (رویکرد مبتنی بر توانمندی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتنی بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی زنان مطلقه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی-حرکتی تحت پوشش بهزیستی شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی بهزیستی شهرستان مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه ی معلولین جسمی حرکتی 20 تا 50 ساله بودند که در سال 1398 تحت پوشش بهزیستی مشهد قرار داشتند. 30 نفر از این افراد، که دارای نمرات پایین در راهبردهای سازی یافته و نمرات بالا در راهبردهای سازش نایافته و نشخوار فکری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه گواه(15 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان پژوهش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) پاسخ دادند. درمان برای گروه آزمایش در یازده جلسه ی شصت دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته) و نشخوار فکری در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (05/0> p ) و نتایج مربوط به اثر تعاملی بین زمان و گروه نشان می دهد این اثر در متغیرهای تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته و راهبردهای سازش نایافته) و نشخوار فکری معنادار بوده است؛ بنابراین، بین سطوح مختلف گروه ها تعامل وجود دارد و بر اساس یافته های پژوهش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجانی و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی اثربخش است.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر-عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 39
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش : پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
187 - 194
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران آسیب دیده اجتماعی در مرکز بازپروری بهزیستی گرگان بودند که از میان آنها 30 دختر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2001)، پرخاشگری باس و پری (1992) و امید به زندگی میلر (1988) در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2007) قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پرخاشگری، بهبود تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی تاثیر معنی دار دارد (05/0>P). بنابراین یافته های این پژوهش، تلویحات عملی در موقعیت های بالینی را دارد که مورد بحث واقع شده است.
اثربخشی قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان مبتلا به طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز درمانی اتیسم در محدوده سنی 9 الی 14 سال در گنبد بود (42نفر) و تعداد 30 کودک مبتلا را به روش هدفمند در دسترس انتخاب کرده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش تحت پروتکل قصه درمانی مرادیان و همکاران(1393) طی 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند در حالی که برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (شیلدز و چیکتی، 1995) و پرسشنامه نشانه های اضطرابی (اسپنس، ۱۹۹۹) بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم اثرگذار است. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی زیربنای انعطاف پذیری فیزیولوژیکی و هیجانی در افراد مبتلا به اتیسم بوده که او را قادر می سازد تا بتواند سطح بهینه برانیگختگی را داشته باشد. در این وضعیت بهینه فرد می تواند به طور موفقیت آمیزی در فعالیت های اجتماعی شرکت کند و توانایی افزایش تداوم تعاملات اجتماعی، ارتباط موثر و سازش یافتگی با تغییرات محیط اطراف را پیدا کند که پیشنهاد می گردد در برنامه های بازتوانی مورد توجه مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.