مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
معماری
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: اسلام کاملترین دین الهی است که توسط حضرت خاتم الانبیاء (ص) برای هدایت و رستگاری انسانها نازل شده است. دین از سرچشمه وحی نشأت گرفته است و انسانها برای رسیدن به معرفت دینی از طریق فعل و قول و تقریر پیامبر اعظم(ص)و امامان معصوم (ع) دست پیدا می کنند. دین در سه عرصه اعتقادات، اخلاقیات و احکام شکل می گیرد. اعتقادات یا اصول دین، شامل: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت بوده که عقیده هر مسلمان به هر کدام از اصول دین بجهت عدم تقلیدی بودن آنها بوده و باید از روى دلیل و برهان باشد. این اصول در همه موضوعات عالم جریان پیدا می کند. چگونگی تسری این اصول در معماری اسلامی مورد بحث این مقاله می باشد. سوال تحقیق: فرآیند تسری اعتقادات به موضوعات هنر و معماری چگونه صورت می گیرد؟ اهداف تحقیق: معارف دینی از جمله اصول دین، ساری و جاری در تمام موضوعات عالم از جمله هنر و معماری است. روش تحقیق: سرآغاز این پژوهش با توصیف کلمات کلیدی شروع شده و تبیین می شود که از طریق استنادی و نظری صورت می گیرد و بعد، از طریق مطالعات تطبیقی جهت تسری اعتقادات به معماری اسلامی تحلیل می گردد. مهم ترین یافته ها و نتیجه گیری تحقیق: هر یک از این اصول یک معنی خاص دارد و مشتقات بر آمده از این اصول معانی عام و شامل دارد. معنی خاص هر کدام مختص به همان اصل و دارای معنی واحد است که حاکی از بینش دینی است. ولی معنی عام آن ها که از طریق مشتقات آنها صورت می گیرد دارای بعد نظری و فلسفی است که معانی متکثر و گسترده و شمولیتی در عرصه های مختلف دارد و مصادیق آنها دارای تعیّناتی است که در علم معماری هم ، ظهور و بروز پیدا می کند.
بررسی معماری مذهبی اقلیت های دینی و رؤیت پذیری آن ها در بافت شهر تهران
حوزههای تخصصی:
باستان شناسیِ شهری، به اقلیت های دینی و نقش آن ها در بافت تاریخی و اجتماعی شهرها توجه خاص دارد. بررسی نحوه زندگی، معماری شاخص و چگونگی تعامل اقلیت های مذهبی در بافت شهری از موارد مهم و موردتوجه این شاخه باستان شناسی است. خیابان های «سی تیر» و «میرزاکوچک خان» تهران محدوده موردنظر در این تحقیق به شمار می روند. وجود «کلیسای مریم مقدس» متعلق به مسیحیان ارمنی، «کلیسای پطرس» متعلق به مسیحیان فرقه پروتستان، «کنیسه حیّم» متعلق به یهودیان و آدریان (آتشکده) زرتشتیان که از اواخر دوره حکومت «ناصرالدین شاه» تا اواخر پهلوی اول در این محدوده ایجاد شده اند، بافت شهری متمایزی را نسبت به دیگر نقاط شهر به وجود آورده است. برهمین اساس پرسش های پژوهش عبارتنداز: نحوه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بافت شهر تهران در دوره قاجاریه و پهلوی اول نسبت به بناهای مذهبی اقلیت های دینی چگونه بوده است؟ آیا معماری مذهبی اقلیت های دینی مختلف در این دوره به یک میزان در بافت شهری تهران تأثیرگذار بوده اند؟ روش پژوهش در این گفتار از نوع پژوهش های بنیادی است. داده های پژوهش به شیوه مطالعه میدانی و تحقیق کتابخانه ای جمع آوری شده و با روش توصیفی-تحلیلی ارائه شده است. پژوهش حاضر از منظر باستان شناختی، معماری، میزان رؤیت پذیری و نحوه تعامل این آثار را در بافت تاریخی شهر تهران بررسی خواهد کرد تا جایگاه این اقلیت ها در ساختارهای اجتماعی حاکم بر شهر آشکار شود. همچنین با مقایسه این آثار، سهم و میزان تأثیر و تأثر هر یک از ادیان را در بافت شهر تهران مشخص خواهد کرد. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که اقلیت های مذکور با تغییر در نوع نگرش به معماری مذهبی نسبت به دوران پیش از مشروطه، بناهای متمایزی را درون بافت شهری به وجود آورده اند. در این میان ارامنه باتوجه به داشتن پیشینه غنی در معماری، بیشترین بهره را از شرایط اجتماعی-سیاسی بعد از مشروطه کسب کرده و تأثیر بسزایی در بافت شهری تهران ایجاد کرده اند.
تجلی حکمت صدرایی در معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این نکته که تفکرات حکمی فلسفی ملاصدرا در آثار هنری زمان وی و بطور خاص معماری آن دوره تجسم یافته است، بنظر میرسد برای فهم درست و بهتر هنر و معماری آن دوران و رابطه» آن با نظریات فلسفی عرفانی ملاصدرا، لازم است آراء و دیدگاههای وی در اینباره را بدقت مورد بحث و بررسی قرار دهیم. ازآنجاکه مفهوم خیال در تعریف هنر اسلامی از منظر ملاصدرا و دیگر حکما و عرفای اسلامی نقش اساسی را ایفا میکند، در این نوشتار نخست به آن بخش از فلسفه ملاصدرا میپردازیم که به شرح و بیان مفهوم خیال میپردازد، سپس نقش و بتبع آن جایگاه خیال در کنش هنری به مفهوم عام آن را معین کرده و روند فعلیت این کنش را در معماری، بویژه معماری دوران صفوی بررسی میکنیم. محوریت خیال در این مبحث تا بدانجاست که میتوان هنر اسلامی را در کلیت آن به تجلی امر معقول در امر محسوس از طریق تخیل فعال تعریف کرد.
گزارش مقدماتی فصل اول کاوش باستان شناسی محوطه فیض آباد در بهار 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
محوطه های متعدد باستانی در منطقه کاشان وجود دارد که به دلیل عدم پوشش برنامه های پژوهشی باستان شناسی، همچنان ناشناخته باقی مانده یا مورد غفلت قرار گرفته اند . محوط ه فیض آباد یکی از این دست محوطه هاست که خوشبختانه با اقبال روبه رو گشته و مدتی پس از شناسایی، مورد کاوش قرار گرفته است. این محوطه که در 10 کیلومتری شمال شهر نوش آباد قرار گرفته، در دشتی مسطح واقع شده که امروزه با لإیه قطوری از ماسه پوشیده شده است. همانند بسیاری از محوطه های باستانی در نگاه اول، فراوانی قطعات سفال پراکنده بر زمین، توجه را به خود جلب می کند و با اندکی دقت بیشتر ، بقایایی از معماری نیز روی برخی قسمت ها به خوبی قابل تشخیص است. با انجام اولین فصل کاوش ، بخشی از یک بافت معماری از دل خاک بیرون آمد که به دوره ایلخانی تعلق داشت. داده های معماری شامل فضاهای تودرتوست که چینه و خشت سازه اصلی آن ها را تشکیل می دهد. با توجه به فقدان هرگونه شیء روی کف و فقر کلی این فضا ها از حیث آثار، می توان این قضیه را ناشی از ترک آگاهانه این محل در طی دوره مذکور دانست که باعث شده تا تمامی وسایل روزمر ه زندگی از آن جمع آوری گردد. دلیلی برای این ترک عمدی هنوز مشخص نشده، اما به عنوان یک فرضیه، تغییرات زیست محیطی و بدی ویژگی های اقلیمی را می توان در نظر گرفت.
نقش بینابینی فرهنگی در ماندگاری بافت های تاریخی؛ مطالعه موردی: بافت تاریخی آران و بیدگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
171 - 190
گذار از دنیای سنت به تجدد، معانی و تفاسیر مختلفی دارد، اما به نظر می رسد آنچه فصل مشترک همه جوامع دارای پشتوانه فرهنگی تاریخی است، آن است که حرکت در مسیر تجدد به منزله نفی گذشته نیست. بررسی جایگاه معماری در کشوری همچون ایران و واکاوی میزان پیوند حال با گذشته نشان می دهد که به معماری تاریخی آن گونه که باید، توجه نکرده ایم و در بهینه ترین حالات و شرایط، در پوسته ها و ظواهر متوقف شده ایم. به نظر می رسد به سبب پیوند عمیق میان فرهنگ و معماری، به ویژه در شهرهای دارای هویت فرهنگی تاریخی، امکان تولید معماری غنی و ماندگار وجود دارد. آران و بیدگل به سبب پیشینه غنی در دو حوزه فرهنگی و معماری، در زمره شهرهایی است که در جریان تحولات ناشی از دوران مدرن، در کشاکش توقف در سنت و حرکت در مسیر تجدد، دستخوش تحولاتی گردیده که در این پژوهش از آن به معماری بینابینی نام برده شده است. پرسش پژوهش آن است که بینابینی فرهنگی چیست و تبیین درست آن چگونه می تواند ضامن حیات فرهنگی تاریخی شهر تاریخی شود؟ نتایج نشان می دهد که اقتصاد و معماری دو مؤلفه مهمی هستند که نوع مواجهه و نحوه تعامل آن ها، نقش تعیین کننده ای در حیات فرهنگ معماری آران و بیدگل خواهد داشت و در حفظ یکپارچگی بافت تاریخی مؤثر خواهد بود.
تلاشی برای فهم هستی شناختیِ معماری (با استعانت از تجارب عرفانی ابن عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بر همگان روشن است که معماری اصیل اسلامی ایران، پس از گذشت قرن ها، همچنان تفرج گاه عین و ذهن است. هنگام بررسی تأثیرگذاری و مطلوبیت مستمرِ این معماری، یکی از مواردی که بسیار مهم جلوه می کند وجود صورت هایی است که در آثارِ این معماری به وفور دیده می شوند. به نظر می رسد که برخی از این اشکال و صورت ها همواره اعتبار و اصالت دارند و از معانی خاصی سخن می گویند؛ اما به نسبت و رابطه حقیقیِ بین این صور و معانی (با نگاهی هستی شناختی) در ادبیات نظری مرتبط با آثار معماری اسلامی کمتر پرداخته شده است.هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر آن است که با استعانت از پشتوانه غنی عرفان اسلامی (مکتب فکریِ ابن عربی) تا حد ممکن زمینه ای برای فهم نسبت حقیقیِ بین صور و معانی معماری فراهم آورد و، در افقی کلی تر، از رهگذر خوانش منابعی از عرفان اسلامی، برای فهم حقیقتِ معماری تلاش کند.روش پژوهش: روش این پژوهش استنادی و استنباطی است و «راهبرد» اصلی آن بر «استدلال منطقی» تکیه دارد.نتیجه گیری: با ابتنا بر آنچه از سپهر عرفان ابن عربی مستفاد می شود، یک اثر معماری نیز همچون کلیت پدیده های عالَم می تواند زنده و ذومراتب باشد و بساطتی طولی در نظام هستی داشته باشد: از مرتبه ماهوی یا باطنی تا نمود بیرونی یا ظاهری. در این میان، باطن یا «جان معماری» را می توان برابر با صورت مجرد آن در عالم ماهیات در نظر گرفت که بدون شکل و ماده است و مبدأ وجودی معماری به شمار می آید؛ این ماهیت تعیین کننده میزان زندگی اثر است و به نوعی علت وجودی اش به شمار می رود؛ پس میزان زندگی آثار معماری نسبی است. «جسم معماری» نیز برابر با ظهور اثر در عالم محسوس و در کالبد مادی است. این مراتب صوری و معنایی با یکدیگر وابستگی، سنخیت و ربط وجودی دارند و، به مثابه حلقه های یک زنجیر، توأمان در یک اثر معماری حاضرند.نکته دیگر آنکه مخلوق انسان، از جمله معماری، از باور درونی و نحوه نگرش وی به جهان هستی متأثر است. در حوزه عرفان، فهمی از عالم و پدیده های آن ارائه می شود که در آن حضور حقیقت مطلق در لایه های پیدا و پنهانْ نقش اصلی را ایفا می کند. پس از آنجا که انسانِ پرورش یافته با هستی شناسی اسلامی با بینش طولیِ خود عالم را ذومراتب می بیند، معماری اسلامی نیز به صورت زنجیره ای طولی دیده می شود که صورت محسوس آن با باطن و معنایش رابطه ای طولی و نسبتی وجودی پیدا می کند. ضمن آنکه، در این نگاه، صورت های معماری در ارتباط و تعامل با مبدأ هستی تفسیر می شوند، و همانند تمامِ دیگر پدیده ها فضیلت معماری نیز بهره بردنِ کامل از وجود و اتّصاف به درجه بالایی از زندگی است. در واقع می توان گفت که معماران مسلمان، در تطابق با معارف هستی شناختیِ مد نظر خود، تلاش می کنند که از مجرای خلق اثری زنده و کمال یافته نقش پردازِ حقیقت شوند و معانی وجودی و تکوینی را در قالب صور مناسب و مطلوب بیان کنند.
چگونگی ارتقای زندگی روزمره با درنظرگرفتن سویه های دور و نزدیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر قرن بیستم و با جریان جهانی شدن، معماری به مثابه ابزاری برای برندسازی شد تا شهرها را به مکان های جاذب سرمایه تبدیل کند. این سیاست معماری را به جدایی هرچه بیشتر از زمینه و ایجاد تباین تشویق کرد و نتیجه آن تبدیل معماری به یک علم تخصصی و یا به مثابه یک اثر هنری و جدایی هرچه بیشتر از زندگی روزمره شد.هدف پژوهش: معماری و زندگی روزمره دارای سویه های دور و نزدیک و محل بروز و ظهور نظم دور و نظم نزدیک هستند. این پژوهش به سویه دور معماریِ مدرن و پس از آن پرداخته است چراکه معماری می تواند با بهره گیری از حوزه های معرفتی علوم انسانی و علوم اجتماعی، به تقویت جنبه هایی از زندگی روزمره بپردازد که در لایه های زیرین وجود دارد و بر جامعه انسانی اثر بگذارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر تلاش می کند به کمک راهبرد پسکاوی، ارتباط و اثر معماری و زندگی روزمره را تبیین کند. ابتدا در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و به کمک مطالعه اسنادی، مفهوم زندگی روزمره را مورد کنکاش قرار دهد و نمودهای فضایی زندگی روزمره را از نگاه اندیشمندان مختلف معرفی کند و با تحلیل محتوای کیفی، این آرا را بررسی کرده و به معرفی مقوله ها و مضامین آن بپردازد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که معماری صرفاً یک پدیده ذهنی یا عینی نیست و نمی توان آن را به فرم و عملکرد تقلیل داد. دانش معماری واجد سه مؤلفه علم، هنر و ارزش است که در دوران پس از مدرن عمدتاً از بعد ارزش غفلت شده است. زندگی روزمره نیز سه مؤلفه کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی دارد و هرکدام از ابعاد دانش معماری بر سویه های زندگی روزمره اثر می گذارد. این تحقیق به مؤلفه های ارزش دانش معماری و جنبه فضای بازنمایی زندگی روزمره، به عنوان بخشی از سویه های دورتر معماری و زندگی روزمره پرداخته است. معماری کمک می کند تا سلطه نظام های گوناگون بر فضا کاهش یابد و زندگی روزمره درون فضاهای عمومی تقویت شود. از این رو معماری، یک علم تخصصی، یک هنر و هم زمان در پیوند با زندگی روزمره است.
معانی لفظ معماری: جستجویی با اتکا بر آموزه های مبحث الفاظ علم اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
235-250
حوزههای تخصصی:
معماری لفظی مختلف المعانی است. از سوی دیگر بحث های پرشوری در باب چیستی معماری در میان اهل معماری و دیگران متفکران حوزه های همجوار با معماری در جریان است. برخی از متفکران بر این باورند که پرسش از چیستی هر چیز مرادف و ملازم با پرسش از چیستی مدلول، معنا، یا مفهوم لفظ آن است. از این رو در این مقاله به بررسی معانی لفظ معماری پرداخته ایم. یکی از دشواری های پرداختن به معانی لفظ معماری در زبان فارسی، و البته بیشتر دیگر زبان های امروز، این است که در زبان فارسی امروز این لفظ را به معانی مختلفی به کار می بریم؛ اما بر ما معلوم نیست که کدام معانی این لفظ حقیقی و کدام مجازی است؛ یعنی نمی دانیم لفظ معماری با کدام موجودات در عالم واقع پیوندی اصیل و با کدامشان پیوندی ناشی از تسامح زبانی و تداول و مجاز دارد. در این تحقیق با طرح پرسش از معنای لفظ معماری ضمن بررسی این لفظ می کوشیم معانی حقیقی لفظ معماری را بیابیم و آنها را از معانی مجازی آن تمیز دهیم. برای پاسخ دادن به این پرسش از آموزه های مبحث الفاظ علم اصول فقه و روش هایی بهره می بریم که این مبحث برای تشخیص معانی حقیقی و مجازی الفاظ در اختیارمان قرار می دهد. این تحقیق نشان می دهد که لفظ معماری بر سه حوزه معنایی دلالت می کند: ۱. قسمی از علم انسان یا ویژگی های این قسم از علم انسان یا جزئی از آن؛ ۲. قسمی از اعمال انسان یا ویژگی های این قسم از اعمال انسان یا جزئی از آن؛ ۳. بنا یا مجموعه ای از بناها یا مجموع ویژگی های محسوسشان. از این میان دلالت لفظ معماری بر معانی اول و دوم به حقیقت و دلالت آن بر معنای سوم مجاز است. همچنین در این تحقیق روشن می شود که دلالت لفظ معماری بر بنا یا مجموعه بناها و مجموع ویژگی های محسوسشان به طریق التزام است. این تحقیق در شمار تحقیق های غیرکمی است؛ روش آن تحلیل مضمونی و راهبرد آن استدلال منطقی است. مقاله در چهار باب اصلی تنظیم شده است: مقدمه، علم اصول فقه و مبحث الفاظ آن، جستجوی معنای لفظ معماری، و نتیجه.
آموزش معماری در ایران و مشکلات پیش روی آن
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری در ایران از ابتدا تا کنون با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبه رو بوده است. آغاز آن با تهاجم فرهنگی از سوی غرب همراه بود و استادانی برآمده از دل آموزش های مکاتب غربی و تفکرات متفاوت با فرهنگ و اقلیم ایران آموزش معماری را به دست گرفتند و نتیجه اش در سیمای شهرهای ایران و معماری بناهای آن متجلی شد. این روند ادامه داشت تا اینکه یک توزیع برنامه واحد برای تمام دانشکده های معماری در نظر گرفته شد و آموزش معماری به سرتاسر و جای جای کشور ایران در انواع دانشکده های دولتی، غیردولتی، آزاد و آموزشگاه ها راه پیدا کرد. تعدد دانشکده ها و آموزشگاه ها بستری برای ایجاد فرصت و صد البته تهدید برای معماری شدند؛ به طوری که بسیاری از معضلات به وجود آمده در معماری و شهرسازی ایران معاصر ریشه در آموزش این رشته ها دارد. پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی سعی داشته تا تاریخچه ای از روند آموزش معماری در ایران و مشکلات پیش روی آن را در زمان حاضر مشخص نماید و در انتها راهکارهای لازم را جهت برطرف نمودن موانع و مشکلات ارائه نماید. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای با کمک بررسی منابع موجود و مصاحبه های انجام شده با افراد برجسته در حوزه آموزش معماری انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که مشکلات آموزش معماری در ایران مربوط به یک حوزه یا یک مسئول خاص نمی شود و برای رفع مشکلات آموزش معماری باید همه برنامه ریزان، نظام مهندسی، اساتید و دانشجویان اقدام کنند.
بررسی تاثیر فرم بر القا حس معنویت در مساجد دوره قاجار و دوره معاصر (نمونه مطالعاتی: مسجد سپهسالار و مسجد امام رضا علیه السلام تهران)
حوزههای تخصصی:
از زمان ساخت اولین مسجد بدست پیامبرخدا تا امروز، معماری مساجد دستخوش تغییراتی شده اما پایه اصول مسجد، بنا به هویت عبادی که دارد ثابت بوده است. انتظاری که انسان از دیدن مسجد و حضور در آن توقع دارد، در طی قرن های متمادی، به دلیل مفاهیم اولیه ای که در ساخت اولین مسجد بکارگرفته شد و بعد ها بست و گسترش یافت، همواره القای حس معنویت، آرامش و توجه به معبود می باشد. فرم فضای معماری مساجد با چینش خاص عناصر آن، این مهم را برآورده می سازد. از آنجا که مسجد خانه خداست، جایگاه قدسی است که می باید محل ظهور و تجلی صفات الهی باشد تا بدینوسیله بر جان و قلب انسان اثر گذاشته و ارتباط او را با نیرویی ماورایی استحکام ببخشد. معماری مسجد به عنوان یکی از شاخص ترین بناهای اسلامی در شکل نهایی خود مناسبترین فضا برای خودسازی و سیرانسانها از زندگی مادی و طبیعی به زندگی ملکوتی می باشد. اما در عصر حاضر با توجه به نگاه مدرن به معماری، گاها نظریات و طراحی های متفاوتی ارایه می گردد که به لحاظ ماهیت دچار خلا بوده و نمی تواند آنگونه که باید پاسخگوی نیاز جامعه باشد. معماری مساجد نیز از این قاعده مستثنی نیست. با توجه به جایگاه والای مسجد در جامعه اسلامی، این نوشتار ضمن بست و توضیح مفاهیم کاربردی بویژه فرم، مقایسه ای بین دومسجد دوره قاجار (مسجد سپهسالار) و معاصر (مسجد امام رضا علیه السلام)در یک اقلیم مشترک انجام داده و تاثیر فرم مسجد را بر القای حس معنویت در آن مورد سنجش قرار می دهد که نتیجه حاصل به روشنی تاثیر بهره مندی از تمام عناصر کالبدی مسجد را در نمونه اول نشان می دهد برخلاف نمونه دوم که با وجود ساختاری نو بدلیل استفاده نکردن از عناصری که موید روح معماری مسجد هستند، دارای کمترین حس معنوی تشخیص داده شده است. روش تحقیق برای پژوهش پیش رو توصیفی-تحلیلی بوده که با بهره گیری از روش کتابخانه ای به گردآوری و جمع بندی مطالب پرداخته شده تا پاسخگوی این سوال باشد که: چگونه فرم در معماری مسجد می تواند بر افزایش حس معنویت در انسان، موثر باشد؟
بررسی تاثیر روانشناسی محیط بر سلامت روانی و عملکرد افراد
بحث در مورد مقوله روانشناسی محیط به صورت عام و همچنین عوامل محیطی به صورت خاص از جمله مواردی هستند که به جهت نقش و تاثیری که بر رفتار و روان انسان دارند حائز اهمیت می باشند بنابراین محیط به عنوان بستر فعالیت و زندگی انسان می باشد و همچنین تاثیر شرایط محیطی بر انسان اجتناب ناپذیر است. عدم توجه به روانشناسی محیط و تاثیرات آن بر انسان می تواند بر روان و خلق و خوی انسان تاثیر گذار باشد که در بعضی موارد بسیار نگران کننده می باشد بنابراین می توان اینگونه گفت که حس مکان به معانی ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه از محیط خود می باشد که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود روش تحقیق ب رای انجام این پژوهش به صورت روش توصیفی- تحلیلی و استدلالی منطقی می باشد، نتایج این طور نشان می دهد که اگر معماری را شکل دادن هدفمند به مکان و محیط زندگی انسان تعریف کنیم به این نکته میرسیم که دو عامل شکل و زندگی در بطن آن است بنابراین محیط را به شکل ضمنی هر آنچه در اطراف ما است چه ساخته شده چه طبیعی می توان نامید، همچنین بسیاری از عوامل غیر فیزیکی موجود در محیط می توانند محیط را متاثر کنند، بنابراین از لحاظ تاثیر محیط معماری بر عملکرد می توان اینگونه گفت که هم از محیط خود تاثیر پذیر است و هم بر دنیای پیرامون خود تاثیر گذار است.
نقد و بررسی رابطه معماری و تأمین اجتماعی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
62 - 86
حوزههای تخصصی:
رفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از مشخصه های جوامع متمدن و پیشرفته، مؤلفه ای است که امروزه در سیاست های کلان کشورهای جهان، جایگاه ارزنده ای دارد. روی کردی که در نظام های گذشته کم تر بروز و خودنمایی داشته است. به گواه مورّخان و محقّقان و با توجه به متن شاهنامه به عنوان یکی از اصیل ترین متونی که ما را از اوضاع ایران قبل از اسلام آگاه می کند، پرداختن به مقوله رفاه و تأمین اجتماعی در صدر سیاست های کلان پادشاهان ایرانی قبل از اسلام از دورهکیانیان تا ساسانیان بوده است. یکی از مهم ترین ابزارهای تأمین رفاه اجتماعی، بهبود شرایط صنعتی کشور است که به آبادانی و توسعه کشور و بهبود معیشت مردم می آن جامد. امری که علی رغم پر هزینه بودن به دلیل توجه پادشاهان به آسایش و رفاه مردم و تعمیم برخوداری و تأمین اجتماعی، بدان اهتمام شده است. از این رو این پژوهش با تکیه بر شاهنامه فردوسی به عنوان متنی تاریخی ادبی به بررسی مصادیق صنعت و کاربرد انواع و گونه های آن در این اثر به منظور دست یابی به رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته است. نتیجه نشان می دهد که پرداختن به امر صنعت که از سنگین ترین و پرهزینه ترین برنامه های کشوری است، همواره درشاهنامه فردوسی از طرف پادشاهان برای ارائه خدمات اجتماعی به عنوان ارکان رفاه و تأمین اجتماعی مورد توجه واقع شده است. روش به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر پژوهش میان رشته ای است.
معماری "های-تک": تبیین مشخصه های جهانی و آسیب شناسی نمود آن در معماری معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحقیقی در رابطه با ریشه های پیدایش "های-تک "در معماری و سیر حرکتی آن تاکنون و همچنین نمود این تغییر و تحولات در ایران می باشد. هدف از این تحقیق دستیابی به دلایل شکل گیری معماری های-تک می باشد، به گونه ای که بتوان از آن طریق مقایسه ای را میان آن چه که در سایر کشورها موجب شکل گیری این نوع معماری شده است و آنچه که در حال حاضر در ایران از معماری های-تک برداشت می شود و مورد استفاده قرار می گیرد، انجام داد. روش تحقیق در این نوشتار روش تطبیقی- تحلیلی است که در دو بخش به انجام رسیده است. بخش اول به بررسی معماری های-تک در سایر کشورهای جهان می پردازد و بخش دوم به بررسی این نوع معماری در ایران اختصاص داده شده است. بر اساس مطالعات انجام شده در این تحقیق مشخص گردید که شکل گیری های-تک در ابتدا به دلایلی از جمله کارایی آن در ساخت و ساز بوده است، اما در اواخر قرن بیستم وجه دیگری از این شیوه با رویکرد زیباشناسانه در معماری و ساخت و سازهای شهری موجب گردید که استفاده از فناوری برتر علاوه بر وجه کارایی در جنبه های زیباشناسانه نیز موجب کسب موفقیت گردد. اما آنچه از این شیوه در ایران مورد استفاده قرار گرفته است، بیشتر رویکردی زیباشناسانه به این روش می باشد و توجه چندانی به وجه کارایی این روش به جزء مواردی نادر نشده است.
تبیین الگوی آموزش تا عمل در نظام آموزش معماری ایران
حوزههای تخصصی:
جامعه امروز، شاهد عدم هماهنگی بین نظام آموزشی و بازار کار است،در صورتی که با ایجاد نظام آموزشی موفق و برنامه ریزی و سیاست تعیین شده دقیق میتوان گامی موثر در جهت تربیت معماران آینده برداشت. امروزه،دوره های آکادمیک بیشتر تمرکز روی بخش مباحث نظری و تئوری معماری دارد و کمتر دانشجویان را با مسائل عملی و مربوط به بازار کار حرفه ای جامعه و فن آوری های به روز ساختمانی آشنا می کند. در این مقاله سعی بر این بوده است تا با بررسی اهداف و مفاهیم نظام های آموزش معماری در جهان و مقایسه آن با اهداف نظام آموزشی معماری در ایران و مشکلات موجود در آن، به دنبال راه حل برای کم کردن فاصله ایجاد شده بین نظام آموزشی تا بازار کار باشیم. جامعه آماری این پژوه اساتید دانشکده های معماری تهران و دانشجویان 2سال آخر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته معماری شهر تهران می باشند که حدود 9 هزار نفر را تشکیل می دهند. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است و نتایجی در جهت رفع این مسئله دریافت شد، افراد سوال شونده مهمترین عامل شکاف بین دانشکده های معماری و بازار کار را وجود افراد غیرحرفه ای در جامعه معماری می دانند و عاملی که باعث کاهش این شکاف می شود را قرار دادن امکانات پژوهشی در دسترس دانشجویان شمرده شده است.
بررسی ضرورت منطقه گرایی انتقادی در توسعه معماری امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری ایران که در دوره معاصر تحت غرب زدگی و انحطاط، اصول خود را که یکی از مکاتب مهم معماری جهان محسوب می گردد، فراموش کرده است. همچنین عدم توجه به فرهنگ که سال ها تلاش پیشینیان بوده است، مسئله ایست که گریبانگیر وضعیت فعلی معماری معاصر ایران است. این پژوهش به بررسی ضرورت منطقه گرایی انتقادی در راستای توسعه معماری ایران می پردازد. هدف اصلی؛ اولویت بندی اصول معماری ایران تحت شاخصه های منطقه گرایی انتقادی است. ابتدا به بیان مسئله و هدف پژوهش سپس به بیان مفاهیم نظری ادبیات پژوهش در قالب پیشینه پژوهشی پرداخته شده است. از نرم افزار SPSS در روش تحقیق استفاده شده است. درآخر، اصول معماری ایران از رتبه یک به آخر؛ بترتیب عبارت است از: خودبسندگی، درون گرایی، مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش. در بخش نتیجه با رتبه بندی اصول و ارزیابی رویکرد منطقه گرایی انتقادی مشخص گردید؛ خودبسندگی و درونگرایی بیشترین تأثیر و نیارش کمترین تأثیر را داشتند. این بدان معناست که دخالت منطقه گرایی انتقادی در بافت های تاریخی کمترین تأثیر و مانع از دیده منطقه گرایی انتقادی بوده و می توان با حفظ اصول فرهنگی و منطقه ای نگاهی جهانی داشت بدون اینکه سنت را به فراموشی سپرد.
سیر اندیشه های معماران دوره پهلوی، کاربست تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخ معماری، کوششی نقادانه به منظور فهم معماری است. معماری دوره پهلوی، سرآغازی برای جریان معماری مدرن ایران است. هدف این پژوهش، شناخت اندیشه های تأثیرگذار بر دگرگونی های ایجادشده در معماری این دوره است. تأمل در پیشینه های مطالعات معماری پهلوی مؤید خلأهایی نظیر عدم توجه به یافته های محققین قبلی و تکرار برخی موضوعات ثابت است؛ لذا پژوهش حاضر سعی نموده با تحلیل تحقیقات پیشین، بتواند انسجامی بین یافته های معماری دوره پهلوی تاکنون ایجاد نماید. روش تحقیق مورداستفاده به صورت ترکیبی از استدلال های منطقی و تحلیل محتوا است. نتایج تحقیق مؤید آن است که در معماری دوره پهلوی نیز، اندیشه های معماران به مثابه رکن اساسی عمل می کند و از طریق آنان می توان نحوه ی تغییرات شکلی و محتوایی جریان معماری پهلوی را تبیین کرد. سیر اندیشه معماران دوره پهلوی در هفت حوزه تقویت مبانی نظری معماری، تغییر آموزش معماری، نحوه ی بهره گیری از معماری سنت، تأمین مسکن، اندیشه های متأثر از معماران خارجی، ایجاد فضای گفت وگو و اشتغال خلاصه می شود. درنهایت این که معماری دوره پهلوی اگرچه مسیری تکاملی طی نکرده است ولی نمود کالبدی اندیشه های معماران دوران خود از غرب گرایی مطلق (ساخت مکعب های مدرن) تا غرب گریزی (در آثار دیبا، سیحون) است که منجر به ایجاد سبک مدرن ملی در اواخر دوره پهلوی دوم شده است.
تدوین چارچوب مفهومی آموزش دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری: تحلیل محتوا کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی مقوله های آموزش و فعالیت های دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، ضروری است و می تواند منجر به ارتقاء توانایی طراحی و گذر به سمت حرفه مندی و خبرگی شود. هدف، تدوین چارچوب مفهومیِ آموزش معماری، براساس مقوله های آموزش معماری و فعالیت های دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی، در سطح کلمات و مفهوم است. برای تدوین چارچوب از همسازی و یافت معنای درونیِ نگرش ها و اولویت های آموزش معماری در حوزه های روش های آموزش، آموزش معماری، و فرایند طراحی استفاده شده است. گردآوری اطلاعات از روش اسناد و مدارک است، ۸۴ منبع پرارجاع و مرتبط با کلمات کلیدی آموزش معماری، مبتدی، توانایی طراحی، فرایند طراحی، و تفکر طراحانه انتخاب شده است. با تحلیل متون و گردآوری اطلاعاتِ علمی داخلی و خارجی، و بررسی موقعیت کارگاه طراحی معماری در پی استخراج و استنباط مقوله های آموزش معماری، فعالیت های کارگاه طراحی، و تدوین چارچوب مفهومی آموزش معماری دانشجویان مبتدی است. تحلیل و تفسیر داده های متنی، در سه مرحله انجام شد، کدگذاری با مطالعه متون، کلمات و مفاهیم مشترک، تحلیل، تفکیک، تلفیق و تجمیع آن ها انجام شد؛ مقوله های مفهومی آموزش معماری و فعالیت ها در کارگاه معماری برای پوشش دهی مقوله ها یافت شد؛ و چارچوب مفهومی آموزش در کارگاه طراحی معماری تدوین شد. یافته های تحقیق شش مقوله آموزش معماری شامل توانایی طراحی، تفکر طراحی، اثربخشی کارگاه، آموزش مشارکتی، رسانه ها و سنجش است. برای تدوین چارچوب مفهومی و تدریس در کارگاه های طراحی، فعالیت های مناسب کارگاه ها در ابعاد و جنبه های مختلف یافت و تعریف می شود. فعالیت ها برای ارتقا نیازمندی های دانشجو مبتدی معماری و پوشش دهنده چندین مقوله یافت شد، شش سری فعالیت شامل مطالعات، تحلیل بنا، ماکت سازی، اسکیس ها، رسانه های مختلف، و ارزیابی بیان و در نهایت چارچوب مفهومی تدوین شد. دانشجویان مبتدی در یادگیری طراحی با الهام از عملکرد معماران خبره، تفکر همگرا و واگرا، تامل در فرایند طراحی، مشارکت و نقد در فعالیت های کارگاه در نهایت به ایده پردازی، خلق فضا، و ساخت طرح واره می پردازند. در این مسیر توانایی های فردی برای ساخت مفاهیم، و شناخت مسئله طراحی ارتقاء می یابد.
بازشناسی تأثیر عملکرد نورگیرهای سقفی بر معماری خانه های تاریخی کاشان (مطالعه موردی: خانه بروجردی ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۱۰۹-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای معماری تاریخی کاشان استفاده از نورگیرهای سقفی در خانه های تاریخی این مناطق بوده است. پژوهش ها نشان داده کیفیت و عملکرد این نورگیرها به عواملی مانند نوع آن، فاصله از دیگر بازشوها، اندازه و مصالح، زاویه انسداد، مساحت روشنایی ایجاد شده، تعداد و میزان بهره وری آن ها وابسته است. لذا برای ارزیابی تأثیر عملکرد این نورگیرها بر معماری خانه های تاریخی کاشان، باید تمامی موارد فوق مورد ارزیابی قرار گیرند. پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی به تحلیل تأثیر عملکرد نورگیرهای سقفی بر معماری خانه بروجردی ها به عنوان نمونه انتخابی می پردازد. نتایج نشان می دهد که عملکرد نورگیرها از طریق تعداد، اندازه و مساحت فضای روشن شده توسط آن بر تناسبات معماری مؤثر بوده است. همچنین ساختار سه جزئی نورگیرها هندسه و فرم معماری فضاهای مرتبط را مشخص می کرده و رسمی بندی جزئی از ساختار نورگیرهای سقفی در کاشان بوده که راه حلی برای هدایت نور به درون بنا بوده است؛ همچنین فاصله نورگیرها از یکدیگر نشان می دهد که مقیاس و ابعاد فضا در ارتباط با آن ها شکل گرفته است و ضریب بهره وری 50 درصدی نورگیرها نشان از عملکرد قابل قبول و انتخاب درست مصالح آن ها در تأمین نور بنا دارد.
ارائه اصولِ "سبک طراحی فرایندیِ، مبتنی بر واقعیت" در معماری
حوزههای تخصصی:
عناصر متفاوتی در شکل گیری محصول معماری، در مراحل و فرایند آفرینش آن نقش دارند که ایجاد هماهنگی بین آن ها، موضوع بسیاری از مطالعات طراحی پژوهی معاصر است. به گونه ای که تفاوت درنحوه سازمان دهی این عوامل، دلیل ایجاد سبک های متنوع طراحی همچون تحلیل-ترکیب، مشارکتی و حدس-تحلیل گردیده است. از سویی دیگر، سبک های طراحی موجود، هنوز ارتباط اندکی با مفاهیم مطرح در مبانی نظری برقرار می کنند، زیرا زبان بیانی متفاوتی دارند. پژوهش حاضر با درک این ضرورت، با توجه به نقش ساختاری عوامل مختلف شکل دهنده به "واقعیت" ها در نظام طراحی معماری، تلاش دارد واقعیت ها را به گونه ای سازمان دهی کند که علاوه بر نقش مستقل و ساختاری خود، در کنار یکدیگر، قابی محدود، معنی دار و هدفمند، برای پاسخ به نیازهای طراحی ایجاد کند. استفاده از روش فرایند نگاری در مدل سازی این روند تحلیلی و تفسیری، روش پژوهش کیفی حاضر است. زیرا فرصتی برای ادراک بهتر جایگاه هر یک از عوامل، و همچنین چگونگی تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را فراهم می کند. هدف مهم این پژوهش، استفاده عملیاتی از نمودهای واقعیت در معماری، از طریق ارائه الگوئی است که، افزایش جامعیت در عین انعطاف و کارایی را ممکن کند. بدین منظور، با استفاده تحلیلی از منابع کتابخانه ای، استحصال پیشینه و نظریات ارائه شده، نهایتاً عوامل مختلف در شکل گیری واقعیت ها، ریشه شناسی شدند، سپس انواع الگوهای هم نشینی این یافته ها ایجاد، و کاراترین الگوی فرایندی بر اساس شاخص دستیابی موثرتر به اهداف پژوهش، انتخاب و در انتهای این پژوهش ارائه گردید. می توان کاربرد نتایج چنین بستر فرایندنگاری شده ای را، در بستر سازی ایجاد یک سبک طراحی، خصوصا برای استفاده تسهیل شده تری از فناوری های واقعیت مدار همچون BIM عنوان کرد، به گونه ای که مراحل مختلف بهرهگیری از مبانی نظری، برای دست یابی به نمودهای واقعی، در این پژوهش پایه ریزی شده است. ضرورت پژوهش حاضر در ایجاد نظریه ای به عنوان پشتیبان، توسعه دهنده و هماهنگ کننده مبانی نظری با فناوری های واقعیت مدار، قابل بیان است.
جستاری تحلیلی در طیف سنجی و بررسی تطبیقی وجوه متفاوت برنامه ریزی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر ارائه بخشی از مطالعات و پژوهش تفصلیلی انجام شده ناظر بر شناسایی وجوه مختلف و متفاوت برنامه ریزی معماری، سیر تحول آن در دوره پس از مدرن و نیز تحلیل ویژگی های هر وجه از برنامه ریزی معماری و انجام دسته بندی بر اساس ویژگی های احصاء شده در قالب طیف سنجی وجوه متفاوت برنامه ریزی و در نهایت مقایسه تطبیقی طیف های مختلف احصاء شده است. در این پژوهش مفهوم جدید طیف سنجی در ارتباط با برنامه ریزی معماری مورد شناسایی, تبیین و تدقیق قرارگرفته است و با ابزار مقایسه تطبیقی در خصوص طیف های مختلف برنامه نسبت برنامه ریزی بر اساس شاخص ها و معیار هایی مشخص با مقولاتی مانند تعریف برنامه ریزی , ارتباط ماهوی با معماری , شکل مدل برنامه ریزی , نحوه انجام برنامه ریزی , ارتباط با طراحی, آفرینش فرم و خلق فضا , محصول و نتیجه برنامه و نقش معمار در ارتباط با برنامه و فرایند طراحی در هریک از طیف های برنامه ریزی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش بازشناسی و تحلیل وجوه مختلف برنامه ریزی معماری و ارائه دسته بندی جدیداز آنها براساس ویژگیهای مبتنی بر تحلیل های انجام گرفته در قالب طیف سنجی برنامه ریزی معماری می باشد که بر نقش برنامه ریزی معماری درفرآروند طراحی دلالت دارد. روش تحقیق مورد استفاده دراین مقاله , روش تحقیق کیفی با بهره گیری از ابزار تحلیل محتوا می باشد و روش جمع آوری اطلاعات و داده های پایه بر اساس روش کتابخانه ای بوده است.